دوباره...چشمکــــ**ستاره...

★¸.•¨`*•.¸★شادمانی همه جا پشت دراست/درگشودن هنـــر است...!!★¸.•¨`*•.¸★

ناگهان...


حرف‌های ما هنوز ناتمام ....
تا نگاه می‌کنی :
وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی!
پیش از آن‌که با خبر شوی
لحظه‌ی عزیمت تو ناگزیر می‌ شود
آی .....
ای دریغ و حسرت همیشگی
ناگهان
         چقدر زود 
                     دیر می‌شود!

                                          .قیصر امین ‌پور.




پ.ن1: یادمون باشه سعی کنیم فرصت ها رو از دست ندیم... اول از همه به خودم می گم که کم کم دارم به ی بچه کنکوری تبدیل می شم!!

پ.ن2: هیچ اتفاقی نیفتاده که این پستو نوشتم فقط از این شعره خوشم اومد..... همین!!




+ نوشته شده در سه شنبه 14 مرداد 1393 ساعت 08:11 ب.ظ توسط مه *|  چشمک ها()



القــدس لنــــــا......



قدس، خون یحیی در دل تشت است 
قصه یوسف درون چاه 
سنگ ها بگذار چون باد فرود آیند 
سنگ ها آبستن ابرند 
باران كم نخواهد شد 
هر شهید ابری است 
جمعه ها در سجده خون 
از شهیدان كم نخواهد شد 
بار دیگر نیز می گویم 
سیدی زخمی ست اینك قدس 
و خبرها همچنان خون 
دردها سنگین 
سنگ ها برّاتر از تیغ صلاح الدین 



+ نوشته شده در جمعه 3 مرداد 1393 ساعت 09:26 ب.ظ توسط مه *|  چشمک ها()