تیرگان جشن گرامیداشت آب و میهن
تیرگان جشن پیروزی فرشته باران بر اهریمن خشکسالی و سالروز رشادت آرش کمانگیر همایون باد.
همراه با شعر مرزپرگهر، یادمان کهن دیار سرسبزمان ایران
تیرگان
تیرگان یکی از جشنهای ایرانی در تیرروز از تیرماه برابر با ۱۳ تیر در گاهشماری ایرانی (بر اساس تقویم باستانی مازندران) برگزار میشود. این جشن در گرامی داشت تیشتر (ستارهٔ باران آور در فرهنگ ایرانی) است و بنا به سنت باستانی در روز تیر (روز سیزدهم) از ماه تیر انجام میپذیرد. در تواریخ سنتی تیرگان روز کمان کشیدن آرش کمانگیر و پرتاب تیر از فراز البرز است.
این جشن همه ساله در کوه دماوند، آمل و همه ساله توسط زرتشتیان ایران در شهرهای تهران، کرج، یزد و روستاهای اطراف، میبد، اردکان، کرمان. بم، شیراز، اصفهان، اهواز، منطقه فراهان، مهدیشهر (سنگسر) و اروپا و آمریکا در روز دهم تیر برگزار میشود؛ که البته تعطیل نبودن این روز در ایران و دیگر کشورها گاه باعث میشود تا در نزدیکترین روز تعطیل این جشن برگزار شود.
این جشن در کنار آبها، همراه با مراسمی وابسته با آب و آب پاشی و آرزوی بارش باران در سال پیشِ رو همراه بوده و همچون دیگر جشنهایی که با آب در پیوند هستند، با نام عمومی «آبریزگان» یا «آب پاشان» یا «سر شوران» یاد شدهاست.
تیشتر فرشته باران
تیرگان مربوط به فرشته باران یا تیشتر میباشد و یادمان همیشگی نبرد میان نیکی و بدی است: در اوستا تیشتر فرشته باران است که در دهه اول ماه به چهره یک جوان و در دهه دوم به چهره گاوی با شاخهای زرین در میآید. در دهه سوم به شکل اسب زیبای سفید زرین گوشی، با ساز و برگ زرین، به دریای کیهانی فرومیرود.
در آنجا با دیو خشکسالی «اپوش» که به شکل اسب سیاهی است و با گوش و دم سیاه خود، ظاهری ترسناک دارد، روبرو میشود. این دو، سه شبانه روز با یکدیگر به نبرد برمیخیزند و تیشتر در این نبرد شکست میخورد. بعد به نزد خدای بزرگ آمده و از او یاری و مدد میجوید و به خواست و قدرت پروردگار این بار بر اهریمن خشکسالی پیروز میگردد و آبها میتوانند بدون مانعی به مزرعهها و چراگاهها جاری شوند. باد ابرهای باران زا را که از دریای کیهانی برمیخواستند به این سو و آن سو راند، و بارانهای زندگی بخش بر هفت کشور زمین فرو ریخت و به مناسبت این پیروزی ایرانیان این روز را به جشن پرداختند.
آرش کمانگیر
روایت دیگر نیز دربارهٔ آرش کمانگیر اسطوره و قهرمان ملی ایرانیان است و اینکه میان ایران و توران سالها جنگ و ستیز بود، در نبرد میان «افراسیاب» و «منوچهر»، شاهنشاه ایران، سپاه ایران شکست سختی میخورد؛ این رویداد در روز نخست تیر روی میدهد. سپاه ایران در مازندران به تنگنا میافتد و سرانجام دو سوی نبرد به سازش در میآیند و برای آنکه مرز دو کشور مشخص شود و ستیز از میان برخیزد، میپذیرند که از مازندران تیری به جانب خاور (خراسان) پرتاب کنند هر جا تیر فروآمد همانجا مرز دو کشور باشد و هیچیک از دو کشور از آن فراتر نروند؛ تا در این گفتگو بودند، سپندارمذ (ایزدبانوی زمین) پدیدار شد و فرمان داد تیر و کمان آوردند. آرش در میان ایرانیان بزرگترین کماندار بود و به نیروی بیمانندش تیر را دورتر از همه پرتاب میکرد. سپندارمذ به آرش گفت تا کمان بردارد و تیری به جانب خاور پرتاب کند. آرش دانست که پهنای کشور ایران به نیروی بازو و پرش تیر او بستهاست و باید توش و توان خود را در این راه بگذارد. او خود را آماده کرد، برهنه شد، و بدن خود را به شاهنشاه و سپاهیان نمود و گفت ببینید من تندرستم و کژیای در وجودم نیست، ولی میدانم چون تیر را از کمان رها کنم همهٔ نیرویم با تیر از بدن بیرون خواهد آمد. آنگاه آرش تیر و کمان را برداشت و بر بلندای کوه دماوند برآمد و به نیروی خداداد تیر را رها کرد و خود بیجان بر زمین افتاد (درود بر روان پاک آرش و روانهای پاک همهٔ سربازان ایرانی). هرمز، خدای بزرگ، به فرشتهٔ باد (وایو) فرمان داد تا تیر را نگهبان باشد و از آسیب نگه دارد. تیر از بامداد تا نیمروز در آسمان میرفت و از کوه و در و دشت میگذشت تا در کنار رود «جیهون» بر تنهٔ درخت گردویی که بزرگتر از آن در گیتی نبود نشست.آنجا را مرز ایران و توران جای دادند و هر سال به یاد آن جشن گرفتند.
در ادامه به یادمان مرزهای زرین کهن دیارمان، شعر مرز پر گهر دکتر حسین گلگلاب از اساتید ماندگار داروسازی کشورمان را زمزمه کنیم:
مرز پرگُهر
ای ایران ای مرز پرگُهر ای خاکت سرچشمهٔ هنر
دور از تو اندیشهٔ بَدان پاینده مانی تو جاودان
ای دشمن ار تو سنگ خارهای من آهنم جان من فدای خاک پاک میهنم
مهر تو چون، شد پیشهام دور از تو نیست اندیشهام
در راه تو، کِی ارزشی دارد این جان ما پاینده باد خاک ایران ما
سنگ کوهت درّ و گوهر است خاک دشتت بهتر از زر است
مهرت از دل کِی برون کنم بَرگو بی مهرِ تو چون کنم
تا گردش جهان و دور آسمان بهپاست نورِ ایزدی همیشه رهنمای ماست
مهر تو چون ، شد پیشهام دور از تو نیست، اندیشهام
در راه تو، کِی ارزشی دارد این جان ما پاینده باد خاک ایران ما
ایران ای خرّم بهشت من روشن از تو سرنوشت من
گر آتش بارد به پیکرم جز مهرت در دل نپرورم
از آب و خاک و مهرِ تو سرشته شد گِلم مهر اگر برون رود تهی شود دلم
مهر تو چون، شد پیشهام دور از تو نیست اندیشهام
در راه تو کِی ارزشی دارد این جان ما پاینده باد خاک ایران ما
برچسب ها: تیرگان ، نبرد خیر و شر ، تیشتر ، فرشته باران ، آرش کمانگیر ، جشن تیرگان ، سنت های ایران باستان ،
آخرین ویرایش: 1396/04/5 06:25