یك سال هشام بن عبد الملك براى حج بمكه رفت در همان سال حضرت باقر و پسرش حضرت صادق نیز بمكه رفتند.
حضرت صادق (ع) در یك سخنرانى فرمود ستایش خداى را كه محمد را بحقیقت بمقام نبوت برانگیخت و ما را بوسیله او امتیاز بخشید ما برگزیده خدا در میان مردم و نخبه بندگان و خلفاء او هستیم سعادتمند كسى است كه از ما پیروى كند و شقى كسى است كه مخالف و دشمن ما باشد.
مسلمه برادر هشام این جریان را باو رسانید ولى هشام كارى نكرد تا بشام برگشت و ما بمدینه رفتیم. پیكى از شام فرستاد و بفرماندار مدینه دستور داد پدرم و مرا بشام بفرستد فرماندار ما را بشام فرستاد.ادامه مطلب
بدیهی است که اینگونه حکم نمودن ابن تیمیه نسبت به مسلمانان خلاف سیره و سنت رسول گرامی اسلام است چرا که ایشان ملاک اسلام را شهادتین و اقامه نماز و ایتاء زکات میدانستند چنانکه بخاری در صحیحش از رسول گرامی اسلام نقل کرده است:
«عن ابن عمر ان رسول الله صلی الله علیه وسلم قال امرت ان اقاتل الناس حتی یشهدوا ان لا اله الا الله وان محمدا رسول الله ویقیموا الصلاة ویؤتوا الزکاة فاذا فعلوا ذلک عصموا منی دماءهم واموالهم الا بحق الاسلام وحسابهم علی الله» [۳]
ادامه مطلب
مُرابطون یک سازمان مسلح نظامی در شمال آفریقا است که در سال ۲۰۱۳ با ادغام سازمانهای جماعت توحید وجهاد در غرب آفریقا و جماعت ملثمون تشکیل شد. بیشتر اعضای این گروه از طوارق شمال مالی هستند اما افرادی از الجزایر و تونس و کشورهای دیگر نیز در آن عضویت دارند. محل عملیاتهای این گروه نیز در شمال مالی است. سازمان ملل، ایالات متحده، بریتانیا، کانادا و استرالیا این گروه را به عنوان سازمانی تروریستی میشناسند.........
ادامه مطلب
ادامه مطلب
اسناد و مدارك خطبه فاطمه زهرا (علیها السلام)
بسیارى از تاریخ نگاران این خطبه را روایت كرده اند كه اینك به نام و گفتار آنان به حسب تاریخ زندگیشان مى پردازیم.
1. ابو الفضل احمد بن طاهر (204 ـ 280 هـ)
امام ابوالفضل در كتاب «بلاغات النساء» مى گوید:...ادامه مطلب
سند چهارم
خطبه فاطمه زهرا پس از وفات پدر
از جمله مواردى كه گویاى ستمدیدگى، مظلومیت و غصب شدن حق فاطمه زهرا (علیها السلام)است، خطبه معروف وى است كه در نهایت فصاحت و بلاغت و متانت و حجتمندى كه از ویژگى ها و زیبایى هاى خطبه است بیان گردیده است. بر آن تابشى از پرتو نبوت و بوى خوشى از ارجمندى رسالت است. دوست و دشمن آن را نگاشته و روایت كرده اند.
اسناد این خطبه در پست بعدی خطبه از نظر خواهد گذشت.
ادامه مطلب
احادیثى كه بخارى ودیگران نقل كرده اند
قرائن و شواهد دیگرى در دست است كه به روشنى دلالت دارد بر اینكه پس از رحلت پیامبر خدا (صلى الله علیه وآله وسلم)حوادث تلخى از جانب دستگاه خلافت براى سرور زنان جهان پیش آمد و ادله زیر گواه این موضوع است:...........
ادامه مطلب
سند دوم
نامه یزید بن معاویه به عبدالله بن عمر:
که متضمن اعتراف به آتش زدن خانه حضرت زهرا( سلام الله علیها)
ادامه مطلب
اسنادی دیگر ازحمله به خانه حضرت زهرا سلام الله علیها
در اینجا اسناد تاریخى اى وجود دارد كه از آن ستم و سنگدلى كه بر پیشانى انسانیت داغ ننگ بر نهاده پرده فرو مى افكند.که عبارتند از:
سند اول: استناد عروه پسر زبیر به كار خلیفه (آتش زدن خانه) براى توجیه كار برادرش عبدالله كه براى آتش زدن بنى هاشم، هیزم را فراهم آورده بود.
سند دوم: نامه یزید بن معاویه به عبدالله بن عمر.
سند سوم: احادیثى كه «بخارى» در كتاب هاى «الخمس» و «المغازى» روایت كرده است.
سند چهارم: خطبه غرّا فاطمه زهرا در اجتماع بزرگ مهاجرین وانصار.در این پست سند اول ذکر شده و بقیه اسناد در پست های بعدی انشاالله ذکر خواهد شد*****
ادامه مطلب
آیا کسانی که مدعی حسبنا کتاب الله هستند واقعا به همین گفته خود عمل کردند؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
آیه شریفه (فِی بُیُوت أَذِنَ اللهُ أَنْ تُرْفَعَ وَ یُذْكَرَ فِیهَا اسْمُهُ )1.
در مسجد، بر پیامبر نازل گردید. مردى برخاست و پرسید، اى رسول خدا این خانه ها كدامند؟ فرمود: خانه هاى پیامبران.
پس ابو بكر برخاست و در حالیكه به خانه على و فاطمه اشارت مى نمود پرسید: آیا این خانه از آن خانه هاست؟ فرمود: آرى و این خانه از برترین آنهاست .2
در این آیه شریفه از لحاظ ادبیات عرب «فی بیوت» ظرف ما قبل خودش است كه آن عبارت است از (مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاة فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَة... )3.
یعنى خاستگاه و منبع پرتو افشانى این نورى كه خداوند در این آیه بدان اشارت مى كند، همان خانه هایى است كه خداوند اذن فرموده تا رفعت یابند. پس چگونه دارى كرامت و منزلت و بزرگى نیستند.-----------------------------
1 . نور: 36.
2 . الدرّ المنثور: 6 / 203 ; تفسیر سوره نور ـ روح المعانى: 18 / 174 .
3 . نور: 35 .-----------------------------------
ادامه مطلب
که دنباله رو سلف واهل حدیثی بخوان این اسناد را وبر جهل خود پا فشاری کن!!!!!
14 . محمد حافظ ابراهیم (1287-1351هـ):محمد حافظ ابراهیم ، شاعر مصری كه به شاعر نیل شهرت دارد ، دیوانی دارد كه در ده جلد چاپ شده است . وی در قصیده معروف به «قصیده عمریّة» ، یكی از افتخارات عمر بن خطاب این دانسته كه در خانه علی علیه السلام آمد و گفت : اگر بیرون نیایید و با ابوبكر بیعت نكنید ، خانه را به آتش می كشم ولو دختر پیامبر در آن جا باشد .
جالب آن است كه وی قصیده اش را در یك جلسه بزرگ قرائت كرد و حضار نه تنها بر او خرده نگرفتند ؛ بلكه تشویق كردند و به وی مدال افتخار نیز دادند .
وی در این قصیده می گوید :وقولة لعلی قالها عمر أكرم بسامعها أعظم بملقیها
حرقت دارك لا أبقی علیك بها إن لم تبایع وبنت المصطفی فیها
ما كان غیر أبی حفص بقائلها أمام فارس عدنان وحامیها .(دیوان محمد حافظ ابراهیم ، ج1 ، ص82 .)
و گفتاری كه عمر آن را به علی (علیه السلام) گفت به چه شنونده بزرگواری و چه گوینده مهمی ؟!
به او گفت : اگر بیعت نكنی ، خانه ات را به آتش می كشم و احدی را در آن باقی نمی گذارم؛ هر چند دختر پیامبر مصطفی در آن باشد .جز ابو حفص (عمر) كسی جرأت گفتن چنین سخنی را در برابر شهسوار عدنان و مدافع وی نداشت .
ادامه مطلب
به او هجوم آورده و درب خانه او را آتش زدند و او را به زور از آن بیرون آوردند و سرور زنان را با در چنان فشار دادند كه سبب سقط محسن گردید .
تقی الدین سبكی در كتاب الطبقات الشافعیة نام او را در زمره علمای شافعی مذهب می آورد ؛ از این رو ، اشكال شیعه بودن وی مردود است .(الطبقات الشافعیة ج3 ، ص 456 و 457 ، رقم 225، چاپ دار احیاء الكتب العربیة .)
7 . ابن عبد ربّه (463هـ) :
ابن عبد ربّه در العقد الفرید می نویسد :الذین تخلّفوا عن بیعة أبی بكر: علیّ والعباس، والزبیر، وسعد بن عبادة، فأمّا علی والعباس والزبیر فقعدوا فی بیت فاطمة حتّی بعث الیهم أبو بكر عمر بن الخطاب لیخرجوا من بیت فاطمة وقال له: إن أبوا فقاتلهم . فأقبل عمر بقبس من نار علی أن یضرم علیهم الدار فلقیته فاطمة فقالت: یابن الخطاب ! أجئت لتحرق دارنا ؟ قال : نعم أو تدخلوا فیما دخلت فیه الأمة فخرج علی حتی دخل علی أبی بكر . (العقد الفرید، ابن عبدربه، ج3، ص 63 طبع مصر .)
ابوبكر به عمر بن خطاب مأموریت داد كه برود و آنان را از خانه بیرون بیاورد و به وی گفت: چنانچه مقاومت كردند و از بیرون آمدن خودداری كردند، با آنان جنگ كن. عمر با شعله آتشی كه همراه داشت و آن را به قصد آتش زدن خانه فاطمه(علیها السلام)برداشته بود، به سوی آنها حركت كرد. فاطمه(علیها السلام)گفت: یابن الخطاب اجیت لتحرق دارنا؟ ای پسرخطاب! آتش آورده ای خانه مرا بسوزانی؟ گفت: بلی، مگر این كه به آنچه امت در آن داخل شده اند (بیعت با ابوبكر) شما هم داخل شوید ... .
ادامه مطلب
ابی بكر به دنبال عده ای كه حاضر نشده بودند با او بیعت كنند بود همان افرادی كه نزد علی ( علیه السلام ) تجمع كرده بودند ، لذا عمر را به دنبال آنها فرستاد عمر سر رسید آنان را صدا كرد، ولی آنها اعتنایی نكرده و از خانه خارج نشدند. عمر هیزم خواست و گفت:و الذی نفس عمربیده لتخرجنّ او لاحرقنّها علی من فیها .
به همان خدایی كه جان عمر در دست اوست، سوگند یاد می كنم كه بیرون بیایید و گرنه خانه را با كسانی كه در آن هستند آتش خواهم زد. به عمر گفتند: ای اباحفص! فاطمه(علیها السلام) در این خانه است. عمر پاسخ داد: باشد!!
در روایت دیگری آمده است : عمر با عده زیادی از انصار و افراد كمی از مهاجرین درب خانه حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها آمده بود .
ادامه مطلب
إن أبابكر آرسل إلی علی یرید البیعة ، فلم یبایع ، فجاء عمر و معه فتیلة . فتلقته فاطمة علی الباب فقالت فاطمة : یابن الخطاب ! أتراك محرّقا علیّ بابی ؟! قال : نعم ، و ذلك أقوی فیما جاء به أبوك .(انساب الاشراف، بلاذری، ج1، ص586.)
ابو بكر به دنبال علی برای بیعت كردن فرستاد چون علی(علیه السلام) از بیعت با ابوبكر سرپیچی كرد، ابوبكر به عمر دستور داد كه برود و او را بیاورد ، عمر با شعله آتش به سوی خانه فاطمه(علیها السلام) رفت. فاطمه(علیها السلام)پشت در خانه آمد و گفت: ای پسر خطّاب! آیا تویی كه می خواهی درِ خانه را بر من آتش بزنی؟ عمر پاسخ داد: آری! این كار آنچه را كه پدرت آورده محكم تر می سازد .
بررسی سند روایت :بلاذری ، روایت را با این سند نقل می كند :
المدائنی، عن مسلمة بن محارب، عن سلیمان التیمی وعن ابن عون : أن أبابكر ...
مدائنی :
ذهبی در باره وی می نویسد :المدائنی * العلامة الحافظ الصادق أبو الحسن علی بن محمد بن عبد الله بن أبی سیف المدائنی الاخباری . نزل بغداد ، وصنف التصانیف ، وكان عجبا فی معرفة السیر والمغازی والأنساب وأیام العرب ، مصدقا فیما ینقله ، عالی الاسناد .
در ادامه از قول یحی بن معین می نویسد :قال یحیی : ثقة ثقة ثقة .( قال احمد بن أبی خثیمة) سألت أبی : من هذا ؟ قال : هذا المدائنی .
یحیی بن مَعین در مورد او سه بار گفت : او مورد اعتماد است ، او مورد اعتماد است ، او مورد اعتماد است . احمد بن أبی خثیمة می گوید : از پدرم پرسیدم نام این شخصی كه یحیی بن مَعین در مورد او این مطلب را گفت ، چیست : پدرم گفت : نام او مدائنی است .
و نیز نقل می كند :وكان عالما بالفتوح والمغازی والشعر ، صدوقا فی ذلك .(سیر أعلام النبلاء - الذهبی - ج 10 - ص 401)
أبو الحسن مدائنی (از علمای تاریخ بود) وعالم به جنگ ها و غزوه ها و شعر بود (ودر این زمینه اطلاعات كافی داشت) و در مورد این مسائل در زمره راستگویان به شمار می رفت .
و ابن حجر می نویسد :قال أبو قلابة: حدثت أبا عاصم النبیل بحدیث فقال عمن هذا قلت: لیس له إسناد ولكن حدثنیه أبو الحسن المدائنی قال لی سبحان الله أبو الحسن أستاذ . ( إسناد )
(لسان المیزان، ج 5 ، ص 82 ، ذیل ترجمه علی بن محمد ، أبوالحسن المدائنی الاخباری ، رقم 5945.)
أبو قلابة می گوید: حدیث را برای أبا عاصم النبیل خواندم ، ابا عاصم گفت : این حدیث را از چه كسی شنیده ای؟ گفتم سندش نزد من نیست ولكن این حدیث را أبو الحسن مدائنی برایم نقل نموده است و از او شنیده ام أبا عاصم گفت : پاك و منزه است خدا ،أبو الحسن مدائنی استاد در علم حدیث است .
در بعضی نسخه ها به جای كلمه استاد ، إسناد آمده است در این صورت معنای عبارت اینگونه می شود : أبو الحسن مدائنی خودش سند است و همین كه او این روایت را نقل نموده كافی است .
وقال أبو جعفر الطبری كان عالماً بأیام الناس صدوقاً فی ذلك .
(لسان المیزان، ج 5 ، ص 82 ، ذیل ترجمه علی بن محمد ، أبوالحسن المدائنی الاخباری ، رقم 5945.)
أبو جعفر طبری می گوید : عالم به تاریخ بود و از راستگویان بود .
مسلمة بن محارب :ابن حبان او را در كتاب الثقات توثیق نموده است ؛ از این رو ، اشكال مجهول بودن این شخص ، مردود است .(الثقات ـ ابن حبان ـ ج7، ص 490 .)
سلیمان التِیْمی :
مزی در تهذیب الكمال می نویسد :قال الربیع بن یحیی عن شعبة ما رأیت أحدا أصدق من سلیمان التیمی كان إذا حدث عن النبی صلی الله علیه وسلم تغیر لونه .
(تهذیب الكمال ج 12، ص8 ، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ،أبو المعتمر البصری ، رقم 2531و الجرح والتعدیل: ج4 ، ص 124 ترجمة سلیمان التیمی ، رقم 539 .)
ربیع بن یحیی از شعبة بن حجاج نقل می كند كه می گفت : احدی را راستگوتر از سلیمان التِیْمی ندیدم ، هر وقت حدیثی از پیامبر اكرم نقل می نمود رنگش (صورتش) تغییر می كرد .
قال أبو بحر البكراوی عن شعبة شك ابن عون وسلیمان التیمی یقین.
(تهذیب التهذیب ج 4، ص 176، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ، رقم 341 ؛ تهذیب الكمال ج 12، ص8 ، ترجمه سلیمان بن طرخان التیمی ،أبو المعتمر البصری ، رقم 2531.)
ادامه مطلب
ادامه مطلب
اعتراف طبری
از جمله منابعی كه در آن تهدید به آتش زدن خانه وحی از طرف عمر ، به صراحت وارد شده است ، تاریخ الامم و الملوك ( تاریخ طبری ) تالیف ابی جعفر محمد بن جریر طبری متوفی سال 310 ه ق می باشد.
آشنایی مختصر با صاحب كتاب
محمد بن جریر طبری از بزرگان و اكابر عامه می باشد. وی دارای تالیفات زیاد در موضوعات مختلف می باشد .
از جمله كتب معروف وی ، می توان به تاریخ الامم و الملوك ( تاریخ طبری ) ، تفسیر جامع البیان ( تفسیر طبری ) ، المنخب من ذیل المذیل ( در مورد تاریخ صحابه و تابعین ) ، صریح السنه ، كتاب الولایه ( در اثبات طرق حدیث غدیر خم - بنا به نقل ابن كثیر دمشقی ، این كتاب در 2 مجلد ضخیم تنظیم شده بود . " البدایه و النهایه ج11 ص 167 " ) .
ادامه مطلب
از جمله شبهات موجود بر علیه شیعیان از طرف اهل سنت و وهابیت ، انكار واقعه حمله عمر و بعض دیگر صحابه به خانه علی (ع) و فاطمه زهرا (سلام الله علیها ) می باشد.
آنان ضمن انكار این جریان و آوردن توجیهات غیر منطقی ، اسناد و مداركی كه دالّ بر صحت انجام این فاجعه است را منكر شده و از لحاظ رجالی مورد حمله قرار می دهند . و این امر تا حدی برای آنان متقن جلوه نموده كه از این واقعه ، با نام " افسانه آتش زدن خانه " تعبیر می كنند.
كتابی به نام ( ظلامه الزهرا فی روایات اهل السنه ) ( چاپ شده كه به بررسی تاریخی و سندی این واقعه و وقایع دیگر پرداخت ( بر اساس معیارهای اهل سنت در جرح و تعدیل ) .
لذا نظر به اینكه این كتاب به زبان عربی می باشد ، ما برخی از مدارك و مسانید آن را با ترجمه فارسی روایات بیان می كنیم تا مورد استفاده پژوهشگران شیعه و اهل سنت و وهابیت قرار گیرد.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
دکتر محمد رشاد سالم در مقدمه کتاب منهاج السنه ، در جلد اول متذکر شده است که دو نسخه خطی جدید از کتاب منهاج السنه پیدا شده است که در کتابخانه اوقاف بغداد است ودکتر محمد اسعد طلس در کتاب (کشاف عن مخطوطات خزائن کتب الاوقاف1372/1952در ضمن کتب الفرق وردود ص130 )به آن اشاره نموده است که باعث زیادات ونقصان در تصنیفات منهاج السنه شده است سپس دکتر محمد رشاد سالم ذکر می نماید که نسخه خطی دوم گرچه به هم شبا هتهایی دارند اما قطع پیدا کردن به این که نویسنده هر دو نسخ خطی متعلق به یک نفر باشد سخت است.(مقدمه الجزءالثانی نسختا مکتبه الاوقاف ببغداد ص158منهاج السنه جلد1 طبع اول تحقیق محمد رشاد سالم)
(وهابی ها کنار قبر عبد العزیز؟ توسل به وپادشاه وهابی ها شرک نیست؟)
ادامه مطلب
مدعیان اسلامِ سلفِ صالح با اسامی و رنگ و لعاب دینی و مذهبی در قالب گروه ها و احزاب گوناگون و به صورت مسلحانه، این روزها با مردم مظلوم و بی دفاع افغانستان، پاکستان و سوریه و عراق و لبنان از شیعه و سنّی و یهودی و مسیحی، رفتاری انجام می دهند که روی جنایت کاران تاریخ از یزید و حجّاج و ... و چنگیز و هیتلر و موسیلینی و صدام و ... را سفید کرده اند!. اُف و نفرین بر این تروریست های خبیث و حامیان سیاسی و مالی آنها همانند آمریکا و صهیونیسم و آل سعود.
از این رو بر تمامی مسمانان جهان است تا با جدا نمودن صفوف خود از این گروه ضالّه، ماهیت آن را در جهان افشا نمایند تا بر همگان واضح و روشن شود که وهابیت وصله ناهمگونی است که هرگز به اسلام ناب محمدی(ص) نخواهد چسبید.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ادامه مطلب
ایشان عقاید ابن
تیمیه را در تجسیم بیان می کند که دارای چهار محور اساسی است:1-نسبت دادن مکان و جهت
به ذات الهی 2-قیام حوادث به ذات خدا 3-صوت و حرف پنداشتن کلام خدا 4-سخنش در جسم بودن
خدا 5-اعتقاد به حوادث قدیم
ادامه مطلب
نویسنده در مقدمه کتاب خود انگیزه نگارش این کتاب را شناساندن توحید که یکی از اصول دین مسلمانان است به وهابیون به جهت نقد علمی آنان در بخش توحیددانسته است.زیرا وهابیون کتب فراوانی علیه شیعه نوشته اند که جملات ودلایل آنها بسیار سست ویاوه است آیت الله کورانی در این نوشته به طور علمی در یک کتاب جواب آنان را داده است ومقصود خود را برای شناساندن توحید وهابیت به خودشان وشناخت بزرگان وهابیت به توحید است تا تابعین وهابیت بدانند که بزرگان آنان چه جملات سخیفی دز مورد توحید دارندتا اشکالات خود را در توحید بدانند وبه جای کتاب نوشتن علیه دیگر مسلمانان اشکالات خود را بر طرف کنند.
---این کتاب از 12فصل متشکل شده است.
ادامه مطلب
ادامه مطلب
السَّلامُ عَلَیْكِ یا بِنْتَ وَلِیِّ اللهِ السَّلامُ عَلَیْكِ یا اُخْتَ وَلِیِّ اللهِ، السَّلامُ عَلَیْكِ یا عَمَّةَ وَلِیِّ اللهِ، السَّلامُ عَلَیْكِ یا بِنْتَ موسى بْنِ جعفر ، وَرَحْمَةُ اللهِ وَبَرَكاتُهُ.(قسمتی از زیارت نامه حضرت معصومه سلام الله علیها)
عصمت حق دخت شه انس و جان * عفت یزدان و خاتون جهان
دخت موسى بن جعفر فاطمه * حضرت معصومه خاتون همه
القاب حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها): به غیر از معصومه و كریمه اهلبیت دیگر القاب ایشان عبارتند از:1 - طاهره 2 - حمیده 4 - رشیده 5 - تقیه 6 - نقیه 7 - رضیه 8 - مرضیه 9- سیده 10 - اخت الرضا 11 - صدیقه 12 - سیده النساء العالمین . ( انوار المشعشعین ، ج 1، ص 211؛ على اكبر مهدى پور، كریمه اهل بیت ، ص 46.)
همچنین باید بدانیم مادر گرامى حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها )نجمه خاتون(سلام الله علیها) ، مادر بزرگوار امام رضا (علیه السلام) است . نجمه خاتون از بانوان با فضیلت و كم نظیر تاریخ بوده است .براى ایشان ده نام در كتاب هاى تاریخ نقل شده است كه عبارتند از:1 - نجمه (ستاره ) 2 - ام البنین (مادر پسران ) 3 - تكتم (یكى از نام هاى زمزم ) 4 - طاهره 5 - خیزران مرسیه (بسیار لطبف و انعطاف پذیر)6 - سكن (كسى كه همه اعضاى خانواده به او پناه برند.) 7 - سمانه (طالب فزونى در شرف و مال و منال ) (على اكبر مهدى پور، ص 81 تا 86، با اندكى تلخیص) محل ولادت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)مدینه منوره و تاریخ ولادت ایشان ، اول ذیقعده الحرام 173 ه .ق بوده است و سال وفات 201 هجرى بوده است. حضرت فاطمه معصومه( سلام الله علیها) داراى همسرى نبوده است ؛ زیرا در زمان حضرت معصومه( سلام الله علیها ) شخصی که هم كٌفووهم شاءن ایشان باشد وجود نداشت.مدت عمر حضرت معصومه( سلام الله علیها) 28سال میباشد.حضرت موسى به جعفر(علیه السلام) پدر حضرت معصومه(سلام الله علیها) در سال 179 هجرى به دستور هارون الرشید زندانی شد و تا آخر عمرشریفش در زندان بود به طوری که دیدار پدر برای کریمه اهل بیت علیهم السلام حاصل نشد.وایشان در غیاب پدر متکفل سوالات شیعان شده بود مخصوصا بعد از هجرت برادر بزرگوارش امام رضا علیه السلام به ایران .
ادامه مطلب
ایشان سالهاى امامت خود را با سه تن از خلفاى بنى عباس یعنى معتز باللّه، مهتدى و معتمد، سپرى كردند، مدت زمانى كه با معتز بودند بین یازده ماه تا یك سال بود كه در پایان آن تركها علیه او قیام كردند و وى را كشتند و پس از او حدود سال 255 مهتدى به جاى وى نشست كه مىخواست شیوه حكومت خلفاى نخست و عمر بن عبد العزیز را پیش گیرد و به هرج و مرج و گردنكشى نقطه پایانى گذارد و آنچنان كه در مروج الذهب مسعودى آمده جایگاهى ساخت كه عام و خاص مردم براى دادخواهى در آن حضور مىیافتند و به داد مردم مىرسید كه این كار وى براى بسیارى بویژه تركهایى كه هر چه مىخواستند انجام مىدادند گران آمد و در این رابطه میان او و سران تركها مشاجراتى روى داد كه از جمله به او مىگفتند: تو مىخواهى روشى را پیش گیرى كه مردم با آن آشنایى قبلى ندارند و او در پاسخشان گفت: من مىخواهم روش پیامبر و اهل بیت او و خلفاى راشدین را اعمال كنم؛ به او گفتند:
پیامبر (ص) را گروهى احاطه كرده بودند كه در دنیا پرهیزكارى پیشه كرده و تنها در اندیشه آخرت خویش بودند حال آنكه ترا بیگانگانى چون تركها، خزرجیها، فرغانیها و مغربیها و دیگر بیگانههایى كه از كار آخرت خود چیزى نمىدانند، در بر گرفتهاند، كسانى كه تنها هدفشان، همین دنیاست. او مبارزه بىنتیجه خود را با تركها و موالى ادامه داد و درگیر جنگى با آنها شد كه سرانجام به شكست لشكریانش منجر شد و به تنهایى وارد سامرا شد و در خیابانهاى شهر از مردمانش كمك خواست ولى كسى پاسخش نمىداد.
در همان هنگام كه مهتدى درگیر نبرد سخت خود با تركها و موالى بود امام سرنوشتى را كه داشت، برایش پیشبینى كرد، در این رابطه در تاریخ الغیبة الصغرى نوشته محمد صدر به نقل از اعلام الورى تصنیف طبرسى آمده است كه به ذهن یكى از یاران امام خطور كرده بود كه درگیرى مهتدى در جنگ، مانع از آن مىشود كه امام را مورد پیگرد و تهدید قرار دهد لذا برایشان نوشت: سپاس خدایى كه او را بخود مشغول داشت و مانع از آن شد كه به تو بپردازد شنیده بودم كه او ترا تهدید مىكرد امام با خط خویش در پاسخش نوشتند: عمر او كوتاهتر از آن است كه فكرش را بكنى از هم امروز تا پنج روز بشمار او در روز ششم با خفت و خوارى كشته خواهد شد.
ادامه مطلب
اللهم صلی على محمد و ال محمد
قال احمد بن عبدالله العجلی فی كتابه (معرفة الثقات) :
(١٣٤٣) عمر بن سعد بن ابی وقاص مدنی ثقة كان یروی عن ابیه احادیث و روى الناس عنه وهو الذی قتل الحسین قلت كان امیر الجیش ولم یباشر قتله . انتهی
ترجمه:احمد ابن عبدااله عجلی در کتاب معرفه ال ثقات خود نوشته است :که عمربن سعد ابی الوقاص ثقه ومورد اعتماد است واو از پدرش احادیثی را روایت کرده است وعده ای از مردم از عمرسعد روایت کرده اندوعمرسعد کسی است که حسین را کشته است واو امیرلشکر بود ودر قتل حسین مباشرت نداشت.
ادامه مطلب
قالَ عِیسَى ابْنُ مَرْیَمَ اللَّهُمَّ رَبَّنا أَنْزِلْ عَلَیْنا مائِدَةً مِنَ السَّماءِ تَكُونُ لَنا عِیداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا وَ آیَةً مِنْكَ وَ ارْزُقْنا وَ أَنْتَ خَیْرُ الرَّازِقِینَ(آیه 114سوره مائده)
هدف: امكان تنقیح مناط از آیه مذكور براى اثبات جواز و استحباب عید گرفتن در روز نزول رحمت الهى به طور عام و نقد این ادعا كه گفته مىشود بزرگداشت موالید بدعت است.
درآمد
بنا به آنچه كه برخى از پژوهشگران ارائه كردهاند، نخستین كسى كه با صراحت فتوا به حرمت احتفال در مولد نبى اكرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و یا بزرگداشت روزهاى بزرگ (مانند غدیر خم)[1] داده، ابن تیمیه در قرن هشتم است، وى آن را بدعت مىداند، و نوعى تشبّه به مسیحیان مىشمرد،[2] پس از وى نیز وهابیان با همان استدلال ابن تیمیه بزرگداشت موالید را حرام دانستند،[3] بنا به گفته سیوطى نخستین كسى كه مراسم احتفال براى مولد نبوى برگزار كرد «الملك المظفر ابو سعید كوكبرى بن زین الدین» بوده است.[4] كوكبرى متوفاى 563 است،[5] ابو شامه مقدسى (م/ 665) نیز از احتفال مولد نبى اكرم صلّى اللّه علیه و آله و سلّم در زمان خود خبر مىدهد.[6]
واژه شناسى: «عید»، «شعائر»، «مائده»، «ایّام اللّه».
[1] ( 1). علّامه امینى به تفصیل به مدارك و منابع عید غدیر خم پرداخته و مشروعیت احتفال در این روز را از مصادر روایى فریقین آورده است، ر. ك: الغدیر، ج 1، ص 527- 534.
[2] ( 2). ر. ك: احمد ابن تیمیه، اقتضاء الصراط المستقیم، ص 293- 295) به نقل از على اصغر رضوانى، مقاله« بحث استدلالى فى مشروعیة الاحتفال»، مجله طلوع، ش، 6.
[3] ( 3). ر. ك: على اصغر رضوانى، همان.
[4] ( 1). جلال الدین سیوطى، الحاوى للفتاوى، ج 1، ص 189
[5] ( 2). ر. ك: محمد ذهبى، سیر اعلام النبلاء، ج 22، ص 334، رقم 205.
[6] ( 3). ر. ك: على اصغر رضوانى، مقاله« بحث استدلالى فى مشروعیة الاحتفال»، مجله طلوع، ش 6.
ادامه مطلب
البغدادی افزود: جنگ پیش رو آخرین جنگ داعش خواهد بود و پس از آن به غرب یورش خواهیم برد و آنها دیگر به ما حمله نخواهند کرد و آنگاه "اسلام" در سراسر جهان حکمفرما خواهد شد.
ادامه مطلب
.: Weblog Themes By Pichak :.