:)
یکشنبه 28 شهریور 1395 04:30 ب.ظ
به نام خدا
فاطمه هستم
تو بیمارستان به دنیا اومدم
از بچگی بزرگ شدم
تو دوران کودکیم بچه بودم
خوراکی مورد علاقم غذاست
با رفیقام دوست شدم
شبا که میخوابم خواب میبینم
صبحا هم وقتی پامیشم بیدار شدم
13 سالمه
با کفشم نیا وبمو تازه شستم
تو این وب از همه چی می آپم
نظرم یادت نره
دوس داشتی به صفحات جانبیم بسر
خوش بگذره
فاطمه هستم
تو بیمارستان به دنیا اومدم
از بچگی بزرگ شدم
تو دوران کودکیم بچه بودم
خوراکی مورد علاقم غذاست
با رفیقام دوست شدم
شبا که میخوابم خواب میبینم
صبحا هم وقتی پامیشم بیدار شدم
13 سالمهبا کفشم نیا وبمو تازه شستم
تو این وب از همه چی می آپم
نظرم یادت نره
دوس داشتی به صفحات جانبیم بسر
خوش بگذره
دیدگاه : :)
برچسب ها: خاطره ? وب ? مدرسه ? تابستون ? وب خاطراتی ? :) ? :( ?
آخرین ویرایش: جمعه 2 مهر 1395 09:42 ب.ظ
help
شنبه 4 آذر 1396 11:06 ب.ظ
دیدگاه : برو اونجا نظر بده
آخرین ویرایش: شنبه 4 آذر 1396 11:07 ب.ظ
سلام سلام
پنجشنبه 2 آذر 1396 12:48 ب.ظ
موضوع: خاطره:| ? کتاب:|| ? فیلم:||| ? آهنگ:|||| ?
سلااااااااااام
دلم برا پست گذاشتن تنگ شده بود
چه خبرا؟
مرسی ازتون که با نظراتون انقد انرژی مثبت بهم میدادین
خیلی وقته پست نذاشتماااا
میرم سراغ یه سری خاطرات اصلی زوووود برین ادامه
اینجاااااااااااا
دیدگاه : خاطرات
آخرین ویرایش: پنجشنبه 2 آذر 1396 01:21 ب.ظ
#10
چهارشنبه 19 مهر 1396 10:33 ب.ظ
موضوع: خاطره:| ? فیلم:||| ?
سلااااااااام
چطووورین؟
به طرز فجیهی دلم براتون تنگ شده بود
از همه کسایی که سر میزدن به وبلاگم خیلی عذر خواهی میکنم
و
قول میدم جبران کنم
خب حال ندارم از اول مهر تعریف کنم
فعلا برین ادامه تا عناوینه اصلیو براتون بگم
ایییییییییییییینجا :)))
دیدگاه : مدرسه:||
آخرین ویرایش: چهارشنبه 19 مهر 1396 11:11 ب.ظ
من بررررررررررررررررگشتم
یکشنبه 2 مهر 1396 09:40 ب.ظ
موضوع: خاطره:| ?
سلام
بعذ از یه مدت طولانی برگشتم
از این مدت چهارشنبه ها در خدمتتونم
با
خاطره های جذابم
الانم قاچاقی اومدم
من دیگ برم
چهارشنبه ها سر بزنیدااااا
دیدگاه : مدرسه
آخرین ویرایش: یکشنبه 2 مهر 1396 09:49 ب.ظ
#9
سه شنبه 31 مرداد 1396 01:05 ب.ظ
موضوع: خاطره:| ? کتاب:|| ? فیلم:||| ?
سلااااااااااااااااااام
بعد از سالها برگشتم
ینی انقد خاطره دارم نمیدونم از کجاش بگم
خب از مسافرت شروع میکنم
مسافرت به شماااال
هوووورا
خیلی خوش گذشت جاتون حساابی خالی
راسی چون خاطراتم زیاده برین ادامه
ایییییییییییییینجا :)))
دیدگاه : باب افسنجی:)))
آخرین ویرایش: سه شنبه 31 مرداد 1396 01:49 ب.ظ
#8
دوشنبه 16 مرداد 1396 09:38 ب.ظ
موضوع: خاطره:| ? کتاب:|| ? فیلم:||| ? آهنگ:|||| ?
سلام به همه ی دوستای گلم
چ خبرا؟
میدونم دلتون برام یه ذره شده بود
حتی موردم داشتیم برام اشک ریخته
آقا خیییلی خاطره دارم که براتون بگم
از اولش شروع میکنم
مریض شدم
چشتون روز بد نبینه
ینی افتضاح افتضاااح
نمیدونم چی کوفت کرده بودم اینجوری شدم
فرداش به خاطر اینکه مریض شده بودم برام کباب کردن
نه بابا چرت گفتم
سالگرد ازدواج مامان بابام بود
شبشم رفتیم بیرون
سیتی سنتر
منم به خاطر اینکه مریض بودم کلی چیز خریدم
توی سیتی سنتر یه جاش کتاب میفروشه
همیشه که یه کتاب اونجا افتاده بود
پسر خاله وودور
حالا رفتم صاف برده بودنش
ینی دلم میخواست همه رو بکشم
بنابراین 2 تا کتاب(سه بار خوش شانسی و بچه چلمن)خریدم
توی سیتی سنتر نمایشگاه زیور آلات گذاشته بودن منم
یه انگشتر(از این نیم بندا)و یک دریم کچر سفید خریدم
بعدم یه آب هویج کردن تو حلقم
آقا یه خانمی اونجا بود روی سنگ نمک طراحی کرده بود
انقددددد خوشگل بود
مامانمم 2 تاشو خرید
ما میخواستیم یه شنبه بریم شمال
اما انگا هوا خیلی گرمه گذاشتیم برا آخر هفته
منو دوستمم تصمیم گرفیتیم دوشنبه بریم میدون
چند کار مفید کردیم
1:زر زدیم
2:زر زدیم
3:عکس گرفتیم
4:چیز خوردیم
راسی گفتم بعد چند ماه راه رفتن رو مخش کتاب آرتیو میخونه
کتاب اولو تمووم کرده
و خدارو شکر عاشقش شد
مامانمم از فرصت استفاده کردو لیوان مسی خرید
یکی به من بگه چرا نیمااار رفت؟؟
چراااااااااااااااااااا؟؟
این چند وقتم تولدای زیادی داشتیم
جی . کی رولینگ
تهیه کننده هری پاتر
و......
که تولدشونو تبریک میگم
ایشاالله 10000ساله بشن
وماه گرفتگیم ببینید
راسی دوستانی که برا رفتنم رگ زدید
ترو خدا دیگه اینکارو نکنین
راضی به زحمت نیستم
پرو هم خودتونین
یه آهنگم معرفی کنمو برم
رو من کلیک کن
آره دیگه
اوودافظ
راسی بچه ها چند تا انیمه باحال به غیر دیگری که عاشقانه و باحال باشه مث دروغ آوریل بهم معرفی کنید
عاشقتونم
دیدگاه : انیمه:))
آخرین ویرایش: دوشنبه 16 مرداد 1396 10:22 ب.ظ
#7
سه شنبه 10 مرداد 1396 01:08 ب.ظ
موضوع: آهنگ:|||| ? فیلم:||| ? کتاب:|| ? خاطره:| ?
سلام رفقا
این چند وقت خیلی نظر بهم دادین
مرسی
آقا ما دیروز رفتیم پرسی جکسون بخریم
پدرم دراومد تا پیداش کردم
کسایی که اصفهانین میدونن چی میگم
کل آمادگاهو گشتم تا فقط جلده 1 پیدا کنم
البته بعدش رفتم آب هویج خوردم جاتون حسابی خالی
احتمالا خیلی هاتون درباره ی جنبش 9 مرداد شنیدید من هر چی به این ورو اونور نگا کردم
هیچکسو پاترهد ندیدم البته خودمم همچین به پاترهدا نمیخوردم
دوست صمیمیه من اسمش زهرائه بعد از 6 ماه رو مخش راه رفتن
که بشین کتاب بخون بالاخره آرتمیس فاولو گرفته و میخونه
یعنی انقدی که من حال کردم قطعا ارشمیدس تو حموم حال نکرد
درباره ی عکس بالا
کیا singو دیدن؟؟
من عاشق میمونه و آهنگیم که میخونه
برای همین امرو براتون آهنگشو گذاشتم شما هم فیض ببرید
پ.ن:تو نظر سنجی شرکت کنید
پ.ن تر:برا دانلود رو این جمله کلیک کنید
پ.ن ترین:وب آهنگ داره اما خودش پخش نمیشه دوست داشتین گوش کنید
این چند وقت خیلی نظر بهم دادین
مرسی
آقا ما دیروز رفتیم پرسی جکسون بخریم
پدرم دراومد تا پیداش کردم
کسایی که اصفهانین میدونن چی میگم
کل آمادگاهو گشتم تا فقط جلده 1 پیدا کنم
البته بعدش رفتم آب هویج خوردم جاتون حسابی خالی
احتمالا خیلی هاتون درباره ی جنبش 9 مرداد شنیدید من هر چی به این ورو اونور نگا کردم
هیچکسو پاترهد ندیدم البته خودمم همچین به پاترهدا نمیخوردم
دوست صمیمیه من اسمش زهرائه بعد از 6 ماه رو مخش راه رفتن
که بشین کتاب بخون بالاخره آرتمیس فاولو گرفته و میخونه
یعنی انقدی که من حال کردم قطعا ارشمیدس تو حموم حال نکرد
درباره ی عکس بالا
کیا singو دیدن؟؟
من عاشق میمونه و آهنگیم که میخونه
برای همین امرو براتون آهنگشو گذاشتم شما هم فیض ببرید
پ.ن:تو نظر سنجی شرکت کنید
پ.ن تر:برا دانلود رو این جمله کلیک کنید
پ.ن ترین:وب آهنگ داره اما خودش پخش نمیشه دوست داشتین گوش کنید
دیدگاه : ارشمیدس:||
آخرین ویرایش: سه شنبه 10 مرداد 1396 07:38 ب.ظ
#6
یکشنبه 8 مرداد 1396 01:35 ب.ظ
موضوع: کتاب:|| ? خاطره:| ?
با عشق من آشنا بشید
آرتمیس فاولبالاخره دیشب تونستم تمومش کنم
اونم ساعت 2:30 شب
یععععنی عالی بود
پیشنهاد میکنم حتما بخونید
ماجراش رو توی ادامه مطلب براتون میزارم
آقا من یه اخلاق خاصی دارم
هر کتابی که میخونم عاشق شخصیت اصلی میشم
نمیدونم چرا؟!
فعلا عاشق آرتیمیسم و الگومه:||
راسی اونایی که پاترهد
یا
فاولرن اعلام کنن باهم آشنا بشیم
امروز میخوام برم بیرون پرسی جکسونو بخرم
کسی این کتابو خونده عایا؟؟
علاوه بر پرسی میخوام مرغ آمینم برا خودمو دوستم بخرم(زهرا)
آخر این هفته هم میخوایم بریم شمال
اما خب قطعا آن میشمو براتون پست میزارم
با توجه به این که من یخورده دیر از اخبار روز مطلع 3 مرداد
تولد سامان جلیلی بوده
تولدتت مبارک سامان جون امیدوارم برامون همینجوری
آهنگای قشنگ بخونی
من دیروز بالاخره اولین خرید اینترنتیمو کردمبا موضوع هری پاتر
عرررررررررررررر
کاشکی زودتر برسهخب احساس میکنم زیادی حرف زدم
برین ادامه مطلب برای معرفی آرتی
رو این تاجه کلیک کنین
......
دیدگاه : آرتمیس فاول
آخرین ویرایش: یکشنبه 8 مرداد 1396 02:27 ب.ظ
#5
شنبه 7 مرداد 1396 01:19 ب.ظ
چند وقتیه که خیلی جاها میشنویم دهه هشتادی ها رو با القابی مثل گودزیلا صدا میزنن،برامون آهنگ هم ساختن
و بهمون برچسب پررویی زدن.میگن ما بیشتر از سنمون میدونیم و زیادی کنجکاویم.من اینو قبول دارم،نسل من خیلی زود داره پیشرفت میکنه،خیلی سریع یاد میگیره و دوست داره چیزای جدید رو امتحان کنه. شما هم یه زمانی مثل ما بودین.دوره ی نوجوانی خصوصیتش همینه.ما تازه از سن کودکی خارج شدیم.الان نه بچه ایم نه بزرگ،نه دوست داریم عروسک بازی کنیم نه دلمون میخواد مثل آدم های بزرگ،جدی رفتار کنیم و دنبال مسائل سیاسی و اقتصادی باشیم.ما نوجوان های دهه هشتاد تازه داریم خود واقعیمونو کشف میکنیم،داریم تلاش میکنیم بفهمیم کی هستیم و جایگاهمون رو توی جامعه پیدا کنیم.
میگین ما پرروایم؟آره ما پرروایم!تقصیر ما نیست،ما دوست نداریم کسی ازمون ایراد بگیره،خوشمون نمیاد ما رو تحقیر کنن.وقتی میبینیم توی یه جمعی همه ما رو مسخره یا تحقیر میکنن باید از خودمون دفاع کنیم؛سن ما طوریه که دوست داریم خودمون رو یه طوری توی جمع جا کنیم و نشون بدیم که دیگه بچه نیستیم!خود شما دهه هفتاد یا شصتی ها هم این دوران رو گذروندین فقط فرق بزرگ ما با شما شرایطیه که توش بزرگ شدیم.
میگین نسل سوخته این؟!اگه نسل شما نسل سوختست نسل با منسل طلاقه،نسل جدایی و تنهاییه!
شما که هم سن ما بودید از سر صبح توی کوچه با هم سن و سالاتون بازی میکردید و آخر شب با لباس های گِلی
و خاکی بر میگشتین اما نسل ما این خوشی ها رو تجربه نکرد؛چرا؟به خاطر بعضی از هم نسل های شما که برای ما امنیت نذاشتن و باعث شدن ما توی کنج خونه با چیزای دیگه ای سرگرم بشیم.نسل ما نسلیه که توی تنهایی بزرگ شد؛شما دختر بچه ای که همبازی نداره و مجبوره از شدت تنهایی برای خودش خواهر خیالی درست کنه رو هیچ وقت درک نمیکنید چون شما همیشه دورتون شلوغ بوده.متاسفانه خیلی از هم نسل های من دیدن جدایی والدینشون رو تجربه کردن،اینکه دعوا و جر و بحث پدر و مادرت رو ببینی خیلی غم انگیزه.شما درک نمیکنید ندیدن حتی یک بار خنده ی پدر و مادرت با هم چه حسی داره؛چقدر توی روحیت اثر میذاره و چقدر تنهاتر میشی.تو اینو درک نمیکنی چون نسل سوخته ای.آره شاید فکرش رو هم نکرده بودی که چقدر متولد دهه هشتاد بودن سخته،اما ما با تمام این مشکلات و تنهایی هامون بازم داریم پیشرفت میکنیم،خیلی قدرت یادگیریمون بهتر از شماست.یادمه وقتی در مورد وبلاگم توی صفحه ی اینستاگرام مطلب نوشتم یکی از هم نسلای شما گفت من تازه 18 سالم بود که سایت گوگل رو باز کردم! ولی من وهم نسلای من از همون بچگی جای خالی همبازی واقعی رو با وبلاگ یا دوستای مجازی پر کردیم.نمیتونید اینو درک کنید چون شما نسل سوخته اید!
برای ما آهنگ میسازید،ما رو مسخره میکنید و فکر میکنید کار درستی انجام میدید.البته بعضی از حرفاتون هم درسته،خیلی از هم نسلای من به خاطر کمبود هاشون به سمت دوست دختر یا دوست پسر کشیده شدن و سعی کردن جای خالی محبت پدر و مادرشون رو با این چیزها پر کنن.
ولی اشتباه شما چیه؟شما با منتشر کردن این آهنگ ها که فقط مربوط میشه به درصد خیلی کمی از هم نسلای ما،اون هایی که اصلا توی این خط ها نیستن رو هم تشویق به انجام کارهایی میکنید که اصلا فکرش هم یه زمانی براشون خجالت آور بود!همه ی این ها رو گفتم که بدونید نسل ما گودزیلاها خیلی حرف ها برای گفتن داره،ما خیلی مشکلات خطرناک تر و بیشتری نسبت به شما داریم.ما توی جامعه ای خطرناک تر از جامعه ی شما داریم بزرگ میشیم،ما آینده های این کشور هستیم ولی شما دارید به جای تشویق ما به کارهای خوب و دادن امکانات به ما برای پیشرفت،ما رو تحقیر و مسخره میکنید.آره ما گودزیلاییم!چند سال دیگه که شما پیر شدین یه مشت گودزیلا از شما مراقبت میکنن وکشورتون رو در دست میگیرن....
نوشته:کیاناپرویزی
لطفا منتشرکنید دوستان
دیدگاه : ^_^
آخرین ویرایش: شنبه 7 مرداد 1396 01:24 ب.ظ
#4
دوشنبه 2 مرداد 1396 05:52 ب.ظ
هری در حال دوئل با دراکو:|
کتاب دوم:||
Hi
احوالتون دوستان؟؟
راسی گفته بودم یه پاترهدم
؟؟واااای من عاشق این دنیای جادوییم که رولینگ خلق کرده اصن محشره
خب خبر جدید زیاد دارم فعلا چندتاشو میگم:
اول درسام که امسال افتضاح بود معدلم شد 19.70
دوم تو این ماه 3 تا رمان نیمه کاره تموم کردم
آرتمیس فاول
اسرار ششگانه نیکولاس فلامل
خیابون جیغ
پ.ن:بعدا معرفیشونو میزارم
کلاسم هیچی ثبت نام نکردم:||
دیگه......
آهان دیروز تولد دنیل بوده
تولد 28 سالگیت مبارک
واقعا چجور اینجوری می کنه؟؟
کیا از این قابلیت برخورد دارند؟؟
خب حرفی برام نمونده:|||||
تا خبر های شیرین بعدیه من
بدرود
دیدگاه : harry potter
آخرین ویرایش: دوشنبه 2 مرداد 1396 06:20 ب.ظ
#3
دوشنبه 2 مرداد 1396 02:39 ب.ظ
سلووم به همگی
تابستون خوش میگذره؟؟
دوباره به آغوش نتو وبلاگ برگشتم
منتظرم باشید....
دیدگاه : summer
آخرین ویرایش: - -
#2
دوشنبه 5 مهر 1395 06:58 ب.ظ
سلام رفقا
چطورین؟؟
مدرسه خوش میگذره؟؟
خب اول یه چندتا موضوع جدیدو میگم بعد خاطرات مدرسه
اول اینکه رفتم پلنر رنگی رنگی گرفتم
دومم میکروسکوپ بابامو کش رفتم
حالا خاطرات مدرسه
آقا ما مدرسمون عوض شده یه مدرسه بزرگو خوب که خیرین ساختن
از مانتومون حرف نمیزنم کلا این موضوعو بیخیال
لازم به ذکر است من با سرویس میرم و میام
خب صبح روز اول بود من با ذوق و شوق بیدار شدم کارامو کردم و آماده سرویس که یه خانم بود
چندتا چیزو میدونستم که با یکی از بچه های دوران دبستان و یه هشتمی به همراه یه هفتمی تو سرویس بودیم و دوم دوست صمیمیم کربلا بود نمیمد
سوار سرویس شدیم ما قرار شد با اون 3 تا دوستم دم آبخوری باشیم هرچی گشتم آبخوری پیدا نکردم که دوستمو دیدم و بغل و اینا بعد اون یکی غزل بعدم مینا که بهم یه کادوی خوشگلم داد
رفتیم سر کلاس ما 23 نفریم ما هم تو یه ردیف 4 نیمکتی نشستیم ردیف آخر لازم به ذکر است ما نمیکت های یه نفره داریم
راستی یادم رفت بگم مابا دبیرستانی ها یه جاهستیم
زنگ اولمون 10 دیقه بود اونم فیزیک که معلم پارسال بود هیچیم درس نداد
زنگ دوم دینی معلم جدید یه درسم داد
زنگ سوم شیمی معلم پارسال که فقط نصیحت کرد و امتحان گذاشت
زنگ چهارمم ورزش که به دلیل تازه ساخت بودن مدرسه و نبود امکانات فقط فک زدیم
این از روز اول
روز دوم
دوستم اومدو کلی بغلم کرد و کلی خاطره گفتیم
بعدم اومد پیشمون نشست
زنگ اول زیست که یه معلم عالی بود و برای هفته بعد امتحان گذاشت(معلم جدید)
زنگ دو معلم پارسال درس قرآن که درس دادو پرسید
زنگ سوم معلم اجتماعی معلم جدید که درس داد و گفت جلسه بعد می پرسه
زنگ آخر کاروفناوری که سرمونو خورد
بعدم اتفاق خاصی نیوفتاد
کلا مختصر حرف میزنم
تا خاطرات دل نشین بعدی بدرود
دیدگاه : :))
آخرین ویرایش: دوشنبه 2 مرداد 1396 02:33 ب.ظ
#1
چهارشنبه 31 شهریور 1395 04:06 ب.ظ
خب سلام به همگی
اولین پستمو به معرفی خودم اختصاص دادم:)
من کیستم؟
من فاطمه هستم:)
13 سالمه یه خواهر دارم که 19 سالشه:)
تو تیزهوشان درس میخونم:)
تو دبستان و راهنمایی یه گروه 5 نفری داشتیم که عاشقشونم:)
اصفهان زندگی میکنم:)
اصلیتمم اصفهانیه:)
اسم دوستام تو دبستان:نرگس فریبا مائده آیسودا
اسم دوستای راهنماییم:زهرا 2تاغزل مینا
علایقم:کتاب،فیلم،گپ با دوستام،نت،موزیک،جینگیل پینگیل،خل وچل بازی
درسم:خوبه و هرسالم بهتر میشه:)خرخونم نستم
رنگ مورد علاقه:صورتی،مشکی
کتاب:داستانی علمی تخیلی ترسناک
موزیک:پاپ و رپ
فیلم:کره ای والت دیزنی کارتون و خلاصه همه چی:)
ظاهر:گندمیم،چشمم مشکی،مژه های فر:ابروپر،بینی متوسط،لب ها کوچک،گونه دارم،قدم163،وزنم 46،موهامم تا بالای باسنمه
مدرسم:فرزانگان امین3
غذایی که بدم میاد:ماکارونی
غذایی که دوس دارم:خیلین
اخلاق:با همه دوستم،وقتی با یکی دوس میشم ولش نمیکنم
،زود عصبانی میشم،تنبلم،نیمه شلخته
اولین پستمو به معرفی خودم اختصاص دادم:)
13 سالمه یه خواهر دارم که 19 سالشه:)
تو تیزهوشان درس میخونم:)
تو دبستان و راهنمایی یه گروه 5 نفری داشتیم که عاشقشونم:)
اصفهان زندگی میکنم:)
اصلیتمم اصفهانیه:)
اسم دوستام تو دبستان:نرگس فریبا مائده آیسودا
اسم دوستای راهنماییم:زهرا 2تاغزل مینا
علایقم:کتاب،فیلم،گپ با دوستام،نت،موزیک،جینگیل پینگیل،خل وچل بازی
درسم:خوبه و هرسالم بهتر میشه:)خرخونم نستم
رنگ مورد علاقه:صورتی،مشکی
کتاب:داستانی علمی تخیلی ترسناک
موزیک:پاپ و رپ
فیلم:کره ای والت دیزنی کارتون و خلاصه همه چی:)
ظاهر:گندمیم،چشمم مشکی،مژه های فر:ابروپر،بینی متوسط،لب ها کوچک،گونه دارم،قدم163،وزنم 46،موهامم تا بالای باسنمه
مدرسم:فرزانگان امین3
غذایی که بدم میاد:ماکارونی
غذایی که دوس دارم:خیلین
اخلاق:با همه دوستم،وقتی با یکی دوس میشم ولش نمیکنم
،زود عصبانی میشم،تنبلم،نیمه شلختهدرس موردعلاقه:زیست
خب دیگه چیزی به ذهنم نمیرسه
منتظر نظراتتون هستم:)
خب دیگه چیزی به ذهنم نمیرسه
منتظر نظراتتون هستم:)
دیدگاه : موزیک
آخرین ویرایش: دوشنبه 2 مرداد 1396 02:33 ب.ظ
