عُصارۀ خلقت درباره وبلاگ مطالب اخیر
آرشیو وبلاگ نویسندگان جمعه 2 مرداد 1394 :: نویسنده : "خلیل"
![]() ![]() ![]() اِن شاءَالله بعد از ماه مبارک رمضان این وبلاگم حذف خواهد شد عزیزانی که در این وبم لینک هستند در صورت تمایل به ادامه تبادل لینک و نظر به دو وب دیگرم مراجعه و اقدام نمایند balagholmobin17.mihanblog.com asheghanehayeentezar.mihanblog.com نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : چهارشنبه 25 فروردین 1395 :: نویسنده : "خلیل"
![]() ![]() ============= یکی از خُتوم مُجرّب در برآورده شدن حاجات، صلوات بر
حضرت فاطمه زهرا(س) است، که پانصد و سی مرتبه این صلوات را تکرار نماید و
بگوید: «
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی فَاطِمَةَ وَ اَبِیها وَ بَعلِها وَ بَنِیها وَ
السِّرِّ المُستَودَعِ فِیهَا بِعَدَدِ مَا اَحَاطَ بِهِ عِلمُکَ. یعنی پروردگارا:
درود فرست بر فاطمه و پدر بزرگوارش و همسر گرامیاش و فرزندان عزیزش و آن
رازی که در وجود او به ودیعه نهادی به تعداد آنچه دانش تو بر آن احاطه
دارد » که در این صلوات شریف، مقصود از رازی که در وجود مقدَّسه آن حضرت(س) به ودیعه نهاده شده، حضرت حجَّت و امام موعود(عج) هستند. نویسندهٔ صحیفهٔ مهدیه میگوید: اگر چه
این صلوات در کتب قدیمی وجود ندارد و از مرحوم شیخ مرتضی انصاری(ره) شنیده شده،
ولی به علّت ارتباطی که آن بزرگوار با حضرت بَقیةُ الله، امام زمان(عج)
داشتهاند، به احتمال قوی این دعا از آن حضرت صادر شده است. ادامه مطلب نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : جمعه 6 فروردین 1395 :: نویسنده : "خلیل"
![]() ![]() فاطمۀ زهراء(س) همچون لیلةُ القدر، حضوری مستمرّ، کار آمد و تأثیر گذار در همۀ عرصه های هستی دارد و ظرف وجودش ظرف تحقّق اراده و مشیّت الهی و اِفاضه فیض ربوبی است. اگر چه قدر و منزلت آن حضرت همچون شب قدر، ناشناخته مانده است و باید تأویل حقیقت و کُنهِ وجودش را در قیامت مشاهده کرد، امّا به مقدار ممکن و میسور، باید به سراغ این انسان کامل، مکمّل، هادی و اسوۀ ابدی رفت و به او قُرب وجودی یافت. فاطمه(س) خود قرآن مجسّم و وحی معیّن و از مفسّران و تأویل شناسان و راسخان در علم است که مصداق اولوُا العِلم، اولوُا الاَلباب، اوُتوُا العِلم و نیز اُولوُا الاَیدی وَالاَبصار، اهل تفکّر و تذکّر، برهان و عرفان یا عقل و عشق است. اَشرف انبیا، پیامبر خاتم(ص) در هنگام وداعش از دنیای فانی، نسخه ای جاودانه، یعنی قرآن و اهلبیت خویش را، برای تمام درد های انسانیّت، به جای نهاد و با تمام وجود فرمود: « اِنّی تارکٌ فیکُم الثّقلین » تا هر گونه شک و تردید را از اذهان بشریت پاک کند و به ما بگوید که هر نوع تمسّکی به غیر این دو مصداق پناه بردن به اَوهَنُ البیوت است و نتیجه ای جز سقوط در جُرُفٍ هارٍف یعنی پرتگاهی سست و نرم در پی نخواهد داشت. عصارة بهشت با توجّه به اصطلاح معروفِ « اَهلُالبَیتِ اَدرِی بِما فِی البَیتِ » برای پی بردن به راز و رمز ها و اسرار این خاندان، راهی جزء پناه بردن به کلام خود ایشان نیست و بقیّه سخنان و جملات، یار شدن با ظنّ خویش است، و نیل به راز لیلة قدر و سِرّ مستودَع، تقوای بیرونی میطلبد و امداد الهی و برای پای چوبین تقوای ما، کاری است بس سخت و طاقت فرسا. قلم زدن در مورد اَمَةُ الله، یعنی کنیز و بندۀ ویژۀ خدا اذن الهی میطلبد و جرئتی اسدُ اللهی، و خلق را یارای ادراک مقام علمی و عَملی فاطمه زهراء(س) نیست و معرّفت به کُنهِ شخصیت فاطمه(س) میسور احدی نیست، که آن انسان کامل را باید انسان کامل بشناسد و بشناساند. از این رو برای پی بردن به راز و رمز ها و اسرار عصارۀ هستی، از کلام رسولُ الله(ص) و اهلبیت آن حضرت کمک می گیریم. موضوع تولّد ایشان یکی از جنبه های راز گونه و پیچیده ای است که دارای برنامه ریزی طولانی بوده است، یعنی همان گونه که زندگی کوتاه دنیوی آن بانوی بزرگوار هنوز سرشار از ناگفتههای زیاد است و نامعلوم بودن مَدفن شریف او سال هاست که دل عاشقان را داغدار ساخته، و قدرش همچون قبرش ناشناخته مانده، تولّد او نیز سِرِّ غامِض و سر به مُهری است که فقط نکاتی از آن از طریق سخنان فرزندان بزرگوارش به ما رسیده و برای شنیدن همین نکات هم، ظرف ذهن ما، بسی کوچک و کم حجم است. مسیر برنامه ریزی شدۀ الهی برای تولّد حضرت فاطمه(س) را می توان به دو بخش تقسیم کرد: بخش اوّل: اسرار پیش از تولّد تا زمان تولّد آن حضرت و بخش دوّم: اسرار زمان ولادت و کیفیت تولّد آن حضرت. بر اساس حکمت الهی، تولّد دختری که تکمیل کنندۀ موضوع نبوّت و پایه گذار مسئلۀ امامت است نیازمند مقدّماتی است که در صورت فراهم نشدن آن مُقدِّمات، کار به سرانجام نمی رسد، در بارۀ اینکه خلقت نوری پنج تن آل عبا قبل از آفرینش حضرت آدم(ع) صورت گرفته، احادیث فراوانی آمده است و همچنین در موضوع خطاب خداوند به پیامبر(ص) و علی(ع) با عبارت « لَولا فاطِمةَ لَمَا خَلقتُکُما » نیز مسئله جزئی تر می شود. ![]() ![]() 1 - بشارت تولّد حضرت زهراء(س) در معراج پیش از تولّد حضرت فاطمۀ زهراء(س) خداوند متعال در معراج که مهمترین مسائل و اتّفاقات و حوادث هستی بین خداوند و رسولش ردّ و بدل شد بشارت تولّد ایشان را به نبیّ مکرّم اسلام(ص) داد و فرمود: « ای پیامبر: خداوند ولادت فاطمه را از خدیجه دختر خُویلد به تو بشارت میدهد »(1) 2 - جدائی چهل روزۀ پیامبر(ص) از خدیجه(س) به امر خدا خداوند متعال به پیامبر(ص) دستور میدهد كه باید چهل شبانه روز از حضرت خدیجه(س) دوری گزیند. در بخشی از حدیث آمده است: پیامبر(ص) در ریگزار اَبطَح با عمّار یاسر، منذر بن ضحضاح، ابوبكر، عمر، علیّ ابن ابیطالب(ع)، عبّاس بن عبدُالمطلّب و حمزه بن عبدُالمطلّب نشسته بودند. ناگهان جبرئیل(ع) در صورت عظیمش بر او فرود آمد، بال هایش را از مشرق تا مغرب گسترانیده بود. پس ندا داد: « ای پیامبر بزرگوار: خداوند بر تو سلام می فرستد و به تو دستور میدهد كه چهل روز از حضرت خدیجه فاصله بگیری »(2) در این حدیث، دو نكته مهم قابل تأمّل است، نکتۀ اوّل اینكه جبرئیل(ع) با هیبت اصلی خود بر پیامبر اکرم(ص) فرود آمد. این مسئله نشان می دهد كه حامل پیامی بسیار مهم برای پیامبر(ص) بوده است، همچنان كه برای اعلام امر رسالت و نبوّت هم با هیبت كامل و عظیمش بر آن حضرت ظاهر شد.(3) نكته دوّم این که واژه « یَأْمُرُکَ یعنی خداوند به تو دستور می دهد» متضمِّن این معناست كه دستور لازمُ الِاجرا و دارای وجوب فوری است، زیرا خداوند از عشق و محبّت بین پیامبر(ص) و خدیجه(س) به یکدیگر آگاه بود و میدانست چنین دستوری بر آن دو حضرت، سنگین و سخت است. این موضوع از ادامۀ حدیث پیداست که می فرماید: « ... پس آن بر پیامبر(ص) سنگین و سخت آمد، زیرا او عاشق و دلباخته همسر وفادار خویش بود »(4) ولی چون دستور، دستور الهی و لازمُ الِاجرا بود، پیامبر(ص) بر انجام آن لحظه ای درنگ نكرد و از همان لحظه، امر الهی را شروع نمود، بدون اینكه واقعیّت امر را به حضرت خدیجه(س) اطّلاع دهد. از این رو، آن حضرت در روزهای آخر دورۀ چهل روزه، عمّار یاسر را به خدمت خدیجه(س) فرستاد و به او فرمود: « به خدیجه بگو: گمان نكن كه من از تو بریده و تو را رها كردهام، بلكه پروردگارم برای اجرای آن به من دستور فرموده است. در این قضیه خوب بیاندیش. خداوند هر روز با وجود تو بر بزرگان فرشته ها و ملائکه افتخار میكند »(5) مهمترین نکته در این دورۀ چهل روزه، امر خداوند به عبادت است. در همان روایت آمده است که پیامبر اکرم(ص) در این چهل روز، روزه دار و در شب ها به عبادت خداوند مشغول بود »(6) 3 - افطار با غذای مخصوص بهشتی پس از پایان چهل روز، میکائیل(ع)، اسرافیل و جبرئیل(ع) بر پیامبر(ص) نازل شدند و جبرئیل(ع) به پیامبر اکرم(ص) گفت: « پروردگار به تو دستور می دهد كه از این غذا افطار كنی » سپس ظرفی آورد که در آن، خوشه ای خرمای تازه و خوشه ای انگور بود. رسول خدا(ص) از آنها میل فرمودند. بعد از آن، آب نوشید تا سیراب شد. پس اراده فرمود که دست های خود را بشوید، جبرئیل بر دست هایش آب ریخت. میكائیل آن را شست و شو داد و اسرافیل با دستمالی دست های مبارک حضرت را خشک كرد. آنگاه اضافه غذا را با ظرف آن به طرف آسمان بردند »(7) در این قضیه دو نکتۀ مهم قابل دکر است و آن اینکه اوّلاً: یكی از فرشتگان مقرّب الهی، یعنی جناب اسرافیل(ع)، به عنوان یک خدمت كار در این زمان و برای این موضوع حضور یافته است. ثانیاً: در بخش دیگری از حدیث آمده كه حضرت علی(ع) میفرمایند: « روش پیامبر(ص) این بود كه هنگام افطار به من دستور می داد در منزل را باز كنم تا اگر كسی خواست غذا بخورد، وارد شود ولی در آن شب به من فرمودند: « كنار در بنشین و كسی را راه نده زیرا خوردن این طعام بر غیر من حرام است »(8) 4 - بازگشت با شتاب پیامبر(ص) به خانۀ خدیجه(س) پس از آنكه پیامبر(ص) از آن غذای بهشتی و الهی میل فرمودند، جهت اقامۀ نماز قیام فرمودند که جبرئیل(ع) آن حضرت را از نماز خواندن منع نمود و به او فرمود: « اكنون وقت نماز نیست، بلكه باید به خانه خدیجه(س) بر گردی و با وی همبستر شوی. خداوند اراده فرموده كه امشب از صُلب تو فرزندی پاک بیافریند. » رسول خدا(ص) به دنبال این فرمان الهی، فوری به طرف خانه خدیجه حرکت کرد »(9) از عبارت « وَثَبَ اِلی، پرید و بر جست. » می توان فهمید كه اوّلاً: امر و دستور الهی وجوب فوری داشته است و ثانیاً: پیامبر اكرم(ص) به خاطر علاقۀ وافری كه به همسر خویش داشت، به محض رُخصت الهی برای دیدار خدیجه(س)، به منزل ایشان رفت و این عشق دو طرفه بود، زیرا در حدیث آمده است كه حضرت خدیجه(س) هنگامی كه صدای پای پیامبر(ص) را شنید، با شادمانی و خوشحالی فراوان در را باز كرد و به استقبال پیامبر(ص) شتافت.(10) ![]() ![]() 1 - سخن گفتن حضرت زهراء(س) در رَحِم مادر هنگامی كه حضرت خدیجه(س)، با پیامبر اکرم(ص) كه فردی یتیم و فقیر بود، ازدواج نمود، زنان مكّه از او دوری میگزیدند، بر او وارد نمیشدند، او را تنها گذاشته بودند و حتی بر او سلام نمیكردند. از این رو، حضرت خدیجه(س) احساس تنهایی مینمود. زمانی كه به فاطمۀ زهراء(س) حامله شد، حضرت فاطمه(س) در رحِم حضرت خدیجه با او حرف میزدند و او را به صبر و شكیبایی دعوت مینمود و او را دلداری می داد. حضرت خدیجه(س) تا مدت ها حرف زدن حضرت فاطمه(س) با خود را از پیامبر(ص) مخفی میكرد تا اینكه روزی رسول خدا شنید كه حضرت خدیجه صحبت می کند و حرف می زند. پیامبر(ص) به خدیجه(س) فرمودند: « با چه كسی سخن میگویی؟ » خدیجه(س) به پیامبر(ص) عرض كرد: « جنینی كه در شكم من است، پیوسته با من حرف می زند و موجب آرامش من می شود. »(11) 2 - انتقال نسل پیامبر(ص) از طریق فاطمۀ زهراء(س) پیامبر اکرم(ص) به حضرت خدیجه(س) فرمودند: « جبرئیل به من خبر داد كه آن جنین دختر است و نسلی پاک و مطهّر دارد و خداوند متعال نسل مرا از ذریّۀ او قرار خواهد داد و از نسل او امامانی خواهند آمد كه پس از من و بعد از اتمام وحی، خلیفه های الهی بر روی زمین خواهند بود »(12) نكته مهمّ در اینجا این است كه معمولاً نسل هر فردی از طریق فرزند پسر او ادامه می یابد و اصطلاحاً به كسی كه فرزند پسر ندارد، اَبتَر می گویند، ولی از جمله رازها و اسرار وجود مقدّس حضرت زهراء(س) این است كه نسل رسول خدا(ص) از طریق ایشان منتقل می شود. 3 - حضور چهار زن برتر جهان هنگام تولّد حضرت زهراء(س) هنگامی كه زمان فارغ شدن و وضع حمل زنی میرسد، معمولاً زنها برای كمک به او اقدام می کنند ولی هنگامی كه حضرت خدیجه(س) به زنان قریش و بنی هاشم پیغام كمک فرستاد، آنها با كینه ای كه از ازدواج ایشان با پیامبر(ص) به دل داشتند، از كمک به او سر باز زدند. در این هنگام، خداوندی كه تمام مقدّمات را به نحو احسن برای تولّد بانوی بزرگ عالَم خلقت حضرت زهرای مرضیه(س) آماده و مهیّا ساخته بود، افرادی بی نضیر و بزرگ را برای یاری و کمک به حضرت خدیجه(س) در امر زایمان فرستاد. در این هنگام چهار زن بلند قامت و نورانی بر او وارد شدند كه بیشتر، زنان بنی هاشم بودند. حضرت خدیجه چون آنها را دید، ابتداءً ترسید. یكی از آنها گفت: « ای خدیجه: ناراحت مباش، چرا كه ما را پروردگارت به سوی تو فرستاده است، ما خواهران تو هستیم، من ساره هستم و ایشان آسیه دختر مزاحم، رفیق تو در بهشت، این مریم دختر عِمران و ایشان صفورا، دختر شعیب است »(13) 4 - نورانی شدن شرق و غرب دنیا به نور زهراء(س) در روایت آمده است که پس از ولادت حضرت زهراء(س) نوری عظیم از ایشان بلند شد تا اینكه این نور به تمام خانه های مكّه داخل شد و در شرق و غرب زمین، جایی از این نور خالی نماند »(14) 5 - خوراندن آب كوثر به حضرت فاطمۀ زهراء(س) پس از آنكه حضرت متولّد شد، زنی كه در مقابل حضرت خدیجه(س) بود، آن نوزاد را گرفت، اندكی از آب كوثر كه قبلاً توسّط حورُالعین آماده گشته بود، به او خورانید و در آب كوثر شست و شو داد و با دو پارچه سفید رنگ كه از شیر، سفید تر و از مشک و عنبر خوشبو تر بودد، یكی را بر بدن نوزاد و دیگری را بر سر او بست.(15) 6 - گفتن شهادتین توسّط حضرت زهراء(س) در لحظۀ تولّد حضرت فاطمۀ زهراء(س) در بدو تولّد لب به سخن گشود و جملات زیبای شهادتین را بر زبان جاری کرد و فرمود: « خدایی جز الله نیست، پدرم رسول خداست و سرور تمام انبیاء، همسرم علی مرتضی(ع)، سرور تمام اوصیاء و فرزندانم حسن و حسین، سرور تمام بنی آدم »(16) و نام تک تک فرزندان معصومش را برد و بر آنها سلام كرد (17) 7 - رشد اِعجاز انگیز حضرت فاطمۀ زهراء(س) حضرت فاطمۀ زهراء(س) در هر روز به اندازه ای رشد می كردند كه بچّه های دیگر در ماه به آن اندازه رشد می كنند و هر ماه به اندازه ای که بچه های دیگر در یک سال رشد می کردند.(18) 8 - گفتن اذان و اقامه توسّط پیامبر(ص) در گوش فاطمه(س) از حضرت علی(ع) روایت شده است: « هنگامی كه فاطمه(س) متولّد شد، پیامبر اکرم(ص) وارد شد و در گوش راست حضرت فاطمه(س) اذان و در گوش چپ او اقامه گفت و پیامبر(ص) با هر كس مانند این انجام داد، از شیطان در امان ماند »(19) منـابـع: 1 - تفسیر فرات کوفی، صفحۀ 211. بنقل از « بدانید من فاطمه هستم، صفحۀ 22 » 2 - بحارُالانوار، جلد 16، صفحۀ 78، بنقل از « بدانید من فاطمه هستم، صفحۀ 23 » 3 - بدانید من فاطمه هستم، صفحۀ 24. 4 - بحارُالانوار، جلد 16، صفحۀ 78. 5 - بحارُالانوار، جلد 16 صفحۀ 78. 6 - همان آدرس. 7 - همان ادرس، صفحۀ 79. 8 - همان آدرس. 9 - همان آدرس. 10 - همان آدرس. 11 - اَلعَدد القویه لِدَفع المخاوف الیومیه، صفحۀ 22. 12 - بحارالانوار، همان، صفحۀ 80؛ بنقل از همان منبع. 13 - امالی شیخ صدوق، صفحۀ 475، بنقل از همان منبع، صفحۀ 38. 14 - بحارالانوار، همان، بنقل از همان منبع، صفحۀ 39. 15 - همان آدرس. 16 - همان آدس. 17 - همان آدرس. 18 - همان آدرس، صفحۀ 81، بنقل از همان منبع، صفحۀ 41. 19 - همان ادرس، جلد 43، صفحۀ 255، بنقل از همان منبع، صفحۀ 4. ادامه مطلب نوع مطلب : برچسب ها : لینک های مرتبط : چهارشنبه 5 اسفند 1394 :: نویسنده : "خلیل"
![]() ![]() حضرت علی(ع) بنابر امر الهی و سنّت حسنۀ اسلامی، بر آن
می شود
تا با ازدواج به کشتی زندگانی خود سکونت و آرامش بخشد. اما شخصیّتی
چون علی(ع) هرگز در همسر گزینی به یک آرامش نسبی وموقّت
اکتفا نمی کند و اُفق های دیگر زندگانی را نیز از نظر دور نمی دارد. لذا
خواستار همسری می شود که از نظر ایمان، تقوی، دانش، بینش و نیز نجابت و
اصالت، کفو و هم شأن او باشد. چنین همسری جز دختر رسول خدا(ص) حضرت فاطمه
زهراء(س) که به همۀ خصوصیات او از هنگام تولّد تا آن زمان کاملاً
آشنایی داشت، کسی دیگر نبود.
|
||