تـــبـــرّی ( دشــمـن شـــناسـی ) آمریكا دشمن شماره 1 مردم محروم و مستضعف جهان است . حضرت امام خمینی (ره) درباره وبلاگ مطالب اخیر
آرشیو وبلاگ نویسندگان سیرک سازش ترامپ رژیم جعلی اسرائیل را نجات نمیدهد ۱۳۹۹/۰۶/۲۶ علنیسازی
روابط بحرین و امارات با رژیم صهیونیستی در حالی در کاخ سفید صورت گرفت که
این مراسم، بیش از آنکه شبیه به یک مراسم رسمی باشد، صحنه یک سیرک را در
ذهن به تصویر کشید. هدف اصلی ترامپ از علنی کردن روابط قدیمی امارات و
بحرین با رژیم صهیونیستی، علاوهبر نجات خود در انتخابات، کمک به طولانی
شدن عمر یک رژیم جعلی است که شمارش معکوس آن مدتهاست شروع شده! سه
شنبه شب وزرای خارجه امارات و بحرین و نخستوزیر رژیم صهیونیستی با حضور
در کاخ سفید-و در حالی که به گفته بسیاری از مقامات و رسانههای همین رژیم
صهیونیستی، طرفین مدتهاست با هم مخفیانه در ارتباطند-توافق عادی سازی
روابط امضا کردند. در این مراسم، بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم
صهیونیستی و وزرای خارجه بحرین و امارات، اسنادی را امضا کردند، که بعدها
معلوم شد، لااقل طرف بحرینی محتوای سند را اصلا ندیده بود! براساس این توافق، امارات و بحرین، رژیم جعلی صهیونیستی را به رسمیت میشناسند و با آن، «روابط کامل دیپلماتیک» بر قرار کرده و تبادل سفیر انجام میدهند. از میان کشورهای اروپایی تنها وزیر خارجه مجارستان در این برنامه حضور داشت! همچنین عمان نیز برای این مراسم، هیئتی را اعزام کرده بود. به اعتقاد بسیاری از کارشناسان جهان، مراسم امضای این توافق بیشتر به یک سیرک شبیه بود چون حتی متحدین اروپایی ترامپ نیزحاضر به مشارکت در آن نشدند. دونالد ترامپ که خود در عرصه سیاست خارجی فاقد دستاورد است و در ارتباط با ایران، ونزوئلا، چین، کره شمالی، عراق، سوریه و... شکست خورده اکنون سعی میکند با استفاده ابزاری از مهرههای دست نشانده خود در خلیجفارس به دنبال برگ برندهای در مناظرههای انتخاباتی آمریکا باشد. از سوی دیگر رژیم صهیونیستی نیز که رهبر معظم انقلاب در سال 94 از پایان عمر این رژیم در 25 سال آینده خبر داده بود، سعی دارد تا برای فرار از نابودی به اقدامات مختلفی دست بزند. اما غافل از اینکه عادی سازی روابط با چند ریز کشور بیاهمیت و بیاراده، نخواهد توانست عمر این رژیم را طولانیتر کند. چرا که امارات و بحرین اساسا در دو دهه گذشته روابط محرمانه با صهیونیستها داشتهاند و در شرایط کنونی این روابط فقط علنی شده است. این توافق آنچنان مسخره و مضحک است که حتی روزنامههای مطرح آمریکایی نیز از آن استقبال نکرده و آن را تنها یک برگ برنده برای ترامپ در انتخابات دانستهاند. واکنشها امضای این توافق با محکومیت گسترده بینالمللی مواجه شده است. شخصیتها و گروههای مختلف در سطح جهان از بغداد، صنعا، سوریه و مراکش گرفته تا ایران، موریتانی، یمن و... همه یک صدا توافق ننگین امارات و بحرین را با رژیم صهیونیستی محکوم کردند. «محمد علی الحوثی» رئیسکمیته عالی انقلاب یمن در این مورد اعلام کرد، اماراتیها و سعودیها و متحدان آنها در برابر صهیونیستها سر خم میکنند و با ملت یمن که هیچ تعرضی به آنها نداشتهاند، میجنگند. این داستان خندهآوری است، آنها دچار نا امیدی و ذلت شدهاند و در حال گرفتن انتقام از مسائل مهم امت اسلام و در رأس آن مسئله فلسطین هستند. وی در پایان ضمن توصیه به کشورهای سازشکننده برای تجدیدنظر در این اقدام، اعلام کرد، کشورهایی که به عادیسازی روابط روی آوردهاند نماینده اسلام و اصول عربی نیستند بلکه بدترین تصویر انحطاط را به نمایش گذاشتهاند. «صائب عریقات»، دبیر کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین نیز توافق صلح امارات و بحرین با صهیونیستها را در واقع امضای همان نقشه صلح ادعایی آمریکا موسوم به معامله قرن دانست. این مسئول فلسطینی ابراز نگرانی کرد که شاید بحرین و امارات توافق کرده باشند مسجدالاقصی تحت حاکمیت رژیم صهیونیستی قرار گیرد! «جبریل الرجوب» دبیر اول کمیته مرکزی جنبش فتح نیز اعلام کردهامارات فلسطین را از سال 2010 تحریم کرده و از آن زمان، سفیر فلسطین در ابوظبی برای هیچ مناسبت رسمی دعوت نشده است. شیخ نعیم قاسم، جانشین دبیرکل حزبالله لبنان نیز اعلام کرد که عادی سازی روابط برگ برندهای است در دست رژیم صهیونیستی که از آن برای اعمال فشار بیشتر بر فلسطینیان استفاده میکند تا حقوق آنها را سلب کند. علی الفایز رئیسدفتر سیاسی فراکسیون معارضان بحرین نیز ضمن محکوم کردن این توافق اعلام کرد که عادیسازی به یک ابزار آمریکایی برای مقابله با محور مقاومت تبدیل شده است. روزنامه الاخبار لبنان نیز در واکنش به این توافق نوشت، ملت فلسطین بیش از هر زمان دیگری میدانند که هیچ گزینهای جز مقاومت و انتفاضه ندارند. الجزیره هم نوشته که نتانیاهو در نشان دادن حجم دستاوردش در رسیدن به سازش با رژیمهای عربی بزرگنمایی میکند و این روش معمول اوست؛ درحالی که این اقدام میزان وابستگی کامل اسرائیل به آمریکا را نشان میدهد. موشکباران سرزمینهای اشغالی جنبش حماس همزمان با امضای این توافق اقدام به شلیک 15 راکت به سمت سرزمینهای اشغالی کرد. طبق اعلام رسانهها، چند راکت از نوار غزه به سوی شهرکهای اشدود عسقلان شلیک شد. برخی منابع خبری از مجروح شدن حداقل شش شهرکنشین صهیونیست در این عملیات خبر دادهاند. در مقابل جنگندههای رژیم صهیونیستی سلسله حملات هوایی علیه مناطق مختلف در نوار غزه انجام دادند. گردانهای شهدای «الاقصی» شاخه نظامی فتح نیز در پیامی به صهیونیستها اعلام کرد، گلولهباران مقابل گلولهباران، معادلهای است که مقاومت فلسطین آن را تغییر نخواهد داد. گردانهای «ناصر صلاح الدین» شاخه نظامی کمیتههای مقاومت در فلسطین هم اعلام کرد، زمان سکوت تمام شده و آتش با آتش پاسخ داده میشود. گردانهای «القسام» شاخه نظامی حماس نیز اعلام کرد، رژیم صهیونیستی هزینه هر تجاوزی به ملت فلسطین یا پایگاههای مقاومت را خواهد داد و پاسخ گلولهباران، گلولهباران است. اتاق مشترک گروههای مقاومت فلسطین نیز اعلام کرد که هرگز به دشمن اجازه نمیدهیم ملت و مواضع ما را مورد هدف قرار دهد. اتاق عملیات مشترک گروههای مقاومت فلسطین با صدور بیانیهای تاکید کرد «پاسخ ما به تجاوزات دشمن صهیونیستی برای مقابله با هرگونه تجاوز همچنان ادامه خواهد داشت». دکتر محمد الهندی رئیساداره سیاسی جنبش جهاد اسلامی هم تاکید کرد موشکهای غزه پیام فلسطینیان به آمریکا و رژیم صهیونیستی بود مبنی بر اینکه غرور آنان را میشکنند. وی تاکید کرد، نبرد آینده در قلب پروژه صهیونیستی یعنی کرانه باختری خواهد بود. تجمعهای اعتراضی همزمان هزاران فلسطینی در محکومیت توافق امارات و بحرین با این رژیم، در شهر رامالله و سایر مناطق این بخش از خاک فلسطین به خیابانها و میادین آمده و علیه امارات، بحرین و رژیم اشغالگر قدس شعار دادند. آوارگان فلسطینی در لبنان هم برای رد و محکومیت سازش رژیمهای عربی با دشمن اشغالگر با تأکید بر اینکه مقاومت تنها گزینه برای آزادسازی فلسطین است دست به تظاهرات و تجمعات گستردهای زدند. شماری از مخالفان سازش رژیم صهیونیستی با امارات و بحرین سه شنبه در شهر واشنگتن و مقابل کاخ سفید تجمع کردند. به نوشته پایگاه «عاروتص شوع» رئیسائتلاف انجمن ضد اسرائیل حاضر در این راهپیمایی گفت: «این یک ضربه به مردم فلسطین است.آنچه آنها توافق صلح مینامند در واقع تایید اشغال و آپارتاید است.» مردم در پایتخت تونس نیز با برپایی تظاهرات مراسم امضای دو توافق سازش رژیمهایبحرین و امارات با دشمن صهیونیستی در واشنگتن را محکوم کردند. «زهیر حمدی» دبیرکل حزب جریان مردمی تونس در حاشیه این مراسم در گفتوگو با شبکه المیادین گفت: «برخی کشورهای عربی حوزه خلیجفارس در آغوش صهیونیسم جا خشک کردهاند».او افزود:« به برخی رژیمهای عربی حوزه خلیجفارس میگوییم اسرائیل هرگز از شما حفاظت نخواهد کرد». نکته جالب توجه اینکه، در داخل آمریکا این توافق چندان مورد توجه واقع نشده است. سایت عربی ۲۱ در رصد برجستهترین سایتها و روزنامههای آمریکایی دریافت که روزنامههای واشنگتن پست، نیویورک تایمز، وال استریت ژورنال و یو اس آی تودی، این توافق را نادیده گرفته و این مسئله را در عناوین اصلی خود قرار ندادند و صرفاً برخی از آنها به خبری کوچک در حاشیه بسنده کردند. رسانههای آمریکایی به توافقهای عادیسازی میان کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی به عنوان یک هدیه انتخاباتی برای دونالد ترامپ طی کمپینش برای پیروزی بر جو بایدن، رقیب دموکرات وی مینگرند. بحرین نمیدانست چه چیزی را امضاء میکند! اما در امضای این توافق نکته جالب دیگری نیز وجود دارد. روزنامه صهیونیستیهاآرتص در مطلبی نوشته اعضای هیئت بحرینی که برای امضای توافق سازش با اسرائیل به واشنگتن رسیده بودند تا آخرین ساعات تلاش داشتند از جزئیات نسخه قراردادی که قرار است امضا کند، اطلاع حاصل کنند. آنها تماسهای زیادی با نمایندگان آمریکا برقرار کرده بودند تا بدانند وزیر خارجه بحرین در کاخ سفید قرار است چه قراردادی را با دونالد ترامپ و بنیامین نتانیاهو امضا کند. این روزنامه صهیونیستی در تحلیل این موضوع مینویسد که این نکته نیز دلیل دیگری است که نشان میدهد جزئیات روند سازش هنوز نهایی نشده است. این خبر با واکنش تمسخرآمیز افکار عمومی داخل سرزمینهای اشغالی مواجه شده است. یکی از شهرکنشینان در این خصوص نوشته است وی از روش معاملههای املاک که در نیویورک استفاده میشود، بهرهبرداری کرده و به این ترتیب پول زیادی را به جیب زده است.گفتنی است، بنابر اعلام رئیسسابق موساد، امارات 50 سال است که با رژیم صهیونیستی ارتباط مخفیانه دارد و بنابر اعلام برخی رسانهای صهیونیستی، بحرین نیز سالهاست با این رژیم حشر و نشر دارد. این یعنی، این دو کشور با رژیم صهیونیستی دشمن نبودهاند که حالا با هم توافق صلح امضاء کردهاند! همین مسئله سیرک بودن آنچه سه شنبه شب در کاخ سفید اتفاق افتاد را به خوبی نمایان میکند. این نمایش فقط یک دستاورد داشت آن هم برای ترامپ در انتخابات پیش رو. البته، کشورهای مرتجع عربی که همواره اعلام میکردند، فلسطین یک مسئله عربی است و به ایران ربط ندارد، را هم رسوا کرد. حالا دیگر همه چیز شفاف و عیان شده و تکلیف مردم منطقه و فلسطینیها با سران خائن عرب آشکار! رسانههای صهیونیستی با بی ارزش خواندن توافق تلآویو با ابوظبی و منامه، اعلام کردند که در مورد ارزش این توافق اغراق شده است. رسانههای
رژیم صهیونیستی در قبال امضای توافق عادیسازی روابط میان رژیم صهیونیستی
و رژیمهای امارات و بحرین، واکنشهای متفاوتی نشان دادند؛ شبکه
صهیونیستی«کان» در این رابطه اعلام کرد که این توافق ارزشی ندارد و در مورد
آن مبالغههای بسیار زیادی صورت گرفته است. طبق گزارش این شبکه، این توافق
قابل مقایسه با معاهده سازش اسرائیل با مصر و اردن نیست. روزنامه
صهیونیستی «یدیعوت آحارونوت» نیز به یکی از ابعاد نگرانی گروههای
صهیونیستی درخصوص توافق سازش اسرائیل با امارات و بحرین اشاره کرد. «آلکس
فیشمن» تحلیلگر این روزنامه صهیونیستی، در مطلبی تحت عنوان «اتحاد گروههای
مقاومت» نوشت، جنبشهای حماس، فتح و سایر گروههای فلسطینی جهت مبارزه
با روند سازش اسرائیلی – عربی، ایجاد یک فرماندهی مشترک را کلید زدهاند،
اقدامی که نگرانیهای زیادی را در محافل امنیتی اسرائیل ایجاد کرده است.نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : خیانت ارتجاع عرب به جهان اسلام، پایانی ندارد امضاء توافق عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی در سالگرد قتلعام صبرا و شتیلا! ۱۳۹۹/۰۶/۲۵ شانزدهم
سپتامبر برابر با ۲۶ شهریور، سی و هشتمین سالروز جنایت خونین صبرا و شتیلا
به دست فالانژها و صهیونیستها در لبنان است. این جنایت در سال ۱۹۸۲ در
زمان اشغال لبنان از سوی رژیم صهیونیستی و علیه فلسطینیها رخ داد. دیروز
امارات در آستانه این جنایت هولناک بود که، توافقنامه عادی سازی روابط با
صهیونیستها را امضاء کرد! شرح
این ماجرا که «یکی داستان است پر آبِ چشم» ساده است: سال 1982 (1361)
مزدوران لبنانی موسوم به فالانژها با حمایت و مشارکت ارتش صهیونیستی به مدت
3 روز (16، 17 و 18 سپتامبر برابر با 25، 26 و 27 شهریور) بین 3 الی 5
هزار نفر را در دو اردوگاه فلسطینیان پناهنده در صبرا و شتیلا به معنای
واقعی کلمه سلاخی کردند. در زمان وقوع فاجعه هیچ فرد مسلحی در این دو اردوگاه حضور نداشت، ساکنان این اردوگاهها اکثراً زن و کودک و کهنسالان بودند و امکان هیچگونه دفاعی از خود نداشتند. به گزارش تسنیم، اردوگاهها توسط ارتش صهیونیستی محاصره شده بود و امکان فرار را نیز از ساکنان سلب کرده بودند که این خود نشان دهنده برنامهریزی صهیونیستها و مزدوران لبنانی فالانژ برای کشتار سازمان یافته آوارگان فلسطینی ساکن در این اردوگاههاست. دولت وقتِ آمریکا، به نیروهای مسلحِ فلسطینی تعهد و تضمین میدهد که امنیت اردوگاهها را تأمین کند، با این وعده آنها را از اردوگاه خارج میکند و با کشتی به تونس میفرستد، اما به تعهد خود عمل نمیکند و عملاً افراد اردوگاه را که دیگر هیچ حامی و مراقبِ مسلحی نداشتند، تقدیمِ فالانژها کرد! همچنین در زمان اشغال لبنان و وقوع این نسلکُشی –چنانکه رژیم صهیونیستی هم به نسلکشی بودن آن اذعان داشته است! – 7 هزار نیروی سازمان ملل در لبنان حضور داشتند که برای جلوگیری از این جنایت هیچ اقدامی-تاکید میشود-هیچ اقدامی نکردند. این جنایت مانند بسیاری دیگر از جنایات سازمان یافته صهیونیستها و شرکا مورد غفلتِ! رسانهها و مجامع منطقهای و بینالمللی قرار گرفت. گفتنی است، چنانکه شرحِ ساده این ماجرا نشان میدهد، فالانژها «فاعلِ مباشر» این جنایت بودند، اما این فاعلِ مباشر بدون همکاریِ رژیم صهیونیستی و آمریکا و بدون بیتوجهی نیروهای سازمان ملل قادر به انجام این فاجعه نبودند. توجه شود که این فاجعه در یک ساعت رخ نداده است، بلکه 3 روز به صورت پیدرپی در جریان بوده است. نکته مهم دیگر اینکه، مدافعین اصلی و پرهیاهویِ حقوق بشر یعنی آمریکا و سازمان ملل هم بخشی از جنایت بودند. باز توجه شود که آمریکا و سازمان ملل جرمشان این نیست که در مقابل جنایت فالانژها و شراکتِ رژیم صهیونیستی سکوت کردهاند، بلکه خود آنها دستشان آلوده به خون کودکان و زنان و کهنسالان و بیگناهانی است که قربانی این «جنایتِ تیمی» بودند. آثار این خون هنوز بر دستانِ آنان قابل مشاهده است، وقتی که از نگرانیهای خود در مورد اوضاع حقوق بشریِ ایران سخن میگویند! آن هم وقتی یک قاتل در کشورمان مجازات میشود! اما در پایان و پس از این «شرحِ ماجرا» یک جمله «بدونِ شرح»
کفایت میکند که «همزمان با سالگرد این فاجعه، امارات و بحرین از توافق خود
با رژیم صهیونیستی پرده برداری میکنند و برخی دیگر از کشورهای عربی نیز
در صف پیوستن به این توافق هستند.» حساب
کاربری شیخ زکزاکی رهبر جنبش اسلامی نیجریه با انتشار تصاویری اعلام کرده
طرفداران وی بار دیگر با برپایی تظاهرات در شهر «ابوجا»، پایتخت این کشور
خواستار آزادی وی شدهاند. اعتراضات
علیه ادامه زندان غیر قانونی شیخ ابراهیم زکزاکی رهبر جنبش اسلامی نیجریه و
همسرش در سراسر نیجریه همچنان ادامه دارد و مردم با در دست داشتن پرچمهای
حسینی خواستار آزادی رهبر خود هستند. حساب کاربری شیخ زکزاکی که توسط
هواداران وی در جنبش اسلامی نیجریه اداره میشود نیز دیروز اعلام کرده مردم
در «ابوجا» بار دیگر به خیابانها ریخته و خواستار آزادی شیخ و همسرش
شدهاند. طی روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی نیز همزمان با عزاداری در
شهرهای مختلف نیجریه مردم خواستار آزادی شیخ زکزاکی شدند که با یورش پلیس
شماری از شیعیان به شهادت رسیده و شماری نیز زخمی شدند.شیخ زکزاکی و همسرش از سال 2015 و به دنبال یورش ارتش نیجریه به حسینیه زاریا در کانودا همچنان در زندان به سر میبرند. بر اساس گزارشها در آن حمله نزدیک به 2 هزار نفر از شیعیان به شهادت رسیده و صدها نفر نیز زخمی شدند.گروههای حقوق بشری نیجریه بعدها فاش کردند که ارتش این کشور برای پنهان کردن تعداد دقیق قربانیان، اجساد آنها را در گورهای جمعی دفن کرده است. نه اتحادیه اروپا و نه آمریکا و نه هیچ کشور غربی مدعی دفاع از حقوق بشر، حاضر نشدهاند علیه این جنایت هولناک موضع موثری بگیرند! در
پی بروز تنش میان طرفداران حزب «القوات اللبنانیه» به رهبری جعجع و «جریان
ملی آزاد» به رهبری «جبران باسیل: در بیروت، ارتش لبنان برای توقف درگیری
وارد عمل شد و طرفداران جعجع را نیز تلویحاً مسئول این تنشها معرفی کرد. در
حالی که لبنان درگیر مشکلات حاد اقتصادی است که به تعبیر رئیسجمهور این
کشور بدتر از شرایط جنگی است، انفجار بندر بیروت در 14 مرداد این کشور را
در شوک فرو برده و همچنان خبر آتشسوزیهایی کم و بیش مشکوک از گوشه و کنار
لبنان به گوش میرسد (آخرینش آتش سوزیِ مجتمع تجاری در بیروت)، هر از گاهی
درگیریهای حزبی مشکوکی نیز ضمیمه این وقایع میشود تا اوضاع لبنان
پیچیدهتر از قبل شود.مراسم سالروز ترور «بشیر الجمیل» (رئیسحزب فالانژها و رئیسجمهور منتخب لبنان که ۹ روز پس از تحویل گرفتن مقام ریاست جمهوری و قبل از ادای سوگند رسمی، 14 سپتامبر ۱۹۸۲ برابر با 23 شهریور 1361 به همراه ۲۵ نفر از همراهانش، در بیروت با انفجار بمب به قتل رسید) در روز دوشنبه محلِ تنشی در اطراف دفتر مرکزی جریان ملی آزاد واقع در منطقه «میرنا الشالوحی» شهر بیروت، پایتخت لبنان، میان طرفداران القوات اللبنانیه به ریاست «سمیر جعجع» و حامیان جریان ملی آزاد به ریاست «جبران باسیل» بود. ارتش وارد ماجرا شد و برای متوقف کردن این درگیری که در آن تیر هوایی نیز شلیک شده است، وارد عمل شد. گزارش شده، ارتش لبنان همچنین با انتشار بیانیهای در مورد حوادث آن شب منطقه «میرنا الشالوحی» بیروت اعلام کرده که طرفداران القوات اللبنانیه به سمت جریان ملی آزاد سنگ پرتاب کردهاند. ارتش اینگونه به طور تلویحی طرفداران سمیر جعجع را مقصر حوادث دیشب اعلام کرد. برخی تصاویر نشان میدهد، هواداران جعجع در خیابانهای بیروت رژه میروند! جریان ملی آزاد با انتشار بیانیهای اتفاق رخ داده را شرح داد و آن را «تعرض غیر قابل قبول» به حرمت دفتر کل خود و نیز حامیانش دانست و تأکید کرد، «دیگر دورانِ ترساندن جامعه ما از سوی یک اقلیت مسلح به دلیل وجود جریان ملی آزاد تکرار نخواهد شد». به گزارش ایسنا، این جریان در ادامه از نیروهای نظامی و امنیتی خواست مسئولیت خود را بر عهده گرفته و مانع این ناهنجاری شوند. گفتنی است، چنانکه مشخص است دو طرف یکدیگر را متهم کردهاند؛ اما به دو قرینه میتوان احتمال داد که روایت طرفداران باسیل به واقعیت نزدیکتر باشد، اول اینکه ارتش نیز تلویحاً طرفداران جعجع را متهم کرده است، دوم هم اینکه سابقۀ جریان جعجع به قدری تیره و تار است که پذیرش حرفهای آن را دشوار میکند و همچنین این جریان سابقه زیادی در به راهانداختن درگیری دارد. امروز که سالروز فاجعه انسانی در صبرا و شتیلاست، یادآوری این نکته ضروری مینماید که جریان جعجع ادامه همان جریان فالانژهاست که در سلاخی فلسطینیان واقع در صبرا و شتیلا شریک صهیونیستها بود. فالانژها به بهانه ترور بشیر الجمیل 3 تا 5 هزار فلسطینی پناهنده و غالباً زن و کودک را سلاخی کردند. نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : جمعیت الوفاق بحرین: خائنان به بیتالمقدس، مکه را هم به دشمن واگذار خواهند کرد ۱۳۹۹/۰۶/۲۵ جمعیت
الوفاق بحرین به عنوان بزرگترین گروه معارض این کشور، سازش آل خلیفه با
رژیم صهیونیستی را «ذلت و خواری» توصیف و تاکید کرد، «خائنان به بیت
المقدس، مکه را هم واگذار خواهند کرد». خیانت
آل خلیفه به فلسطین و اعلام توافق عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی با
واکنشهای بسیار زیادی در جهان اسلام مواجه شده است. توافق عادی سازی
روابط امارات و بحرین با رژیم صهیونیستی که دیروز در کاخ سفید امضا شد باعث
شده تا گروههای مقاومت و گروههای شیعه آن را ذلت و خواری سران مرتجع عرب
توصیف کنند. در همین راستا، شیخ «حسین الدیهی» نایبرئیسجمعیت الوفاق بحرین به عنوان بزرگترین گروه معارض بحرینی، گفت که بحرینیها تا ابد در کنار فلسطینیها هستند. او در گفتوگو با شبکه المیادین توافقات سازش با رژیم صیهونیستی را «سقوط سازشکاران» عنوان کرد و گفت که آنها تاکنون یک روز هم درکنار مردم فلسطین نبودند: «همواره در کنار مردم فلسطین در یک جبهه خواهیم ماند و هیچ زمانی طرف جریان ذلت و خواری را نخواهیم گرفت و از اینکه نام بحرین در توافق سازش و حقارت آمده، متأسفیم». او سپس با اشاره به امضای توافق سازش در کاخ سفید گفت «به بهانه صلح میخواهند قدس شریف را دفن کنند...هر کسی از قدس دفاع کند، گویی از مکه دفاع کرده است و هر کسی که امروز پشت به قدس میکند، فردا روز، مکه را نیز واگذار خواهد کرد...فلسطین همواره جزو اصول ثابت جمعیت الوفاق و انقلابیون بحرین خواهد ماند». هشدار حماس و جهاد اسلامی از سوی دیگر، «زیاد النخاله» دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین، با تأکید بر لزوم اتحاد بین گروههای فلسطینی، تأکید کرد این اتحاد، عامل اصلی ایستادگی این ملت و پایبندی آن به حقوق تاریخی خود در فلسطین است. النخاله در مصاحبه با روزنامه «القدس» گفت صدور بیانیه مشترک به نام گروههای ملی در پایان نشست دبیران کل گروههای فلسطینی که در رام الله و بیروت برگزار شد، بدین معناست که همه گروهها تمایل دارند از مرحله اختلاف و درگیری داخلی، وارد عرصه درگیری واقعی با اشغالگر اسرائیلی شوند. این مسئول فلسطینی ادامه داد، در پایان، دشمن صهیونیستی «غزه مسلح» را نخواهد پذیرفت و به همین دلیل، جریان مقاومت و مردم غزه، هدف قرار خواهند گرفت، ولی نباید یک لحظه از سلاح خود غافل شویم، بلکه باید گروههای مقاومت را تقویت کنیم و این جنگ با پروژه صهیونیسم، ادامه خواهد داشت تا پیروز شویم. «نبیل ابوردینه» سخنگوی رسمی تشکیلات خودگردان اعلام هم کرد، همه توافقنامههای آمریکایی و اسرائیلی چه با عرب و چه با غیر عرب مردود است. احزاب لبنانی نیز دیروز اعلام کردند که عادیسازی روابط با دشمن صهیونیستی شدیدترین درجه انحطاط اخلاقی است. روز خشم مردمی در واکنش به توافق عادی سازی روابط امارات و بحرین با رژیم صهیونیستی، گروههای فلسطینی دیروز سه شنبه را «روز خشم مردمی» نامیدند. در این راستا، گروههای مقاومت فلسطین دیروز سه شنبه تجمع اعتراضی را در محکومیت توافقات عادی سازی روابط میان کشورهای عربی(امارات و بحرین) از یک سو و رژیم اشغالگر قدس از سوی دیگر برگزار کردند. این تجمع در برابرمقر مجلس قانونگذاری فلسطین در غزه با عنوان «عادی سازی روابط خیانت است» با مشارکت تمام گروهها و جمعیتهای خیریه به ویژه جمعیت الوفاق بحرین و قشرهای مختلف مردم غزه برگزار شده است. فلسطینیان
ساکن قدس اشغالی هم با شرکت در فعالیتها و برنامههای دینی و مردمی در
مخالفت با عادی سازی روابط میان کشورهای عربی و رژیم صهیونیستی تاکید
کردند کسانی که در واشنگتن جمع شدهاند(مقامات اماراتی و بحرینی) تا
توافقات فروش قدس اشغالی را امضا کنند، تنها نماینده خودشان هستند نه
ملتها. همچنین روز جمعه آینده نیز روز «عزای عمومی» اعلام شده و قرار است
فلسطینیان در این روز در محکومیت این توافقات خیانتبار پرچمهای سیاه را
در تمامی میادین و روی خانهها و ساختمانها برافراشته و برنامهها و
مراسمهای مختلفی را هم برگزار کنند. در
حالی که سران مرتجع عربی برای ارتباط با رژیم صهیونیستی وارد نوعی رقابت
شدهاند، قطر دیروز اعلام کرد هنوز رژیم صهیونیستی را یک اشغالگر میداند. به
دنبال توافق ننگین امارات و بحرین با رژیم صهیونیستی برای عادی سازی
روابط، «محمد بن عبدالرحمن آل ثانی» وزیر خارجه قطر با بیان اینکه «جهان
اسلام نباید از پیگیری مسئله فلسطین خسته شود» تاکید کرد «مردم فلسطین هر
روز از اشغالگری و سرکوب رنج میبرند». وی در مصاحبه با روزنامه واشنگتن
پست ضمن حمایت از هدف بلندمدت تشکیل یک کشور مستقل فلسطینی ورای مرزهای
اشغال شده ۱۹۶۷، تاکید کرد که «ما نیاز به یافتن یک راهحل عادلانه برای
فلسطینیها داریم و...».اظهارات وزیر امور خارجه قطر درباره مسئله فلسطین در حالی است که حکام امارات و بحرین تحت فشارهای فزاینده آمریکا اقدام به عادی سازی روابط با رژیم اشغالگر قدس کردهاند و به همین منظور وزیران خارجه خود را برای امضای قرارداد به واشنگتن فرستادهاند. سخنگوی وزارت خارجه قطر هم همزمان اعلام کرد با سازش با رژیم صهیونیستی نمیتوان مسئله فلسطین را حل و فصل کرد و ریشه مشکلات در اشغالگری این رژیم است. «عمران خان» نخستوزیر پاکستان نیز در مصاحبه با تلویزیون این کشور گفت، به رسمیت شناختن یا عادی سازی با اسرائیل، فایدهای ندارد، چراکه صاحبان اصلی مسئله(فلسطینیها)، با این امر مخالف هستند. وی تاکید کرد که فلسطینیها صاحبان این مسئله هستند که به آنها ظلم شد و از حقوقشان محروم گشتند و اراضیشان غصب شد. اخیراً شاه محمود قریشی، وزیر خارجه پاکستان نیز تاکید کرده بود که اسلام آباد هیچ نوع إعمال فشاری را برای به رسمیت شناختن رژیم صهیونیستی نخواهد پذیرفت. در استان حسکه آمریکاییها با اخراج 100 هزار دانشآموز سوری، مدارس را به پادگان نظامی تبدیل کردند اشغالگران
آمریکایی به کمک شبه نظامیان کرد تحت فرمان خود، مدارس استان «حسکه» در
شمال شرق سوریه را تحت اشغال خود در آوردند و با ممانعت از ورود
دانشآموزان به مدارس، این مکانها را به پایگاههای نظامی خود تبدیل
کردند. شبه
نظامیان کُرد عضو گروه موسوم به «نیروهای دموکراتیک سوریه»، که از نظامیان
تروریست آمریکایی دستور میگیرند، دهها مدرسه در استان حسکه سوریه را
اشغال کردند و آنها را در اختیار اشغالگران قراردادند. تروریستهای
آمریکایی نیز این مدارس را به پایگاه های خود تبدیل و حدود 100 هزار
دانشآموز را از تحصیل محروم کردند. آمریکاییها شماری از مدارس را نیز به
زندان تبدیل کردند. به گزارش خبرگزاری فارس، این اتفاق در حالی رخ داد که
نهادهای بینالمللی در قبال آن، کاملا سکوت کردهاند.خبرگزاری رسمی سوریه(سانا) در این باره توضیح داد، تنها یک روز از ورود معلمان و دانشآموزان به مدارس در استان حسکه نگذشته بود که شبه نظامیان موسوم به نیروهای دموکراتیک سوریه با حمله به مدارس و اشغال آنها، مانع ورود دانشآموزان و معلمان شدند. بر اساس آمار اداره کل آموزش و پرورش استان حسکه، شبه نظامیان کُرد، ۲۲۸۵مدرسه از مقاطع مختلف تحصیلی را با زور سلاح به اشغال خود درآوردند و تنها ۱۷۹ مدرسه باقی مانده است که توسط اداره آموزش و پرورش حسکه مدیریت میشود. «الهام صورخان» رئیسکل آموزش و پرورش حسکه، در این باره گفت: «به دنبال رفتار غیرمسئولانه گروه نیروهای دموکراتیک سوریه در تصرف غیرقانونی مدارس حسکه و تلاش برای تحمیل رویکرد آموزشی و تربیتی خود بر برخی از این مدارس پس از تبدیل آن به مدارس خصوصی، قریب به 100 هزار دانشآموز از تحصیل بازماندهاند». در واکنش به این اتفاق، معلمان و اولیاء دانشآموزان در مناطق مختلف حسکه، دست به تجمع و تحصن زدند. خانوادههای دانشآموزان روزانه با تجمع و تظاهرات مقابل مدارس، مخالفت خود را با اقدام آمریکاییها و شبه نظامیان تحت فرمان آنها، اعلام میکنند. به گفته خانوادههای دانشآموزان، شبه نظامیان قصد دارند مردم شهرها و روستاها را به خاطر مخالفت با حضور تروریستهای آمریکایی و شبه نظامی، مجازات کنند. آنها همچنین، سکوت نهادهای بینالمللی در برابر محرومیت هزاران دانشآموز از حق تحصیل را مورد انتقاد قراردادند. مردم حسکه محرومیت دانشآموزان از حق تحصیل را یک جنایت در حق هزاران نفر از اهالی این منطقه سوریه میدانند. آنها که سالها با رنج جنایات گروههای تروریستی دست و پنجه نرم کردهاند، حالا با کسانی روبه رو هستند که میخواهند کودکان و جوانان منطقه را از علم و دانش محروم کنند و با گسترش جهل و بیسوادی، راه را برای اجرای پروژههای استعماری بیگانگان، همراه کنند. بمباران شدید تروریستها در ادلب بیش از 12 جنگنده ارتش روسیه بعد از ظهر دیروز مواضع تروریستهای «جبهة النصره» در استان ادلب را به شدت بمباران کردند. به گزارش فارس، برخی منابع محلی اعلام کردند که یگ گردان هوایی کامل در این عملیات شرکت کرده بودند. هر گردان یا اسکادران هوایی، ۱۲ الی ۲۴ جنگنده را در بر میگیرد. همزمان با این حملات هوایی، توپخانه سنگین ارتش سوریه نیز مواضع تروریستها را در سه شهرک غرب استان ادلب، گلوله باران کردند. وزارت دفاع روسیه روز شنبه هشدار داده بود که گروه تروریستی جبهه النصره خود را برای انجام تحرکات شیمیایی در استان ادلب آماده میکند. خبر دیگر اینکه، منابع محلی در شمال شرق سوریه از سقوط یک فروند بالگرد متعلق به نظامیان اشغالگر آمریکایی خبر دادند. منابع مذکور گفتند که پس از سقوط این بالگرد، خودروهای زرهی آمریکایی منطقه را محاصره کردند. نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : اخبار ویژه روزنامه ها ۱۳۹۹/۰۶/۲۵ کانال اصلاحطلب: جو بایدن دشمنی خطرناکتر از ترامپ است کانال تلگرامی «رسانههای اصلاحطلب» با اشاره به موضعگیری اخیر جوزف بایدن نوشت: او از ترامپ خطرناکتر است.در حالی که برخی رسانههای اصلاحطلب تلاش دارند ضمن تحریف مواضع دموکراتها، از بایدن چهرهای مثبت به نفع ایران بتراشند، کانال مذکور نوشت: در بستر رابطه پُرتنش ایران با تیم ترامپ، جو بایدن نامزد دموكراتها در این انتخابات از راهكار متفاوتی در قبال ایران در صورت پیروزی سخن گفته است. در حالی كه ترامپ با خروج یكجانبه از برجام، بازگرداندن تحریمهای هستهای و تنبیه كمپانیها و نهادهای مالی غیرآمریكایی در صورت ارتباط با ایران عملاً از متحدان اروپاییاش فاصله گرفته و خود را در گوشه رینگ قرار داده، بایدن مبنای سیاست اعلامی خود در برابر ایران را تلاش برای بازگرداندن اجماع در پرونده ایران میداند. جو بایدن كه در زمان حصول توافق هستهای، جامه معاون باراك اوباما، رئیسجمهور وقت آمریكا را بر تن داشت، اعلام كرده كه در صورت پیروزی به توافق هستهای بازمیگردد. البته این بازگشت با پرانتزهایی همراه است. بایدن در یادداشت خود از بازگشت به برجام سخن گفت اما این بازگشت را به اجرای كامل تعهدات فنی از سوی ایران منوط كرد. مسئلهای كه تهران به صراحت از آن با عنوان خط قرمز یاد كرده و تاكید دارد كه آمریكا بهعنوان كشوری كه از پای میز مذاكره برخاست، باید به این میز بازگردد. از سوی دیگر بایدن بازگشت به برجام را به منزله نقطه آغاز مذاكرات بیشتر برای اصلاح (تغییر) توافق برجام و تمدید بندهای مربوط به محدودیت فعالیتهای هستهای ایران میداند. نقطهنظری كه با مخالفت صریح ایران روبهرو شده و بهعنوان نمونه محمدجواد ظریف، وزیر خارجه بارها به صراحت اعلام كرده كه برجام قابل مذاكره مجدد نیست. از سوی دیگر بایدن درست مانند باراك اوباما راهكار مقابله با آنچه تهدیدهای ایران در منطقه خوانده را جلب اجماع بینالمللی میداند. نكتهای كه برای دونالد ترامپ از كوچكترین اهمیتی برخوردار نبود و نتیجه آن نیز انزوای آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل در قبال ایران است. این کانال اصلاحطلب در ادامه میافزاید: لازم به یادآوری است در جریان انتخابات سال 2016 ایالات متحده نیز برخی تحلیلگران خطر هیلاری كلینتون دموكرات را برای ایران بیش از دونالد ترامپ جمهوریخواه میدانستند و اصلیترین دلیل آنها نیز تأکید هیلاری كلینتون به چندجانبهگرایی در پروندههایی نظیر ایران بود. جو بایدن در این یادداشت به صراحت به شركای اروپایی آمریكا كه از سیاستهای یكجانبه ترامپ در 4 سال گذشته به ستوه آمدهاند، نوید میدهد كه در صورت راهیابی به كاخ سفید زمین بازی جمعی را برای مقابله با ایران مهیا میكند. این مسئله به خودی خود برای ایران كه در حال حاضر موفق به منزوی كردن تیم ترامپ در صحنههای بینالمللی شده از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. جو بایدن در همین یادداشت تلاش كرده زمینههای همكاری با اروپا در مقابله با ایران را مشخص كند؛ از فعالیتهای ایران در منطقه تا آزمایشهای موشكی و ادعاهایی درخصوص نقض حقوق بشر در ایران. بایدن در صورت پیروزی در انتخابات، از بستر مینگذاری شدهای كه دونالد ترامپ در 4 سال گذشته ساخته، برای مقابله با ایران استفاده خواهد كرد اما همانطور كه از تیتر یادداشت او برمیآید قرار است با پنبه سر ببرد و برخلاف سكاندار فعلی كاخ سفید، با تدبیر این كار را انجام خواهد داد. یادآور میشود بایدن در یادداشت خود خبر داده بود «فشار حداکثری ترامپ بر ایران شکست خورده و موجب انزوای آمریکا و نزدیکی ایران و چین و روسیه شده است». او در عین حال با اظهار دشمنی علیه ایران تصریح کرده بود «راههای زیرکانهتری هم برای فشار و سختگیری علیه ایران وجود دارد». تعیین شاخص بورس چه ربطی به رئیسدفتر رئیسجمهور دارد آقای واعظی توضیح دهد که در کجای دنیا رئیسدفتر رئیسجمهور برای شاخص بورس تعیین تکلیف میکند؟روزنامه وطن امروز بااشاره به نوسانات غیرواقعی بازار بورس نوشت: عدم تطابق «افت شاخص بورس» با «واقعیات بازار» و «تحلیلهای تکنیکال»، سبب شد بازار بورس و مخاطبان آن دچار نوعی «شوک ناگهانی» شوند. آقای محمود واعظی، رئیسدفتر رئیسجمهور درباره آنچه این روزها در بازار سرمایه میگذرد، میگوید: «اینکه ما از نظر اجرایی با مصوبات شورای عالی بورس همراهی کنیم، اسمش دخالت نیست، بلکه همراهی است. مردم باید امید داشته باشند بورس برای حفظ سرمایهشان جای مناسبی است اما در هیچ جای دنیا کسی نمیتواند بگوید بازار بورسی داریم که همیشه مثبت است». البته صحبت آقای واعظی درست است! در هیچ جای دنیا نمیتوان تضمین داد بازار سرمایه همواره در وضعیت «رشد» قرار دارد و در مقابل «اصلاح بازار» یا «افت ارزش سهام» در کار نخواهد بود! اما باید به استحضار آقای واعظی برسانیم در دیگر نقاط دنیا قواعد و اصول دیگری نیز وجود دارد که خوب بود ایشاناشارهای نیز به آنها داشتند! مثلا خوب است آقای واعظی به این سؤال پاسخ دهند که در کجای دنیا رسم است رئیسدفتر رئیسجمهور برای «شاخص بورس» تعیین تکلیف کرده و بازه دقیق نوسان آن را نیز مشخص کند؟! امیدواریم آقای واعظی منکر این موضوع نشوند که ایشان حرکت بازار بورس را بین «یک میلیون و 600 هزار» تا «یک میلیون و 700 هزار واحد» تعیین کرده و قرار گرفتن شاخص بورس در بالاتر از سطح مشخصشده را غیرمنطقی دانستهاند! یعنی آقای واعظی واقعا آگاه نیستند شاخص بورس، میانگین و عددی است که کنش سهمها و میزان خرید و فروش آنها در بازار سرمایه توسط افراد حقیقی و حقوقی آن را به صورت روزانه تعیین میکند؟ همچنین خوب است آقای واعظی بدانند در هیچ جای دنیا رسم نیست دولت به یکباره وعده «بهشت اقتصادی» را به مردم دهد و مسئولان دولتی به مردم توصیه کنند یک هفته، برای اتخاذ هر گونه تصمیم جدی مالی در زندگی شخصی خود دست نگه دارند و پس از آن به صورت ناگهانی اعلام کنند منظور آنها از «گشایش اقتصادی»، فروش سهام نفت در بورس آن هم بدون اجازه نهادهای نظارتی و بالادستی است! کاش ایشان میدانستند اگر «عرضه یک سهام دولتی پرحجم» تحت تاثیر دعوای 2 وزیر کابینه قرار گیرد و مردم از آن متضرر شوند، دولت باید مسئولیت ضرر هنگفت مردم از این دعوای پرهزینه را بپردازد و در حداقلیترین اقدام ممکن، وزرای مربوط را عزل کند. آقای واعظی همان فردی بودند که درست فردای همان روزی که مسئولان دولتی از «گشایش اقتصادی» سخن به میان آوردند، مدعی شدند «تحریمها رو به پایان است» و «شرکای آسیایی و اروپایی ایران» اقدامات مؤثری را در این باره انجام دادهاند! بهتر است ایشان به جای «مشاوره به مردمی که از سیاستهای دولت آسیب دیدهاند»، به آنها درباره بیان این ادعا و آثار و تبعات آن در ایجاد یک «هیجان کاذب و خطرناک مقطعی در بازار» و متعاقبا «سقوط بازار» توضیح دهند! براستی «نگاه هیجانی و کوتاهمدت به بازار بورس» معلول «ناآگاهی مردم» بود یا «بیمبالاتی دولت»؟! کسانی که به بهانه اعدام یک قاتل بلندگوی ترامپ شدند یک روزنامه همسو با اصلاحطلبان ضمن انتقاد از همپوشانی برخی عناصر داخلی با عملیات روانی دشمن انتقاد کرد.روزنامه جمهوری اسلامی با اشاره به اعدام یک قاتل نوشت: با اینکه تمام اسناد و مدارک نشان میدهند فرد اعدام شده مرتکب قتل گردیده و حکم اعدام حکمی قانونی و دقیق بوده، یک جریان منفی در خارج از کشور برای مظلوم جلوه دادن فرد اعدام شده به راه افتاده که تلاش میکند درست خلاف این واقعیت را به خورد افکار عمومی بدهد و در داخل نیز عدهای به ابزار تبلیغاتی این جریان تبدیل شدهاند و به تحقق اهداف شوم عناصر پشتپرده آن کمک میکنند. در آلمان بعضی رسانهها به دروغ، شخص اعدام شده را یک معترض جا زدهاند، و همین دروغ منشأ تبلیغات جدیدی علیه جمهوری اسلامی ایران شده است. دونالد ترامپ رئیسجمهور دروغگو، شیاد و بازیگر آمریکا و همدستان صهیونیست او در بوق و کرنا دمیدهاند که جمهوری اسلامی ایران یک معترض سیاسی را اعدام کرده است. رسوایی به قدری بالا گرفت که حتی تهمانده رژیم فاسد و مطرود پهلوی نیز ولگردیها و هرزهگردیهای خود را نیمهتمام گذاشت و به سراغ این موضوع آمد و حمایت خود را از شخص اعدام شده اعلام کرد! هرچند همین حمایتها به تنهایی برای شناخت ریشه پیدایش این جریان آلوده کافی است، ولی بدون آنکه به این نکته نیازی باشد اسناد و مدارک شفاف نشان میدهند قوه قضائیه یک قاتل را قصاص کرده و به خاطر اینکه در اجرای قانون به فشارها و تبلیغات انحرافی اعتنا نکرده باید مورد تحسین قرار گیرد. دشمنان ملت ایران در شرایطی که اهانت به پیامبر خدا و قرآن کریم را اقتضای آزادی جا میزنند، تلاش میکنند اجرای قانون درباره یک قاتل در ایران را زیر سؤال ببرند تا خود را از زیر سؤال خارج کنند و با خیال راحت نقشههای شوم استعماری و صهیونیستی خود در منطقه را پیاده نمایند. از دشمن، انتظاری غیر از این نیست ولی ما نباید بلندگوی دشمن باشیم. اصلاح ساختار بودجه و مالیات یا تأمین کسری بودجه با روشهای تورمزا؟ باید
کمیتهای از اقتصاددانها تشکیل شود تا راهکارهای اصلاح نظام بودجه، بانک و
مالیات را به دولت بیاموزد و راهکار تأمین کسری بودجه از مسیر غیرتورمی را
جهت اجرا ارائه دهد.این موضوع را روزنامه جوان در گزارشی با عنوان «تأمین کسری بودجه از تورم» مورد توجه قرار داده و مینویسد: در حالی که با خلق نقدینگی بدون پشتوانه و در رکود و رشد منفی اقتصاد میتوان برای هزینههای دولت تأمین منابع کرد، اما این اقدام به کاهش ارزش پول ملی و تولید تورم میانجامد، اگر چه گفته میشود سیاست فوق به مثابه تورم پنهان عمومی از نقدینگی موجود در اقتصاد اعم از پول و شبهپول (سپردههای بلندمدت بانکی و ذخایر) میباشد، اما به دلیل آنکه تورم ارزش داراییهای فیزیکی صاحبان دارایی و ثروتمندان را افزایش میدهد، از اینرو نمیتوان مقوله فوق را تورم پنهان عمومی نامید، بدین ترتیب بهتر است به جای اینکه بانک مرکزی نقش سازمان امور مالیاتی را برای تأمین کسری بودجه بازی کند، این نقش به خود سازمان امور مالیاتی اعطا شود تا به واسطه شناسایی کلیه دارایی و درآمداشخاص مالیات بر مجموع دارایی و درآمد سالانه در کشور را عملیاتی کند تا دیگر دولت با چالش کسری بودجه روبهرو نشود. خرداد ماه سال ۹۷ حجم نقدینگی در محدوده هزارو ۵۰۰ هزار میلیارد تومان بود اما در خرداد ماه سال ۹۹ حجم نقدینگی در محدوده ۲ هزار و ۶۵۰ میلیارد تومان قرار گرفت. فاکتورهای رشد حجم نقدینگی طی دو سال گذشته را وقتی در کنار مؤلفه تورم قرار میدهیم، مشخص میشود رشد حجم نقدینگی و حجم پول علاوهبر اینکه از ارزش پول ملی کاسته، اشتهای سفتهبازی و نوسانگیری در بازارهای مختلف را تشدید کرده است. امروز سیاستهایی مطرح میشود که کارشناسان اقتصادی را نسبت به تضعیف بیشتر پول ملی و تشدید تورم و ایجاد بدهیهای بیشتر برای دولت آتی نگران میکند، مواردی، چون تسعیر داراییهای خارجی بانک مرکزی یا کمک گرفتن از منابع صندوق توسعه ملی برای نگهداری شاخصها در بازار سرمایه جزو موضوعاتی است که کارشناسان معتقدند قبل از عملیاتی شدن باید در رابطه با تبعات تورمی آنها سخن گفت. باید دانست وقتی سازمان برنامه و بودجه در بودجه ریالی دستگاههای مختلف مقوله بودجهریزی عملیاتی را رعایت نمیکند و اصلاحات را در حوزه بودجهریزی نادیده میگیرد، عملاً کسری بودجه ایجاد میشود و وقتی بانک مرکزی برای تأمین بودجه میخواهد از ماشین چاپ پول و منابع بانکی استفاده کند، عملاً به تولید تورم کمک میکند که تورم ارزش درآمد اندک مردم دهکهای پایین را محدود میکند و ارزش داراییاشخاص برخوردار از داراییهای گوناگون در جامعه را افزایش میدهد. حالا هم که از دولت انتقاد میکنند سنگ خود را به سینه میزنند زمان برای انتقاد اصلاحطلبان از دولت و فاصلهگذاری با آن دیر شده است.روزنامه جوان در گزارشی نوشت: اصلاحطلبان در سال آخر دولت منتقد دولت شدهاند. سهمخواهی دیگر موضوعیت ندارد و صندلی و پستی خالی نیست که بخواهند بر سر آن بجنگند، اما از این منتقد روحانی شدن در ماههای واپسین عمر دولت او، باز هم بوی تعهد و دلسوزی به مشام نمیرسد. باز باید دقیق شد و دید چه تحلیلی در پشت پردهها و محافل درونی اصلاحات، آنان را به این راهبرد رسانده که باید میان خود و دولت روحانی فاصلهگذاری کنیم. آیا پای انتخابات ۱۴۰۰ وسط نیست؟ آیا اصلاحطلبان از بیم تکرار شکست اسفند ۹۸ در خرداد ۱۴۰۰، پی جدانمایی خود از دولت روحانی نیستند؟ آیا دغدغههای آنان با دغدغههای مردم در اعلام نارضایتی از دولت روحانی یکسان است؟ آیا گزارههای آنان برای نقد دولت روحانی همان گزارههای نقد دولت توسط مردم است؟ اصلاحطلبان این روزها گاه منتقد دولت میشوند. اما دقت در جزییات تیترهای انتقادی آنان علیه روحانی نشان میدهد که انتقادات آنان از جنس انتقادات مردم نیست. از جمله روزنامه اعتماد، تیتر اول خود را اینگونه زده: «ناتوان در برابر انتظارات اصلاحطلبان» با روتیتر «اعتماد از دلایل ضعف دولت روحانی در پیشبرد و تحقق شعارهای اصلاحطلبانه انتخابات ۹۲ و ۹۶ گزارش میدهد»، اما با خواندن متن متوجه میشویم این شعارهای اصلاحطلبانه که از عدم تحقق آنها گلایه دارند، ربطی به مردم ندارد: «بیش از هفت سال از روزی که اصلاحطلبان پشت حسن روحانی ایستادند به این امید که اندکی به خواستههای اصلاحگرایانه برسند و اندکی روابط پیچیدهشان با حاکمیت را آن هم پس از وقایع ۸۸ ترمیم کنند، میگذرد. امروز، اما نه آن خواستهها محقق شد و نه اثری از ترمیم این رابطه به چشم میخورد. پیشنهاد «آشتی ملی» به محوریت سیدمحمد خاتمی به محاق رفت و «گفتوگوی ملی» که از سوی برخی چهرههای اصلاحطلب، مطرح شد بیسرانجام ماند. اخیراً پیشنهادی مبنی بر تشکیل دولت «مصالحه ملی» نیز مطرح شده که بعید به نظر میرسد در ماههای پایانی دولت، حسن روحانی در این زمینه کاری از پیش ببرد. یکی از جدیترین درخواستهای اصلاحطلبان که بدنه اجتماعی آنها موجب رأیآوری حسن روحانی شد، رفع حصر بود.» فرض کنید بروید سراغ کارگری که چند ماه است حقوق نگرفته و به او بگویید نظرت در مورد رفع حصر چیست! همین کافی است تا میزان یکی بودن دغدغه مردم و اصلاحطلبان را درک کنیم. باقی دغدغههای گزارش مذکور هم از همین جنس است؛ «سیاست داخلی، فعالیتهای مدنی و فرهنگی» گزارههای گلایه اصلاحطلبان از دولت روحانی است و هیچگونه دغدغه معیشتی و اقتصادی ندارند. اصلاحطلبان به انتقاد از دولت روحانی دیر رسیدهاند. البته هنوز هم از فریب دادن مردم با شعارهای کذایی انتخاباتی ابراز پشیمانی نمیکنند و همین یکی از دلایل بیاعتمادی مردم به آنان است. با این حال هماکنون هم همچنان از سیاستهای کلی دولت روحانی دفاع میکنند. سیاست خارجی او را میستایند و برجام نافرجام او را تحسین میکنند. اگر روحانی هم نبود و حتی میرحسین موسوی، فتنه ۸۸ را رقم نمیزد و پس از احمدینژاد به جای روحانی رئیسجمهور میشد، کابینهاش فرقی با آنچه روحانی تشکیل داد، نمیکرد و سیاستهایش روال متفاوتی از نحوه اداره کشور توسط دولت روحانی نداشت. با این حساب، تورم و رکود مسکن و بازار بههمریخته ارز و طلا و خودرو همچنان همین بود که اکنون وجود دارد؛ بنابراین نمیتوان جدانمایی و فاصلهگذاری اصلاحطلبان از روحانی را جدی گرفت و باور کرد. نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : مجله فرانسوی «شارلی ابدو» روز سهشنبه 11 شهریورماه بار دیگر کاریکاتورهای توهینآمیز خود علیه پیامبر اسلام(ص) را منتشر کرد.«امانوئل ماکرون» رئیسجمهور فرانسه روز جمعه 14 شهریورماه در حمایت از توهین این مجله به ساحت مقدس پیامبر اسلام و ارزشهای بیش از یک میلیارد و 800 میلیون جمعیت کره زمین گفت:«آزادی در فرانسه، آزادی برای اعتقاد داشتن یا نداشتن را هم شامل میشود، اما این را نمیتوان از آزادیای که حق کفرگویی را هم شامل میشود جدا کرد.» روز شنبه 22 شهریورماه دولت فرانسه که مدعی است حتی کفرگویی و اهانت به خدا نیز در این کشور آزاد است با حمله به اعتراضات جلیقهزردها که تنها منتقد سیاستهای نئولیبرال امانوئل ماکرون هستند به شدت آنها را سرکوب و نزدیک به 300 نفر از معترضین جلیقهزرد را دستگیر کرد. شاید گفته شود که این 300 نفر به دلیل اعتراض به سیاستهای ماکرون بازداشت نشدهاند بلکه بهدلیل عدم رعایت قوانین مربوط به فاصلهگذاری اجتماعی در شرایط شیوع کرونا بازداشت شدهاند. در آن صورت پاسخ این خواهد بود که این اولین بار نیست که دولت ماکرون جلیقهزردها را سرکوب میکند. پیش از شیوع کرونا و در طول 2 سال گذشته دولت ماکرون هزاران جلیقهزرد را بازداشت و روانه زندان کرده است. در جریان سرکوبها نیز تاکنون بیش از 11 معترض جلیقهزرد توسط پلیس کشته شده و دهها نفر نیز بهدلیل استفاده پلیس از سلاح «فلش بال» دچار نابینائی و نقص عضو شدهاند. جلیقهزردها اگر در جریان اعتراضات خود علیه دولت ماکرون به اموال و اماکن عمومی صدمه بزنند در آن صورت دولت ماکرون مجاز به برخورد خواهد بود چرا که طبق قانون، آزادی بیان تا جایی مجاز شمرده میشود که در تضاد و تزاحم با سایر قوانین نباشد. آنچه از تعاریف آزادی بیان در اسناد بینالمللی نیز برمیآید، به هیچ وجه توجیهی برای تخریب اموال عمومی و همچنین مجوزی برای توهین یا تمسخر به سایر عقاید محسوب نمیشود. در این مورد نیز دولت فرانسه دچار تناقض در گفتار و عمل خود است. ماکرون حق آزادی بیان جلیقه زردها را به دلیل تزاحم این حق با سایر حقوق مردم فرانسه محدود و بسیاری را روانه زندان میکند اما در نقطه مقابل نه تنها از توهین نشریهای فکاهی به ارزش 8 درصد جمعیت خود و 24 درصد جمعیت کره زمین جلوگیری نمیکند بلکه از این توهین به بهانه کفرگویی حمایت نیز میکند. در حالی که هم در قوانین داخلی فرانسه و هم در قوانین بینالمللی به وضوح بیان شده است که آزادی بیان تا جایی کاربرد دارد که با سایر حقوق تزاحم پیدا نکند. جریحهدار کردن احساسات دینی نزدیک به 2 میلیارد مسلمان در جهان به بهانه آزادی بیان نه تنها با هیچ منطق و استدلالی قابل پذیرش نیست، بلکه مغایر با همه اسناد، کنوانسیونها و معاهداتی است که آزادی بیان را بهعنوان یک حق بشری معرفی کردهاند. از
سوی دیگر با وجود اینکه توهین به مقدسات اسلامی در فرانسه طی چند دهه
گذشته کاملاًً آزاد بوده است اما قانون ممنوعیت انکار هولوکاست به شدت در
این کشور اجرا و خاطیان نیز محاکمه و از حقوق اجتماعی خود محروم شدهاند.
انکار هولوکاست در فرانسه به توهین به رژیم صهیونیستی نیز تسری پیدا کرده و
بسیاری از منتقدین سیاستهای نژادپرستانه این رژیم به یهودستیزی متهم و
محاکمه شدهاند. برخی از کسانی که در فرانسه در زمینه هولوکاست محاکمه
شدهاند این مسئله را منکر نشده بلکه تنها خواستهاند به محققان اجازه داده
شود در زمینه هولوکاست تحقیق شود. سال 2006«برونو گلنیش» مرد شماره دوی
جبهه ملی فرانسه و از اعضای پارلمان اروپا در فرانسه محاکمه شد. وی تنها
گفته بود «وجود اتاقهای گاز را رد نمیکند، زیرا در این زمینه متخصص
نیست، اما باید به مورخان اجازه داده شود که در این زمینه بحث و گفتوگو
کنند و این گفتوگوها باید آزاد باشد». وی بهدلیل این اظهارات از دانشگاه
نیز تعلیق شد. پیش از وی «رابرت فوریسون» استاد تاریخ دانشگاههای فرانسه
نیز پس از تصویب «قانون گسو» علیه منتقدین هولوکاست در سال 1990، تحت پیگرد
قضایی قرار گرفت. در 16 دسامبر 1998(25 آذر 1377) میلادی نیز «روژه
گارودی»، فیلسوف و نویسنده مسلمان فرانسوی بهجرم انکار هولوکاست در کتاب
خود بهنام «اسطورههای بنیادین سیاست اسرائیل»، در دادگاه تجدید نظر پاریس
محکوم شد. همزمان با شلیک 4 موشک به سفارت آمریکا افراد ناشناس در جنوب بغداد کاروان نظامی آمریکا را به آتش کشیدند همزمان
با حمله موشکی افراد ناشناس به سفارت آمریکا در بغداد، یک کاروان نظامیان
تروریست آمریکایی در استان «بابل» هدف حمله قرار گرفت و تعدادیتانک و
خودروی زرهی آمریکاییها به آتش کشیده شد. بامداد
دیروز چهار فروند موشک کاتیوشا به سمت سفارت آمریکا در منطقه سبز بغداد
شلیک شد، که به گفته شاهدان، سه فروند موشک به ساختمانها و تاسیسات بخش
نظامی سفارت اصابت کردند. خبرگزاری فارس با اعلام خبر فوق، درباره تلفات
احتمالی اشغالگران آمریکایی، چیزی گزارش نکرد. دیروزهمچنین، یک کاروان حامل تجهیزات نظامی و خودروهای زرهی آمریکایی در استان بابل، به وسیله بمب کنار جادهاى هدف قرار گرفت. این کاروان حامل خودروهای زرهی از نوع «کوگار MRAP » و تجهیزاتتانک بود، که به صورت گستردهای تخریب شدند و آتش ناشی از خودروهای کاروان، تا مدت زیادی در بزرگراه بینالمللی منطقه شعلهور بود. هفته پیش نیز دو کاروان خودروهای حامل تجهیزات و تسلیحات برای تروریستهای آمریکایی در استان «دیوانیه» عراق و شمال بغداد، هدف حمله قرار گرفته بود. پایگاه نظامی التاجی در شمال بغداد نیز هفته گذشته با موشکهای سنگین وزن هدف حمله قرار گرفت و این حمله باعث آتش سوزی گستردهای در پایگاه نظامی مذکور شد. سفارت انگلیس نیز اعلام کرد، یک بمب کنار جادهای چند خودروی حامل دیپلماتهای این کشور را در بغداد هدف قرارداد. سفارت فوق مدعی شد که این انفجار، مجروحی بر جا نگذاشت. این در حالی است که برخی منابع گزارش دادند، یک مأمور امنیتی انگلیسی بر اثر این انفجار، کشته شد. اظهارات عامری «هادی عامری» رئیسائتلاف «فتح» عراق، از اقدام نخستوزیر این کشور در اعمال تغییر در پستهای دولتی، اعلام برائت و تأکید کرد که این ائتلاف دو چیز میخواهد: خروج نیروهای بیگانه و انتخابات بیطرف. به گزارش خبرگزاری فارس، عامری در بیانیه خود افزود: «[در ارتباط با] پُستهایی که امروز اعطا شد و زیاد شدن اظهارنظرها درباره آن، مبنی بر اینکه [این اقدام] بازگشت به مسئله سهمخواهی است، ائتلاف فتح ضمن برائت از ماجرای فوق، اعلام میکند که اطلاعی در این خصوص ندارد». عامری تأکید کرد: «ائتلاف فتح از همان ابتدا بارها تکرار کرده است که تمام آنچه از دولت میخواهد دو چیز است: اول زمانبندی خروج نیروهای آمریکایی در اسرع وقت و دوم، بازگرداندن شکوه کشور و ایجاد فضایی مناسب برای اجرای انتخاباتی آزاد، بیطرف، عادلانه و به دور از تأثیر گذاری پول و تسلیحات». خبرگزاری رسمی عراق دیروز گزارش داده بود که« مصطفی کاظمی» نخستوزیر این کشور، مدیران و مسئولان برخی پُستهای مهم دولتی، از جمله رئیسبانک مرکزی، در این کشور را تغییر داده است. خبر دیگر اینکه، نیروهای حشدالشعبی طی دو عملیات جداگانه در صحرای الانبار و کرکوک و شناسایی چند مخفیگاه و انبار مهمات داعش، مقادیر زیادی موشک و بمب متعلق به تروریستها را کشف و ضبط کردند. کرونا و فشارهای معیشتی کادر درمانی انگلیس را به خیابانها کشاند صدها
تن از اعضای کادر درمانی انگلیس در اعتراض علیه بیتوجهیهای دولت به
شرایط سخت معیشتی آنها و بیتفاوتی نسبت به شیوع کرونا، به خیابانها آمدند
و علیه دولت و نخستوزیر شعار دادند. صدها
تن از کارکنان وزارت بهداشت انگلیس، که در خط مقدم مقابله با کرونا در
بیمارستانها و درمانگاههای این کشور فعالیت میکنند، در اعتراض به
ناسپاسی دولت «بوریس جانسون» و مخالفت او با افزایش حقوق آنان، در لندن دست
به تظاهرات زدند و علیه نخستوزیر شعار دادند.دولت انگلیس مثل آمریکا و دیگر دولتهای غربی، از ارائه آمارهای واقعی کشته شدگان کرونا طفره میرود. اعضای کادر درمانی انگلیس در حالی نسبت به شرایط سخت معیشتی خود معترض هستند که اگر این کشور بدون توافق از اتحادیه اروپا خارج شود، اوضاع اقتصادی آن وخیمتر نیز خواهد شد. چند روز قبل اعلام شده بود که انگلیس ممکن است بدون توافق از اتحادیه اروپا خارج شود. نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : تشکیلات خودگردان فلسطین: امروز روز سیاه در تاریخ امت عرب است ۱۳۹۹/۰۶/۲۴ نخستوزیر
تشکیلات خودگردان فلسطین روز امضای توافقنامه عادیسازی روابط بین امارات
و بحرین با رژیم صهیونیستی در واشنگتن را، «روز سیاه در تاریخ امت عرب»
دانست. «محمد اشتیه» دیروز طی نشست هفتگی دولت در رامالله گفت: فردا شاهد روز سیاه در تاریخ امت عرب و شکست اتحادیه عرب خواهیم بود. به گزارش خبرگزاری فارس، اشتیه افزود: فردا نیز بر فهرست درد و رنج فلسطینیان و کارنامه شکستهای ممالک عربی افزوده خواهد شد. وی از کشورهای عربی خواست در مراسم امروز در واشنگتن شرکت نکنند. امروز در واشنگتن قرار
است توافقنامه عادیسازی روابط امارات و بحرین با رژیم صهیونیستی با حضور
وزرای خارجه این کشورها و «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی،
امضا شود. بنابر
اعلام سازمانهای حقوق بشری مختلف، طی 2000 روز تجاوز ائتلاف سعودی به
یمن، بیش از 16 هزار نفر شهید شدهاند و دو میلیون کودک یمنی نیز از سوء
تغذیه شدید رنج میبرند. تجاوز
ائتلاف سعودی به یمن در 66 ماه گذشته، بزرگترین تراژدی را خلق کرده است.
حملات وحشیانه عربستان و امارات به یمن باعث کشته شدن هزاران غیر نظامی شده
و بسیاری بر این باور هستند که نزدیک به 100 هزار نفر در این جنگ کشته شده
است. اما آمارها در این مورد متفاوت است. در این راستا، مرکز حقوق بشری «عین الانسانیه» آمار جنایتهای ائتلاف سعودی طی ۲۰۰۰ روز حمله مستمر به یمن را منتشر کرد. بر اساس گزارش شبکه «المسیره»، این مرکز اعلام کرد، تعداد شهدا و مجروحان در این مدت به ۴۳ هزار و ۱۸۱ نفر رسیده است. بر این اساس، تعداد شهدا ۱۶ هزار و ۹۷۸ نفر است که در میان آنها 3000 و ۷۹۰ کودک و ۲ هزار و ۳۸۱ زن وجود دارد. همچنین تعداد مجروحان به ۲۰۶ هزار و ۲۰۳ نفر رسیده که در میان آنها ۴ هزار و ۸۹ کودک و 2000 و ۷۸۰ زن دیده میشود. بر اساس این گزارش، تعداد تأسیسات و مراکز تخریب شده و آسیب دیده به ۹ هزار و ۱۳۵ رسیده است. حملات ائتلاف سعودی همچنین باعث نابودی یا وارد کردن خسارت به ۱۵ فرودگاه، ۱۶ بندر، ۳۰۴ نیروگاه و ژنراتور برق و ۵۴۷ شبکه ارتباطی شده است و تعداد تأسیسات تخریب شده و آسیب دیده به ۹ هزار و ۱۳۵ عدد رسیده است. جنگندههای ائتلاف سعودی همچنین 2000 و ۹۸ انبار و شبکه آبرسانی و ۱۹۶۵ مرکز دولتی و ۲۲۰۰ جاده و پل را عمدا هدف گرفتهاند. طبق این گزارش، تعداد منازل خسارتدیده و نابود شده به خاطر حملات به ۵۶۵ هزار و ۹۷۳ واحد، تعداد مراکز خدماتی به ۵۷۶ هزار و ۵۲۸ و تعداد مراکز دانشگاهی آسیب دیده به ۱۷۶ هزار رسیده و این حملات همچنین ۱۳۷۵ مسجد، ۳۵۶ مرکز گردشگری و ۳۸۹ بیمارستان و مرکز درمانی را تخریب کرده است. مرکز عینالانسانیه تأکید کرده، ائتلاف سعودی ۱۰۹۵ مدرسه و مرکز آموزشی و ۶۷۳۲ زمین زراعی، ۱۳۲ مرکز ورزشی، ۲۴۴ مرکز باستانی و ۴۷ مرکز رسانهای را به صورت عمدی هدف گرفته است. همچنین در این حملات، ۲۲ هزار و ۴۰۴ مرکز اقتصادی، ۳۹۳ کارخانه، ۲۸۶ کامیون سوخت، ۱۱ هزار و ۲۲۷ مرکز تجاری و ۴۰۷ مرغداری و دامداری نابود شدهاند یا آسیب دیدهاند. در پایان بیانیهاین مرکز اعلام شده، جنگندههای ائتلاف سعودی عمدا ۶ هزار و ۸۹۹ وسیله نقلیه، ۴۶۳ هزار قایق صید، ۸۸۴ انبار غذا، ۳۹۱ ایستگاه سوخت، ۶۷۲ بازار و ۷۸۳ کامیون حامل غذا را هدف گرفتهاند. در گزارشی دیگر، صندوق کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف) اعلام کرد، کودکان یمنی، بار سنگین جنگ را از بیش از شش سال قبل به دوش میکشند. به گزارش ایسنا، به نقل از سایت النشره، یونیسف با صدور بیانیهای اعلام کرد، حدود دو میلیون کودک یمنی از سوء تغذیه حاد رنج میبرند که از میان آنها ۳۲۵ هزار تن از کودکان زیر پنج سال از سوء تغذیه شدید رنج میبرند و برای زنده ماندن در سایه وخامت شرایط اقتصادی و معیشتی، فروپاشی مراکز درمانی دولتی و کمبود کادر پزشکی تلاش میکنند. جنگ آمریکا در افغانستان جان 157 هزار تن را گرفت یک موسسه آمریکایی اعلام کرد، از ابتدای لشکر کشی
آمریکا به افغانستان در سال 2001 تا آذر سال گذشته، 157 هزار نفر از مردم این کشور کشته شدهاند. موسسه
تحقیقاتی «واتسون» طی گزارشی اعلام کرد، از سال 2001 تا نوامبر سال 2019
میلادی(آذر سال گذشته)، 157 هزار تن در جنگ افغانستان کشته شدهاند. به
گزارش خبرگزاری فارس، واتسون توضیح داد که رقم فوق 43 هزار غیرنظامی، 64
هزار نظامی وابسته به حکومت افغانستان و 42 هزار مخالف مسلح را شامل
میشود. به اعتقاد کارشناسان، تلفات در جنگ 19 ساله افغانستان، بسیار بیشتر
از رقمی است که موسسه واتسون اعلام کرده است، زیرا مرگ بسیاری از افرادی
که قربانی جنگ تروریستهای آمریکایی شدهاند، در جایی ثبت نشده است. بسیاری
از مردم افغانستان شناسنامه ندارند و خیلی از آنها نیز به دلیل نبود امنیت
و یا صعبالعبور بودن مسیرها، قابل دسترسی نیستند. تا کنون مراکز مستقل
دیگر، آمارهایی دادهاند که بسیار بیشتر از آمار فوق است. نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : اخبار ویژه روزنامه ها ۱۳۹۹/۰۶/۲۴ 69درصد مردم معتقدند وضع اقتصادی قبل از برجام بهتر بود روزنامه
حامی دولت میگوید 87 درصد مردم خواستار نظارت دولت بر قیمتها هستند و 69
درصد معتقدند وضعیت اقتصادی آنها سختتر از 5 سال قبل است.روزنامه اعتماد به نقل از نظرسنجی ایسپا نوشت: 69 درصد پاسخگویان معتقدند که وضع زندگی امروز آنان نسبت به 5 سال پیش ]قبل از برجام[ بدتر شده است و فقط 12 درصد اعلام کردهاند که بهتر شده است. افرادی که تحصیلات کمتری داشتهاند ارزیابی بدتری از وضع زندگی خود ابراز داشتهاند. همچنان که افراد عائلهمند و با درآمد کمتر و تا حدودی روستائیان نیز ارزیابی بدتری از تحول وضعیت اقتصادی خود در 5 سال گذشته داشتهاند. طبق همین نظرسنجی، 53 درصد مردم، علت اصلی مشکلات را ناکارآمدی برخی مدیران و 22 درصد هم تحریمها عنوان کرده و 25 درصد هم دلایل دیگر را برشمردهاند. 76 درصد افراد با تحصیلات دانشگاهی ریشه اصلی را ناکارآمدی مدیران دانستهاند. 16 درصد افراد فاصله وضع اقتصادی خود را با وضع ایدهآل کم میبینند و 77 درصد زیاد ارزیابی میکنند. 83 درصد افراد با تحصیلات دانشگاهی این فاصله را زیاد میدانند. همچنین 55 درصد معتقدند که دولت توانمندیهای زیادی در کمک به بهبود وضع زندگی مردم دارد. همچنین معتقدند که دولت باید در حد زیاد در نظارت بر قیمتها دخالت کند. (87 درصد) در رونق کسب و کار (80 درصد) بر حسابهای بانکی (40 درصد) توزیع یارانهها (65 درصد) و نظارت بر دستمزدهای کارگری (87 درصد) چنین اعتقادی دارند. آفتاب یزد: دوست داریم به روزهای قبل از وعده روحانی برگردیم یک روزنامه اصلاحطلب نوشت: با توجه به سوءمدیریت اقتصادی دولت نسبت به حمایت از روحانی در انتخابات احساس شرمندگی میکند.سردبیر این روزنامه در سرمقالهای نوشت: امیدوارم تصور نکنید این چند خط مزاح و شوخی است! کاملاً جدی مینگارم. اتفاقاً کمی تا قسمتی هم بغض دارم از دست این روزگار و گلویم سنگینی میکند. کممانده بود با شنیدن و خواندن سخنان رئیسجمهورمان بغض تبدیل به اشک شود. چرا که وی دیروز گفته است: «مردم میدانند که در شرایط تحریم آب و برقشان قطع نمیشود؛ اینها باعث اعتماد آنها به ما شده است.» عرضم این است اگر فردا در مورد برق و آب منزلتان هم یک بیتدبیری رخ داد چندان تعجب نکنید! شواهد و قرائن میگوید حداقل در سال جدید هر چه رئیسجمهور محترم فرمودهاند بالعکس آن رخ داده! آخرین آن همین طرح گشایش اقتصادی بود. بنده به شخصه آرزو میکنم به روزهای قبل از گشایش اقتصادی برگردیم. در آن ایام(!) دلار 22 هزار تومان و سکه 10 میلیون تومان بود. ضمن آن که بورس در حال رشد بود و مردم سرمایههای خرد خود را وارد بازار سرمایه کرده و اندکی خیالشان آسوده بود. اما حالا چه؟ وعده گشایش اقتصادی روحانی که اجرایی شد بورس سقوط کرد. دلار 27 هزار تومان شد و سکه در حال رسیدن به رکورد 13 میلیون تومان است. به هر حال خودتان رقمها را آپدیت کنید! به لطف مدیران لایق(!) و باسواد(!) اقتصاد کشور به ثبات عجیب و غریبی رسیده است البته در استمرار تورم! بگذریم شخص رئیسجمهور را نمیدانم ولی این سخنان وی حداقل اسباب خجالت من شد. این گفته وی من را پرت کرد به ایام تبلیغات ریاست جمهوری سال 96 ورزشگاه شهر مشهد. آنجایی که وعده رفع تمامی تحریمها را میداد و میگفت حتی تحریمهای اولیه را نیز از بین میبرد و یا معاون اولش میگفت آنچنان رونق اقتصادی ایجاد میکند که... خلاصه وعدههای درشت زیاد دادند و از آن وعدهها رسیدیم به اینجا که باید شکرگزار باشیم که آب و برقمان قطع نیست. نمیدانم جناب رئیسجمهور چگونه توانستند خود را راضی کنند از آن وعدههای پرطمطراق برسند به اینجا که آب و برق که وصل است پس دردتان چیست؟ ولی من مقابل کسانی که مجبورشان کردم بروند بر روی برگههای رأیشان بنویسند حسن روحانی شرمندهام به واقع خیلی اعتماد به نفس میخواهد و بسیار بردباری لازم است که اینگونه سخن بگویی و شب آسوده سر بر بالین بگذاری! خطای بزرگ در خلاصه کردن اقتصاد به مذاکرات و خامفروشی نفت سال
انتهایی هر دولتی را باید زمان برداشت نتایج سیاستهای اعمال شده طی 7 سال
پیش از آن دانست. دولت تدبیر و امید در حالی به سال آخر خود رسیده که با
هر متر و شاخصی حساب کنید، شرایط اقتصادی کشور در شرایط خوبی قرار ندارد.روزنامه وطن امروز ضمن انتشار این تحلیل نوشت: در یک تصویر کلان، فضای سیاستگذاری اقتصادی کشور در دولتهای یازدهم و دوازدهم بر ۳ پایه استوار بوده است: اقدام موثری انجام نشد، اجازه اقدام موثر به دیگر قوا داده نشد و در نهایت کارهای مثبت قبل متوقف شد. برای مثال در حوزه مسکن دولت تدبیر عملا هیچ اقدامی انجام نداد و صرفا حرف زد و شعارهایی کلی داد. این روزنامه ضمن طرح چند پرسش، میافزاید: چرا در دولت روحانی اقتصاد به نفت خلاصه و به مذاکرات هستهای گره زده شد؟ چرا اقدام موثری برای کاهش وابستگی بودجه به خامفروشی نفت صورت نگرفت؟ چرا اقدام موثری برای حفظ ارزش پول ملی و حمایت از معیشت مردم اتفاق نیفتاد؟ نویسنده ادامه میدهد: سیاست دولت حل مشکلات اقتصادی به وسیله دیپلماسی خارجی بود اما این رویکرد نهتنها نتوانست دستاورد پایداری برای اقتصاد ایران به ارمغان آورد، بلکه بر چالشهای اقتصاد ایران افزود. مسلما هر اقتصاد پویایی احتیاج به ارتباط خارجی دارد اما موضوع اینجاست که عملا تدبیریها هیچ برنامهای برای اقتصاد کشور در این 7 سال نداشتند. البته این موضوع به همین جا خلاصه نمیشود، تفکر وادادگی و نفی درونیسازی اقتصادی تا جایی پیش رفت که دولت پس از یک توافق دست و پا شکسته، تمام بنیانهایی را که پیش از خود ایجاد شده بود، با افیون افزایش فروش نفت دود کرد. این یعنی نه تنها در 7 سال گذشته دولت هیچ دستاوردی در اقتصاد نداشته، بلکه همان چیزی را که در سالهای گذشته کسب شده بود هم از بین برد و کشور را به 15 سال قبل بازگرداند؛ شرایطی که باعث شد دولتیها در سال 98 طرحهایی را که چندین سال بود از بین برده بودند، دوباره احیا کنند. حتی در زمینه نفت هم دولت برنامهای در راستای پیشرفت و توسعه ظرفیتهای پالایشی و پتروشیمی کشور نداشت و تمام تمرکزش روی فروش نفت خام بود. تمام دوران شکوه دولت زمانی بود که توانست نفت خام را با حجم زیادی بفروشد و پس از آن شرایط بد اقتصادی شروع شد. دلیل اصلی تاثیر تحریمهای نفتی و ضربهپذیری اقتصاد کشور از تحریمها مربوط به همین سرمستی حاصل از فروش نفت و افزایش درآمدهای ارزی بود. اشاره روحانی به رشد اقتصادی کشور در بهار سال جاری هم خالی از حاشیه نبود. تمجید روحانی از رشد اقتصادی کشور در بهار سال جاری و ژست مدیریت موفق وی در حالی است که در 7 سال گذشته درصد بسیار زیادی از رشد اقتصادی کشور مربوط به رشد نفتی بوده است. روحانی در شرایطی زمام امور اجرایی را به دست گرفت که رشد اقتصادی بدون نفت کشور در مسیر مثبت قرار گرفته بود. آمارهای مختلف نشان میدهد علت اصلی نابسامانیهای کنونی اقتصاد ناشی از سوءمدیریت دولت در 7 سال گذشته بوده است. بهعنوان مثال کاملا ملموس، عملکرد دولت در موضوع تامین مسکن و مدیریت این بازار، کارنامه مدیریت دولت در این حوزه را بهخوبی نشان میدهد. افت شدید ساختوساز و عرضه مسکن در 7 سال گذشته و تعلل در تکمیل واحدهای باقیمانده مسکن مهر تنها بخشی از عملکرد دولت در این حوزه است. وطن امروز عدم اصلاح ساختار بودجه و مکانیسم مالیاتی به خاطر شادمانی از فروش نفت خام را از دیگر سوءمدیریتهای دولت برشمرده و تاکید میکند دولت، اهتمامی به حفظ ارزش پول ملی و حمایت از معیشت مردم نداشته است. شرق: اصلاحطلبان میکوشند از مسئولیت دولت شانه خالی کنند روزنامه
شرق میگوید: اختلافات میان دولت و اصلاحطلبان تشدید شده اما محافل
رسانهای، گزارشهای ضد و نقیضی درباره مجادله لفظی میان روحانی و خاتمی
منتشر میکنند.این روزنامه نوشت: شایعه جدال لفظی روحانی و خاتمی باعث شد به سرعت یکی از مقامات نزدیک به ریاستجمهوری در گفتوگو با خبرگزاری «ایسنا» بگوید: «برخی منابع غیررسمی خبری، در روزهای اخیر با انتشار خبری جعلی تحت عنوان گفتوگوی تلفنی روحانی و خاتمی به مناسبت تبریک عید غدیر، مدعی شده بودند که در این تماس تلفنی تبریک عید جملات تندی میان دو طرف رد و بدل شده است. بعد از این سخنان عبدالواحد موسوی لاری هم تماس تلفنی خاتمی و روحانی را دوستانه دانست و «ایرنا» گفت: «تماس تلفنی روحانی و خاتمی برای احوالپرسی و در فضای دوستانه بوده است. در بخشی از این گفتوگو آقای روحانی گرفتاریهای دولت و مشکلاتی را که بر سر راه دولت وجود دارد، مطرح کردند و آقای خاتمی هم نقطه نظراتی را درباره سیاست خارجی و داخلی بیان کردند». وزیر پیشین کشور با بیان اینکه در این تماس تلفنی آقای خاتمی انتقادی برخورد نکرد، اظهار کرد: «چیزی که من از آقای خاتمی شنیدم، انتقادی نبود و تماسی دوستانه بوده است. آقای روحانی گلایههایی از مشکلاتی که برایش درست کردند، مطرح کرد و خاتمی هم مسائلی را که دولت باید انجام میداده و نداده، بیان کرده است». گرچه با اظهارات موسوی لاری معلوم میشود که مشاجره به معنای درگیری لفظی میان خاتمی و روحانی در میان نبوده؛ اما بر اساس همین سخنان هم میشود فهمید که دو طرف رضایت کامل از یکدیگر ندارند؛ به نحوی که گلایه روحانی مربوط به انتقادات اخیر اصلاحطلبان از دولت است و خاتمی نیز درباره تحقق نیافتن وعدهها انتقاد کرده است. اگرچه اظهار مستقیم گلایهها تاکنون در سطح روحانی و خاتمی رسانهای نشده بود؛ اما از نشانههای متعدد میشد دریافت که رابطه اصلاحطلبان و دولت از مقطعی دچار خدشه شد و از یاد نمیبریم زمانی را که محمود واعظی، رئیسدفتر رئیسجمهور، بعد از پیروزی روحانی در انتخابات سال ۹۶ و زمانی که دیگر دولت را نیاز به حمایت اصلاحطلبان نمیدید، گفت سبد رای روحانی در ۹۲ ناشی از حمایت اصلاحطلبان نبوده است و خود او مستقلا رای داشت. شرق میافزاید: دولت آنقدر در معرض انتقاد قرار گرفت که حتی دبیرکل حزب کارگزاران که اصلیترین متحد حزبی اش قلمداد میشد، هم در سال ۹۷ زبان به انتقاد از روحانی گشود: «واقعیت این است که نمیتوان نقدی را به آقای روحانی وارد ندانست. اینکه سخنانی را مطرح کنند که عملیاتی کردن آنها در توانشان نیست، فکر نمیکنم قابل دفاع باشد.» البته انتقادهای اصلاحطلبان به دولت تا حدی برای جداکردن حسابشان از مشکلات کنونی هم بود؛ زیرا از انتقادهای عمومی چنین برداشت میشد که مردم اصلاحطلبان را بهدلیل حمایت از دولت روحانی مقصر مشکلات کنونی میدانند و اصلاحطلبان از مقطعی که شاهد بالاگرفتن این میزان از نارضایتی شدند، کوشیدند با انتقاد به دولت ثابت کنند که دولت روحانی، دولت اصلاحطلبان نیست. واگذاری نیشکر هفت تپه باید فسخ شود دولت چرا مخالفت میکند؟ خلع
ید سهامدار هفتتپه به یک معضل جدی در میان برخی مدیران تبدیل شده است. از
یک طرف قوه قضائیه و مجلس با استناد به موارد قانونی بر خلعید سهامدار
هفتتپه تاکید دارند و از طرفی دیگر برخی دولتمردان زیر بار خلعید
نمیروند و از انجام وظایف قانونی خود سرباز میزنند. به گزارش رجانیوز، 17 شهریور ماه دیوان محاسابات در گزارشی اعلام کرد: پیرو تخلفات و انحرافات صورت گرفته در واگذاری شرکت هفتتپه نظیر ابهام در قیمت گذاری، انقضای اعتبار قیمت پایه واگذاری، عدم احراز و پایش اهلیت مدیریتی خریداران توسط سازمان خصوصیسازی، عدم تحقق اهداف واگذاری (افزایش رقابتپذیری در اقتصاد، کاستن از بار مالی و مدیریتی دولت و افزایش سطح عمومیاشتغال) و با توجه به بدعهدی خریداران در ایفای تعهدات مندرج در قرارداد واگذاری از جمله عدم ایفای تعهدات پرداخت اقساط معوق قرارداد و همچنین سوق دادن منابع مالی شرکت به فعالیت خارج از اهداف صنعت نیشکر که منجر به ایجاد بحرانهای کارگری و آسیب به سرمایه اجتماعی گردیده است، سازمان خصوصیسازی به استناد مقررات موضوعه و مفاد قرارداد منعقده مکلف به فسخ قرارداد و تعیین تکلیف مجدد آن میباشد. در ادامه این گزارش آمده است: دیوان محاسبات مراتب تخلفات و تکالیف فسخ قرارداد توسط سازمان خصوصیسازی را به وزارت امور اقتصادی و دارایی اعلام و پیگیری لازم تا استیفای کامل حقوق بیتالمال را انجام خواهد داد. اخیرا روزنامه ایران، ارگان رسمی دولت، در گزارشی به مسئله هفتتپه و نتیجه تحقیق و تفحص دیوان محاسبات از این شرکت پرداخت. واعظی، رئیسدفتر روحانی، در مصاحبه با ایران گفته است: «واقعیت این است که تا اینجای کار، دولت، وزارتخانه ذیربط و بانکها کمک کردند تا هم مسئله تولید حل شود و هم مسئله حقوق کارمندان این شرکت. آقای رئیسجمهور موضوع شرکت هفت تپه را به عهده آقای دکتر جهانگیری گذاشتند اینکه جاهای دیگر بخواهند دخالت کنند، غیر از اینکه اوضاع را بهم میزنند، (باعث میشوند) تعدادی کارگر هم از کار خود بمانند و همراه این، جز اینکه محصول و تولید کم میشود، اثر دیگری نخواهد داشت. امروز همه بر این سیاست اتفاق نظر دارند که دولت تا جایی که میتواند تصدیگری خود را کم کرده و امور را به مردم واگذار کند. اگر قرار باشد مردم بیایند، اما بعد با این گرفتاری مواجه شوند، یا اینکه کسانی بگویند که این (شخص) میتواند به عهده بگیرد و کس دیگری نمیتواند به عهده بگیرد، یا به گونهای در ذهنشان باشد که خصوصیسازی برای افراد خاص انجام شود، به نظر من خصوصیسازی درست و واقعی نخواهد بود». این اظهارات تعجب برانگیر واعظی در حالی است که بنابر شواهد موجود دولت بیشتر از آنکه به دنبال حل مشکلات کارگران هفتتپه و رونق تولید در این مجموعه استراتژیک باشد، در نقش جاده صاف کن تخلفات ارزی سهامدار هفتتپه ظاهر شده است. واعظی به خوبی میداند که مسئله هفتتپه از همان ابتدا هم سیاسی بود؛ وگرنه چه دلیلی دارد که دولت با تمام توان خود از این تخلف ارزی حمایت کند؟! دولتمردان اگر به واقع دغدغه رونق تولید در هفتتپه را دارند باید هر چه سریعتر به وظایف قانونی خود مبنی بر خلعید سهامدار هفتتپه عمل کنند چرا که حضور اسدبیگی در این شرکت اولین و بزرگترین مانع توقف چرخه تولید است از طرفی دیگر واعظی تلویحا گفته است که دلیل تلاشهای مجلس برای خلعید سهامدار هفتتپه، واگذاری مجدد آن به افراد خاص میباشد. گویا رئیس دفتر رئیسجمهور در جریان نیست که اسدبیگی خود مصداق روشن واگذاری سرمایههای ملی به افراد خاص میباشد سعید بیتعفری، مسؤول تحقیق و تفحص از واگذاری هفتتپه در دیوان محاسبات در واکنش به ادعای وزیر اقتصاد مبنی بر اینکه تاکنون نامه مکتوبی از سوی دیوان محاسبات ارسال نشده است، گفت: «18 شهریورماه سال جاری نامه دیوان محاسبات به دفتر وزیر اقتصاد ارسال شده است. محتوای کلی این نامه، نتایج تحقیق و تفحص دیوان محاسبات از واگذاری شرکت هفتتپه و همچنین موضوع درخواست تعیینتکلیف مالکیت این مجموعه است. طبق روال قانونی موجود، سازمان خصوصیسازی باید فسخ قرارداد واگذاری را اجرا کرده و پرونده را به هیئت داوری ببرد». گویا ورود مجلس به پرونده هفتتپه و گزارش تخصصی و متقن دیوان محاسبات از این شرکت به مزاق دولتیها خوش نیامده است. همچنین بعد از سفر سه تن از نمایندگان مجلس به هفتتپه و پیگیری مطالبات کارگران اسحاق جهانگیری در جلسهای با انتقاد از حضور نمایندگان مردم در میان مردم گفته بود: «این اقدام نمایندگان کارگران را پُر رو میکند». نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : دولت و گروههای عراقی اظهارات آیتالله سیستانی درباره تحولات این کشور را تاریخی خواندند ۱۳۹۹/۰۶/۲۴ نخستوزیر،
رئیسپارلمان، گروهها و احزاب مختلف عراق بیانیه آیتالله«سیدعلی
سیستانی» درباره تحولات سیاسی جاری این کشور را تاریخی و مهم خواندند. «مصطفی
کاظمی» نخستوزیر، «محمد الحلبوسی» رئیسپارلمان، و گروهها و احزاب سیاسی
عراق یکشنبه ساعاتی پس از انتشار سخنان مرجع عالی عراق، که در دیدار با
نماینده سازمان ملل در عراق ایراد شده بود، از این اظهارات استقبال کردند و
آن را راهشگای مردم و دولت در شرایط جاری دانستند.آیتالله سیستانی در این
دیدار، درباره ضرورت انجام اصلاحات، برگزاری انتخابات زودهنگام، مبارزه با
فساد، جمعآوری سلاح غیرمجاز، حفاظت از حاکمیت ملی، مجازات عاملان حمله
به تظاهرکنندگان و مجازات آشوبگران خیابانی طی یک سال اخیر، سخن گفته بود. کمیسیون
عالی انتخابات عراق نیز دیروز طی بیانیهای، حمایت خود را از اظهارات مرجع
عالی این کشور درخصوص برگزاری انتخابات زودهنگام پارلمانی اعلام کرد. رئیسرکن اطلاعات وزارت دفاع انگلیس گفت، موشک راهبردی «بروستنیک» روسیه برای زیرساختهای انگلیس و آمریکا تهدیدی بسیار جدی است. رقابت
تسلیحاتی بین روسیه و غرب با بالا گرفتن تنشها بین دو طرف، شدت گرفته
است. طی سالهای اخیر روسیه با ساخت تسلیحات راهبردی در این حوزه وحشت سران
ناتو را برانگیخته است. رئیسرکن اطلاعات وزارت دفاع انگلیس نیز در جدیدترین مورد، نسبت به یک نوع موشک راهبردی (اتمی) روسیه هشدار داد. به نوشته خبرگزاری «اسپوتنیک»، سرلشکر «جیکهاکنهال» رئیسرکن اطلاعات وزارت دفاع انگلیس گفت که موشک راهبردی «بروستنیک» (اسکایفال در ناتو) قادر به استقرار در جو زمین برای مدتهاست و میتواند در هر لحظه تهدیدی باشد. این مقام ارشد نظامی انگلیس طی یک نشست خبری با حضور نمایندگان دستگاههای اطلاعاتی استرالیا، کانادا، آمریکا و نیوزیلند گفت: «مسکو در حال سنجش یک موشک کروز است که میتواند از جهات مختلف حملات غیر منتظره انجام دهد». وی در ادامه افزود که سرمایهگذاری روسیه در قابلیتهای زیر سطحی و زیر دریایی امکان حمله نیروهای مسلح روسیه به زیر ساختهای دشمنانش را فراهم میکند. سرلشکرهاکنهال گفت: «این قابلیتها در کنار هم به روسها این امکان را میدهند زیرساختهای غیرنظامی و نظامی انگلیس و متحدانش را در معرض خطر حمله مستقیم متعارف و اتمی قرار دهند». به نوشته این منبع خبری، موشک بروستنیک یکی از 6 جنگ افزار راهبردی روسیه است که در 2018 از سوی «ولادیمیر پوتین» رونمایی شد. وبگاه آمریکایی «نیوز مکس» نیز چندی قبل طی گزارشی، به ناتوانی سامانههای پدافند هوایی آمریکا برابر موشکهای پیشرفته مافوق صوت جدید روسیه پرداخت و نوشت، روسیه سوم ژوئن سال 2018 (13 خرداد 97)یک موشک جدید را یک سال جلوتر از زمان اعلام شده قبلی، آزمایش کرد. این موشک که «زیرکان» نام دارد، سرعتی معادل 4600 مایل در ساعت دارد، که 6 برابر سرعت صوت است. به عبارت دیگر، این موشک تنها سه ساعت و 15 ثانیه بین پرتاب و اصابت به هدف در آمریکا زمان نیاز دارد. «تیم ریپلی» کارشناس نشریه تخصصی «جینز»، نیز تایید کرده است که موشک «زیرکان» کل پدافند هوایی غربی را تسلیم خود میکند.وی هشدار داد که روسیه در این بخش، از آمریکا بسیار پیش افتاده است. در
ادامه اعتراضات علیه توهین نشریه فرانسوی «شارلی ابدو»
نسبت به ساحت پیامبر اسلام(ص)، شهروندان ترکیه نیز در اسلامبول تظاهرات
کردند و علیه اقدام موهن این نشریه و حمایت رئیسجمهور فرانسه از آن،
شعاردادند. در
ادامه اعتراضات علیه بازنشر کاریکاتور موهن به ساحت مقدس پیامبر اکرم (ص)
توسط نشریه فرانسوی شارلی ابدو، حدود 200 شهروند ترکیه در میدان «بایزید»
شهر اسلامبول دست به تظاهرات زدند. به گزارش ایسنا، برخی از تظاهرکنندگان پلاکاردهایی در دست داشتند که بر روی آنها نوشته شده بود، نشریه شارلی ابدو و شخص « امانوئل ماکرون»، رئیسجمهور فرانسه، بهای سنگینی را به دلیل این اقدام، پرداخت خواهند کرد. وزارت خارجه ترکیه نیز اقدام موهن نشریه شارلی ابدو را محکوم کرد. ماکرون، که در سال 2017 برای کسانی که از رژیم صهیونیستی انتقاد بکنند، مجازات تعیین کرده است، در واکنش به سؤال خبرنگاری درباره اقدام موهن شارلی ابدو، مدعی شد در فرانسه نشریات آزادند هر چیزی را بنویسند. شارلی ابدو روز سهشنبه 11 شهریور ماه در شماره جدید خود، بار دیگر کاریکاتورهای توهینآمیز خود علیه پیامبر اسلام (ص) را منتشر کرد. این نشریه فکاهی فرانسوی کاریکاتورهای مذکور را سال 2006 نیز منتشر کرده بود. هفت ژانویه 2015(17 دی 1393) دفتر مجله شارلی ابدو به دلیل انتشار این کاریکاتورهای موهن، هدف حمله قرار گرفته و «ژان کابو» کاریکاتوریست هتاک به ساحت مقدس رسول گرامی اسلام (ص)، به همراه 11 شخص دیگر کشته شدهاند. نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : رئیسجمهور
ونزوئلا اعلام کرد، نیروهای امنیتی این کشور یک جاسوس آمریکایی را با
مقادیر زیادی پول نقد و سلاح سنگین، در مجاورت دو پالایشگاه دستگیر
کردهاند. «نیکلاس
مادورو» دیروز اعلام کرد، نیروهای امنیتی ونزوئلا یک جاسوس آمریکایی را با
سلاحهای سنگین و پول نقد در نزدیکی دو پالایشگاه ایالت «فالکون»
ونزوئلادستگیر کردهاند. وی درباره این فرد دستگیر شده، گفت که او قبلا
تفنگدار دریایی آمریکایی بوده و برای سازمان جاسوسی «سیا» در عراق کار
میکرده است. رئیسجمهور ونزوئلا درباره ماموریت فرد دستگیر شده نیز گفت
که جاسوس مذکور به دنبال گردآوری اطلاعات از این پالایشگاهها بود. به گزارش خبرگزاری فارس، مادوروگفت، این فرد با «سلاحهای سنگین و تخصصی و مقادیر زیادی پول» دستگیر شد. مادورو ساعاتی قبل از این سخنرانی گفته بود وزارت نفت ونزوئلا، توطئه ایجاد انفجار در پالایشگاه «الپالیتو»، واقع در غرب کاراکاس را ناکام گذاشته است. مادورو از آمریکا بابت راهاندازی جنگ اقتصادی علیه ونزوئلا انتقاد کرد و گفت که واشنگتن به دنبال تخریب صنعت نفت ونزوئلا است. او درباره سران کاخ سفید گفت: «آنها به مرز دیوانگی رسیدهاند.» دولت واشنگتن در اقدامی مداخلهجویانه، «خوان گوایدو»، سیاستمدار غربگرای ونزوئلا را به عنوان رئیسجمهور موقت این کشور به رسمیت شناخته است. گوایدو علیرغم برخورداری از حمایت آمریکا، تا کنون چندین بار برای گرفتن قدرت از مادورو تلاش کرده و ناکام مانده است. تحریمهای نفتی آمریکا علیه ونزوئلا، لطمههای زیادی به این کشور وارد کرده است. ونزوئلا چند ماه پیش هم اعلام کرد دو عضو سابق ارتش آمریکا را بازداشت کرده است. آنها اعتراف کردهاند که قصد ربودن مادورو و جایگزین کردن گوایدو به جای او را داشتهاند. نمایندگان طالبان در نخستین جلسه مذاکرات با فرستادههای دولت کابل در قطر، خواستار تشکیل نظام اسلامی در افغانستان شدند. بالاخره
پس از چند هفته تاخیر، دیروز مذاکرات بین الافغانی در شهر «دوحه» آغاز شد.
در این جلسه، که در واقع، اولین جلسه محسوب میشود، « ملاعبدالغنی برادر»
از رهبران طالبان، گفت: ما از همه میخواهیم که اسلام را در اداره امور در
افغانستان مدنظر داشته باشند و اسلام را قربانی منافع شخصی خود نکنند. ما
خواستار یک سیستم اسلامی برای اداره امور افغانستان هستیم.«عبداللله عبدالله» مذاکرهکننده ارشد دولت کابل، نیز گفت: ما باید دست در دست یکدیگر بدهیم و افغانستان را از بدبختی، که اکنون دچار آن است، نجات دهیم، تا این کشور به صلح و امنیت پایدار برسد. «شیخ محمد بن عبدالرحمن آل ثانی» وزیر خارجه قطر نیز گفت: دو طرف باید تصمیمات بسیار سختی برای رسیدن به صلح و امنیت اتخاذ کنند. هر چند بیش از چهار دهه است که جنگ داخلی در افغانستان جریان دارد، ولی از سال ۲۰۰۱ میلادی، که آمریکا به افغانستان لشکر کشیده، این جنگ ابعاد جدیدی گرفته است. اشغالگران آمریکایی در این جنگ، هزاران غیر نظامی را در خانههای خود کشتهاند. اوایل اسفند گذشته طالبان و آمریکا توافق صلحی را امضا کردند. پس از آن، دولت کابل حدود 5000 شبه نظامی طالبان را از زندان آزاد کرده است، تا زمینه برای گفتوگوی بین الافغانی فراهم شود. جمهوری اسلامی ایران از گفتوگوهای بین دولت افغانستان، گروههای سیاسی و طالبان در دوحه استقبال و ابراز امیدواری کرد که این گفتوگوها بدون مداخله خارجی، به نتایج مطلوبی بینجامد و طرفهای گفت وگوکننده به تفاهم جامع برسند. چین
به تلافی اقدامات آمریکا، محدودیتهای جدیدی برای فعالیتهای دیپلماتهای
آمریکایی مشغول به کار در این کشور و هنگکنگ اعلام کرده است. سخنگوی
وزارت خارجه چین در بیانیهای گفته، قوانین جدید در قبال دیپلماتهای ارشد
و تمامی دیگر پرسنل سفارت آمریکا در پکن و کنسولگریهای این کشور در سراسر
چین اعمال خواهند شد. او البته تأکید کرد، این محدودیتها در صورتی که
آمریکا تدابیر اعمال شده خود در سال گذشته را لغو کند، میتوانند برداشته
شوند.به گزارش ایسنا، این سخنگو بیان داشت که «یک بار دیگر ما از طرف آمریکایی میخواهیم فوراً اشتباهاتش را اصلاح کند و محدودیتهای غیرمعقولی که برای سفارت و کنسولگریهای چین و کارکنانشان اعمال کرد را بردارد، چین پاسخهای متقابل در قبال اقدامات آمریکا در پیش خواهد گرفت». آمریکا حمله به روسیه را شبیهسازی کرد فرماندهی
نیروهای هوا-فضای روسیه میگوید، تعداد پروازهای نظامی ناتو در نزدیکی
مرزهای روسیه افزایش یافته و آمریکا نیز در اواخر ماه گذشته میلادی حملاتی
علیه روسیه را شبیهسازی کرده است. «سرگئی
سوروویکین»، فرماندهی نیروهای هوا فضای روسیه، روز جمعه گفته: «متوجه
شدهایم که پروازهای نظامی ناتو در نزدیکی مرزهای روسیه افزایش یافته
است...از ۲۸ اوت تا 4 سپتامبر (7 شهرریور تا 14 شهریور)، هواپیمای بمبافکن
آمریکا ۱۰ مورد پرواز انفرادی و گروهی بر فراز قلمروی کشورهای غربی و شرقی
اروپا داشته است». به گفته سورووکین، بمبافکنهای استراتژیک بی-۵۲اچ
آمریکا مانورهایی را در اواخر اوت (اوایل شهریور) انجام دادند و در جریان
آنها حملات علیه روسیه را با موشکهای کروز از استونی و کانادا شبیهسازی
کردند.او گفته که ارتش روسیه این مانورهایی که با بمبافکنهای استراتژیک
در نزدیکی مرز روسیه انجام شده، با ماهیت غیردوستانه و تحریکآمیز تلقی
میکند.
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : اخبار ویژه روزنامه ها ۱۳۹۹/۰۶/۲۲ وقتی بن سلمان گاو شیرده است حزب مشارکت چرا گوسفند نباشد؟! یک نشریه زنجیرهای در اقدامی عجیب، از رفتار حقیرانه رئیسجمهور صربستان در مقابل ترامپ تمجید کرد.مجله صدا که در اختیار کارگزاران بود و مدتی است به حزب اتحاد ملت (جایگزین حزب منحله مشارکت) واگذار شده، درباره تحقیر رئیسجمهور صربستان توسط ترامپ نوشت: هفته گذشته صفحه اول روزنامههای جناح راست (!؟) و کانالهای افسران جنگ نرم پر شده بود از عکس رئیسجمهور صربستان در دیدار با دونالد ترامپ در کاخ سفید. راست گرایان ایرانی نوشتند و تیتر زدند عکسی که ترامپ از مذاکره و مذاکرهکننده میپسندد، این است: همچون برّهای در مذبح و بردهای در مسلخ. این نشریه میافزاید: آیا اقداماتی از جنس كنش رئیسجمهور صربستان را باید مایه شرمساری او دانست؟ فرض كنیم سیاستمدار صرب همچون متهمی در اتاق بازجویی و حتی یك برده در مقابل همتای آمریكایی خود نشسته است؛ اگر منافع صربستان چنین اقتضایی كند، باید اقدام رئیسجمهور این كشور را تمسخر كرد یا باید آن را عقلانیتی سیاسی خواند؟! ووچیچ در بلندمدت سیاستمداری خواهد بود سرافراز و متعهد به منافع ملی، حتی اگر در كوتاهمدت بیهنران مدعی، او را به باد تمسخر گیرند! این نوشته آمیخته با حقارت در حالی است که اولا حفظ حرمت طرف مذاکرهکننده ربطی به چپ و راست در ایران ندارد و قاعدهای جهانی است که فقط مستکبرانی مانند ترامپ آن را زیر پا میگذارند. و عجیب اینکه در این فقره، گروهکیهای مشارکت در لباس مجیزگویی و توجیه اقدام رذیلانه ترامپ درآمدهاند. آنها مزدور ترامپند یا نوکری اوباما را میکردند یا هردو؟! ثانیا اگر منتقدان راست محسوب میشوند -که دروغ و خلاف واقع است، چرا که جریان ضدآمریکایی هستند- نشریه حامی توهین و تحقیر رئیسجمهور آمریکا طبق تقسیمبندی مجعول خود، مثلا چپ به حساب میآید؟ کدام چپ؟ چپ آمریکایی دستساز سرویس جاسوسی سیا که مالهکش سیاستهای آمریکا باشد؟ ثالثا کدام مذاکرهکنندهای در طول تاریخ توسط طرف مذاکره مورد توهین و تحقیر واقع شد و پس از آن، حقوق مردمش را به او دادند؟! یاسر عرفات؟ شاه حسین اردنی؟ ملک سلمان که ترامپ او را گاو شیرده لقب داد و گفت از عربستان 450 میلیارد دلار گرفتیم و برای بقای خود باید بیشتر از این بپردازند؟ نویسنده ارگان حزب اتحاد ملت کدامیک از این عناصر ذلتپذیر را الگوی خود قرار داده؟ یا اینکه پول مزدوری و یا وعده حمایت سیاسی دریافت کردهاند؟ یا دنبال بهانهای برای پناهندگی میگردند و بنابراین مامور شدهاند مرتکب خیانت حداکثری شوند؟ آیا نشنیدند که آقای روحانی خوشبین به مذاکره پس از عهدشکنی دولت ترامپ، مذاکره مجدد را دیوانگی خواند؟ مجانین یا آنها که خود را به دیوانگی زدهاند، در این حزب نفوذزده چه میکنند؟ ساخت 47 پالایشگاه در آسیا سهم وزارت نفت: هیچ! در حالی که 47 پالایشگاه جدید در آسیا در حال احداث است، سهم وزارت نفت در ایران هیچ بوده است.روزنامه جوان با انتقاد از کوتاهی وزارت نفت در دولتهای یازدهم و دوازدهم در زمینه ساخت پالایشگاه نوشت: وزیر نفت پس از سالها کش و قوس حرف دلش را درباره ساخت پالایشگاه زد، اما نگاهی گذرا به استراتژی کشورهای جهان به پالایشگاهسازی نشان میدهد وزارت نفت درست برخلاف یک منطق شفاف حرکت میکند. یکی از انتقادات مهمی که به وزیر نفت طی 15 سال وزارتش وارد میشود، بیتوجهی او به ساخت پالایشگاه و جلوگیری از خامفروشی است. او که بیشترین زمان مدیریتی بر صنعت نفت را طی 110 سال اخیر داشته، حتی یک پالایشگاه نیز نساخته است. از سال 76 تا 84 که مصادف است با سالهای 1995 تا 2004 میلادی، بیشتر کشورهای نفتی جهان ظرفیت پالایشگاهی خود را برخلاف باور بیژن زنگه توسعه دادند که نشان میدهد، این ادعای زنگنه که معتقد بود ساخت پالایشگاه صرفه اقتصادی ندارد، فاقد اعتبارکارشناسی بوده، زیرا کشورهای نفتی جهان با وجود مازاد ظرفیت، تعداد پالایشگاههای خود را افزایش دادند. در دوره دوم وزارت زنگنه، ظرفیت پالایشی کشور افزایش یافت؛ این افزایش مرهون طرحهای توسعهای بود که در دولت قبلی اجرا و در این دولت تکمیل شد. پالایشگاه ستاره خلیجفارس که بزرگترین پالایشگاه میعانات گازی جهان است به مدار آمد و ایران از واردات بنزین بینیاز شد. در هفت سالی که دولت روحانی سپری کرده، یک پالایشگاه هم به تعداد پالایشگاههای کشور اضافه نشده و همین موضوع انتقادهای زیادی را در بر داشت. با توجه به تحریم نفت ایران، هماکنون صادرات فرآوردههای نفتی توانسته بخش مهمی از نیازهای ارزی کشور را پوشش دهد و به همین دلیل، بسیاری از کارشناسان معتقدند اگر زنگنه نسبت به پالایشگاهسازی بیتفاوت نبود اوضاع کشور در حوزه مقابله با تحریمها بسیار بهتر بود، اما زنگنه این انتقادات را رد کرد، ولی این هفته بالاخره اقرار کرد علاقهای به پالایشگاه ندارد؛ جایی که نفت پالایشگاه یعنی کثافتکاری. براساس پیشبینی آژانس بینالمللی انرژی، در افق سال 2030 میلادی، بیش از یک سوم رشد تقاضای جهانی نفت به صنعت پالایشی و پتروشیمی اختصاص پیدا کند. آمارها نشان میدهد که بیش از 40 درصد ظرفیت پالایش نفت خام دنیا در قاره آسیا قرار دارد. بدین ترتیب این منطقه در پنج سال فرا رو در افق سال 2024 میلادی، پرچمدار بازار صنایع پالایشی خواهد بود. بیشترین تعداد طرحهای پالایشی جدید در حال ساخت نیز در این قاره قرار دارد. در پنج سال آینده 5/3 میلیون بشکه به ظرفیت پالایش نفت آسیا افزوده خواهد شد. در همین رابطه گلوبال دیتا نوشته است: در آسیا 47 پروژه جدید پالایشی در مرحله ساخت یا برنامهریزی است. از این طرحها 18 پالایشگاه در حال ساخت است و 29 طرح در مرحله طراحی هستند. به عنوان نمونه، چینیها حساب ویژهای روی توسعه صنعت پالایش خود بازکردهاند؛ آنها میخواهند ظرفیت خود را پس از سال 2023 به بیش از 20 میلیون بشکه در روز برسانند. چینیها برنامهریزی کردند حداقل 44 درصد ظرفیت پالایشی شرق آسیا را به خود اختصاص دهند. همچنین ظرفیت پالایشگاه کرهجنوبی با جمعیت 50 میلیون نفری خود، حدود 3/2 میلیون بشکه در روز است؛ کرهجنوبی یکی از قدرتهای بزرگ پالایشی آسیاست که بدون منابع نفت تا توانسته پالایشگاه احداث کرده و از محل صادرات فرآوردههای نفتی، درآمد کسب میکند. ژاپن هم با جمعیت 127 میلیون نفری خود، حدود 3/8 میلیون بشکه ظرفیت پالایشی و 25 پالایشگاه دارد؛ ژاپن با توسعه برنامههای پالایشیاش قصد دارد میزان صادرات فرآوردههای نفتی خود را افزایش دهد. بیش از 170 میلیارد لیتر فرآوردههای مختلف نفتی تولید و در کنار منطق سوخت محوری از بنگاههای پالایشی سود نیز کسب کند. دخالتهای بیمورد دولت به جای نظارت هوشمند بر بورس یک کارشناس اقتصادی معتقد است چند خطای راهبردی دولت موجب بههمریختگی و تلاطم در بازار بورس شده است.وحید شقاقی شهری، در گفتوگو با تابناک، با اشاره به اینکه خطاهای راهبردی درباره بورس اتفاق افتاد که باید دولتمردان ما آنها را مدنظر داشته باشند، افزود: اولین خطای راهبردی این بود که دولت نباید در بازار سرمایه به مانند سایر بازارها آشکارا و دستوری شروع به حمایت کند. حمایت دستوری در بازار ایراد دارد و این انتظار در جامعه ایجاد میشود که دولت از این بازار در حال حمایت است؛ پس من به پشتوانه حمایت دولت وارد این بازار خواهم شد. این افراد با عدم آگاهی و دانش، سرمایههای خود را وارد این بازار میکنند و وقتی این بازار اصلاح یا ریزشی دارد دولت مقصر میشود. دومین خطا این بود که دولت با آزادسازی سهام عدالت اجازه داد ۳۰ درصد فروش به ۶۰ درصد فروش ارتقا یابد. این در حالی بود که دولت هیچ برنامهای برای نحوه فروش این ۶۰ درصد سهام عدالت نداشت. با این اوضاع و با توجه به فشار دولت برای فروش این سهام عدالت، در مرداد ماه بسیاری از کارگزاریها و بانکها با بیبرنامگی موجود شروع به فروش این سهام عدالت کردند. وی خاطرنشان کرد: خطای راهبردی سوم این بود که سازمان بورس ابلاغیهای را صادر کرد، مبنی بر اینکه حداکثر سرمایهگذاری صندوقهای سرمایهگذاری با درآمد ثابت در سهام باید ظرف یک ماه به ۵ درصد کاهش یابد. این باعث شد تا فشار فروش باز هم بالاتر رود. خطای چهارم این بود که حقوقیهای بزرگ با رسیدن شاخص کل به دو میلیون واحد به این نتیجه رسیدند که خیلی از سهام رشد قیمتی خود را کردهاند و باید فروخته شوند. برخی سهام بهصورت نامتعارفی رشد قیمت داشتند و باید نهاد ناظر به این رشد قیمت آنها نظارت میکرد؛ اما متأسفانه نظارت لازمی را نداشت. به هر صورت با این تصمیم حقوقیها باز هم فشار فروش بیشتر شد. این استاد دانشگاه ادامه داد: از اینجا به بعد باز هم خطاهای راهبردی افزایش یافت. وقتی بازار ۳۰ تا ۴۰ درصد اصلاح شد، دوباره خطاهایی که ناشی از بیبرنامگی بود، شروع شد. خطای پنجم این بود که در این وضعیت، دوباره دولتمردانی که اطلاعی از بازار سرمایه نداشتند و در جایگاهی نبودند که اظهارنظر کنند، شروع کردند به مصاحبه و اعلام نمودند از یک رقمی به بعد شاخص کل باز خواهد گشت! با این اظهارنظرها دوباره دولت شروع کرد به حمایت دستوری از بازار سرمایه و تکرار اشتباهات گذشته. حتی دستورهایی رسید که از ۱۰ تا ۱۵ نماد شاخصساز حمایت شود. این خیلی تصمیم اشتباهی بود. دلیل این است که شما وقتی از چند سهم، آشکارا حمایت میکنید، این پالس را به سهامداران میدهید که سرمایههای خود را از سایر نمادها بیرون بیاورند و شروع به خرید همین ۱۰ تا ۱۵ سهم کنند. شقاقی میافزاید: خطای راهبردی ششم این بود که بازار بدون برنامهریزی و تحلیل به دو وقت زمانی تقسیم شد. این تقسیم باعث شد تا سهمهای وقت اول به وقت دوم علامت بدهند و برعکس! یک عدم تقارن اطلاعاتی در این وضعیت شکل گرفت. خطای راهبردی هفتم این بود که در این وضعیت، زمزمههایی از اختلاف در تیم اقتصادی دولت هم بهخصوص بر سر صندوق ETF دوم شنیده شد. این استاد دانشگاه خوارزمی گفت: وضعیت بازار سرمایه مانند یک اتوبان است. اگر یک خودرویی در این اتوبان مدام با سرعت ۱۸۰ حرکت کند و یا دنده عقب هم حرکت کند خطاست. باید نهاد ناظر بر وضعیت این خودرو نظارت داشته باشد تا با یک سرعت مطمئنه حرکت کند. من الان سهمی را میشناسم که سه ماه است هر روز ۵ درصد مثبت میخورد و یک روز هم منفی نشده است! سهمی که در گروه معادن است و هیچگونه نکته مثبتی در صورتهای مالی آن دیده نمیشود. حالا پرسش این است که در این وضعیت نهاد ناظر بازار سرمایه کجاست؟ وی افزود: برخی از سهام در دست یک گروه خاصی هستند که مدام مثبت هستند و نهاد ناظر هم هیچگونه واکنشی نشان نمیدهد. طبیعتاًً از یک جایی به بعد این سهام شروع به ریزشهای شدیدی خواهند کرد و در نتیجه این سهامداران خرد هستند که متضرر میشوند. الان باید نهاد ناظر نظارت داشته باشد و از دخالت بپرهیزد. ما هماکنون در بازار شاهد نظارتهای هوشمندانه نیستیم، ولی یک جاهایی شاهد دخالتهای بیمورد هستیم. نعل وارونه «به عقب برنمیگردیم» و پراید 100 میلیون تومانی یک روزنامه اصلاحطلب حامی دولت تصریح کرد دولت روحانی چنان در عرصه اقتصادی رفتار کرده که انتظار مردم، «به عقب برگردیم است».روحانی و جهانگیری و طیفی از اصلاحطلبان، بنای عملیات روانی خود در انتخابات را شعار به عقب برنمیگردیم قرار داده بودند اما اکنون روزنامه آفتاب یزد ذیل تیتر «انتظار مردم؛ به عقب برگردیم» مینویسد: «مردم میدانند امسال سال سختی است و همه باید دست هم را بگیریم. همه آنهایی که قلم و بیان و تریبون دارند میخواهند مواظب منافع ملی باشند من هم میدانم به انتخابات نزدیک میشویم و عدهای کمربند خود را برای انتخابات سفت کردهاند که اشکالی هم ندارد و انشاءالله انتخابات خوب و رقابتی داشته باشیم ولی در فضای انتخاباتی انتظارات را بیجهت بالا نبریم و حقایق را تحریف نکرده و سیاهنمایی را آغاز نکنیم.» این اظهارات حسن روحانی در جلسه هیئت دولت است! سخنانی تکراری از این دست که امسال سال سختی است، دست کم سه سال است که رئیس جمهور میگوید امسال سال سختی است. به نظر میرسد روحانی روی آبدیده شدن مردم در سال 99 حساب ویژهای باز کرده بود که این روزها شاهد هستیم. در واقع در تمام سه سال گذشته دولت بر این موضوع تاکید کرده که سال سختی است! با این حال پیشبینی این امر کار چندان پیچیدهای نیست که مسئولان به آن بپردازند از کوچه و بازار اگر رد میشدیم مشخص بود که سال سختی است! با این حال مردم آبدیده نشدهاند چرا که از گوشه و کنار آشکار و پنهان نسبت به عملکرد مسئولان جملاتی را به زبان میآورند که حکایت از چیز دیگری دارد! با این حال دولت روی آبدیده بودن حساب باز کرده و به همین دلیل است که دلار 26 هزار تومانی، سقوط بورس و پراید 110 میلیون تومانی را این روزها شاهد هستیم! اینکه در یک سال میانگین قیمت آپارتمان در تهران از 13 میلیون تومان در مرداد 98 به 24 میلیون تومان در مرداد 99 رسید نیز حاکی از این است که دولت روحانی خیالش آسوده است که مردم آبدیده شده اند! گفتن از میزان تورم در اقلام و خوراکیها نیز دیگر نیازی به آمار و ارقام ندارد و روزانه طعم آن را میچشیم! در چنین شرایطی درحالی که عملا هیچ تدبیری از دولت روحانی دیده نشده اظهارات او مبنی بر اینکه کاندیداهای انتخابات 1400 انتظارات مردم را بالا نبرند از آن حرفهایی است که فقط از روحانی برمیآید و وضعیت مردم در این روزها کاملا روشن است، هرچند روحانی چندی پیش گفته بود از روی لبخند مردم وقتی با ماشین از خیابانها عبور میکند متوجه رضایت آنان است اما شاید گاه مدیران پوزخند را با لبخند اشتباه میگیرند! درحالی که انتظار مردم در این روزها و هفتهها حداقلی از آرامش در زندگی است چگونه ممکن است که روحانی بگوید انتظارات را بالا نبرید! هنوز مردم فراموش نکردهاند وعدههای روحانی را! نگاهی به این وعدهها شاید خالی از لطف نباشد! «برای این قفلها کلید وجود دارد و برای همه آنها راه حل پیدا کنید اما نه با شعار دادن و به دنیا فحش دادند. والله العظیم! اگر مشکلات راهحلی نداشت، کاندیدا نمیشدم؛ شعار من نجات اقتصاد است؛ ای امان، ای امان از شعارهای بیمحتوا»، «ما شاهد هستیم که دلار بعد از چندماه به چندین برابر قیمت افزایش پیدا میکند؛ مشکل کجاست؟ عدم مشورت، بیثباتی در مدیریت و خودشیفتگی مشکل قیمت بالای دلار در دولت گذشته بود؛ مردم مدیریت کارآمد، ثبات، آرامش، قدرت آینده و آیندهنگری را میخواهند؛ در دولت تدبیر و امید، همواره از متخصصان استفاده خواهد شد»، آنچنان مردم را از درآمد سرشار میکنیم که اصلاً مردم به یارانه ۴۵ هزار تومانی نیاز نداشته باشند.» به نظر میرسد اظهارات روحانی که تاکنون چندبار مطرح شده در واقع ناشی از نگرانی درباره این باشد که عملکرد دولت او مورد نقد جدی قرار گیرد! شعار روحانی در سال 96 این بود که به عقب برنمیگردیم اما حالا «انتظار مردم این است که به عقب برگردیم» هرچند گویا همین انتظار هم از نظر روحانی نکوهیده است و نشان از بالا بودن انتظارات مردم! نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : رژیم
آل خلیفه که به لطف خیانت پهلویِ پسر، استان چهاردهم ایران یعنی «بحرین»
را در 49 سال گذشته اشغال کرده و به ظلم علیه شیعیان آن پرداخته، با فشار
آمریکا و عربستان، رژیم اشغالگر قدس را علنا، به رسمیت شناخت، درست مثل
امارات. هنوز
یک ماه از خیانت امارات به فلسطین و جهان اسلام نگذشته بود که خبر رسید،
رژیم آل خلیفه در بحرین نیز روابط مخفیانه خود با رژیم صهیونیستی را علنی
کرد. البته این خیانت شیوخ مرتجع عرب چندان عجیب نبوده و نمیتوان از آن به
عنوان «خیانت جدید» یاد کرد، چرا که طبق اظهارات رئیسموساد، رژیم
صهیونیستی در 50 سال گذشته با کشورهای عربی مرتجع «ارتباط محرمانه» داشته
است و آنچه این روزها با هدف کمک به پیروزی ترامپ در انتخابات پیش رو انجام
میشود، صرفا علنی کردن این روابط است. شرایط کنونی دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا و بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم صهیونیستی ایجاب کرده که این روابط علنی و رسمیشود. ترامپ برای پیروزی در انتخابات بعد از ناکامیهای بسیار در سیاست خارجی به برگ برنده نیاز دارد و نتانیاهو نیز که به دلیل فساد در آستانه برکناری است و در دو ماه گذشته ساکنان سرزمینهای اشغالی بارها با تجمعات خود استعفای وی را خواستار شدهاند به برگ برنده ارتباط با شیوخ مرتجع عرب نیاز دارد. در راستای این سیاست امارات حماقت کرد و پیشقدم شد و در 23 مرداد ماه توافق عادی سازی روابط را رسما اعلام کرد. حالا جمعه شب(21 شهریور ماه سال 99) بحرین نیز از توافق با رژیم صهیونیستی رونمایی کرد. بحرین تا سال 1350 به عنوان استان چهاردهم ایران شناخته میشد و محمدرضا شاه مخلوع پهلوی با نقشه انگلیسیها آن را به بهانههایی مانند نداشتن نفت و مروارید! واگذار کرد و آل خلیفه به عنوان اشغالگران این استان ایران، در 49 سال گذشته به مردم و شیعیان این کشور ظلمهای زیادی کردند. آنچه جمعه شب رخ داد این بود که اشغالگران آل خلیفه علنا اشغالگران صهیونیست را به رسمیت شناختهاند. اقدامی که محکومیت گسترده جهان اسلام را به دنبال داشته است. بیانیه مشترک دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا جمعه 21 شهریور اعلام کرد بحرین و رژیم صهیونیستی به توافقی برای عادیسازی روابط دست پیدا کردهاند. او در توئیتر نوشت: «امروز یک گشایش تاریخی دیگر اتفاق افتاد! دو دوست بزرگ ما، اسرائیل و پادشاهی بحرین به توافقی برای صلح دست پیدا کردند، بحرین دومین کشور عربی است که ظرف ۳۰ روز با اسرائیل صلح میکند». آمریکا، رژیم صهیونیستی و بحرین بیانیه مشترکی در این خصوص منتشر کردند. در این بیانیه آمده: «این، گشایشی تاریخی برای پیشبرد صلح در خاورمیانه است. آغاز گفتوگوهای مستقیم میان این دو جامعه پویا و اقتصاد پیشرفته، تحول مثبت خاورمیانه را تداوم بخشیده و به افزایش ثبات، امنیت و رونق در منطقه منجر خواهد شد.» روابط دو دههای آل خلیفه و رژیم صهیونیستی روابط بحرین و رژیم صهیونیستی در دو دهه گذشته هرچند محرمانه اما برقرار بوده است. سایت آمریکایی «اکسیوس» ضمن اعلام این خبر نوشته مقامات آل خلیفه خواهان آن بودند که بعد از امارات، بحرین دومین کشوری باشد که عادی سازی روابط خود را با رژیم صهیونیستی علنی میکند. بر اساس این گزارش، مقامات آل خلیفه با «جارد کوشنر» داماد رئیسجمهور آمریکا تنها چند ساعت بعد از اعلام رسمی عادی سازی روابط میان امارات و رژیم صهیونیستی، تماس گرفته و خواهان آن شده بودند که بعد از ابوظبی، عادی سازی روابط با تلآویو را علنی کنند. روزنامه نیویورک تایمز نیز تاکید کرده بحرین بیش از ۲۵ سال با صهیونیستها رابطه داشته است. نقش عربستان در خیانت بحرین هرچند عربستان در برابر عادی سازی روابط امارات و بحرین با صهیونیستها موضع محتاطانهای گرفته اما، عادی سازی روابط بحرین و صهیونیستها را میتوان بخشی از سیاستهای بن سلمان ولیعهد سعودی دانست، چرا که بحرین در سیاست خارجی تابع محض عربستان و عربستان نیز تابع محض آمریکا بوده و این دو استقلال ندارند. در این راستا، روزنامه لبنانی الاخبار در گزارشی تحت عنوان «عادی سازی روابط آل خلیفه بعد از امارات؛ به نیابت از بن سلمان» نوشته: «صهیونیستها بعد از عادی سازی روابط با امارات آنچنان ذوق زدگی از خود نشان ندادند که در قبال عادی سازی روابط با بحرین نشان دادند چرا که میدانند عربستان از بحرین در این خصوص حمایت میکند». بر اساس این گزارش، عربستان منتظر است تا فرصتی به دست آید تا بعد از بحرین عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی را اعلام کند. برخی گزارشها حاکی است بن سلمان علنی کردن عادی سازی روابط با صهیونیستها را مشروط به پذیرفتن پادشاهی اش از سوی ترامپ کرده است! پایگاه خبری «واللا» نیز اقدمات صورت گرفته در پشت پرده اعلام این توافق را فاش و اشاره کرده این تحول پس از آن صورت گرفته که منامه از عربستان چراغ سبز دریافت کرد. این پایگاه صهیونیستی در گزارشی که «باراک راوید» تحلیلگر سیاسی صهیونیست آن را آماده کرده، توضیح داد سفر اخیر «جارد کوشنر» داماد و یکی از مشاوران ارشد «دونالد ترامپ» رئیس جمهور آمریکا به منامه، در سوق دادن بحرین به سوی پذیرش کامل سازش با تلآویو نقش مهمی داشته است. واکنش گروههای فلسطینی به دنبال اعلام عادی سازی روابط بحرین و رژیم صهیونیستی، گروههای فلسطینی به شدت آن را محکوم کردند. تشکیلات خودگردان آن را خیانت به قدس، مسجدالاقصی و مسئله فلسطین خواند و سفیر خود در بحرین را فورا فراخواند. «صائب عریقات» رئیسکمیته اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین «ساف» نیز این توافق را اعلام رسمی پذیرش معامله قرن خواند. «ایاد نصر» سخنگوی جنبش فتح فلسطین هم گفت، فتح پاسخ این اقدام خیانتکارانه را با تقویت وحدت ملی خواهد داد. داوود شهاب عضو ارشد جهاد اسلامی هم در گفتوگو با شبکه المیادین اعلام کرد، این توافق نشان دهنده سرسپردگی رژیم بحرین به آمریکاست...شاه بحرین و دولت آن طبق دستورالعملها و دستورات آمریکاییها عمل میکنند و این توافق یک سقوط سیاسی جدید است. حماس تأکید کرد، پاسخ این اقدام با وحدت، مقابله بیشتر با رژیم اشغالگر، منزوی کردن آن و فعالسازی تمام ابزارهای مقاومت داده خواهد شد. «علی برکه» نماینده حماس در لبنان هم به «العهد» گفت، تصمیم بحرین، رژیم صهیونیستی را به ادامه جنایتهای خود مانند محاصره غزه، طرح اشغال اراضی کرانه باختری یا نادیده گرفتن حقوق ملت فلسطین تشویق میکند...مهمترین اقدام حماس و گروههای فلسطینی در برهه فعلی باید وحدت صفوف، اتخاذ راهبرد واحد برای مقابله با معامله قرن، طرح الحاق و پروژه عادیسازی روابط باشد. «حازم قاسم» سخنگوی حماس هم گفت، پیوستن این کشورها به عادیسازی روابط، آنها را شریک اجرای معامله قرن میکند. جبهه دموکراتیک برای آزادی فلسطین نیز توافق سازش بحرین را «خیانت به آرمان فلسطین» خواند و در ادامه به عادیسازی برای بازگرداندن وحدت داخلی، بازگذاشتن دست مقاومت، تعلیق شناسایی اسرائیل، لغو توافق اسلو و ملحقات آن و ایجاد شبکه روابط با احزاب و قوای عربی در منطقه برای محاصره عادیسازی و ائتلافهای عربی با رژیم اسرائیل فراخواند. طلال ابوظریفه عضو دفتر سیاسی جبهه دموکراتیک نیز به «المیادین» گفت، این توافق خنجر زدن به پشت ملت فلسطین و نقض آشکار طرح صلح عربی است. کمیتههای مقاومت فلسطین هم سازش بحرین را خیانت خواند و اعلام کرد، امت اسلام باید در برابر کسانی که خون شهدا و تاریخ امت را فروختهاند، به پا خیزد. این موضع مردم بحرین نیست در پی این توافق، جمعیت الوفاق بحرین، بزرگترین جمعیت شیعی مخالف دولت بحرین شامگاه جمعه طی بیانیهای اعلام کرد: «توافق رژیم بحرین با دشمن صهیونیست، خیانت بزرگ به اسلام و عربیت است». این جمعیت توافق مذکور را «فاقد وجه قانون» خواند و اعلام کرد که توافق صورت گرفته موضع خود آنهاست نه موضع مردم بحرین. تشکل انقلابی «ائتلاف جوانان انقلاب ۱۴ فوریه بحرین» نیز در بیانیهای ملت بحرین را از رفتار رژیم آل خلیفه در سازش با رژیم صهیونیستی مبرا خواند و اعلام کرد که شاه دیکتاتور بحرین مسئول پیامدهای این خیانت است. وزارت امور خارجه جمهوری اسلامی ایران نیز صبح شنبه (۲۲ شهریور
ماه) اعلام برقراری روابط دیپلماتیک بین منامه و تلآویو را «اقدامی ننگین و
خفت بار از سوی بحرین» خواند و آن را شدیدا محکوم و اعلام کرد:« حاکمان
بحرین از این پس شریک جنایات رژیم صهیونیستی به عنوان منبع تهدید دائمی
امنیت در منطقه و جهان اسلام و ریشه دههها خشونت، کشتار، جنگ، ترور و
خونریزی در فلسطین مظلوم و منطقه خواهند بود». ترکیه، اردن، انصارلله یمن
و... نیز علیه این اقدام بحرین موضع گرفتند. رئیسجمهور آمریکا تهدید کرد ترامپ: میتوانم همان شب انتخابات همه معترضان را خفه کنم! ترامپ
در مصاحبهای با شبکه «فاکس نیوز»، معترضان به نژادپرستی و خفه کردن جورج
فلوید از سوی پلیس آمریکا را تهدید کرد که در شب انتخابات آنها را سریعاً
خفه کند! خفه
کردن سیاهان و معترضان به نژادپرستی در حال تبدیل به یک سنت در آمریکا
است. بعد از قتل وحشیانه جورج فلوید در 111روز پیش به شیوه خفه کردن و
سرکوب معترضان طی این مدت حالا خبر رسیده که ترامپ نیز معترضان را به خفه
کردن تهدید کرده است. بر اساس گزارش نشریه آمریکایی هیل «دونالد ترامپ» در مصاحبهای با شبکه فاکس نیوز با طرح یک ادعا و گرهزدن اعتراضات ضد نژادپرستی مردم آمریکا به دموکراتها اعلام کرده، بعد از پیروزی احتمالی در انتخابات ۲۰۲۰ اگر دموکراتها بخواهند دست به آشوب بزنند، در شب انتخابات آنها را فوراً سرکوب خواهد کرد. او بار دیگر معترضان را «آشوبگر» خواند و در پاسخ به این پرسش شبکه فاکس نیوز که اگر او در انتخابات پیروز شود چه طور اعتراضات کنترل خواهد کرد گفت: «من این قدرت را دارم که به سرعت این آشوبها را در شب انتخابات خفه کنم و این برای من بسیار آسان است». رئیسجمهور آمریکا پیش از این معترضان را تروریست خوانده و برای سرکوبشان خواستار مداخله ارتش شده بود! فرمانده تروریستهای سنتکام: حمله به نیروهای آمریکایی در عراق افزایش یافته است فرمانده
تروریستهای آمریکایی در غرب آسیا با اعتراف به اینکه حملات علیه نظامیان
آمریکایی در عراق افزایش یافته، ادعا کرد که این حملات کار ایران است! ژنرال
«فرانک مککنزی» فرمانده ستاد نیروهای ترریست آمریکایی در غرب آسیا
(سنتکام)، طی گفتوگو با شبکه «ان بیسی نیوز»، اعتراف کرد که حملات علیه
ارتش آمریکا در عراق طی نیمه اول ۲۰۲۰ در مقایسه با همین بازه زمانی در سال
گذشته میلادی، افزایش داشته است.وی ضمن اعتراف به تداوم حملات گروههای مقاومت عراق علیه نیروهای آمریکایی گفت: «در نیمه اول امسال در مقایسه با نیمه اول سال گذشته، حملات غیرمستقیم بیشتری علیه پایگاههای خود داشته ایم. این حملات مرگبار نبوده و این مسئله خوبی است، اما همچنان ادامه دارد». به گزارش خبرگزاری فارس، مک کنزی با تکرار سناریوی اتهام زنی علیه ایران، ادعا کرد که گروههای مقاومتی که نیروهای آمریکایی را در عراق هدف حملات خود قرار میدهند، با ایران ارتباط دارند. وی پس از این ادعا افزود: «هدف ایران، وادار کردن آمریکا به خروج از منطقه است». فرمانده تروریستهای سنتکام بدون اشاره به مخالفت گسترده عراقیها با حضور نظامیان آمریکایی در عراق، ایران را به اعمال نفوذ در عراق برای اخراج نظامیان آمریکایی، متهم و سپس ادعا کرد: «هماکنون حداقل برای من روشن شده است که چنین راهحلی برای آنها(ایرانیها) رخ نخواهد داد و دولت عراق مزایای حفظ روابط طولانیمدت امنیتی با آمریکا، ناتو و شرکای ائتلاف ما را مشاهده میکند»! این اظهارات در حالی صورت میگیرد که مردم عراق دریافتهاند کاخ سفید حامی اصلی داعش در این کشور بوده و هست. دی گذشته و به دنبال اقدام جنایتکارانه آمریکا در به شهادت رساندن سپهبد حاج «قاسم سلیمانی» فرمانده نیروهای قدس سپاه پاسداران و «ابومهدی المهندس» معاون رئیسسازمان حشدالشعبی در بغداد، پارلمان عراق طرح اخراج نظامیان آمریکایی از عراق را تصویب کرده است. خبر دیگر از عراق اینکه، نیروهای این کشور با ایجاد کمین در منطقه «الفرحاتیه» (حومه سامرا)، چهار سرکرده اصلی گروه تروریستی داعش را از پای درآوردند. نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : رئیسجمهور آمریکا طی مصاحبهای، که به تازگی منتشر شده، گفته که او ولیعهد سعودی را از غائله ترور «جمال خاشقجی» نجات داده است. «باب
وودوارد»، روزنامهنگار کهنهکار آمریکایی، در کتاب خود به نام «خشم» که
قرار است به زودی منتشر شود، به نقل از «دونالد ترامپ» نوشت که او «محمد
بنسلمان»، ولیعهد عربستان، را از غائله ترور «جمال خاشقجی»، روزنامهنگار
منتقد سعودی، نجات داده است. وودوارد در کتابش نظر ترامپ را برای اظهارنظر
درباره قتل خاشقجی پرسیده و ترامپ گفته بود:« من بن سلمان را نجات دادم. من
توانستم کاری کنم که کنگره دست از سر او بردارد. توانستم جلوی آنها را
بگیرم.» رئیسجمهور آمریکا در ادامه، اضافه کرد که عربستان میلیاردها دلار
محصولات آمریکایی میخرد. او همچنین روی ادعای بنسلمان مبنی بر اینکه
تقصیری در این ماجرا ندارد تأکید کرد. ترامپ گفت: «او همیشه میگوید که من
این کار را انجام ندادهام...خوشحالم که این حرف را میزند.» انقلابیون یمن دست بردار نیستند حمله موشکی و پهپادی انصارالله به یک مرکز استراتژیک در ریاض نیروی
هوایی و موشکی ارتش یمن و کمیتههای مردمی این کشور این بار با یک موشک
بالستیک و 4 پهپاد، یک مرکز حساس در ریاض پایتخت عربستان را هدف قرار
دادند. این چهارمین حمله پیدرپی انقلابیون یمن به اهداف سعودی طی یک هفته
گذشته است. انقلابیون
یمن هفته گذشته در سه عملیات پیاپی با پهپادهای مدرن خود فرودگاه
بینالمللی «ابها» در جنوب عربستان را در هم کوبیدند. این بار خبر رسیده
«یک هدف مهم در ریاض» مورد حمله موشکی و پهپادی انقلابیون یمن قرار گرفته
است.به گزارش پایگاه خبری «المسیره»، ارگان رسمی انصارالله یمن، نیروی هوایی و موشکی ارتش یمن در عملیات نظامی مشترک با کمیتههای مردمی این کشور و در واکنش به تجاوز و تحریم یمن، یک هدف مهم در ریاض پایتخت عربستان را هدف گرفتند. «یحیی سریع» سخنگوی نیروهای مسلح یمن دیروز در یک بیانیه کوتاه اعلام کرد: «به یاری خداوند نیروی هوایی و موشکی ارتش در عملیات نظامی مشترک با کمیتههای دفاع مردمی، یک هدف مهم در ریاض را با یک فروند موشک بالستیک ذوالفقار و 4 فروند هواپیماهای بدون سرنشین صماد 3 هدف قراردادند...این عملیات در واکنش به تداوم شدت اقدامات دشمن و محاصره مداوم آن علیه کشور عزیز یمن صورت گرفته است...رژیم جنایتکار و متجاوز سعودی در صورت ادامه تجاوز و محاصره علیه یمن و ملت بزرگ این کشور، باید در انتظار عملیات دردناک و کاری دیگری باشد». گفتنی است، انقلابیون یمن غالبا در همان روزهای نخست، درباره میزان خسارات و تلفات احتمالی دشمن، گزارشی منتشر نمیکنند و پس از جمعآوری اطلاعات، اقدام به انتشار ریز خسارتها مینمایند. ضربالأجل به سعودیها از سوی دیگر خبر رسیده، نیروهای شورای انتقالی جنوب یمن (تحت حمایت امارات) به عربستان به عنوان ناظر توافقنامه ریاض، ۷۲ ساعت مهلت داده تا حقوق این نیروها را پرداخت کند. آنها تهدید کردهاند در صورت عدم پرداخت حقوقشان، مرزهای شمالی و جنوبی یمن را مسدود خواهند کرد. نیروهای جداییطلب وابسته به شورای انتقالی میگویند حقوق آنها برای ششمین ماه متوالی متوقف شده است حال آنکه پس از قطع حمایتهای امارات از این نیروها از سال ۲۰۱۹، عربستان به پرداخت حقوق این نیروها متعهد شده بود. توافقنامه ریاض بر ادغام گروههای مسلح وابسته به شورای انتقالی جنوب(۹۰ هزار نیرو) با نیروهای دولتهادی تأکید دارد تا حقوق آنها از وزارت دفاع دولت مستعفی یمن پرداخت شود اما وجود بنبست در اجرای بخش نظامی این توافقنامه باعث بر هم خوردن تمامی تفاهمات شده است. سامانه
دفاع هوایی ارتش سوریه بیشتر موشکهای شلیک شده توسط هواپیماهای ارتش
صهیونیستی را در آسمان استان «حلب» و قبل از اصابت به هدف، منهدم کرد. سامانه
موشکی دفاع هوایی ارتش سوریه شب جمعه بر فراز منطقه «السفیره» در نزدیکی
شهر حلب، اکثر موشک پرتاب شده توسط هواپیماهای ارتش صهیونیستی را در آسمان
هدف قرارداد و منهدم کرد. به گزارش خبرگزاری فارس، رژیم صهیونیستی در
چارچوب حمایت از گروههای تروریستی در سوریه، معمولا دست به چنین حملاتی در
سوریه میزند. تاکنون بارها محمولههای تسلیحاتی و مهمات ساخت اسرائیل از
گروههای تروریستی در سوریه کشف شده است. خبر دیگر اینکه، «شیخ ابراهیم
خلیل»، رئیسقبیله« العکیدات» سوریه، اعلام کرد که فرزندان قبایل عرب در
منطقه شرق فرات برای خروج اشغالگران، ضرب الاجل تعیین کردهاند، و آماده
هرگونه سناریوی احتمالی هستند.
نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : اخبار ویژه روزنامه ها ۱۳۹۹/۰۶/۲۱ اصلاحطلبان در انتخابات 1400 کارنامه قابل ارائه به مردم ندارند افراطیون مدعی اصلاحات پس از 7 سال سوءاستفاده از دولت، اکنون میگویند: دیگر دنبال «کاندیدای اجارهای» نیستند.این ادبیات سخیف در حالی است که طیف مذکور نه در سال 92 و نه در سال 96 نگفتند روحانی نامزد اجارهای آنهاست. اما اکنون که استفاده خود را کرده و ناکارآمدی خود را هم پای دولت روحانی نوشتهاند، سعی میکنند با تنزّهطلبی، کلاهبرداری جدیدی را برای انتخابات سال آینده تدارک کنند. در همین زمینه محمود میرلوحی به روزنامه آرمان گفت: به جز احزابی که در انتخابات مجلس لیست دادند، دیگر احزاب اصلاحطلب، طرفدار حمایت از نامزد اجارهای در سال 1400 نیستند. غلامعلی رجایی هم گفته است کاندیدای اجارهای مشکل اصلاحطلبان را حل نمیکند. آقای روحانی از فرصتهای به دست آمده به خوبی استفاده نکرد. وی افزود: عملکرد دولت آقای روحانی منتسب به جریان اصلاحات میشود و مردم از اصلاحطلبان بهعنوان حامی این دولت میخواهند در مقابل عملکرد دولت پاسخگو باشند. آقای روحانی با وجود توفیقاتی که در مدیریت کشور بدون فروش نفت به دست آورده اما در عمل موفق نشده مشکلات معیشتی مردم را حل کند که در شرایط کنونی مهمترین مشکل مردم است. سیاستهای اقتصادی نامناسبی که دولت آقای روحانی در پیش گرفته نه تنها وجهه دولت اعتدال را تحتالشعاع قرار داده؛ بلکه به وجهه اصلاحطلبان نیز در بین مردم آسیب زده است. آقای روحانی باید پایگاه اجتماعی خود را حفظ و به شکلی عمل میکرد که این پایگاه اجتماعی را پس از خود به جریان اصلاحات تحویل میداد. این در حالی است که چنین اتفاقی رخ نداده و امروز اصلاحطلبان با چالش پاسخگویی در مقابل عملکرد دولت آقای روحانی مواجه هستند. رجایی گفت: اصلاحطلبان با موانعی مواجه هستند که برخی از آنها خودساختهاند. بهعنوان مثال اصلاحطلبان نباید رویکردی در پیش میگرفتند که شهردار تهران سه بار تغییر کند. اگر از همان ابتدا اجازه میدادند فردی مانند محسن هاشمی به عنوان شهردار تهران انتخاب شود هم وضعیت تهران بهتر بود و هم نیاز به تغییر شهردار وجود نداشت. با این وجود انتخابهای دیگری در دستور کار قرار گرفت که پس از مدتی اصلاحطلبان مجبور به عقبنشینی در مقابل هرکدام از آنها شدند. وضعیت به شکلی است که اصلاحطلبان با توجه به عملکرد دولت، مجلس دهم و شورای شهر نمیتوانند کارنامه قابل قبولی را درباره عملکرد خود به مردم ارائه کنند. دو سال پشتهماندازی اروپا و 9 ماه فریبکاری سوئیسی رئیس
اتاق بازرگانی ایران و سوئیس مدعی شد کانال مالی سوئیس برای معاملات بیشتر
آماده میشود. شریف نظام مافی در گفتوگو با ایلنا در مورد سفر وزیرخارجه
سوئیس به ایران گفت: بُعد اقتصادی این سفر راهاندازی و ادامه فعالیت
کانال مالی بشردوستانه سوئیس (SHTA) و رفع مشکلات مربوط به آن است. همچنین
جلسه با شرکتهای سوئیسی که در ایران وجود دارند و رسیدگی به مشکلات آنها
از جمله دستاوردهای این سفر به شمار میرود. مسلما (!؟) چنین سفری منجر به
فعالتر شدن کانال بشردوستانه سوئیس میشود. زیرا در حال حاضر این کانال
که با توافق بانک مرکزی صورت گرفته است، بر سه صنف متفاوت غلات، تجهیزات
پزشکی و دارو تمرکز دارد که به معاملات تجاری کمک میکند.. نظام مافی افزود: ما تنها 60 روز با انتخابات آمریکا فاصله داریم، از همین روی تا حدودی کانال مالی سوئیس برای حجم معاملات بیشتر پس از انتخابات آماده میشود. این اظهارات تحریفآمیز در حالی است که سفیر سوئیس، آذرماه سال گذشته مدعی راهاندازی کانال مالی «سوئیس-ایران» برای مبادله کالاهای بشردوستانه شد اما ظرف 9 ماه گذشته صرفا یک یا دو مبادله ناچیز دارویی انجام شده است و این ادامه وقت کشیهایی است که سه دولت عضو برجام به مدت دو سال پس از عهد شکنی آمریکا در برجام، با عدم راهاندازی کانال مبادلات مالی تحت عناوینی مانند اس پی وی و اینستکس دادند و به هیچ کدام هم (حتی درپایینترین سطح یعنی نفت در برابر غذا!) عمل نکردند. آقای تختروانچی نماینده ایران در سازمان ملل، فروردین 99 یعنی چهار ماه پس از ادعای سفیر سوئیس، تاکید کرد کانال مالی سوییس کارایی ندارد. مجددا دولت سوئیس مرداد ماه امسال، از عملیاتی شدن کانال ادعایی (SHTA) با هدف انتقال غذا و دارو به ایران خبر داد و اعلام کرد به علت شیوع ویروس کرونا راهاندازی این کانال با تأخیر همراه شده است(!) سوئیس در عین حال طی نه ماه گذشته منتظر اجازه دولت آمریکا برای انجام مبادلات بشر دوستانه که مستثنا از تحریمها در دنیاست، باقیمانده است. در گزارشی که مرداد ماه از سوی رویترز منتشر شد، آمده بود: تحریمهای آمریکا موجب ایجاد اخلال در مبادله اقلام بشردوستانه با ایران عنوان شده است. در این گزارش به نقل از ۵ مقام تجاری و مالی نوشته شده است که اگرچه اقلام بشردوستانه از تحریمها مستثنی شدهاند اما بانک ها و دولتها به دلیل واهمه از نقض ناخواسته این تحریمها، تمایلی به انجام چنین مراوداتی با ایران ندارند. مقامهای کره جنوبی و ژاپن از انتقال پول نقد به سوئیس برای مبادلات بشردوستانه با ایران بدون اجازه آمریکا خودداری میکنند. این مسئله از سوی وزارت خارجه کره جنوبی نیز تأیید شده است. گفتنی است در حالی از طریق کانال سوئیس، کلا ۲ و نیم میلیون دلار اقلام بشردوستانه وارد ایران شده بود که میزان دارو و ملزومات پزشکی که توسط بانک مرکزی تأمین ارز و در سال گذشته وارد ایران شد، بیش از ۴ میلیارد دلار بوده است. سخنگوی وزارت امور خارجه 14 شهریور خاطرنشان کرد: همانطور که قبلا هم گفته شده تاکنون دو مورد تراکنش از طریق کانال سوئیس انجام شده که اولین آن به صورت آزمایشی در بهمن ماه سال گذشته صورت پذیرفت. در خرداد ماه سال جاری هم اولین عملیات رسمی این کانال انجام گرفت که هر دو مورد شامل انتقال اقلام دارویی با استفاده از منابع موجود مالی ایران در سوئیس بود. کانال توخالی روی کاغذ را چند بار افتتاح میکنند؟ در
حالی که اروپاییها به یازده تعهد خود عمل نکردهاند، بازنشر خبر افتتاح
کانال مالی بیخاصیت سوئیسی چه ارزشی میتواند داشته باشد.روزنامه وطن امروز با اشاره به سفر وزیر خارجه سوئیس به تهران نوشت: وزیر خارجه سوییس، از اینکه کشورش توانسته است کانال اختصاصی بشردوستانه این کشور اروپایی را برای انتقال غذا و دارو به ایران راهاندازی کند، بسیار خرسند است! برخی رسانههای اصلاحطلب نیز این «خبر خوش» را با آب و تاب همیشگی منتشر کرده و آن را نماد موفقیت «دیپلماسی اروپایی» تلقی میکنند! اما سؤال اصلی اینجاست: مگر «تاریخ رونمایی» از کانال دارویی و غذایی ادعایی سوییسیها، الان بوده است؟! کانال مورد ادعای سوییسیها، از سال گذشته آماده شده و در قالب آن، تنها یک تبادل دارویی(!) صورت گرفته است. فوریه 2020/ بهمن 98، مقامات سوییسی از راهاندازی کانال مبادلات دارویی و بشردوستانه خود با هدف ارسال دارو و لوازم پزشکی به ایران خبر داده بودند. سفارت سوییس در تهران نیز راهاندازی این کانال را نمادی از بشردوستی و استقلال سوییس در نظام بینالمللی دانست. اما زمانی که تنها 100 روز از راهاندازی این کانال سپری شده بود، «فابیان مینفیش» سخنگوی وزارت اقتصاد سوئیس اذعان کرد: «تاکنون هیچ مبادلهای از طریق کانال بشردوستانه سوئیس- ایران انجام نشده است. متأسفانه، این فرآیند به دلیل همهگیری «کووید-19»، بسیار کند شده است.» بر همگان مسجل بود «کانال انتزاعی سوییسیها»، مانند «ساختار خیالی اینستکس»، تنها یک «شو تبلیغاتی» برای ترویج «چند جانبهگرایی و دیپلماسی اروپایی» محسوب میشود و هیچگونه ارزش ذاتی و اقتصادی برای کشورمان ندارد. با این حال، وزرای اقتصاد و خارجه سوییس، جرأت نداشتند خطاب به افکار عمومی دنیا، سینه خود را سپر کرده و از کسب اجازه خود از کاخ سفید، برای اعلام راهاندازی این کانال بیخاصیت خبر دهند! بهتر است وزیر خارجه سوییس به جای «افتتاح دوباره کانال خیالی» خود، به افکار عمومی ایران پاسخ دهد چرا و چگونه راهاندازی این کانال را منوط به کسب اجازه از خزانهداری آمریکا کرده و دفتر کنترل سرمایههای خارجی آمریکا (OFAC) را نادیده انگاشته است. کانال بشردوستانه سوییس، نه به لحاظ ماهوی، نه به لحاظ حقوقی و نه به لحاظ عملیاتی، ابعاد مشخصی ندارد و تنها روی «کاغذ» قابل ترسیم است! بهتر بود وزیر خارجه سوییس دلیل سکوت خود را در برابر «اعلام نظارت آمریکا بر کانال ادعایی» نشان میداد! «استیون منوچین» وزیر خزانهداری آمریکا، سال گذشته رسما اعلام کرد بر این کانال نظارت میکند. همچنین خزانهداری آمریکا دسترسی شرکتهای دارویی و پزشکی به این کانال را نیز محدود کرده و هرگونه مبادله دارویی با ایران را به مثابه یک «تجارت پرخطر»(!) معرفی کرده است. درچنین شرایطی «وزیر خارجه سوییس» به چه چیزی مینازد؟! آیا او در پایان سفرش، دستاوردی جز «افتتاح صدباره این کانال نامرئی» نداشته که آن را توئیت میکند؟! فاتحه دیپلماسی اروپایی و متعاقبا دیپلماسی سوییسی زمانی خوانده شد که کشورهای اروپایی پس از خروج آمریکا از برجام و قرائت «بیانیه بروکسل» درباره تعهدات 11 بندی اروپا در قبال ایران، حتی به یک مورد از آنها عمل نکردند و اکنون پس از 2 سال و نیم ادعا، بهترین خبر آنها برای ملت ایران افتتاح کانالی منسوخ و بیخاصیت، آن هم برای تامین غذا و داروست! دولت بهخاطر غرور کاذب برجامی حتی پاسخ چینیها را هم نمیداد یک روزنامه بزککننده برجام بعد از هفت سال میگوید: دولت بهخاطر غرور کاذب برجامی، به روابط با چین بیاعتنایی کرد.روزنامه اعتماد در یادداشتی نوشت: این سوال ضروری است که چرا دولت بعد از امضای برجام و در شرایطی که روی همه دولتمردان ما به سوی غرب بود مذاکراتی را با چین در شرایط عزت ملی انجام نداده و قرارداد قبلی را اصلاح نکرده است. بگذریم که در دوران غرور کاذب بعد از امضای برجام دولتمردان ما از معاون رئیسجمهور تا رئیسکل بانک مرکزی حتی پاسخ چینیها را نداده و به نوعی همراه نصفه و نیمه خود در تحریم قبلی را با رفتار غیرحرفهای دیپلماتیک آزردند. باید توجه کنیم برخلاف آنچه که در رسانه گفته میشود در همین روزها شرکتهای چینی به بهانه تحریم آمریکا از همکاری با ما سر باز زده یا کشتیهای ما برای پهلوگیری در بنادر چینی مدتها معطل تایید مقامات به بهانه تحریم مانده و هزینههای مختلفی بر ما وارد میشود. پس هر مذاکره و هر تفاهمنامهای باید واقعی و اجرایی بوده و طوری تنظیم شود که طرف مقابل نه آن را وسیله امتیاز گرفتن از آمریکا و غرب قرار دهد و نه با شل و سفت شدن تحریمها مفاد تفاهمنامه را تغییر داده یا در سختترین شرایط از اجرای آن سر باز زند. باید گفت که تفاهم و همکاری با چین آن هم طی یک برنامه درازمدت استراتژیک نه تنها مفید بوده بلکه لازم است و دولت دوازدهم مقصر اصلی تاخیر در نهایی شدن این مهم میباشد. در این تفاهم تیمی حرفهای در حوزههای مختلف بهویژه اقتصاد باید با محور قرار دادن عزت ملت ایران نسبت به نهایی کردن موارد اقدام و آن را عملیاتی کند. آنهایی هم که در همکاری درازمدت و توافق با چین دغدغه غرور ملی دارند، میتوانند به آمار میزان واردات کالاهای چینی به کشورهایی همچون آمریکا یا فعالیت شرکتهایی همچون هوآوی در کشورهای مختلف اروپایی پرداخته و توجه کنند که چین توانسته سهم بسزایی از اقتصاد دنیا را به خود اختصاص دهد. پس یک رابطه سالم با رویه برد - برد و با دید درازمدت حق ملت ایران است. قطعا ایران و چین به ترتیب به عنوان دارنده بیشترین ذخایر منابع انرژی (نفت و گاز) در دنیا و بیشترین مصرفکننده محصولاتی چون متانول میتوانند، شرکای مناسبی بوده و با سرمایهگذاری مشترک در مناطقی چون هاب پتروشیمی مکران در منطقه آزاد چابهار آیندهای مطمئنتر در حوزههای اقتصادی - امنیتی برای منطقه ایجاد کنند. فیل برادر الاغ نیست سگ زرد برادر شغال است یک
روزنامه بزککننده برجام، بهجای آنکه آرزوی موهوم خود برای پیروزی
دموکراتها در انتخابات آمریکا را بازگو کند، مدعی شد منتقدان برجام مشتاق
پیروزی ترامپ هستند. سرمقالهنویس روزنامه جمهوری اسلامی که مدتی است با خیانت در امانت پایهگذاران این روزنامه، در خدمت جریان غربگرا و تجدیدنظرطلب قرار دارد، در یادداشتی نوشت: برای مردم آمریکا شاید چندان تفاوتی میان فیل و الاغ نباشد، زیرا آنها معتقدند و به چشم خود میبینند که هر دو حزب مطرح و معروف فقط به فکر جلب منافع برای خود هستند و در کارزارهای انتخاباتی نیز بدون آنکه مبانی اخلاقی را رعایت کنند، به همدیگر میتازند. وی میافزاید: آنچه از ماجرای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا به ما مربوط میشود این است که آیا فیل برادر الاغ است یا با هم تفاوت دارند؟ نمیتوان این واقعیت را کتمان کرد که در ایران حساسیت زیادی نسبت به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا وجود دارد. علیرغم ظاهرسازیهایی که کاسبان تحریم میکنند و میگویند فرقی میان ترامپ و بایدن وجود ندارد و اصولا ما نباید مسائل کشور را با این انتخابات مرتبط کنیم، آنها از پیروزی درباره ترامپ استقبال میکنند زیرا از کارشکنیهای او علیه برجام سود بردهاند و رونق آینده سیاسی و اقتصادی خود را نیز در گرو ادامه ریاست جمهوری او میدانند، آنها با این واقعیت آشنا هستند که آمریکا فارغ از عملکرد تا حدودی متفاوت دموکراتها و جمهوریخواهان، بر مبنای یک سیستم استکباری مدیریت میشود که سلطهطلبی را در ذات خود دارد، ولی با این حال منافع جناحی خود را در تفاوتی جستوجو میکنند که در عملکرد این دو حزب وجود دارد و در 4 سال ریاست جمهوری ترامپ توانسته به آنها در لطمه زدن به برجام کمک کند و به کاسبیشان از تحریم رونق ببخشد حتی اگر استخوانهای مردم خرد شود. درست در همین نقطه است که مشخص میشود اگر فیل برادر الاغ هم باشد، برادر ناتنی است. نویسنده بیآنکه بداند در صدر نوشتهاش، استدلال پایانیاش را ابطال کرده است؛ آنجا که اذعان میکند هر دو حزب آمریکایی اخلاق را رعایت نمیکنند و از نگاه مردم آمریکا نیز چندان تفاوتی ندارند چون فقط به فکر منافع خود هستند. با این وصف و با وجود خدعههای دموکراتها در تنظیم کلاهبردارانه برجام و سپس اجرای نامتوازن آن (در قالب بازگرداندن تدریجی برخی تحریمهای ویزایی و...) معلوم نیست نویسنده چگونه عملا به سمت دموکراتها غش میکند؟ نویسنده عمدا توضیح نمیدهد که اگر آمریکا توانست تعهدات برجامی را زیر پا بگذارد و دولت روحانی نتواند اعتراض درخوری انجام دهد، مربوط به خدعه دموکراتها در نحوه تنظیم توافق بود. آنها بودند که بیشترین تحریم و گستردهترین تحریمها را علیه ایران وضع یا اجرا کردند. آنها زیرساختهای تحریمهای اجراشده توسط ترامپ را طراحی کردند و قبل از آن هم، واضع و مجری تحریمهای فلجکننده بودند و همانها در دولت اوباما با توهین به روحانی، نامزد وی (حمید ابوطالبی) برای تصدی نمایندگی ایران در سازمان ملل را دیپورت کردند. از سوی دیگر مشاوران جو بایدن نامزد دموکراتها بارها گفتهاند که به برجام برنمیگردند و برای بازگشت به آن (وعده نسیه) شرطهایی مانند افزایش بندهای تحریمی جدید به برجام و تمدید تحریمها و دریافت تعهدات جدید از ایران در زمینه مسائل منطقهای و تسلیحاتی را دارند. در واقع آنها معتقدند فشار تحریمی دولت ترامپ ابزار فشار خوبی برای مجبور کردن ایران به مذاکره و واگذاری امتیاز مجدد میدانند. آنها نه تنها از اقدام ترامپ ناراحت نیستند بلکه همین رفتار را ابزار فشار و چانهزنی دوباره میدانند. و بالاخره اینکه نویسنده این تحلیل بهجای فرار به جلو درباره برجام، باید توضیح دهد چرا با حمایت امثال این روزنامه، توافقی نوشته شده که ترامپ توانست آن را زیر پا بگذارد و دولت روحانی را - با دلالی اروپا - وادار به ادامه تعهدات یکطرفه کند؟ کاسبی واقعی به بزک کردن توافقی اینچنین خسارتبار است و باید دید امثال نویسنده چه سودی از اجرای یکطرفه تعهدات برجامی میبرند؟! در عین حال منتقدان چنانکه بارها گفتهاند سگ زرد را برادر شغال میدانند و تنها تفاوت دولت خبیث ترامپ با دولت خبیث اوباما را در این میدانند که دومی دستکش مخملی روی دست چدنی کشیده بود اما اولی بدون ماسک و نقاب و دستکش، دشمنی آمریکا را آشکارا نشان میدهد. در این میان ترجیح بزککنندگان اعتماد به شیطان بزرگ هم این است که افراد نقابدار و عوامفریب در آمریکا سر کار باشند تا کسانی که بدون نقاب دشمنی میورزند. نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : معاون
دبیرکل حزبالله لبنان گفت که آمریکا قصد دارد با سیاست تحریم، لبنان را
به تغییر رفتار وادار کند، اما مردم لبنان خواسته آمریکا را نمیپذیرند. شیخ «نعیم قاسم» با اشاره به تحریمهای دولت آمریکا علیه لبنان، این اقدام را «تجاوزی آشکار» علیه لبنان توصیف کرد. به گزارش خبرگزاری فارس، معاون سید «حسن نصرالله» طی گفتوگو با شبکه «آر تی»، در پاسخ به سؤالی درخصوص تحریمهای آمریکا علیه افراد و نهادهای لبنانی به بهانه ارتباط با حزبالله لبنان به خصوص تحریمهای هفته گذشته علیه چند وزیر لبنانی، گفت: «تحریمها معادله را برای مردم لبنان که خواستار آزادی سرزمین شان هستند و هرگز سیاست تحمیلی آمریکا بر لبنان را نمیپذیرند، تغییر نخواهد داد. تحریمهای آمریکا هیچ چیزی را در واقعیت تغییر نمیدهند و چه بسا موجب افزایش ایستادگی همپیمانان مقاومت خواهد شد». او افزود: «هنگامی که آمریکا از بهرهکشی از مزدوران خود ناتوان شد، هنگامی که از حملات اسرائیل علیه لبنان نا امید شد، یا زمانی که با استفاده از داعش علیه لبنان به جایی نرسید، به سوی سیاست تحریم روی آورد اما آنان باید بدانند که تحریمها علیه هر شخص و نهادی در لبنان، هرگز سیاست مردم لبنان را تغییر نمیدهد.» این مقام حزبالله لبنان، در ادامه گفت که هدف دیگر آمریکا از تحریم، این است که لبنان تحت فشار باقی بماند و هنگامی که آمریکاییها با طرح فرانسه موافقت کردند، به دنبال این بودند که لبنان به طور کامل فرو نپاشد، اما اگر طرح فرانسه به یک روند سیاسی کامل منجر میشد، آمریکا با آن موافقت نمیکرد و احتمال این وجود دارد که طرح فرانسویها به دلیل فشار آمریکا ناکام بماند. شیخ نعیم قاسم درخصوص احتمال تأثیر تحریمهای آمریکا علیه وزرای جنبش «امل» و جریان «المرده» برای تشکیل دولت پیش رو نیز گفت که تحریمها موضوع جدیدی نیست و به طور کلی تشکیل دولت ارتباط چندانی به تحریمها ندارد و در دولتهای پیشین نیز همپیمانان حزبالله تحت تحریم قرارداده بودند. معاون دبیرکل حزبالله لبنان درخصوص تشکیل دولت نیز گفت که حزبالله با دولتی که تعداد بیشتری از گروههای سیاسی در آن عضو باشند، همراه است و نمیپذیرد که دولت آتی از میان افراد مستقل تشکیل شود، به طوری که پیش از این تجربه تشکیل دولت تکنوکرات پیش آمده بود؛ اما آن دولت به حمایت سیاسی نیاز داشت. این مقام حزبالله لبنان، عادیسازی روابط دولت امارات با رژیم صهیونیستی را با این هدف دانست که کشورهای حاشیه خلیجفارس از این مسیر به دنبال حفط تاج و تخت خود با خدمت به آمریکا و اسرائیل هستند؛ اما آنها به زودی میفهمند که در حاشیه هستند و هیچ وقت تأثیرگذار نبودند. او تأکید کرد که سازش در نهایت، ضررش به این کشورها خواهد رسید و ضرری به مسئله فلسطین نخواهد زد و مردم فلسطین روز به روز به وضوح متوجه میشوند که چه کسانی همراه آنها و چه کسانی علیه آنها هستند. به گفته وی کشورهای عرب خلیجفارس نقشی در هیچ یک از معادلات ندارند، جز اینکه پشتیبان مالی جنگها و طرحهای آمریکا در منطقه باشند. شیخ عیسی قاسم در پایان سخنان خود درخصوص مسائلی که درخصوص عقبنشینی حزبالله از سوریه گفته میشود، نیز گفت که حزبالله نیروهای خود را به تدریج از اواخر ۲۰۱۷ یعنی از سه سال پیش از سوریه خارج کرده است. چرا که دیگر نیازی به حضورشان در برخی مناطق نبود و آن مناطق دیگر آزاد شده بود. او تأکید
کرد که جز در مسئله درگیری و جنگ، هیچ نیازی به حضور نیروهای حزبالله در
سوریه نیست و فی نفسه حزبالله نیازی به حضور نظامی در سوریه نمیبیند.
اکنون نیز جز در مناطقی که به حضور حزبالله نیاز است، باقی نیروها خارج
شدهاند و هر زمانی که نیاز به حضورشان باشد، بار دیگر اعزام میشوند. اتحادیه عرب با توافق امارات و رژیم صهیونیستی مخالفت نکرد! انصارالله: اتحادیه عرب را باید دفن کرد سخنگوی
جنبش انصارالله یمن در واکنش به اقدام اتحادیه عرب در عدم مخالفت با توافق
ننگین امارات و رژیم صهیونیستی گفت: «اتحادیه عرب دیگر کارایی ندارد و به
مجمعی برای صهیونیستها تبدیل شده است و باید دفن شود». روز
چهارشنبه گذشته اتحادیه عرب در نشست وزیران خارجه کشورهای عضو خود از صدور
حتی یک بیانیه ساده و صوری در محکومیت توافق امارات و رژیم صهیونیستی بر
سر عادیسازی روابط امتناع کرد. اتحادیه عرب در این نشست با پیشنویس
قطعنامه فلسطین در محکومیت توافق امارات با رژیم اشغالگر قدس هم مخالفت
کرد. این مسئله با واکنشهای مختلفی مواجه شده است. «محمد عبدالسلام» سخنگوی جنبش انصارالله یمن، در گفتوگویی ناکامی اتحادیه عرب در محکومیت سازش دولت امارات با رژیم صهیونیستی را به منزله «پایان عمر» این اتحادیه دانست و گفت که چنین مجمعی «باید دفن شود». عبدالسلام به پایگاه المسیره گفت، اتحادیه عرب به جایی رسیده که منکر مسئلهای میشود که به خاطر آن تأسیس شده است، یعنی مسئله فلسطین و اگر در واقعیت نمیتواند کاری کند، حداقل از مواضع اصولی خود عقبنشینی نکند...فلسطین خواسته خود را برای صدور بیانیهای برای محکومیت سازش ارائه کرد اما نتوانست به نتیجهای برسد. بنابراین ما معتقدیم که این اتحادیه باید دفن شود». سخنگوی جنبش انصارالله در ادامه به فلسطینیها هشدار داد که اتحادیه عرب میتواند از این پس به قاتلی تبدیل شود که آنها را هدف قرار میدهد و تجربه میگوید که احتمال اینکه اتحادیه عرب دست به بازداشت گسترده فلسطینیان بزند و پس از آن جنگ نظامی علیه فلسطین به راه بیندازد وجود دارد. عبدالسلام از فلسطینیان خواست تا دیگر از کانال اتحادیه عرب به دنبال خواستههای خود نباشند، چرا که به «اتحادیه صهیونیستها» تبدیل شده و در خدمت طرح آمریکاست. واکنش حماس جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) نیز اقدام اتحادیه عرب در مخالفت با پیشنویس طرح تشکیلات خودگردان در محکومیت توافق امارات با رژیم صهیونیستی را محکوم کرد و گفت که این اقدام به نفع این رژیم است. «حازم قاسم»، سخنگوی حماس در واکنش به استقبال «جارد کوشنر»، داماد و مشاور ارشد رئیسجمهور آمریکا از اقدام اتحادیه عرب، اظهار داشت: «این مسئله، انگیزه جدید به دولت آمریکا برای اجرای معامله قرن که به دنبال حذف آرمان فلسطین است، خواهد داد». «محمد الهندی»، عضو دفتر سیاسی جنبش جهاد اسلامی فلسطین هم گفته که از تشکیلات خودگردان فلسطین میخواهیم از اتحادیه عرب خارج شود. طبق گزارش «فلسطین الیوم» الهندی تأکید کرده در اتحادیه عرب امروز کشورهایی حضور دارند که دست از فلسطین کشیده و «اسرائیل» را در آغوش گرفته و با محکوم کردن عادیسازی روابط با این رژیم مخالفت میکنند. او تصریح کرد که اتحادیه عرب امروز دیگر نماینده ملتهای بیدار و حامی ملت فلسطین نیست. جنبش «جبهه مردمی برای آزادی فلسطین» نیز اقدام اتحادیه عرب را به شدت محکوم کرد. این گروه با انتشار بیانیهای، اعلام کرد، عدم تصویب طرح فلسطین (در محکومیت امارات) بار دیگر بر تهی بودن و نابودی اتحادیه عرب تأکید دارد. جنبش «جبهه مردمی برای آزادی فلسطین» تأکید کرد که این اتحادیه به ابزاری برای کشورهای وابسته و خائن تبدیل شده است تا سیاستهای آنان را حمایت و اجرایی کند. در همین ارتباط، منابع دیپلماتیک به شبکه المیادین لبنان گفتند که محور امارات در اتحادیه عرب، مانع از ارائه قطعنامه تشکیلات خودگردان فلسطین در این اتحادیه شده است. این منابع گفتند که «صائب عریقات»، دبیرکل کمیته اجرایی سازمان آزادیبخش فلسطین «ساف» دو روز مانده به نشست اتحادیه عرب تهدید کرده بود که چنانچه قطعنامه طرف فلسطینی رد شود، تشکیلات خودگردان از اتحادیه خارج خواهد شد. به گفته این منابع، کشورهای شورای همکاری خلیجفارس، مصر، اردن، مغرب و سودان مخالف پیشنویس قطعنامه تشکیلات خودگردان بودند و امارات اقدام به ارائه پیشنویس جایگزین کرد و کشورهای مذکور، با این پیشنویس موافقت کردند. منابع دیپلماتیک المیادین گفتند که لبنان، عراق، الجزایر و تونس موضع بیطرفانهای در قبال پیشنویس طرح امارات اتخاذ کردند ولی سومالی و دولت مستعفی منصورهادی مخالفت خود با این پیشنویس امارات را اعلام کردند. سازمان ملل خبر داد ادامه قتلعام مسلمانان میانمار در میان انفعال جامعه جهانی سازمان ملل اعلام کرد که قتلعام و سرکوب مردم منطقه مسلماننشین «راخین» در غرب «میانمار» همچنان ادامه دارد. سازمان
ملل دیروز با صدور بیانیهای، اعلام کرد که قتل عام و سرکوب مردم مسلمان
ساکن منطقه راخین ادامه دارد. در بیانیه سازمان ملل آمده است که درگیری
میان نیروهای مسلح میانمار و ارتش «آراکان» در راخین، باعث مرگ و میر و از
بین رفتن زیرساختها و ترک اجباری مردم از خانههایشان شده است. «اولا موگرین»، مسئول امور بشردوستانه سازمان ملل، نگرانی عمیق خود را نسبت به پیامدهای ادامه درگیریها، که از 3 سپتامبر(13 شهریور) شروع شده است، ابراز داشت. وی یادآور شد که نزدیک به 100 خانه به آتش کشیده شده و هزاران نفر نیز از منطقه فرار کردهاند. این مسئول سازمان ملل تاکید کرد که حقوق انسانی بینالمللی ایجاب میکند که طرفهای درگیر به مردم عادی احترام گذاشته و از هدف قراردادن آنها در عملیات نظامی خودداری کنند. قتل عام مسلمانان روهینگیایی توسط نیروهای مسلح میانمار و شبهنظامیان بودایی از ۲۵ اوت ۲۰۱۷ (پنج شهریور 1396) شروع شده است و همچنان ادامه دارد. طبق اعلام منابع داخلی و بینالمللی، در اثر این جنایتها، علاوهبر آوارگی حدود یک میلیون روهینگیایی و فرار آنها به بنگلادش، هزاران روهینگیایی دیگر کشته شدهاند. دولت میانمار روهینگیاییها را «مهاجران غیرقانونی» از بنگلادش میداند و سازمان ملل نیز آنها را «ستمدیدهترین اقلیت جهان» اعلام کرده است. نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : گزارش
جدید گروه «پروژه هزینههای جنگ» نشان میدهد دستکم ۳۷ میلیون نفر به
خاطر جنگهایی که آمریکا به بهانه 11 سپتامبر به راهانداخته آواره و
بیخانمان شدهاند. اگرچه این گروه هشدار میدهد که این آمار
«محافظهکارانه» است و رقم واقعی ممکن است «بسیار بالاتر» باشد. 18
سال از حملات مشکوک 11سپتامبر میگذرد. حوادثی که با اما و اگرهای بسیاری
از سوی پژوهشگران مستقل رو به رو شده و صدها کارشناس از رشتههای مختلف
علمی از جغرافیا گرفته تا فیزیک و مهندسی در داخل و خارج آمریکا بر اساس
تحقیقات خود اعلام کردهاند احتمالا دولت آمریکا خود مسبب این حملات بوده
یا دست کم از آن خبر داشته و کاری نکرده است. آمریکا بعد از این حملات جنگ
جهانی را در پوشش «مبارزه با تروریسم» آغاز کرد و دو کشور مهم منطقه را به
اشغال خود درآورد. حالا بعد از گذشت سالها از این جنگ خانمان سوز نیویورک
تایمز در گزارشی نوشته «میلیونها نفر به خاطر این جنگ در جهان آواره
شدهاند». بر اساس این گزارش که دانشگاه «براون» در قالب پروژه «هزینههای جنگ» منتشر کرده، دستکم ۳۷ میلیون نفر مستقیما در نتیجه جنگهای آمریکا بعد از ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ آواره شدهاند. به گفته نگارندگان این گزارش، این آمار بیشتر از افرادی است که بر اثر درگیری از سال ۱۹۰۰، به استثنای جنگ جهانی دوم، آواره شدهاند. بنابر گزارش روزنامه آمریکایی «نیویورک تایمز» اولین بار است که شمار افراد آواره شده بر اثر اقدام ارتش آمریکا در این دوره، منتشر شده است. این نتایج همچنین در زمانی منتشر شده که آمریکا و سایر کشورهای غربی به طور فزاینده رویکرد مخالفت با پذیرش پناهجویان را در پیش گرفتهاند و با تقویت احساسات ضد مهاجران، سیاست «مرزهای بسته» را دنبال میکنند. به گزارش فارس تعداد افراد آواره شده که اغلب آنها غیرنظامی هستند، در افغانستان، عراق، پاکستان، یمن، سومالی، فیلیپین، لیبی و سوریه به عنوان کشورهایی که جنگ در آنها قابلتوجهتر بوده، بیشتر است. همچنین طبق این گزارش، آمار ارائه شده تخمینی محافظهکارانه است و آمار واقعی ممکن است بین ۴۸ میلیون تا ۵۹ میلیون نفر باشد. این آمار میلیونها نفری را که در کشورهایی که عملیات آمریکا در آنها کمتر بوده از جمله در بورکینافاسو، کامرون، جمهوری آفریقای مرکزی، چاد، جمهوری دموکراتیک کنگو، مالی و نیجر، محاسبه نکرده است. یک میلیارد بیخانمان! گزارش یکاندیشکده استرالیایی نیز حاکی از آن است که تا سال ۲۰۵۰ بیش از یک میلیارد نفر در جهان به دلیل تغییرات محیطی و ناآرامیهای مدنی، با بحران بیخانمانی مواجه خواهند شد. به نوشته خبرگزاری رویترز، مرکز «ثبت
تهدید زیست محیطی» با استفاده از دادههای سازمان ملل و منابع دیگر، هشت
نوع تهدید زیستمحیطی را ارزیابی میکند و همچنین پیشبینی میکند چه مناطق
و کشورهایی در جهان بیشتر در معرض خطر قرار دارند. ایناندیشکده
استرالیایی با جمعآوری این دادهها، گزارش خود را در این خصوص ارائه کرده
است.اندیشکده «اقتصاد و صلح استرالیا» گزارش داده با توجه به این پیشبینی
که جمعیت جهان تا سال ۲۰۵۰، به ۱۰ میلیارد نفر میرسد و تقلا برای دستیابی
به منابع طبیعی افزایش مییابد و همچنین درگیری و جنگ نیز شدت میگیرد،
بنابراین ممکن است ۱.۲ میلیارد نفر از مردم مناطق صحرای جنوب آفریقا، آسیای
مرکزی و غرب آسیا مجبور شوند تا سال ۲۰۵۰ دست به مهاجرت بزنند. نتیجه این
گزارش ۹۰ صفحهای، تحلیلی درباره حدود ۱۵۰ کشور است که ارزیابی میکند با
چه تعداد تهدید روبهرو هستند و ظرفیت آنها در برابر این تهدیدها چگونه
است. مؤسساندیشکده اقتصاد و صلح گفته که هماکنون جهان نسبت به پنجاه سال
گذشته ۶۰ درصد آب آشامیدنی کمتری در اختیار دارد و این در حالی است که
پیشبینی میشود تقاضا برای غذا در ۳۰ سال آینده، ۵۰ درصد افزایش یابد که
عمدتاً از گسترش طبقه متوسط در آسیا نشأت میگیرد. بروز این عوامل، همراه
با بلایای طبیعی که فقط به دلیل تغییرات آب و هوایی احتمالاً افزایش
مییابد، به این معنی است که تا سال ۲۰۵۰ حتی کشورهای پایدار و باثبات نیز
آسیبپذیر خواهند بود.این گزارش در حالی ارائه شده که بر اساس برآوردهای
موسسه «آسپن»، یک اتاق فکر در آمریکا، دستکم ۳۰ میلیون نفر از ۱۱۰ میلیون
آمریکایی که در خانههای اجارهای زندگی میکنند تا پایان سپتامبر امسال و
در بحبوحه شیوع کرونا در معرض خطر اخراج از خانههایشان قرار دارند و
احتمالاً بیخانمان خواهند شد. 11 سپتامبر و چند پرسش مهم از دولت آمریکا فردا 11 سپتامبر است. 18 سال پیش صبح چنین روزی در سال 2001 (20 شهریور 1380) دو هواپیمای مسافربری با فاصله تقریباً 15 دقیقه به برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی در شهر نیویورک برخورد کردند. در نتیجه این دو برخورد، همه مسافران به همراه عده زیادی که در ساختمانها حضور داشتند، کشته شدند. هواپیمای سوم نیز تقریباً نیم ساعت بعد به ساختمان پنتاگون، واقع در «ویرجینیا» برخورد کرد.هواپیمای چهارم در نزدیکی شهر «شنکسویل» در ایالت «پنسیلوانیا»، بدون برخورد با ساختمانی سرنگون شد. ظاهراً قرار بوده این هواپیما به سمت «واشنگتندیسی» هدایت و به کاخ سفید برخورد کند.هیچکدام از مسافران چهار پرواز زنده نماندند. کشتهشدگان این حملات در مجموع 2996 نفر گزارش شد. بیشتر کشتهشدگان نیز مردم عادی و شهروندانی بودند که ملیت آنها از ۹۰ کشور مختلف اعلام شد. روایت رسمی دولت آمریکا و رسانههای جریان اصلی این کشور اعم از سیانان، فاکس نیوز، نیویورک تایمز، واشنگتن پست و صدها رسانه داخلی و بینالمللی دیگر از این قرار بود که این عملیات تروریستی، از سوی سازمان القاعده به رهبری «اسامه بن لادن» برنامهریزی و اجرا شده است. در همین راستا نیز دولت بوش با استفاده از فضای بهت و حیرت داخلی آمریکا و آمادگی افکار عمومی این کشور مسیر سیاست خارجی این کشور را تغییر و اشغال افغانستان و عراق را در اولویت کار خود قرار داد. اما و اگرهای بسیاری در همان زمان و سالهای بعد درباره روایت رسمی دولت بوش درباره ماهیت ماجرای 11 سپتامبر مطرح شد. هنوز هم بعد از گذشت 18 سال ابعاد مختلف این حادثه و ابهاماتی که در مورد آن وجود دارد پاسخ گفته نشده است.آیا سازمان تروریستی القاعده واقعاً توانایی برنامهریزی و اجرای عملیاتی تروریستی آن هم در این سطح و به این گستردگی را داشت؟ چرا نیروهای مسلح آمریکا نتوانستند جلوی حملات را حداقل به ساختمان پنتاگون که از ضریب امنیت بالایی برخوردار است بگیرند؟ چرا روایت رسمی دولت آمریکا با نتایج تحقیقات متخصصان از علوم مختلف از جغرافیا گرفته تا فیزیک و مهندسی درباره این ماجرا تفاوتهای فاحش دارد؟ سایت محققان حامی واقعیت و عدالت درباره 11 سپتامبر یکی از رایجترین روایتهای مستقل درباره 11 سپتامبر را این گونه توضیح میدهد: «تخریب کامل برجهای مرکز تجارت جهانی، به خاطر برخورد هواپیماهای مسافربری با آنها نبوده، بلکه بر اثر مواد منفجرهای بوده است که از قبل در این ساختمانها جاسازی شده و هنگام برخورد هواپیماها چاشنی آنها را نیز فعال کردهاند تا تمام ساختمان فرو بریزد». یکی از مهمترین مواردی که محققان مستقل انگشت خود را بر روی آن گذاشتهاند ماجرای مرموز ساختمان شماره 7 در مرکز تجارت جهانی است. این ساختمان یکی از ساختمانهای کناری برجهای دو قلو بود و بدون آنکه هواپیمایی به آن برخورد کند، به کلی تخریب شد!! پرفسور«استیون جونز» استاد فیزیک دانشگاه «بریگهام یانگ» نیز در تحقیقات خود درباره حادثه 11 سپتامبر مینویسد:« شواهدی در به کارگیری نوعی از انفجار در این ساختمانها وجود دارد. برای انجام چنین احتراقی به درجه حرارت فوقالعاده بالایی نیاز بوده است» بنا به نوشته بیبی سی در عکسبرداری هوایی بر فراز مرکز تجاری منهتن توسط یک فروند هواپیمای متعلق به سازمان فضایی آمریکا (ناسا) که چند روز پس از واقعه 11 سپتامبر انجام شد، نشانه هایی از درجه حرارت بالا در این منطقه مشاهده و ثبت شد که این موضوع نظریه «جونز» را ثابت میکند. این استاد فیزیک سال 2006 از دانشگاه اخراج شد. سال2009 نیز 75 نفر از اساتید دانشگاههای مختلف آمریکا بااشاره به شواهدی که در تحقیقات خود جمعآوری کرده بودند، اعلام کردند «حملات 11 سپتامبر توطئه کاخ سفید برای توجیهاشغال دیگر کشورهای نفتخیز بوده است». این اساتید دانشگاه که خود را روشنفکران حقیقتیاب 11 سپتامبر نامیدهاند، معتقدند واقعیتها و شواهدی که آنها در تحقیقات خود به دست آوردهاند واقعاً غیرقابل انکار بوده و نقطه نقطه بزرگترین توطئه تاریخ را به هم متصل میکند. نتایج تحقیقات 500 محقق آمریکایی از دانشگاههای «استنفورد» و «پرینستن» نیز نشان میدهد انفجار برجهای دو قلو کار خود آمریکا بوده یا دست کم دولت آمریکا از این حملات خبر داشته و به عمد کاری نکرده است. صرف نظر از اما و اگرهای بسیار درباره ماهیت ماجرا؟ چندین پرسش مهم در این میان مطرح است؛ آیا آمریکا به اهداف خود بعد از این حملات رسید؟ آیا آمریکا و جهان پس از 11 سپتامبر امنتر شده است؟ اگر هدف سیاست خارجی آمریکا بعد از حملات به برجهای دوقلو تسلط بر غرب آسیا بود آیا این هدف محقق شد ؟ میراث 11 سپتامبر برای اقتصاد، سیاست و امنیت آمریکا چه بود ؟ چه کسی پاسخگوی میلیونها کشته، زخمی ،معلول و آواره 18 سال گذشته در منطقه غرب آسیا است؟ بر اساس گزارش جدیدی که دانشگاه «براون» در قالب پروژه «هزینههای جنگ» منتشر کرده، دستکم ۳۷ میلیون نفر مستقیماً در نتیجه جنگهای آمریکا بعد از ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ آواره شدهاند. به گفته نگارندگان این گزارش، این آمار بیشتر از افرادی است که بر اثر درگیری از سال ۱۹۰۰، به استثنای جنگ جهانی دوم، آواره شدهاند. بنا به نوشته سایت «خانه شفاف سازی اطلاعات» تنها در عراق بیش از یک میلیون و 455 هزار و 590 نفر به دنبال حمله آمریکا به این کشور تا کنون کشته شدهاند. واشنگتن پست در گزارشی سال گذشته ادعا کرده بود که شمار کشتههای جنگ افغانستان 157 هزار نفر بوده است. اما کارشناسان و ناظران معتقدند شمار تلفات قطعاً بسیار بیشتر از این تعداد است و باید شمار غیر نظامیانی که توسط هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا کشته شدهاند و تمامی کسانی که از خانه و کاشانه خود آواره شده و در غربت مردهاند یا کسانی که به دلیل قحطی و گرسنگی یا نبود امکانات پزشکی تلف شدهاند نیز به این تعداد اضافه شود. رئیسجمهور کنونی آمریکا نیز بارها طی ماههای اخیر گفته است آمریکا بعد ازسال 2001 بین 6 تا 7 تریلیون دلار در منطقه غرب آسیا هزینه کرده است و سؤال آخر از طراحان، مجریان و استفاده کنندگان از فرصت حملات 11 سپتامبر اینکه چه منفعتی ارزش این همه جنایت را داشت؟ پلیس
آمریکا در یک اقدام جنایتکارانه دیگر، پسر نوجوان مبتلا به« اوتیسم» ساکن
ایالت «یوتا» را در خانه اش به گلوله بست. این نوجوان که به بیمارستان
منتقل شده است، در شرایط بحرانی به سر میبرد. اقدامات
جنایتکارانه نیروهای پلیس آمریکا تمامی ندارد؛ در جدیدترین مورد، پسر ۱۳
ساله مبتلا به اوتیسم در شهر «گلندیل» ایالت یوتا، چندین بار هدف اصابت
گلوله پلیس قرار گرفت و اکنون به گفته مادر وی، در شرایط بحرانی قرار دارد.
بر اساس گزارش بیبی سی، مادر «لیندن کامرون» که مبتلا به سندرم «آسپرگر»
(نوعی اوتیسم) است، درخصوص این اتفاق گفت: با ۹۱۱ (تلفن اضطراری) تماس
گرفتم و به دلیل وضعیت پسرم درخواست کمک کردم و گفتم، لیندن باید برای
درمان به بیمارستان برده شود.وی افزود، پسرش به این دلیل دچار بحران شده
بود که بعد از حدود یک سال به سر کار برگشته بود. این مادر در ادامه گفت:
(به پلیس) گفتم که پسرم غیرمسلح است و چیزی ندارد، فقط گاهی عصبانی میشود و
شروع به داد و فریاد میکند. او بچه است و میخواهد جلب توجه کند. گروهبان
پلیس مرکز ایالت یوتا در توجیه تیراندازی به این نوجوان گفت: «یک افسر
پلیس هنگامی که این پسر نوجوان قصد داشت فرار کند به او تیراندازی کرد!»
گفته شده که وی از ناحیه شانه، هر دو مچ پا، روده و مثانه دچار جراحت شده
است». طبق دادههای «واشنگتن پست» که مرتباً به روزرسانی میشود، از ابتدای
سال ۲۰۱۵ تا کنون، حدود ۱۲۵۴ فرد مبتلا به بیماری روانی بر اثر تیراندازی
پلیس آمریکا کشته شدهاند. این آمار، ۲۲ درصد همه کسانی است که در
تیراندازی پلیس در سراسر آمریکا در همین دوره جان باختهاند.استعفای کادر فرماندهی پلیس رچستر درپی اعتراضات گسترده به قتل یک شهروند سیاهپوست توسط مأموران پلیس شهر «راچستر» آمریکا، کادر فرماندهی پلیس این شهر استعفای خود را اعلام کردند. به نوشته روزنامه «ایندیپندنت»، «لاولی وارن» شهردار راچستر روز سه شنبه به وقت محلی در خلال جلسه شورای شهر اعلام کرد، «تمامی اعضای کادر فرماندهی» پلیس این شهر کنارهگیری کردهاند. استعفای مقامات ارشد پلیس راچستر پس آن اتفاق افتاد که دادستان ایالت نیویورک دستور داد تحقیقاتی درباره قتل «پرود» به دست مأموران پلیس انجام شود. از «سیاتل» نیز گزارش رسید، پلیس دستکم ۲۷ معترض را در جریان تظاهرات روز کارگر در این شهر دستگیر کرده است.به گزارش شبکه خبری «ایبیسی»، پلیس سیاتل مدعی شده تظاهرات کنندگان اقدام به پرتاب سنگ و کوکتل مولوتف به سمت نیروهای پلیس کردهاند. نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : پیوند روزانه پیوندها آمار وبلاگ
امکانات جانبی |