ته دیگ طلایی رنگ خوشمزه هم نشدیم دو نفر سرمون دعوا کنند

 
شلغمم نشدیم یکی کوفتمون کنه خوب شه…..!!
 
ویرگول هم نشدیم هر کی بهمون رسید مکث کنه
 
قره قوروتم نشدیم دهن همه رو آب بندازیم
 
خربزه هم نشدیم هر کی می خورتمون پای لرزش هم بشینه
 
موبایل هم نشدیم ، روزی هزار بار نگامون کنی
 
پایان نامه هم نشدیم ازمون دفاع کنن
 
آهنگ هم نشدیم ، دو نفر بهمون گوش کن
 
مانیتور هم نشدیم ازمون چشم بر ندارن……!!!!!
 
به استاد میگم استاد شما که ۹ دادی حالا این یه نمره هم بده دیگههههههههه ، یک نگاه عاقل اندر دیوانه کرد دست گذاشته رو دوشم میگه برو درس بخون پسرم ، استادم نشدیم شخصیت کسی رو خورد کنیم
 
کیبورد هم نشدیم ملّت به بهانه تایپ یه دستی به سر و کلمون بکشن…..
 
کلاه هم نشدیم ملت رو سرگرم کنیم
 
ای خدااااااا! بختک هم نشدیم بیفتیم رو ملت
 
تام و جری هم نشدیم زندگیمون سرتاسر هیجان باشه
 
نون هم نشدیم یکی از روی زمین ورداره بوسمون کنه
 
ای کی یو سان هم نشدیم تف بمالیم کف کلمون ، همه چی حل شه
 
مهر جانماز هم نشدیم بوسمون کنن
 
فلش مموری هم نشدیم حافظه مون زیاد باشه
 
معادله هم نشدیم ، کلی آدم دنبال این باشن که بفهمنمون و حداقل دو نفر درکمون کنن
 
کتابم نشدیم حداقل دوست مهربان بشیم
 
علف هم نشدیم حداقل به دهن بزی شیرین بیایم
 
عروسک هم نشدیم یکی بغلمون کنه
 
شارژر هم نشدیم بقیه رو شارژ کنیم
 
توپ فوتبالم نشدیم ۲۲ نفر بخاطرمون خودکشی کنن
 
گلدونم نشدیم یکی یه گل بهمون بده
 
کبری هم نشدیم تصمیماتمون رو تو کتاب ها بنویسن
 
کزت هم نشدیم آخرش خوشبخت شیم


تاریخ : جمعه 8 شهریور 1392 | 11:55 ق.ظ | نویسنده : (" ") | نظرات

این جشن ها برای من آقا نمیشود
شب با چراغ عاریه فردا نمیشود
خورشیدی و نگاه مرا میکنی سفید
میخواستم ببینمت اما نمیشود
. . . .
*اللهم عجل لولیک الفرج*



تاریخ : جمعه 8 شهریور 1392 | 11:54 ق.ظ | نویسنده : (" ") | نظرات

اشتباه را محکوم کن
نه آنکه اشتباه از او سرزده
شکسپیر



تاریخ : جمعه 8 شهریور 1392 | 11:53 ق.ظ | نویسنده : (" ") | نظرات
اون موقع که دانشجو بودم وقتی با لپ تاپ میرفتم تو اینتریت یا بازی میکردم مامانم میومد میگفت خسته نباشی پسرم داری واسه درست کار میکنی،بعد واسم میوه و شربت ردیف میکرد.حالا که دانشگاه تموم شده و یه مدتی دارم با نرم افزار Matlab کار میکنم هر وقت منو پشت لپ تاپ می بینه میگه:خجالت بکش هم سن و سالات دارن2تا خونه رو خرجی می دن بعد تو مثل بچه ها داری بازی میکنی.

تاریخ : جمعه 8 شهریور 1392 | 11:51 ق.ظ | نویسنده : (" ") | نظرات
چند سال پیشا ماشین آردی خریده بودیم داشتیم میشستیمش که زنداییم گفت ای وای چرا دارید ماشینو میشورید گفتیم چرا نشوریم میگه اخه الان خمیر میشه قیافه ما اینجوری شد@@ بعدا فهمیدیم که داییم سرکارش گذاشته چون خیلی سادست

تاریخ : جمعه 8 شهریور 1392 | 11:49 ق.ظ | نویسنده : (" ") | نظرات
یکی از فانتزی های من اینه که یه روز خوابیده باشم بعد مادرم با ترس بیدارم کنه بگه مامان چیزی شده مریض شدی عایا؟
بعد من با ارامش بگم نه مامان فقط اینترنت قطع شده.


تاریخ : چهارشنبه 6 شهریور 1392 | 09:32 ب.ظ | نویسنده : (" ") | نظرات
آیا میدانید چند نوع عنکوبت داریم؟؟؟؟ ۱) یک نوع عنکوبت هایی هستند که تار میزنند، ۲) بقیه بلد نیستن تار بزنن پیانو میزنن، ۳) یکسری هم ساز بلد نیستن دست میزنن!!!!!

تاریخ : چهارشنبه 6 شهریور 1392 | 09:32 ب.ظ | نویسنده : (" ") | نظرات
من بچه (همون کلاس دوم) بودم از اونجایی که نخود مغز بودم به معلممون گفتم بابا مامانم پسرعمو دختر عموئن (فک میکردم همه مامان باباها دختر عمو پسر عموئن) واسه همین منو داداشم محلولیم (فک میکردم معلول یعنی با کلاس) محلممونم با یه تیمه مدیریتی نخود مغزتر از من افتاده بودن به جون من که کجام معلوله بعد که مامان بابام اومدن مدرسه مامانم میخنده میگه اخه کجا من با این سیب زمینی پشندی(بابام) فامیلیم؟
عشق موج میزد بین مامان بابام


تاریخ : چهارشنبه 6 شهریور 1392 | 09:30 ب.ظ | نویسنده : (" ") | نظرات

این روزا باید دشمناتو فراموش کنی …
تنها کسی که می تونه تو رو به خاک سیاه بشونه
یک دوست کاملاً مورد اعتماده . . .



تاریخ : چهارشنبه 6 شهریور 1392 | 11:15 ق.ظ | نویسنده : (" ") | نظرات
آپلود عکس

تاریخ : یکشنبه 3 شهریور 1392 | 12:10 ب.ظ | نویسنده : (" ") | نظرات
.: Weblog Themes By BlackSkin :.

تعداد کل صفحات : 2 :: 1 2


شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات