|
چیزی ندارم
لایق تو
جز هذیان هایم
بپذیر
برگ سبزیست
تحفه درویش......
چه کند ،بی نوا
ندارد بیش.
-------------------
گرسنگی.
گرسنگی نان ،گرسنگی عشق،
گرسنگی آزادی....
ودستان تهی انسان ها درتمامی قرون،
وعطش سیال خواستن،
در حجم های بهت وحیرت وخشم
وحضور همیشه مداوم مرگ،
در برهوت همیشه تشنه آرزو ها....
گرسنگی چشم ها درطلب باران
وشوق باریدن وروییدن.
***********
عشق برای من
بارسنگین دلبستگی هاست
به رنج های آدمی
مفهوم عظیم فرا رفتن
از کنار دردها.
غاری ست دردل بزرگترین
وستبر ترین کوه های رنج.
می خواهم دراین غار
هم چون انسان های دور،دور
بدوی وگنگ پناه گیرم.
***********
مدیر وبلاگ : حسن تنگسیری
- کل بازدید :
- بازدید امروز :
- بازدید دیروز :
- بازدید این ماه :
- بازدید ماه قبل :
- تعداد نویسندگان :
- تعداد کل پست ها :
- آخرین بازدید :
- آخرین بروز رسانی :
|
|