جابه جایی

سلام خدمت همه شما دوستان گل!!
این وب حدود 2 سال کار کرد و همینطور که دیدید موفق بوده!
اما  بنا به دلایلی من این وب جابه جا کردم و وب جدیدی ساختم که مطمئنا از این بهتر هست و خواهد بود!
راستی من تو نظراتی که گزاشتید به نظرهای جالبی برخورد کردم که فرستندش شخصی بود به نام مریم اگه باز ایشون اومد و دلش خواست ادرس ایمیلشو بده کارش دارم!!!!!!!!!!حالا چیکارش دیگه زیاد مهم نی!
ادرس وبلاگ جدیدم::::

 www.padeshahan.mihanblog.com



www.padeshahan.mihanblog.com


www.padeshahan.mihanblog.com

نوشته شده در تاریخ سه شنبه 18 مرداد 1390    | توسط: پسرشجاع    |    | نظرات()
=================================================================== ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

اسامی28بازیکن تیم مللی اعلام شده توسط کیروش

اسامی 28 بازیکن دعوت شده به اردوی تیم ملی



سرمربی تیم ملی فوتبال ایران 28 بازیکن را به اردو دعوت کرد.

 

 

به نقل از سایت رسمی فدراسیون فوتبال، بازیکنان دعوت شده به نخستین اردوی تیم ملی باید روز دوشنبه مورخ 2 خرداد تا 12 ظهر با در دست داشتن گذرنامه در محل هتل اسپیناس خود را به کادر فنی معرفی کنند.


لازم به ذکر است با توجه به دیدارهای حساس تیم امید، تیم هایی که درگیر لیگ قهرمانان آسیا (ذوب آهن و سپاهان) و تیم هایی که در گیر مرحله یک چهارم جام حذفی هستند بازیکنی دعوت نشده و در مراحل بعدی از این بازیکنان این تیم ها دعوت می شوند.

اسامی بازیکنان دعوت شده به تفکیک باشگاه ها به شرح زیر است:

استقلال تهران: امیرحسین صادقی-پژمان منتظری-مجتبی جباری-آرش برهانی-ایمان مبعلی

تراکتورسازی: آندرانیک تیموریان-محمد ابراهیمی-محمد نصرتی-عباس محمدی

مس کرمان: قاسم دهنوی-مصطفی سیفی-مهرداد پولادی

استیل آذین: محمد غلامی-میلاد زنید پور

شهرداری تبریز: سعید دقیقی-میثم بائو

راه آهن: حسن رودباریان-بهادر عبدی

فولاد خوزستان: رضا نوروزی-علی حمودی

ملوان بندر انزلی: پژمان نوری-مهرداد اولادی

سایپا: عباس محمد رضایی

صبای قم: مرتضی کاشی

نفت آبادان: روح ا... عرب

شاهین بوشهر: عبدا...کرمی

پیکان: ابراهیم میرزاپور

شالکه آلمان: علی کریمی

نوشته شده در تاریخ دوشنبه 16 خرداد 1390    | توسط: amir zarei    | طبقه بندی: عمومی،     | نظرات()
=================================================================== ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

بازتاب پیوستن مربی پرتغالی تیم ملی در رسانه های ورزشی جهان

پیوستن کارلوس کیروش به تیم ملی فوتبال ایران بازتاب‌های متفاوتی در رسانه‌های مختلف جهان داشت…

پایگاه خبری ساکرنت پس از امضای قرارداد کارلوس کیروش با فدراسیون فوتبال ایران با اشاره به این موضوع در گزارش خود آورد: کارلوس کیروش که در تابستان گذشته به دلیل نتایج بد با تیم ملی پرتغال در جام جهانی از این تیم اخراج شد و پس از آن نیز به دلیل دخالت در کار ماموران کنترل دوپینگ، ۶ ماه محروم شده بود، امروز با عقد قراردادی ۳ ساله، هدایت تیم ملی فوتبال ایران را تا پایان جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل در دست گرفت.

ساکرنت در ادامه گزارش خود آورده است: با این حال محرومیت کیروش ماه گذشته لغو شد تا او با قراردادی به ارزش ۲ میلیون دلار در هر سال به همراه سه دستیارش هدایت تیم ملی ایران را در سه سال آینده بر عهده بگیرد. البته کیروش پیش از این در ماه فوریه به دلیل آنچه مخالفت اعضای خانواده‌اش عنوان کرده بود، پیشنهاد ایران را رد کرده بود.

ساکرنت در پایان همچنین با اشاره به کارنامه کاری کیروش آورده است: این مربی پرتغالی پیش از این به عنوان دستیار اول سر آلکس فرگوسن در منچستریونایتد و همچنین سرمربی رئال مادرید در فصل ۲۰۰۴ ـ ۲۰۰۳ کار کرده بود. کیروش همچنین در مقطعی مربی تیم‌های ملی امارات و آفریقای جنوبی بود.

اما سایت یورو اسپورت در تحلیل خود از پیوستن کیروش به تیم ملی فوتبال ایران آورده است: کیروش صبح دوشنبه وارد تهران شد تا صحبت‌های نهایی را با مسئولان فدراسیون فوتبال ایران انجام دهد و پس از جلسه‌ای با حضور علی سعیدلو، رییس سازمان تربیت بدنی ایران، پیشنهاد این کشور را برای سرمربی‌گری ایران تا پایان جام جهانی ۲۰۱۴ پذیرفت.

یورو اسپورت نیز به ماجرای نپذیرفتن پیشنهاد تیم ملی ایران از سوی کیروش به دلیل مسائل خانوادگی در ماه فوریه اشاره کرده و در ادامه گزارش خود آورده است: تیم ملی فوتبال ایران در حال حاضر پس از سه قدرت بزرگ آسیا یعنی ژاپن، استرالیا و کره جنوبی در رده چهارم رنکینگ فیفا قرار دارد و البته انتقادهای زیادی نیز از مسئولان ورزش این کشور به خاطر ناکامی‌های اخیر شده است. تیم ملی ایران جام جهانی ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی را از دست داد و در جام ملت‌های آسیا نیز در مرحله یک چهارم نهایی با شکست مقابل کره جنوبی از دور مسابقه‌ها کنار رفت.

همچنین پایگاه خبری اسکای اسپورتس با اشاره به پذیرفتن پیشنهاد سرمربی‌گری تیم ملی فوتبال ایران از سوی کارلوس کیروش در گزارشی آورده است: مربی ۵۸ ساله پرتغالی که پس از عملکرد ضعیف در جام جهانی به همراه پرتغال از این تیم اخراج شده بود امروز با حضور در ایران برای هدایت این تیم تا سه سال آینده به توافق رسید.

اسکای اسپورتس در ادامه آورده است: کیروش در بدو ورود به ایران گفته است مهم‌ترین هدف من بردن تیم ملی ایران به جام جهانی ۲۰۱۴ برزیل است.

سایت خبری گاردین نیز در گزارشی به حضور کیروش در ایران اشاره کرد.

علاوه بر این پایگاه‌ها چند سایت معتبر دیگر نیز اخباری جداگانه از آمدن کیروش به ایران منتشر کرده و اشاره کردند که ماموریت اصلی کیروش بردن تیم ملی ایران به جام جهانی ۲۰۱۴ است

نوشته شده در تاریخ دوشنبه 16 خرداد 1390    | توسط: amir zarei    | طبقه بندی: عمومی،     | نظرات()
=================================================================== ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

اصلاحیه

با سلام و عرض پوزش مطلب همه چیز راجب کوروش ابتدا 1.و بعد2. وبعد3.را بخوانید

نوشته شده در تاریخ دوشنبه 16 خرداد 1390    | توسط: amir zarei    | طبقه بندی: عمومی،     | نظرات()
=================================================================== ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

همه چیز درباره کوروش کبیر3

زادگاه و افسانهٔ زایش کوروش بزرگ 

تاریخ نویسان باستانی از قبیل هرودوت، گزنفون وکتسیاس درباره چگونگی زایش کوروش اتفاق نظر ندارند. اگرچه هر یک سرگذشت تولد وی را به شرح خاصی نقل کرده‌اند، اما شرحی که آنها درباره ماجرای زایش کوروش ارائه داده‌اند، بیشتر شبیه افسانه می‌باشد. تاریخ نویسان نامدار زمان ما همچون ویل دورانت و حسن پیرنیا و پرسی سایکس، افسانه زایش کوروش بزرگ را از هرودوت برگرفته‌اند.



اتحاد سه دولت لیدی، بابل، مصر 

تسخیر ماد باعث تشویش دول همجوار و غیر همجوار گردید. سه دولت نامی آنزمان یعنی لیدی، بابل و مصر داخل مذاکره شدند که در مقابل کوروش اتحاد سه گانه‌ای تشکیل دهند. بدین ترتیب کرزوس، پادشاه لیدی، نابونید، پادشاه بابل نو و آماسیس دوم، پادشاه مصر علیه کوروش هم پیمان شدند.[۲۲]

تسخیرامپراتوری لیدی و آسیای صغیر 



کشور باستانی لیدی و پایتخت آن سارد

پادشاه لیدی (لیدیه) کرزوس بود. خواهر وی آریه نیس، با ایشتوویگو (آستیاک) ازدواج کرده و ملکهٔ مادها بود. کرزوس علاقهٔ فراوانی به توسعهٔ قلمرو خود داشت ولی دو سبب خاص او را در هجوم به کوروش تشویق می‌کرد، یکی به واسطهٔ اعتمادی بود که به نظر پیش گویان معبد، جهت پیروزی خود داشت و دیگری آنکه می‌خواست انتقام شوهر خواهر خود، ایشتوویگو (آستیاک) را از کوروش بگیرد.[۲۳]

پس از سقوط دولت بزرگ ماد، کرزوس در اندیشه فرو رفت که باید بجنگ تدافعی اکتفا کند یا به کوروش حمله برد، بالاخره بعد از مشورت با غیب گوها تصمیم به حمله گرفته شد و بنای تجهیزات را گذارده و با اسپارت داخل مذاکره شد و موافقت آنها را جلب کرد.

دولت بابل و مصر نیز چون از بزرگ شدن پارس سخت بیمناک بودند، مشغول به تجهیز کردن خود و آمادگی برای جنگ نمودند. سرانجام در سال ۵۴۹ پیش از میلاد، پادشاه لیدی به ایران حمله برده و ارتفاعات کاپادوکیه را که در قدیم پایتخت دولت قوی هیت‌ها بود، اشغال کرد. در پائیز آن سال جنگ سختی مابین لشکر لیدی و پارس روی داد. پادشاه لیدی به تصور اینکه پارسها جرئت تجاوز را در موقع زمستان، بخاک لیدی نخواهند داشت، قشون خود را مرخص کرد با این نیت که سال بعد قشون متحدین بابل و مصر هم خواهند رسید و کار پارس را خاتمه خواهند داد لیکن قشون ایران که تازه نفس و جوان بودند و تازه لذت فتوحات را کشیده بودند، از سرمای زمستان باکی نداشته تا سارد پایتخت لیدی پیش روی کردند و شاه لیدی، کرزوس مجبور شد، در نزدیکی پایتخت با آنها نبرد کند. دولت اسپارت که متحد لیدی بود، نتوانست بموقع قشونی برای کمک به لیدی بفرستد. در نهایت پایتخت لیدی سارد، به تصرف قشون ایران درآمد.

قبل از سقوط سارد کوروش به یونانیها تکلیف کرده بود که با او متحد شوند ولی آنها نپذیرفتند بنابراین پس از تسخیر لیدی دست کوروش باز بود که کار مستعمرات یونانی در آسیای صغیر را یکسره کند. در سال ۵۴۵ پیش از میلاد کوروش توانست، تمامی آسیای صغیر را به تصرف خود درآورد.[۲۴]

 


آزادسازی اسیران یهودی در بابل 



پس از تسخیر بابل تمامی سرزمین‌هایی که مطیع آن بودند به اطاعت کوروش درآمدند. از آن جمله می‌توان فلسطین و شهرهای فینیقیه را نام برد. کوروش دستور آزادی تمامی اسیران یهودی در بابل را که توسط بخت النصر به بابل آورده شده بودند صادر کرده و اجازه داد که یهودیان به فلسطین مراجعت کرده و معابد قدیم خود را که خراب شده بود، تعمیر نمایند.[۲۶] لازم به تذکر است که نام کورش در کتاب مقدس عهد عتیق در نوزده آیه ذکر شده و در چند آیه مورد ستایش قرار گرفته‌است. در کتاب اشعیای نبی در باب ۴۵ آیهٔ اول کوروش را «مسیح» یعنی نجات‌دهنده خوانده و چنین می‌نویسد:

« خداوند به مسیح خود یعنی کوروش که دست او را گرفتم تا به حضور وی امت‌ها را مغلوب سازم و کمرهای پادشاهان را بگشایم تا درها را به حضور وی مفتوح نمایم و دروازه‌ها دیگر بسته نشود، چنین می‌گوید که من پیش روی تو خواهم خرامید و مکان‌های ناهموار را هموار خواهم ساخت و درهای برنجین را شکسته، پشت بندهای آهنین را خواهم برید و گنج‌های ظلمت و خزائن مخفی را به تو خواهم بخشید تا بدانی که من، یهوه، که تو را به اسمت خوانده‌ام خدای اسرائیل می‌باشم. به خاطر بندهٔ خود یعقوب و برگزیدهٔ خویش اسرائیل، هنگامی که مرا نشناختی تو را به اسمت خوانده‌ام و ملقب ساختم. من یهوه هستم و دیگری نیست و غیر از من خدایی نیست. من کمر تو را بستم، هنگامی که مرا نشناختی. تا از مشرق آفتاب و مغرب بدانند که سوای من احدی نیست. پدید آوردندهٔ نور و آفرینندهٔ ظلمت.(آیهٔ ۸) [۲۷]  »

در مورد رهایی قوم یهود از اسارت بابل، در کتاب دوم تواریخ ایام، باب ۳۶ آیات ۲۲ و ۲۳ چنین نوشته شده‌است:

« خداوند روح کوروش پادشاه پارس را برانگیخت تا در تمامی ممالک خود فرمانی نافذ کرد و آن را مرقوم داشت، کوروش پادشاه پارس چنین می‌فرماید. یهوه خدای آسمان‌ها تمامی ممالک زمین را به من داده‌است و او مرا امر فرمود که خانه‌ای برای وی در اورشلیم که در یهود است، بنا نمایم.[۲۸]  »

مانند همین مضمون نیز در کتاب عزرا باب اول آیات اول تا چهارم آمده‌است. اشعیای نبی نیز در باب ۴۴ آیه ۲۸ چنین می‌نویسد:

«

(خدا) دربارهٔ کوروش می‌گوید: که او شبان من است و تمامی مسرت مرا به انجام خواهد رسانید و (خدا) دربارهٔ اورشلیم می‌گوید بنا خواهد شد و دربارهٔ هیکل که بنیاد نو، نهاده خواهد گشت. [۲۹]

 »

روایت‌های مختلف دربارهٔ مرگ کوروش 


نوشتار اصلی: مرگ کوروش بزرگ

مرگ کورش در سال سی‌ام سلطنت او در حدود سال ۵۲۹ پیش از میلاد اتفاق افتاده‌است. روایات مختلفی دربارهٔ مرگ کوروش وجود دارد.

هرودوت می‌نویسد، راجع به در گذشت کوروش روایات مختلف است اما من شرحی را که بیشتر در نظرم معتبر می‌نماید نقل می‌کنم. کوروش در آخرین نبرد خود به قصد سرکوب قوم ماساگت (ماساژت) قومی از سکاها که با حمله به نواحی مرزی ایران به قتل و غارت می‌پرداختند، به سمت شمال شرقی کشور حرکت کرد، میان مرز ایران و سرزمین سکاها رودخانه‌ای بود که لشگریان کوروش باید از آن عبور می‌کردند. هنگامی که کوروش به این رودخانه رسید، تهم‌رییش (تومیریس) ملکهٔ سکاها به او پیغام داد که برای جنگ دو راه پیش رو دارد یا از رودخانه عبور کند و در سرزمین سکاها به نبرد بپردازند و یا اجازه دهند که لشگریان سکا از رود عبور کرده و در خاک ایران به جنگ بپردازند. کوروش این دو پیشنهاد را با سرداران خود در میان گذاشت. بیشتر سرداران ایرانی، جنگ در خاک ایران را برگزیدند، اما کرزوس امپراتور سابق لیدیه و دایی مادر کوروش که تا پایان عمر، به عنوان یک مشاور به کوروش وفادار ماند، جنگ در سرزمین سکاها را پیشنهاد کرد. کوروش نظر کرزوس را پذیرفت و از رودخانه عبور کرد. پیامد این نبرد، کشته شدن کوروش و شکست لشگریانش بود. هم چنین هرودوت ادامه می دهد : پس از مرگ کوروش ملکه ماساژت ها امر کرد سر کوروش را در تشت پر از خونی انداخته آنگاه خطاب به سر گفت: تو که از خونخواری سیر نمی شوی اکنون چندان از این خون بخور تا سیر شوی.[۳۰]


بروسوس (مورخ کلدانی) در ۲۸۰ پیش از میلاد آورده‌است که کوروش در جنگ با طوائف داهه (دها، یکی از عشایر سکایی) کشته شده‌است.

از قول کتزیاس پزشک دربار هخامنشی آمده‌است که کوروش در اثر جراحاتی که در جنگ با دربیک‌ها (به انگلیسی: Derbike) به او وارد آمده بود، کشته شده‌است. آنها فیل‌هایشان را رها کردند، اسب کوروش رم کرده و کوروش بر زمین افتاد. یکی از سربازان هندی که با دربیک‌ها متحد بودند، زوبینی به ران او انداخته‌است و کوروش را به خیمه‌اش بردند و او در اثر این زخم بعد از سه روز درگذشته‌است. [۳۱]

اینکه هر سه قوم یاد شده، در بالا از طوایف سکاها بوده‌اند نشان می‌دهد که آخرین جنگهای کوروش با طوایف سکاها بوده‌است اما بعید به نظر می‌رسد که وی در این جنگها کشته شده‌باشد. مخصوصاً در روایت هرودوت بسیار بعید می‌رسد که باقیماندهٔ سپاه شکست خورده توانسته باشند، جسد بدون سر او را برای دفن به پاسارگاد بیاورند.[۳۲] طبق روایت‌های گزنفون و استرابون این جنگ‌ها به کشته شدن کوروش منجر نشده‌است و وی به مرگ طبیعی وفات یافته‌است. احوال زندگی کوروش از بسیاری جهات، در روایات مربوط به کیخسرو، در شاهنامه منعکس شده‌است و لااقل این نکته را تأیید می‌کند که در سنت‌های ایرانی، وی نیز مانند کیخسرو، باید به مرگ طبیعی وفات یافته‌باشد. [۳۳] در هر حال راجع به پایان کارش، هیچ روایتی را از روی قطع بر روایت دیگر، نمی‌توان ترجیح داد.[۳۴]

استرابون جغرافیدان معروف می‌نویسد، سنگی بر آرامگاه بود که بر روی آن نوشته شده بود:

« ای رهگذر! من کوروش پسر کمبوجیه هستم. من شاهنشاهی پارس را بنیاد گذاشتم و فرمانروای آسیا بودم. بر این گور رشک مبر. [۳۵]  »

منشور حقوق بشر کوروش



معاون دبیر کل سازمان ملل متحد، شاشی تارور، در مقابل نمونه بدلی استوانه کوروش، نیویورک

استوانه کوروش بزرگ، یک استوانهٔ سفالین پخته شده‌است که در تاریخ ۱۸۷۸ میلادی، در پی کاوش در محوطهٔ باستانی بابِل، کشف شد. در آن کوروش بزرگ رفتار خود را با اهالی بابِل، پس از پیروزی شرح داده‌است.

این سند به عنوان «نخستین منشور حقوق بشر» شناخته شده، و به سال ۱۹۷۱ میلادی، سازمان ملل آن را به بسیاری از زبان‌های رسمی سازمان منتشر کرد. نمونهٔ بدلی این استوانه، در مقر اصلی سازمان ملل، در شهر نیویورک نگهداری می‌شود.

این منشور ارزشمند در شهریور ماه سال ۱۳۸۹ طی مراسمی رسمی از طرف موزه لندن به ایران قرض داده شد، که آن را برای بازدید عموم در موزهٔ ایران باستان در معرض نمایش قرار دادند و در تاریخ ۲۷ فروردین سال ۹۰ به لندن بازگردانده شد.[۳۶]

ذوالقرنین 

درباره شخصیت ذوالقرنین که در کتابهای آسمانی یهودیان، مسیحیان و مسلمانان از آن سخن به میان آمده، چندگانگی وجود دارد و این که به واقع ذوالقرنین چه کسی است به طور قطعی مشخص نشده‌است.

کوروش سردودمان هخامنشی، داریوش بزرگ، خشایارشا و اسکندر مقدونی گزینه‌هایی هستند که جهت پیدا شدن صاحب دو شاخ واقعی، دربارهٔ آنها بررسی‌هایی انجام شده، اما با توجه به اسناد و مدارک تاریخی و تطبیق آن با آیه‌های قرآن، تورات، و انجیل تنها کوروش بزرگ است که موجه‌ترین دلایل را برای احراز این لقب دارا می‌باشد.[نیازمند منبع]

شماری از فقهای معاصر شیعه نیز کوروش را «ذوالقرنین» می‌دانند. علامه طباطبایی، صانعی و مرتضی مطهری از معتقدان این نظر هستند.[۳۷] در کتاب تفسیر نمونه، نوشتهٔ ناصر مکارم شیرازی نوشته‌شده، از آن جهت به کوروش، ذوالقرنین می‌گفتند که شرق و غرب مال او بود.

یادمان‌ها

ایران
در دیگر نقاط جهان


سلف:
ایشتوویگو (آستیاگ) شاه ماد
کرزوس شاه لیدیه
نبونعید پادشاه بابل نو

کوروش بزرگ
شاهنشاه هخامنشی
زمان حکمرانی

۵۵۹ تا ۵۲۹ پیش از میلاد.

جانشین:
کمبوجیه دوم



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 16 خرداد 1390    | توسط: amir zarei    |    | نظرات()
=================================================================== ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

همه چیز درباره کوروش کبیر2

واژهٔ کوروش 

نام کوروش در زبان‌های گوناگون باستانی به‌گونه‌های مختلف نگاشته شده‌است:

دکتر شهبازی معتقد است کورش به معنی خورشید است. او در کتاب راهنمای جامع پاسارگاد می‌گوید بر اساس سنتی که کتزیاس یونانی ناقل آن بوده‌است و پلوتارخ ذکر کرده، کلمهٔ کوروش را ایرانیان با کلمه خورشید انطباق داده بودند (در زبان ایرانی خورشید «هُوَر» تلفظ می‌شد که امروزه خور=هور می‌گوییم) یعنی خورشید را مظهر و نمادی برای کوروش می‌دانستند و جالب اینکه آرامگاه کوروش دلیلی برای تایید این روایت (که اغلب مورد تردید بوده‌است) باقی نهاده و آن شکل خورشیدی است که بر پیشانی آرامگاه او، بالای سردر اتاق آرامگاه، حجاری کرده‌اند.[۱۳]

تبارنامه کوروش بزرگ 

 
 
 
هخامنش
شاه پارس
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 


 
 
 
چا ایش پیش
شاه پارس
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 
 
 
 
 
 
 
آریارامن
فرماندار پارس
 
کوروش یکم
شاه انشان
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 


 
آرسام
فرماندار پارس
 
کمبوجیه اول
فرماندار انشان
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 


 
ویشتاسپ
شاهزاده
 
کوروش دوم
شاه ایران
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
 
داریوش یکم
شاه ایران
 
کمبوجیه دوم
شاه ایران
 
بردیا
شاهزاده
 
آرتیستون
شاهدخت
 
رکسانا
شاهدخت
 
آتوسا
ملکه
 
 
 


تبار کوروش از جانب پدرش به پارس‌ها می‌رسد که برای چند نسل بر انشان (انزان) و عیلام (شمال خوزستان کنونی)، حکومت کرده بودند. کوروش دربارهٔ خاندانش، بر سفالینهٔ استوانه‌ای شکلی، محل حکومت آن‌ها را نقش کرده‌است.

اینکه چه وقایعی روی داده که پارس‌ها عیلام را تسخیر نموده و شاخه‌ای از سلسلهٔ هخامنشی را در آنجا برقرار کرده‌اند، معلوم نیست. احتمال می‌رود که پس از آنکه آشور بنی پال در سال ۶۴۵ پیش از میلاد، دولت عیلام را منقرض کرد، پارس‌ها از فرصتی که در اثر جنگ بین آشور و ماد بدست آمده بود، استفاده کرده، پادشاهی جدیدی را در انشان تأسیس کرده‌باشند.[۱۴]

هخامنش سر سلسلهٔ این دودمان است که در حدود ۷۰۰ سال پیش از میلاد، میزیسته‌است. پس از مرگ او، فرزندش چا ایش پیش به حکومت پارس و انشان (انزان) رسید. بعد از فوت او سلسلهٔ هخامنشی دوشاخه شده و کوروش یکم شاه انشان و عیلام و آریارامن شاه پارس شد. سپس پسران هر کدام، به ترتیب کمبوجیه یکم شاه انشان و عیلام و ارسام شاه پارس، بعد از آن‌ها حکومت کردند.[۱۵]

کمبوجیه یکم با شاهدخت ماندانا، دختر ایشتوویگو (آژی دهاک یا آستیاگ) پادشاه ماد، ازدواج کرد و کوروش بزرگ نتیجه این ازدواج بود.

داریوش بزرگ در کتیبه بیستون نیز این مطلب را تأیید می‌کند، زیرا شاه مزبور می‌گوید، من نهمین شاه از سلسلهٔ دوگانهٔ هخامنشی هستم. (با حذف ویشتاسپ چون پدر داریوش بزرگ به عنوان شاه حکمرانی نکرده‌است.)[۱۶]


نوشته شده در تاریخ دوشنبه 16 خرداد 1390    | توسط: amir zarei    |    | نظرات()
=================================================================== ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

همه چیز درباره کوروش کبیر

دوران ۵۵۹–۵۲۹ پیش از میلاد.[۱] (۳۰ سال)
تاجگذاری انشان، پارس
زادروز ۶۰۰ یا ۵۷۶ پیش از میلاد
زادگاه انشان، پارس
مرگ ۵۲۹ پیش از میلاد
محل درگذشت سیردریا
آرامگاه پاسارگاد
پیش از کمبوجیه دوم
پس از کمبوجیه یکم
همسر کاساندان
دودمان هخامنشیان
پدر کمبوجیه یکم
مادر ماندانا
فرزندان کمبوجیه
بردیا
آتوسا
آرتیستون
رکسانا


عبارت «من کورش هستم، شاه هخامنشی»  به سه زبان پارسی باستان، عیلامی و بابلی روی یک ستون در پاسارگاد حک شده‌است.

کوروش، ملقب به کوروش بزرگ یا کوروش کبیر (به پارسی باستان: ‎KU‎‎U‎‎RU‎‎U‎‎SHA‎) همچنین معروف به کوروش دوم، نخستین پادشاه و بنیان‌گذار شاهنشاهی هخامنشی بود. کوروش به مدت سی سال، از سال ۵۵۹ تا ۵۲۹ پیش از میلاد، بر ایران سلطنت کرد.[۲]

دربارهٔ کوروش تمام مورخین توافق دارند که شاهی بود با عزم، عاقل و رئوف که در موارد مشکل به عقل بیش از قوه متوسل می‌شد و برخلاف پادشاهان آشور و بابل، با مردم مغلوب رئوف و مهربان بود.[۳] جنگ و بوی خون او را برخلاف فاتحان دیگر مغرور نکرد و رفتار او با پادشاهان مغلوب لیدیه و بابل سیاست تسامح او را بخوبی نشان می‌دهد.[۴] با پادشاهان مغلوب به اندازه‌ای مهربانی می‌کرد که آنها دوست کوروش شده و در مواقع مشکل به او یاری می‌نمودند. با مذهب و معتقدات مردم کاری نداشت بلکه برای جذب قلوب ملل آداب مذهبی آنها را محترم می‌داشت. شهرها و ممالکی که در تحت تسلط او در می‌آمدند، هیچگاه معرض قتل و غارت واقع نمی‌شدند. [۵] آنچه درباب وی برای مورخ جای تردید ندارد، قطعاً این است که لیاقت نظامی و سیاسی فوق‌العاده در وجود او، با چنان انسانیت و مروتی در آمیخته بود که در تاریخ پادشاهان شرقی پدیده‌ای به‌کلی تازه به شمار می‌آمد.[۶] کوروش از ذکر عناوین و القاب احتراز داشت، در کتیبه‌هایی که از او مانده، این عبارت ساده خوانده می‌شود، من کوروش شاه هخامنشی هستم. حال آنکه شاهان دیگر خود را خدا می‌خواندند.[۷]

ایرانیان کوروش را پدر[۸] و یونانیان او را سرور و قانون‌گذار می‌نامیدند[۹] و به وی به چشم یک فرمانروای آرمانی می‌نگریستند.[۱۰] یهودیان این پادشاه را، به منزله مسیح پروردگار به شمار می‌آوردند،[۱۱] ضمن آن‌که بابلیان او را مورد تأیید مردوک می‌دانستند.[۱۲]



نوشته شده در تاریخ دوشنبه 16 خرداد 1390    | توسط: amir zarei    |    | نظرات()
=================================================================== ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

تاریخچه چهارشنبه سوری

تاریخچه ی چهارشنبه سوری

جشن سوری

تاریخ ایران باستان پر از جشن هایی است كه همگی بر پایه دید و نگاه پیشینیان ، دارای فلسفه و جوهری وجودی اند. امروزه تنها « جشن سوری » ، معروف به « چهارشنبه سوری » و نیز « جشن سده » برایمان به یادگار مانده است و در باره جشن های فراموش شده ی آتش ، به « آذرگان » در نهم آذر ماه و « شهریورگان » یا « آذر جشن » می توان اشاره داشت . آتش نزد ایرانیان نماد روشنی ، پاكی ، طراوت ، سازندگی ، زندگی ، تندرستی و در پایان بارزترین نماد خداوند در روی زمین است .چهارشنبه سوری در فرهنگ پارسی به عنوان مقدمه و پیش درآمد عید نوروز نیز شناخته شده است كه هماره در طول تاریخ، قبل از فرا رسیدن سال نو و تحویل نوروز برپا می شده و هنوز هم در بین اقوام و شهروندان ایرانی از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.

 آتش

از قدیم الایام تا آن جا كه تاریخ نشان می دهد، بشر برای آتش اهمیت خاصی قایل بوده و پیشرفت قسمت مهمی از زندگی خود را مدیون وجود این عنصر مفید دانسته است. آتش اما در نظر ایرانیان مظهر روشنی ، پاكی، طراوت، سازندگی، سلامت و تندرستی است. بیماری ها، زشتی ها ، بدی ها و همه آفات در عرصه تاریكی و ظلمت جای دارند و به همین علت اهریمن مظهر تیرگی و جایگاه او تاریكی است. افروختن آتش به طور كنایه راه یافتن روشنی معرفت در دل و روح است كه آثار اهریمنی و نامباركی را از بین می برد. یك رشته جشن های آریایی با جشن های آتش است كه با همان منظور ، در آن آتش می افروزند. جشن هایی مانند جشن های سده ، آذرگان، شهریورگان ، جشن «گجرسی» در تركیه.

تاریخچه چهارشنبه سوری

ابو جعفر نرشحی، مورخ سده سوم در كتاب تاریخ بخارا به این جشن پرداخته است. به شهادت وی، در زمان منصور بن نوح از شاهان سامانی، اواسط سده چهارم این جشن به نام جشن سوری بر قرار بوده است. در این متن آمده شاه سامانی در زمانی كه سال هنوز پایان نیافته بود این جشن را با آتش زدن بر پا كرد و همچنین این جشن طبق عادت و رسم قدیم بود كه اشاره به كهن بودن این رسم و سنت دارد.

قبل از هجوم تازیان به ایران یک مراسمی هم به نام آتش روی بام خانه نیز رواج داشته که صبح نوروز انجام میگرفته

به آتش چهارشنبه سوری نباید فوت کرد و خاکسترش را سر ِ چهارراه می‌ریزند.

 

زمان چهارشنبه سوری

اما بر پایه ی پژوهش های انجام شده ، زمان باستانی « جشن سوری» را می توان در این سه گاه باز جست :

۱. شب بیست و ششم از ماه اسفند ، یعنی در نخستین شب از پنجه ی كوچك.

۲. نخستین شب پنجه ی بزرگ یا پنجه ی وه كه پنج روز كبیسه است و نخستین شب و روز «جشن همسپهمدیم» (آخرین گاهنبار سالانه(

۳. دیدگاه سوم ، شب پایانی سال است كه ارجمندترین روز « جشن همسپهمدیم» و جشن آفرینش انسان است .

برخی را باور این است كه با در نظر آوردن واژه ی « چهارشنبه » كه بر آمده از فرهنگ تازی و سامی است ، پس « چهارشنبه سوری » ارمغانی از سوی تازیان است ، چرا كه همانگونه كه می دانیم ، در ایران باستان هر روزی نامی ویژه داشته است ( هرمزدروز ، وهمن روز ، اردوهشت روز ، شهروَر روز ، خرداد روز ، سروش روز ، مهر روز ، زامیاد روز و … ) و نشانی از بخش بندی امروزین چهارهفته ایی و نام های آنان به چشم نمی خورد .

دوازده ماه سی روزه نسبت به سال شمسی پنج روز كمتر دارد. برای جبران این تاخیر و حساب كبیسه آن پنج روز را به شنج عنوان گاثاها از سرودهای زرتشت ، می نامیدند. در یكی از چند شب آخر سال ، ایرانیان جشن سوری را كه عادت و سنتی قدیم بود با آتش افروزی بر پا می كردند. و چون مفهوم هفته و نام گذاری آن وجود نداشته نمی توانست چهارشنبه سوری نام بگیرد. تقویم كنونی ، بعد از ورود اعراب به ایران رواج یافت. در فرهنگ اعراب چهارشنبه یا یوم الارباع نحس و نامبارك است. بی گمان سالی كه این جشن به شكلی گسترده بر پا بوده ، مصادف با شب چهارشنبه شده و چون در روز شمار اعراب ، چهارشنبه بدیمن بوده، از آن تاریخ به بعد شب چهارشنبه آخر سال را با جشن سوری به شادمانی پرداخته و بدین وسیله می كوشیدند تا نحوست چنین شبی و روزی را دور كنند.

در مورد این كه چرا چهارشنبه برای چنین جشنی انتخاب شده است، به دلایلی است یكی از دلایل وابسته به یك شخصیت تاریخی شیعی است كه آن هم جنبه ایرانی دارد، مختار سردار معروف، كسی است كه به خون خواهی امام حسین (ع) و یارانش كه در كربلا با مظلومیت و شقاوت شهید شدند قیام كرد و انتقام خون آنان را باز ستاند. به موجب این خبر، مختار پس از حادثه كربلا، هنگامی كه از زندان آزاد شد و به خونخواهی شهدای كربلا قیام كرد، برای این كه موافق و مخالف را از هم تشخیص دهد، دستور داد كه شیعیان بر بالای بام خانه های خود آتش بیافروزند و این مصادف بود با شب چهارشنبه آخر سال. باید اشاره كرد كه همانند دیگر گزاره های تاریخی اختلاف در مورد منشاء این جشن وجود دارد كه مجال اندك، اجازه بررسی تك تك آنها را نمی دهد.

اما دیگر چیزی که من خودم شنیده دهدهم ام اینست که چون اعراب ایرانیان را محدود ساخته بودند ایرانیان از این رو شبی که برای اعراب نحس بوده را جشن میگرفتند

 

معنای سوری

واژه سوری فارسی، در پهلوی به گونه سوریك(Surik) صفت است. چون سور (Sur) به معنی سرخ و ایك (Ik) پسوند صفت می باشد به معنی سرخ و سرخ رنگ است چنانچه گل سوری به معنی گل سرخ است. به این جشن از آن جهت سوری گفته اند كه عنصر اصلی مراسم آن، افروختن آتش سرخ بوده است.البته « سور » به چم (معنی) « میهمانی » هم در فارسی به كار رفته است. بر پا داشتن آتش در این روز نیز گونه ای گرم كردن جهان و زودودن سرما و پژمردگی و بدی از تن بوده است . در گذشته جشن های آتش كاملا" حالت جادویی داشته و بسیار بدوی بوده است . چگونگی این جشن ، همسانی و مانندگی های فراوانی به جشن سده دارد.

 

آداب و رسوم چهارشنبه سوری

بوته افروزی ، آب پاشی و آب بازی ، فالگوش نشینی ، قاشق زنی ، كوزه شكنی ، فال كوزه ، آش چهارشنبه سوری ، آجیل مشگل گشا ، شال اندازی ، شیر سنگی، ( توپ مروارید ) و … از آداب و رسوم این شب به شمار می رفته است که اکنون ما حتی شاید نام خیلی از آنها را هم نشنیده ایم.

در همین شب و یا چهارشنبه‌ی‌ِ آخر صفر هرگاه نیت بکنند و کلید دودندانه به‌زمین گذاشته، پشت در اتاق همسایه بایستند، اگر صحبت آن‌ها موافق با نیت‌شان باشد، به‌مراد می‌رسند و اگر برخلاف آن باشد، مرادشان برآورده نخواهد شد.

 قاشق‌زنی: اگر کسی ناخوش داشته باشد به نیت  سلامتی او در شب  چهار شنبه‌سوری ظرفی برداشته، می‌رود در خانه‌ی  هم‌سایه‌ها را می‌کوبد و بدونِ این‌که چیزی بگوید با قاشق به آن ظرف می‌زند، صاحب خانه یا خوراکی و یا پول در ظرف  او می‌اندازد. آن خوراکی‌ها را به ناخوش می‌دهند و یا با آن پول چیزی می‌خرند و به ناخوش می‌خورانند که شفا خواهد یافت.

 نیت: در همین شب، کوزه آبی زیر ناودان رو به قبله می‌گذارند و هرکسی از اهل خانه نیت کرده چیزی در آن کوزه می‌اندازد. صبح ِ چهارشنبه، یک‌نفر فال از حافظ می‌گیرد و دختر ِ نابالغی دست کرده از کوزه‌ی  آب، یک به یک  چیزهایی که به متعلق به هر کس است، بیرون می‌آورد و با فال مطابقه می‌کند.

بسیاری از مراسم كه اكنون در پایان سال و شب چهارشنبه سوری باقی مانده، كنایه و نشانواره است از اهدای نذور و فدیه به ارواح. شب جمعه آخر سال، شب چهارشنبه و یا آخرین شب سال به زیارت اهل قبور رفتن و نذری جهت اموات دادن، مراسم آتش افروختن بر بامها میان زرتشتیان، پخش آجیل مشكل گشا، مراسم فال كوزه وكجاوه بازی و شال اندازی میان مردم آذربایجان همه و همه جای پایی مشخص در رسوم ایران قدیم دارند.

 استاد پورداود ، پس از بزرگداشت این جشن باستانی ، به مبحث ویژه ای اشاره دارد و بر این باور است كه رسم پریدن از روی آتش و خواندن ترانه هایی همچون « سرخی تو از من ، زردی من از تو و … » از افزونه های اسلامی است و از دیدگاهی ، بی احترامی به جایگاه ارجمند آتش به شمار می رود .

اما یكی از جنبه های تقدس آتش پاك نمودن بیماری ها و دور كردن ارواح خبیثه (به تعبیر آن دوران) بوده است؛ برای نمونه در صورت سرایت طاعون رخت و ابزار بیمار را در آتش می ریختند تا از بدی ها پا ك شود؛ و این بی احترامی به آتش بشمار نمی آید.

همین امروز هم رسم اسفند دود كردن و گرد خانه تاب دادن رایج است(برای زدودن شر و بیماری و چشم زخم)كه باز مانده از گذشته است؛ هم اكنون پریدن از روی آتش هم می توانسته با فلسفه پاك كردن نفس صورت گرفته باشد.

 در جاهایی همچون شیراز ، كردستان و آذربایگان ، آداب و آیین ویژه و كهن تری وجود دارد . برای نمونه، سفره حضرت خضر ( ع ) و یا آب پاشی در سعدیه كه ویژه ی شیراز است و یا سفره های خوراكی رنگینی كه در كردستان و آذربایگان آماده میشود و نیز آیین آتش افروزی و شادمانی همگانی مردم . برخی را عقیده بر این است كه « جشن سوری » ( چهارشنبه سوری ) با مراسم مربوط به بزرگداشت فروهر درگذشتگان نیز پیوند و بستگی دارد.

 با مرور زمان، كم كم رسم پریدن از روی آتش و خواندن ترانه هایی باب شد كه به اشارت شادروان استاد پور داوود در واقع زشت است:

در جشن چهارشنبه سوری از روی شعله آتش جستن و ناسزایی چون "سرخی تو از من و زردی من از تو" گفتن از روزگارانی است كه دیگر ایرانیان مانند نیاكان خود آتش را نماینده فروغ ایزدی نمی دانستند و امروزه هم استفاده از مواد منفجره و آتش زا به این مراسم باستانی و زیبا اضافه شده است.

 و در پایان امید است که همه ی هم میهنان گرامی با برپاداشتن این جشن و جشن های دیگر ایران زمین در راه کوشش برای پدافند (دفاع) و نگهداری از این آیین های کهن گام بردارند.


          زردی من از تو ، سرخی تو از من      غم برو شادی بیا ، نكبت برو روزی بیا

نوشته شده در تاریخ دوشنبه 16 خرداد 1390    | توسط: amir zarei    | طبقه بندی: عمومی،     | نظرات()
=================================================================== ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

خاطره

آمادگی نظامی و عبادی

حاج آقا (( كیانی )) از بچه های قدیمی گردان حمزه بود. پیرمردی بود رنجدیده و باتقوا. حجت را بر خیلی ها تمام كرده بود. با داشتن چند سر عائله و سرپرستی یك خانواده بی سرپرست، آمده بود جبهه. در قسمت تداركات كار می كرد و همیشه وضو داشت. مشوق بچه ها برای نماز شب و نماز اول وقت بود. به بچه ها می گفت اگر كسی به دلیلی نمی تواند نیمه شب بلند شود، بگوید تا بیدارش كنم. خیلی ها به خاطر راهپیمایی های طولانی و یا ‎آنهایی كه تازه می خواستند خواندن نماز شب را شروع كنند، نمی توانستند به موقع بیدار شوند. برای همین می سپردند به حاج آقا كیانی كه بیدارشان كند. مثلا می گفتند:(( حاج آقا من فلان گروهان و فلان دسته هستم، فلان جا هم می خوابم. بیا، مرا بیدار كن. ))

حاج آقا هم با توجه به همان آدرسها می آمد و بچه ها را بیدار می كرد. بعضی وقتها بچه ها به نگهبانهای دم چادر یا ساختمان می گفتند:(( اگر حاج آقا كیانی آمد، بگو ما را هم بیدار كند. ))

این روال، هر شب، همین طور اتفاق می افتاد. حاج آقا كیانی مسئول تداركات گروهان یك از گردان حمزه بود. یك شب، برادر مهدی خراسانیكه بعد از كربلای پنج فرمانده گروهان یك شده بود، رزم شبانه گذاشت. آتش سنگین هم ریخت و بچه ها را بیدار كرد. بعد آنها را به خط كردو گفت:(( قمقمه ها را پر آب كنید. ))

بچه ها همین كار را كردند و به حالت ستون كشی حركت كردند به طرف كوه های اطراف اردوگاه شهید باهنر ( آناهیتا ) باختران. وقتی به كوه ها رسیدند، مهدی خراسانی گفت:(( بچه ها با یك صلوات، در اختیار آقا كیانی هستند. ))

حاج آقا كیانی هم از بچه ها خواست وضو بگیرند. بعد نماز را به جماعت خواندند. من جزو این گروهان نبودم، اما قبل از آن مهدی خراسانی به ما گفته بود كه می خواهد شب، بچه های گروهانش را بیدار كند، ببرد كوه های اطراف اردوگاه و نماز را به جماعت بخوانند. برادر خراسانی با این كار، می خواست بچه ها از دو جهت آماده نگه دارد؛ هم از جهت نظامی، هم از جهت عبادی.

راوی: برادر محمود غلامی ـ گردان حمزه، لشگر ۲۷ حضرت رسول(ص). 

پیام های دیگران        link        پنجشنبه، 13 اسفند، 1383 -

سرخی خون

از بچه های اطلاعات و عملیات بود. گاه گاهی میدیدیم غیبش میزد. هر چه دنبالش میگشتیم پیدایش نمیكردیم.

یك روز خبر مجروح شدنش را شنیدیم؛ در حالی كه زمان فراغت بود و او می بایست در مقر باشد.

ناراحت شدیم كه چرا رفته بود توی شهر ناامن كه هر لحظه گلوله می آمد.

رفتیم بیمارستان. موج انفجار او را گرفته بود و حال مناسبی نداشت. نمیتوانست خوب حرف بزند.

پرسیدیم:(( از كجا آوردینش؟ ))

جای ساختمانی را كه او را از كنار آن، مجروح پیدا كرده بودند نشان دادند.

رفتیم آنجا. بالای ساختمان نیمه مخروبه ای، تو پاگرد سوم، با منظره غریبی روبرو شدیم.

آنجا سجاده ای پهن بود كه گرد و غبار و آجر های دیوار ریخته بود روی آن. و روی همه اینها سرخی خون بود كه خود نمایی می كرد.

راوی: برادر كریم ـ عملیات سپاه.

 

پیام های دیگران        link        سه‌شنبه، 11 اسفند، 1383 -

مبارزه برای نماز

وقتی در بیست و سوم خرداد ماه شصت و هفت در شلمچه اسیر شدم، یك روز نگهمان داشتند توی بصره، بعد منتقلمان كردند پادگان (( الرشید )) بغداد و توی سلولهای خیلی تنگی جامان دادند. بیست نفر را میریختند توی سلولها دو در دو یا دو در دو و نیم. آن قدر جا تنگ بود كه بچه ها حتی نمی توانستند پایشان را دراز كنند. با این حال، نماز جماعت بچه ها ترك نمی شد. وقتی مامور عراقی می امد، آمار می گرفت و می رفت، ما تازه كارمان شروع می شد. می رفتیم سراغ برنامه های نماز و دعا.

برای هر سلول، سطل آبی می گذاشتند و یك لیوان، تا اگر كسی تشنه شد، آب داشته باشد. صبحها هم در را برای بچه ها باز نمی كردند كه بروند دستشویی، وضو بگیرند و نماز بخوانند. همه از همان آبی كه برای خوردن گذاشته بودند استفاده می كردند. صورتشان را كه می شستند، برای اینكه سلول بیشتر خیس نشود، دستها را از لای میله ها می بردند بیرون و می شستند. هر طور بود، نماز جماعت در بین بچه ها ترك نمی شد.

بعد از هشت روز منتقل شدیم به اردوگاه دوازده تكریت. همان اول، حسابی كتكمان زدند. بعد توی هر آسایشگاه، صد و پنجاه نفر را جا دادند كه می شود گفت به هر نفر یك وجب و چهار انگشت جا رسید. نماز جماعت هم ممنوع شد. حتی گفتند:(( جمع شدن سه چهار نفر با همدیگر ممنوع است. ))

داشتن مهر هم ممنوع شد. یك عده از بچه ها از قبل با خودشان مهر داشتند، اما اكثریت مهر نداشتند. برای همین مجبور شدیم از سنگ استفاده كنیم. روز كه می رفتیم هواخوری، می گشتیم و سنگهایی كه برای مهر مناسب بود، برمیداشتیم. وقتی عراقیها این را دیدند، گفتند:(( هیچ كس حق ندارد از توی حیاط همراه خودش سنگ ببرد توی آسایشگاه. ))

ترفند جدید بچه ها جعبه های تاید بود كه وقتی تمام می شد، كاغذش را پاره می كردند تا به عنوان مهر استفاده كنند. باز سر و صدای ماموران عراقی درآمد. هر كس كاغذ داشت تنبیه می شد. مجبور شدیم كار دیگری بكنیم؛ كاغذ ها را نگه داریم توی دستهایمان تا وقتی می رویم سجده، آن را بگذاریم جای مهر و دوباره وقتی سر از سجده بر میداریم، كاغذ را بگیریم توی دستمان. بعضی از بچه ها هنوز همراه خودشان سنگ می آوردند و از همین شیوه استفاده می كردند تا ماموران متوجه نشوند.

چند بار بین بچه ها و عراقیها درگیری پیش آمد. هر بار، مامور ها مهر بچه ها را می گرفتند، تنبیهشان می كردند و حسابی كتكشان می زدند؛ اما بچه ها دست بردار نبودند. دوباره چیزی پیدا می كردند تا به جای مهر از آن استفاده كنند. این وضعیت یكی دو هفته ای ادامه داشت تا اینكه ماموران عراقی خسته شدند. وقتی دیدند در زمینه نماز حریف ما نمی شوند، مجبور شدند آزادمان بگذارند.

راوی: برادر محمود گشتاسبی ـ گردان مالك اشتر، لشگر ۲۷ حضرت رسول(ص).

پیام های دیگران        link        جمعه، 7 اسفند، 1383 -

وارستگی

می رفتیم برای عملیات پدافندی والفجر هشت. قرار بود برویم به خور عبدالله، یكی از مناطق فاو. سوار كامیون شدیم، رفتیم اروند. از انجا با قایق عبور كردیم. بعد مقداری پیاده رفتیم، رسیدیم به فاو. دیگر شب شده بود. گفتند:(( چون شب شده، نمیبریمتان خط. فعلا همین جا استراحت كنید. ))

ما را به یكی از ساختمانهای شهر فاو بردند. خیلی خسته بودیم. همان طور یك شام سرپایی خوردیم و خوابیدیم. (( ابراهیم فرج پور )) كنار من خوابید. فرج پور از بچه های شوخ طبع بود. چهره اش طوری بود كه وقتی نگاه می كردی، فكر نمی كردی حتی بتواند نماز صبحش را سر وقت بخواند! گه گاه پیش می امد، می گفتم:(( چرا بلند نمی شوی نماز صبحت را بخوانی؟ ))

داشتم سر به سرش می گذاشتم.

می گفت:(( ما سعادت نداریم. ))

آن شب كه كنار من خوابیده بود، نصفه های شب بیدارم كرد.

(( بلند شوید. شیمیایی زده اند. ))

همه بچه ها پا شدند و ماسك زدند. آن شب، هیچ كس شیمیایی نشد.من هم توجهی به ماجرا نكردم. همه چیز یادم رفت.

فردای آن روز رفتیم خط و فرج پور دو شب بعد شهید شد.

چند وقت بعد از این ماجرا، یكی از بچه های بی سیم چی كه آن شب پیش ما بود، گفت:(( فلانی، خدا را شكر كن كه آن شب شیمیایی نشدید. ))

گفتم:(( چه طور؟ ))

گفت:(( همان دوستت كه خیال می كردی حتی نماز صبح هم نمی خواند، داشته نماز شب می خوانده كه پشت بی سیم پیچ می كنند شیمیایی زده اند. بی سیم چی خودتان هم خوابش برده بود. همین بی سیم چی چند روز بعد این قضیه را برای من تعریف كرد. ))

تازه فهمیدم چه انسان وارسته ای را از دست دادیم.

راوی: برادر رضا رخصت طلب ـ از بسیجیان مسجد ولی عصر(عج)

پیام های دیگران        link        پنجشنبه، 6 اسفند، 1383 -

آرامترین نماز دنیا

از محافظین بیت حضرت امام(ره) بودیم. زمان بمبارانهای تهران بود. برای امام(ره) هم پناهگاهی در نظر گرفته بودند؛ هر چند ایشان خیلی تمایل نداشتند به آنجا بروند.

امام فرموده بودند پتو به پنجره ها وصل كنیم تا نور بیرون نرود و دشمن مناطق مسكونی را شناسایی نكند.

یك شب در بیت امام(ره) بودیم كه صدای آژیر كشیده شد. همه رفتیم داخل حیاط. بعضی ها خودشان را به پناهگاه رساندند.

حضرت امام(ره) داشتند نماز می خواندند. خودم را رساندم پشت پنجره. صدای امام(ره) داشت می امد.

همه به جنب و جوش افتاده بودند، اما من پشت پنجره بودم.

امام(ره) خیلی آرام نمازشان را ادامه دادند. صدای آژیر هنوز پخش می شد.

تا وقتی آژیر سفید كشیده شد، حضرت امام(ره) به نمازشان ادامه دادند. بعد آمدند بیرون و فرمودند: (( ما مزاحمت كه ایجاد نمی كنیم؟ نور اتاق كه بیرون نمی آید؟ )).

حیران مانده بودم. خودشان تو اتاق مانده بودند و نمازشان را ادامه داده بودند، اما به فكر مردم بودند.

گفتم:(( نه آقا، قربانت بشم. ما اینجا هستیم. اگر قرار بشه كاری انجام بشه، اول ما هستیم. ))

فرمودند:(( نه پسر جان. شما بچه های خوب این مملكت اید. شما ارزش دارید. ))

و باز هم ما را مورد تفقد قرار دادند.

راوی: برادر موسی نقی بخشایش ـ توپخانه سپاه.  

پیام های دیگران        link        چهارشنبه، 5 اسفند، 1383 -

از كاروان جا نمونی!

طرحی را بچه ها درست كرده بودند به نام (( طرح عبادت)).

ساعت یك و دو نیمه شب بیدار می شدند و ملافه ای را كه لباس عربی بلندی بود می پوشیدند و شروع می كردند به نماز شب خواندن.

اسم این طرح را هم گذاشته بودند (( طرح عبادت)). بین بچه ها رواج داشت كه می گفتند كاروانی هست كه شبها راه می افتد، سعی كنید جا نمانید.

هر كسی هم كه خواب می ماند، بیدارش می كردند و می گفتند: (( فلانی كاروان داره راه می افته، جا نمونی.))

راوی: برادر آزاده محمد توجهی ـ نیروی هوایی سپاه.

پیام های دیگران        link        سه‌شنبه، 4 اسفند، 1383 -

میان آب

یك خاكریز سطحی زده بودند. قرار بود توپ ضد هوایی را ببریم پشت آن، تا اگر هلیكوپتر یا هواپیمایی آمد، جلویش را بگیریم؛ چون جلوتر از ما خاكریز نیروهای پیاده بود و باید از آنها محافظت میكردیم.

لودر كه آمد، بعد از زدن چند بیل، آب افتاد سمت چپ و راست خاكریز ما. مجبور شدیم همان طور، پشت خاكریز پناه بگیریم.

نمیتوانستیم از پشت توپ دور شویم، چون هر لحظه ممكن بود هلیكوپتر های عراقی سربرسند.

وقت نماز شد. بچه های بسیجی كه پشت توپ بودند، گفتند: (( اینجا زمین خیس است، چه كار كنیم؟))

گفتم: (( فرقی نمیكند. تو آب هم كه بیفتیم، باید نماز را بخوانیم.))

با همان آب دور و بر، وضو گرفتند. قبل از آن، دست و پایشان را خشك كردند.

بعد ایستادن توی همان آب به نماز خواندن. مهر را گرفته بودند توی دستشان، موقع سجده دست را بالاتر میگرفتند و سسجده را انجام میدادند. نماز كه تمام شد، بچه ها گفتند:(( هیچ نمازی تا به حال این قدر به ما نچسبیده بود.))

راوی: برادر موسی نقی بخشایش ـ توپخانه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی.

پیام های دیگران        link        دوشنبه، 3 اسفند، 1383 -

تب و نماز جماعت

در سال شصت و سه در پادگان ابوذر بودیم . (( علی حیدری )) از بچه هایی بود كه كارهای خطاطی پادگان را انجام میداد. در مراسم دعای توسل، ایشان امام حسین (ع) را دیده بود كه وارد مجلس شده بودند. ایشان از امام حسین (ع) قول شهادت ، تاریخ ، روز و حتی عملیاتی را كه در آن به شهادت میرسند، میگیرند. ایشان میدانستند كه در عملیات بدر هم بود كه بر اثر بمباران شیمیایی دشمن به شهادت رسیدند.

این برادر كه چنین سعادت بزرگی داشت، به نماز جماعت خیلی اهمیت میداد. در جزیره مجنون كه بودیم، یك روز دیدیم مریض شده است. بعد از شهادت ایشان بود كه فهمیدیم، علت تب و مریضی او چیست. قضیه از این قرار بود كه روز قبلش، موقع نماز جماعت، مسئول او بهش گفته بود، یك پلاكارد ضروری و فوری هست كه باید نوشته شود. و آن روز نتوانسته بود در نماز جماعت شركت كند.

پیام های دیگران        link        پنجشنبه، 29 بهمن، 1383 -

پیشانیهای سوخته

عملیات رمضان هنوز شروع نشده بود. همان روز به منطقه جنوب آمده بودیم. تابستان بود. ظهر شد. اذان دادند. روحانی ما همه را به نماز جماعت دعوت كرد. وسط صحرا به نماز ایستادیم. به جای مهر از سنگهای بیابان استفاده كردیم. به اولین سجده كه رفتیم ، پیشانیها شروع كرد به سوختن. خیلی هم شدید.

تمام نماز آن روز را با سجده كامل خواندیم و پیشانی های همه سوخته بود، اما كسی سجده را قطع نكرد.

هنوز هم معنویت و آسمانی بودن آن نماز در ذهنمان مانده است.

راوی: برادر باقری ـ لشگر ۲۷ حضرت رسول (ص)

پیام های دیگران        link        پنجشنبه، 29 بهمن، 1383 -

 شهادت جانگداز سالار شهیدان حضرت امام حسین(ع) و یاران باوفایش بر همه شما عزیزان تسلیت باد.

اما لطف خدا چیز دیگری بود

عملیات مسلم بن عقیل بود. نیروهای رزمنده باید مسافتی را طی میكردند . در منطقه سومار باید از دهانه دره ای عبور میكردند. آنجا پل یازده دهنه ای بود كه بر ارتفاعات ((كهزیك)) و (( دیسكت)) مشرف بود. از مرز سومار تا این تنگه در اشغال عراقیها بود . كاملا نسبت به ما دید داشتند . تو شبهای عملیات كه معمولا باید مهتاب باشد ، میتوانستند با دستگاههای الكترونیك و محاسبات خاص كاملا ما را زیر نظر بگیرند و عملیات را تحت الشعاع برنامه های اطلاعاتیشان قرار بدهند . به همین دلیل ما باید قبل از غروب حركت میكردیم؛ یعنی قبل از تاریكی باید بخشی از واحدها و ستونهایمان حركت میكردند.

مثل همه عملیاتهای دیگر ، حال و هوای خاصی حكمفرما بود. نماز ظهر و عصر را شروع كردیم ؛ آن هم با حال و هوایی كه فقط باید در ان بود تا ان را احساس كرد . بعد از نماز ، توسل به ائمه اطهار (ع) شروع شد. هركس خودش را به وجود مقدسی متوسل میكرد . تمام آن ناله ها ، درد دلها، دعاها و نماز های قبل از عملیاتهای دیگر برقرار بود.

از نظر اب و هوا ، در ان فصلی كه ما بودیم همیشه معمول بود كه گرم و خشك باشد. ظهر و كمی بعد از ان هم هوا كاملا همان طور بود . گرم و افتابی.

اما لطف خدا چیز دیگری میگفت . مه غلیظی امد و تمام منطقه را پوشاند. شهید والامقام (( حاج همت)) مسئول عملیات در ان منطقه بود . نیروهای ارتش و سپاه همكاری داشتند . ایشان تا این مسئله را فهمید، گفت: نیروها همه به ستون یك و پشت سر هم حركت كنند و از ان دهانه رد شوند . این در حالی بود كه قرار ، چیز دیگری بود.

به خاطر دید مستقیمی كه دشمن داشت قرار بود در یك فاصله زمانی ، ماشینها تك تك عبور كنند ، كه به لحاظ زمانی این تردد خیلی سخت بود.

و این یكی از نتایج دعا و توسل رزمندگان بعد از نماز بود.

راوی: سردار علی فضلی ـ فرمانده لشگر ۱۰ سید الشهدا(ع)

 

 

  

نوشته شده در تاریخ جمعه 13 خرداد 1390    | توسط: amir zarei    | طبقه بندی: مقاله،     | نظرات()
=================================================================== ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

ساخت میکروسکوپ دارای ابرلنز

گروهی از محققان آلمانی و آمریکایی موفق شده اند برای نخستین بار تصاویر مستقیمی را به کمک میکروسکوپ نوری میدان نزدیک دارای ابرلنز بدست آورند. ابر لنزها از شبه‌موادی با ضریب شکست منفی بدست می آیند. این پیشرفت علمی در نهایت به کاربرد این ابرلنزها در بهبود و تقویت میکروسکوپ‌های میدان نزدیک برای تصویر برداری از نمونه های زیستی و موادی با کاربردهای الکترونیکی منجر خواهد شد.

یک میکروسکوپ میدان نزدیک دارای ابرلنز: تصویری از حفره های داخل شکاف یک ماده با وضوحی در حد فاز فروسرخ. دوحفره بزرگتر در این تصویر قطر برابر 1200 نانومتر دارند. قطر پنج حفره کوچکتر دیگر هم 540 نانومتر است که در پایین این تصویر دیده می شود.

اثرات میدان نزدیک، قدرت تفکیک میکروسکوپ‌های معمولی نوری میدان نزدیک (SNOM ها) را محدود می کند. در نتیجه این میکروسکوپ‌ها نمی‌توانند از اجسامی با اندازه کوچکتر از تقریبا یک طول موج نور تصویربرداری نمایند و در نتیجه کاربرد آنها تنها به مطالعات سطح محدود می شود.
این بدلیل آن است که بخش میدان نزدیک نور، که جزئیات فضایی زیر طول موجی جسم را در بر دارد در مقایسه با بخش میدان دور که به راحتی و با لنزهای معمولی هم می‌توان دوباره روی آن متمرکز شد، به سرعت با فاصله دچار میرایی شده و از بین می رود.
هم اکنون محققان توانسته‌اند با تنظیم SNOM دارای ابرلنز، تصاویر مستقیمی از اجسام در حد کوچکتر از طول موج نور بدست آورند.
Hillenbrand از مؤسسه ماکس پلانک و سرپرست این تیم تحقیقاتی گفت: ما برای اولین بار نشان داده‌ایم که می‌توان تصاویری که به این روش یدست می آیند را بصورت نوری ثبت نمود و این در حالی است که سابقاً این کار تنها بصورت ثبت لیتوگرافی امکان داشت. بنابر این در حال حاضر، با توجه به اختراع ا ین ابرلنز ها، دیگر میکروسکوپ‌های نوری میدان نزدیک فقط به مطالعات سطحی محدود نشده و با توجه به آنکه دیگر نیازی نیست تا پروب آنها تا آن حد زیاد به نمونه نزدیک شود، افق جدیدی از کاربردها برای این میکروسکوپ‌ها بوجود می آید.
در این آزمایش‌ها ضمن آنکه درک بیشتری از طرز کار این ابر لنزها بدست آمد، برای نخستین بار دامنه و فاز توزیع میدان نوری آنها و تعییین دقیق افزایش قدرت تفکیک آنها نشان داده شد.
کاربردهای احتمالی این ابر لنزها طبق آنچه این محققان ابراز داشته‌اند شامل تصویربرداری از اجسام زیستی در محیط طبیعی آنها می باشد. بعلاوه یک ابر لنز فروسرخ حتی در صنعت نیمه‌رساناها هم کاریرد داشته و می‌توان از آن جهت پروب اتصالات فلزی درونی که زیر شیشه یا هر دی الکتریک دیگری وجود دارند استفاده نمود.
ضخامت ابر لنز SiC 880 نانومتر است و شامل nm 440 بلور SiC می باشد که بین دو لایه SiO2 به ضخامت nm 220 ساندویچ شده است. این ابر لنز بین نوک یک میکروسکوپ NSOM پیمایشی فروسرخ و اجسام مورد تصویربرداری که شامل یک فیلم طلا با الگوی دارای حفره‌های با قطرهای متفاوت می باشد، قرار گرفته است. محققان با تاباندن تابش فروسرخ و انجام آشکارسازی از همان سمت ابرلنز دریافتند که این مجموعه می‌تواند با استفاده از نوری با طول موج حدود 11 میکرومتر (حفره ای که تقریبا به اندازه یک بیستم طول موج فرودی) حفره های 540 نانومتری را آشکار کند.
آنها همچنین توانستند تصویر اجسامی را که قبلاً تنها در صورت نزدیک شدن نوک NSOM به فاصله 50 نانومتر امکان تصویربرداری از آنها وجود داشت به دست آورند. در آزمایش‌های آنها با استفاده از یک ابرلنز فاصله جدایی بین نوک میکروسکوپ و جسم به تقریبا یک میکرومتر رسید.
دانشمندان امیدوارند بتوانند ابرلنزهایی نازکتر را به منظور افزایش قدرت تفکیک این میکروسکوپ‌ها توسعه داده و از آن با استفاده از ابرلنزهای نقره‌ای در محدوده طیف مرئی هم استفاده نمایند.
این محققان نتایج كار خود را در مجله 313،1595، Science به چاپ رسانده‌اند.

نوشته شده در تاریخ سه شنبه 27 اردیبهشت 1390    | توسط: پسرشجاع    | طبقه بندی: مقاله،     | نظرات()
=================================================================== ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^

تلسکوپ


تلسکوپ وسیله ای است برای دیدن اجرام آسمانی با فاصله ی زیاد به طور واضح. در تلسکوپ پرتوهای موازی نور که از یک فاصله بسیار دور مانند ستاره می آیند همگرا می شوند که به وسیله یک عدسی دیگر می توان تصویر آن نقطه را مشاهده کرد.

پیشینه تلسکوپ برمیگردد به شهر میدلبورگ هلند، زمانی که یک عینک ساز روزی به طور اتفاقی متوجه شد که اگر یک عدسی را در فاصله ای دور از چشم و عدسی دیگر را در فاصله نزدیک چشم قرار دهد و از بین آنها به جسمی که در فاصله ای دور قرار دارد نگاه کند آن جسم بزرگتر دیده می شود.

هر تلسکوپ دارای سه ویژگی مهم است:

۱) بزرگ نمودن زاویه ظاهری دیده شدن جسم

۲) افزایش مقدار نوری که از جسم وارد چشم انسان می شود.

۳) افزایش قدرت تفکیک تصویر نقاط نورانی تشکیل دهنده جسم.

هر تلسکوپ دارای اجزایی می باشد که در زیر به اجزای تشکیل دهنده یک تلسکوپ نیوتنی ( بازتابی ) به دلیل رایج تر بودن آن اشاره می کنیم.

وسایل ضروری برای تلسکوپ نیوتنی:

۱) آیینه اصلی: وظیفه این قطعه جمع کردن نور از اجرام آسمانی و بازتاب آن می باشد. می توانید آن را خودتان بتراشید و یا خریداری نمایید.

۲) نگهدارنده آیینه اصلی : این قطعه آیینه اصلی را در خود مهار می کند و با پیچ هایی که در پشت آن نصب شده می توان تلسکوپ را همخط نمود.

۳) آیینه ثانویه: کار اصلی این قطعه انعکاس نور بازتاب شده از آیینه اصلی، به کنار لوله است .

۴) نگهدارنده آیینه ثانویه : این قطعه آیینه ثانویه را در خود مهار می کند و با پیچ هایی که در پشت آن نصب شده می توان تلسکوپ را همخط نمود.

مشخصه اصلی یک تلسکوپ گشودگی آن است.

۵) چشمی: همان طور که از نام آن مشخص است وظیفه این وسیله جمع آوری پرتو های نور منعکس شده و ارسال آن به چشم است .

۶) تنظیم کننده چشمی : با این قطعه می توان چشمی را عقب جلو کرد و با آن واضح ترین تصویر را برای چشم خود بدست آورد.

۷) لوله: تمامی قطعاتی که در بالا ذکر شد در لوله قرار می گیرد .

۸) مقر: وظیفه نگهداری و مهار لوله را بر عهده دارد و می توان با آن جهت لوله را تنظیم نمود ؛ مقر می تواند از نوع سمت ارتفاعی یا استوایی باشد.

۹) پایه: مقر به همراه لوله بر روی پایه ثابت می شود. یک پایه خوب باید محکم و بدون لرزش باشد .

● وسایل اختیاری برای یک تلسکوپ:

۱) دوربین جوینده و و نگهدارنده آن : یک دوربین کوچک که به موازات لوله تلسکوپ نصب شده است ، جستجوی اجرام را بسیار ساده می کند.

۲) نگهدارنده دوربین عکاسی : این وسیله دوربین عکاسی را به تنظیم کننده وصل می کند و با آن می توان به عکاسی از اجرام آسمانی پرداخت . بسته به نوع دوربین نگهدارنده های مختلفی استفاده می شوند.

۳) درپوش لوله: وسیله است که بر سر لوله تلسکوپ قرار می گیرد و مانع ورود گرد و خاک به درون تلسکوپ می شود.

۴) فیلترها: فیلترهایی که به چشمی یا سر لوله تلسکوپ وصل و برای مقاصد مختلفی استفاده می شوند. مثلا : فیلتر ماه،فیلتر خورشیدی،فیلتر سحابی و…

بعد از بیان وسایل مورد استفاده در تلسکوپ ها ( ضروری و غیر ضروری ) قصد داریم با انواع تلسکوپ ها آشنا شویم.

تلسکوپ ها عمدتا به سه گروه تلسکوپ های شکستی، بازتابی و شکستی- بازتابی تقسیم بندی می شوند.

تلسکوپ های شکستی:

این تلسکوپ ها تشکیل شده است از یک عدسی همگرا که کار جمع آوری نور را بر عهده دارد. مخترع اصلی این تلسکوپ ها گالیله می باشد به همین دلیل به این تلسکوپ ها، تلسکوپ های گالیله ای نیز می گویند.

مزایای استفاده از این تلسکوپ ها از کیفیت و میدان دید بالای تصویر است و معایب آن قیمت بالا و سنگین بودنش است.

تلسکوپ های بازتابی:

این تلسکوپ ها تشکیل شده است از یک آیینه مقعر که همچون تلسکوپ شکستی وظیفه جمع آوری نور را بر عهده دارد. مخترع اصلی این تلسکوپ ها نیوتن می باشد به همین دلیل به این تلسکوپ ها، تلسکوپ های نیوتنی نیز می گویند. به دلیل سادگی ساخت این نوع تلسکوپ ها اکثر منجمین آماتور از این نوع تلسکوپ بهره می برند.

مزیت عمده استفاده از این تلسکوپ ها قیمت پایین آنها و عیب عمده این تلسکوپ ها میدان دید کم و مشکل بودن ساخت آیینه مقعر سهموی است.

تلسکوپ های شکستی_بازتابی:

این تلسکوپ ها در واقع همان تلسکوپ های بازتابی می باشند با این تفاوت که در ساخت این گونه تلسکوپ ها وسایلی به کار برده اند تا بتوان آیینه کروی را طوری بکار برد که به آیینه سهموی احتیاجی نباشد .

مزیت عمده استفاده از این تلسکوپ ها دید بالا و کوتاه بودن طول لوله تلسکوپ می باشد و عیب عمده این تلسکوپ ها قیمت بالا و عدم امکان ساخت تیغه تصحیح کننده برای آماتورها می باشد.

اگر با خواندن مطالب بالا علاقه مند به خرید یک تلسکوپ شده اید حتما ادامه این مطلب را بخوانید.

● بزرگنمایی واقعی تلسکوپ چقدر است؟

برعکس تبلیغات نادرست بزرگنمایی مهمترین خصوصیت یک تلسکوپ نیست. برای بدست آوردن تصویری واضح به طور واقعی باید به ازای هر ۵/۲ سانتی متر، قطر شیئی تلسکوپ نباید بیش از ۵۰ برابر بزرگنمایی به دست آورد.

بزرگنمایی تلسکوپ عبارت است از نسبت فاصله کانونی شیئی به چشمی.

● مشخصه اصلی یک تلسکوپ چیست؟

مشخصه اصلی یک تلسکوپ گشودگی آن است. به هر میزان قطر گشودگی تلسکوپ بیشتر باشد نور بیشتری را جمع آوری می کند و تصویر واضح و روشنتری به دست می دهد. در این صورت می توان اجرام کم نوری مثل سحابی ها و کهکشان ها را دید.

نسبت کانونی یا عدد f عبارت است از : فاصله کانونی / قطرعدسی

● بهترین فاصله کانونی برای یک تلسکوپ چه مقدار است؟

البته فاصله کانونی مهمترین مشخصه یک تلسکوپ نیست. تلسکوپ های با فاصله کانونی کم دارای بزرگنمایی اندک هستند اما دید زیاد دارند و برعکس تلسکوپ هایی با فاصله کانونی زیاد دارای بزرگنمایی زیاد هستند اما دید کمی دلرند. به همین خاطر از تلسکوپ هایی با فاصله کانونی کم برای مشاهده کهکشان های نزدیک استفاده می شود و از تلسکوپ هایی با فاصله کانونی زیاد برای مشاهده سیارات استفاده می شود.


منابع :
----------------------
aftab.ir
تبیان ( www.tebyan.net )
----------------------

کلمات کلیدی :
----------------------
تلسکوپ-ویژگی تلسکوپ-وسایل تلسکوپ نیوتنی-تلسکوپ های شکستی-تلسکوپ های بازتابی-مشخصه اصلی یک تلسکوپ-فاصله کانونی تلسکوپ
----------------------

نوشته شده در تاریخ سه شنبه 27 اردیبهشت 1390    | توسط: پسرشجاع    | طبقه بندی: مقاله،     | نظرات()
=================================================================== ------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- ^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات