:|
داره میترکه مخم پوففففففففففففف
دختری غرق در افکار خودش
+نسل ما همون نسلی میشه که وقتی
رفت دانشگاه میپرسه :
استاد دفتر چندبرگ برای این واحد لازمه؟
استاد چه کتاب نمونه سوالی داشته باشیم
تا اخر ترم بتونیم این واحد رو پاس کنیم؟!
استاد برای این اثبات یا برای این
مبحثتون چقدر جا لازم داره؟!
استاد کتاب تست انرژی اتمی خوبه یا خیلی
سبز؟!
استاد نمیشه کلاسارو زودتر تموم کنید
خسته شدیم هرروز درس هر روز امتحان؟!
+امروز معلم عربیمون اومد سرکلاس فکر کرد چیز جالبی گفته من رتبم توی کنکور شد 189 یا 182 (دقیقن یادم نیست چی گفت اصلن حواسم سر کلاس نبود خوابم میومد)یکی نیست بگه خانوم محترم اینطوری که تودرس میدی ما توی کنکور فقط بوی سوالات عربی به مشماممون میرسه تازه بااین امتحانایی که بالاترین نمره آزمون تستیش6باشه انتظار داره ما حداقل پنجاه درصد بزنیم عربی!
+انجمن نهال دوستی مال معلم کامپیوترمونه لینکش یسر بزنین تازه راه افتاده میخوایم شلوغش کنیم بقول خودش مثل خونه ایی هست که اجاره شده اما هیچ استفاده ایی نداره سر بزنین اگه دوست داشتین!(عاشقشم خیلی باحاله یه جیگریه لنگه نداره)
انالله و انا علیه المدرسه
بازگشت همه به سوی مدرسه است
با نهایت تأثر و تأسف اتمام سه
ماه عشق و صفا و حال و خواب صبحگاهی و آغاز نه ماه بدبختی بیچارگی،درس،امتحان و
هزازان کوفت و زهرمار دیگر را به تمام دوستان دبیرستانی و دانشجو تسلیت عرض می
نمایم...
+بیچاره شدم نیدونم کتابامو تو کدوم سوراخی گذاشتم
+
+بچه ها اگه دیگه نت نداشته باشم چی؟وای غیر ممکنه من بتونم طاقت بیارم
من اومدم چه پر غرور
اومدم از راه دور اومدم خسته نباشم
سلام سلام
کلی پست میخواستم
بزارم زاییده شده از ذهن خودم خو نشد به دلیل هجرت ناگهانی بنده به خونه مادرجونم
خلاصه گزیده از این پستها رو میذام
1)روز دختر مبارک
2)تولد خود جون جونیم مبارک
3)ادم شاخ در میاره!!(خطاب به مردمی که به شمال سفر میکنند فکر میکنند اومدن جزایر هاوایی والا )
خط خطی1:ملسی از دوست جونیام از جمله :قایق
جونی.خوله سوکسه جونی.فازی جونی و یکدیگه که اسمش یادم نیست روز18شهریور منو
یادشون بود
خط خطی2:بعضیا رو ک میبینی باید جفت پا بری تو حلقشون تا خفه شن
خط خطی4:راستی دست راستم کباب شده
خط خطی5:
باز آمد بوی گند مدرسه
بوی شیطونی راه مدرسه
بوی ماه مهر ماه چرت و پرت
بوی پرسش های خشک مدرسه
باز میبینم در چشم بچه ها
گریه های در کلاس هندسه
بوی امتحان راخواهم شنید
از نگاه خشم بار مدرسه
دانش آموزای عزیز تسلیت میگم بازگشایی مدارس رو آن هم بصورت
ناگهانی ...
من ایرانیم !!!
نامم عربی است اتومبیلم ژاپنی ترجیحا پارچه لباسم فاستونی انگلیسی غذای موردعلاقه ام پیتزای ایتالیایی و عاشق سریال حریم سلطان تركی هستم این البته همه ماجرا نیست
من ایرانیم !!!
معتقدم پیكان خیانت تاریخی بوده است آبگوشت غذای عقب مانده هاست و فردین هم هنرپیشه ابگوشتی عاشق ژان والژان بینوایان ویكتور هوگو هستم و شاهنامه ، پدرم یكی داشت، نمیدانم چه شد
من ایرانیم، فدایی امام حسین، نا اشنا با بابك خرم دین نام دخترم زهرا به احترام بانوفاطمه زهرا و عاشق جنیفر لوپز اما؟ من ایرانیم !!! شب ها بی بی سی می بینم، و رادیوی مورد علاقه ام رادیو فرداست!
آیا براستی من ایرانیم؟؟؟؟
+نظرات فقط تایید میشوند حس جواب دادن نیست
خدایا ...
رمضان ماه مهمانی توست ...
سفره ات هر روزِ سال پهن بوده ،
ولی این روزها ، پذیرایی ها ویژه است ...
از خوان گسترده ات چشم و دلی سیر میخواهم ...
شکم سیر را هر روز قبل از رمضان مرحمت نموده ای ...
الهی شکر
عید فطر مبارک
من یسری فانتزی دارم که وقتی مدرسه میرم کفر دوستام البته بعضیاشون ازش در میاد:
1)اولین روز مدرسه قبل از اینکه بشینم سر صندلی تمیزش میکنم با یه دستمال
2)وقتی معلما شروع به درس دادن میکنن تا خود خرداد من یه دفتر چک نویس دارم که اول توی اون مینویسم بعدش میرم خودنه تو دفتر اصلیم وارد میکنم
3)تازه دفتر قواعد عربیم عین دفتر نقاشی بچه های مهد کودکه از بس رنگاوارنگه
4)موقع زنگ تفریح اگه بخوام اب بخورم با لیوان اب میخورم
5)یا وقتی میخوام لقمه بخورم کاملا از پلاستیک درش نمیارم ریز ریز میخورم که همش دوستام میگن اونطوری نخوری
6)وقتی یکی از دوستام داستانای تخیلی تعریف میکنه میچسبونتشون به واقعیت دم به دم میزنم تو پوزش
خلاصه نگار تو پای ثابتی اگه کاری انجام میدم که شما کفرتون درمیاد خصوصی بده بزنم تنگ این
+خلاصه اقا محمود اگه بار گران بودی رفتی مطمئنم نامهربان بودی رفتیاولش که دست خانوم معلممون درد کنه به روی خودش نیورد من نمیدونم دیروز امتحان داریم مردم چه بیخیال میمونن!!!
بعدش که به لطف مرحمت مردم تو کوچه پام پیچ خورد ده دقیقه اول کلاسو افتادم بهم میگه بازم مثل جلسه قبل خواب موندی؟؟درسته جلسه قبل خوابیدم اما دلیل نمیشه که همش دیرکردنم بخاطر خواب باشه من اگه با این سابقه درخشان بخوام قرار داشته باشم (فکر بد نکنید از نوع کاری)همشون رو هوا پرواز میکنن درسال کلی هم ضرر میکنم
حالا خب من دیروز شوت میزدم کتابو اشتباه اوردم تو هم که نمیخواستی درس بدی واقعا هدفش از به زبون اوردنش چی بود؟؟خب حالا خوبه خودش چندبار کتاب منو برده اوردنش 3ترم طول کشیده مردم وقتی روزه میگیرتشون نمیدونن چطور خودشونو مهار کنن
پ.ن:داییم اومد خیلی دلم براش تنگ شده بود از خوشحالی از دیشب تا حالا ذوق مرگم
پ.ن:دوره کلاس اتوکد امروز تموم میشه(قابل توجه استاد پویا رو پیشنهادم فکر کن)
پ.ن: به پسر کوچولوئه میگم کلاس چندی؟
میگه دوم .
میگم چهار عمل اصلی رو بلدی؟
میگه بععععععله : ضرب ، تقسیم، جمع ، تفریق
میگم آفرین پسر با هوش . چهار مزه اصلی رو هم
میشناسی؟
میگه بعععععععله : ماست و خیار، چیپس و ماست
موسیر، گوجه، آب میوه
اینا بچه نیستن که اژدهان
یه
دیالوگ زیبا در کلاس کامپیوترمون (البته فقط من شنیدم چون جفتشون کنار من بودن):
پسر
جامدادیشو سر کلاس دراورد , یکی از دخترا گفت هه کیف آرایشه؟؟
گفت آره
پنج شنبه شب خونه ما جا گذاشته بودیش واست آوردم
دختره رفت
رو سایلنت
خخخخخخخخخخخخخخخخخخخخ
+هیچ دقت کردین رو کارت شارژ 2تومنی ایرانسل زده تقریبا هزارونهصد و خورده ایی البته با حساب مالیات برارزش افزوده هستش اما وقتی کد وارد شد میبنی هزاروهشتصدتاست اولین اسمس رو فرستادی میشه 1700تا ؟؟اخه این چه مدلشه یه کارت شارژ 5تومنی میگری 400تومنش مالیات میشه بعد مامان ادم میاد میگه مگه شارژتو میخوری اینقدر زود تموم میشه تازه یدونه 5تومنی گرفتی
++یه اقاهه سر کلاس کامپیوترمون هست کارمنده البته نمیخوام توهین کنم به کارمندای دیگه اما ایشون زیادی خنگه میزنه میخواسته بره دندون پزشکی همون موقع سر کلاس بوده گوشیشی زنگ میخوره میگه من الان تو دندون پزشکی هستم برای افطار نمیرسم شما خودتو یجوری راستو ریستش کنید وقتی ادمو روزه میگیره چه کارها که نمیکنه
++تا میام کتابمو بردارم، کتابم به حرف میاد میگه:
بیااااااااااع دوری کنیم ازهم
بیااااااااااع تنها بشیم کم کم
بیااااااااااع بامن تو بدتر شو
بیااااااااااع از من تو رد شو
بعد خانوم معاون میگه بشینید کتابای سال قبلتونو مرور کنید که دیگه وقت ندارین
++اینم یه حال گیری اساسی با کلی ذوقوشوق اومدم پلان یه خونه دو خوابه کشیدم سمپل های اتوکد رو دانلود کردم فایل زیپ شده بود باز نشد شانس داشتم اسمم الان شمسی خانوم بود بقرعان
سه تا مرد مست سوار تاکسی شدن..
در رو که بستن ، راننده دید خیلی مستن ،
سریع ماشین رو روشن کرد ،بعد زود
خاموش کرد گفت:
مسافران عزیز رسیدیم به مقصد..!
مرد اولیه پول میده پیاده میشه…
مرد دومیه نه تنها پول میده بلکه تشکر هم
میکنه !
مرد سومیه اما با عصبانیت تمام یه دونه
محکم میزنه تو سر راننده !
راننده میگه چرا میزنی..؟
اونم میگه: اینو زدم که درس عبرتی بشه
واست از این به بعد تند نری..!
داشتی هممونو به کشتن میدادی مرتیکه…!
پ.ن:چرا نوشتن پست جدید حسش نمیاد؟؟
بنده در دوران کودکی علاقه ای به خلبان شدن نداشتم!
اما از بد روزگار در دوران دانشجویی کمی تا
قسمتی چتر باز از آّب در امدم وبعد از ترم اول
کمتر درسی بود که با تقلب یا به امید تقلب سر جلسه
امتحان نرفته باشم!پس اگر قرار به انتخاب خاطره
از تقلب باشد انتخاب یکی از بین اون
همه خاطره باید کار سختی باشه!
مثلا میشه از امتحان پایان ترم
استاتیک شروع کنم که تقلب رو به صورت
کاملا حرفه ای در دستشویی جاسازی کرده بودم
واز بد شانسی درست همون روز آب قطع شد
وامیدمون ازتقلب قطع شد وافتادم!
یا میشه ازامتحان فیزیک ۲ بگم که امتحان
تستی بودومن ودوتا از دوستام از رو دست یکی
از دخترای کلاس نوشتیم اما بعدش فهمیدیم که
چه فایده که ترتیب سوالات یکی نبوده
وجمع نمرات سه نفرمون به نمره
قبولی نمیرسه واز همه بدتر اینکه
اون دختره از همه کمتر گرفته!
یا از یه استاد دیگه که از لحاظ سنی چیزی از
عمو جغدشاخدار کم نداشت حتی وقتی تقلبمون رو گرفت
هم از رو نرفتیم واونم با اون صدایی که
انگار از ته چاه میومد بهمون گفت:
حالا درسته……..
ما…….
چیزی نمیگیم………..
ولی خب شمام رعایت ……………کنید!
یا اشاره کنم به امتحان میان ترم درس مقاومت
مصالح که جزوه رو با دوستم نصف کردیم
وهرکسی نصف خودشو تو یه کاغذ مچاله نوشتیم
وبه هم دیگه دادیم تا بهترین افتخار دوران دانشجوییم
(البته تا امروز) کسب بشه ونمره دوم کلاس رو
کسب کنم!
گرچه وقتی تو پایان ترم با نمره ۱۲ از دستش
خلاص شدم استاد بهم گفت:
با اون میان ترم درخشان ازت انتظار زیادی داشتم!
اما جای داره یاد کنم از استاد(ن)
که حسرت تقلب تو کلاسش تو دلم موند!
کسی که صاحب کرامات متعدد بود مثلا علاوه بر اون کنترل
های معمول ماشین حساب های همه بچه هارو یکی یکی چک میکرد
تا کاری جز چهار عمل اصلی ازشون بر نیاد!
وبرا امتحان کلاس بزرگی رو انتخاب میکرد وکروکی کلاس رو میکشید
واز بچه ها میخواست که شماره دانشجویی خودشون روبنویسن
ومدعی بود که تو خونه تمام ورقه های همسایه رو با هم تطبیق میده
تا در حق کسی اجحاف نشه!
یه بار هم با افتخار اعتراف کرد اسم
تموم کسایی رو که برا دستشویی
میرن بیرون رو مینویسه تا مو رو از ماست بکشه بیرون!
حالا بگذریم از اینکه یه باربه یکی از
بچه ها که راه حلش تقریبا با جزوه یکی بود
صفر داد وازش خواست که اگه اعتراضی
داره به (آموزش دانشکده) منعکس کنه!
((اخودمون درس بخونیم یه طرف میلنگه تقلب میکنی یطرفه دیگه می لنگه حالا واقعا هدفمون از درس خوندن چیه به استثنای یکی از دوستای خل خودم))
تا به حال شده دوست داشتنت را قورت بدهی… ؟!
لبخند بزنی…
بی تفاوت باشی…؟
شده دلتنگی بپیچد به دلت،راه نفست راببندد،خفه ات کند…
هی دستت برود سمت گوشی…
برش داری…
نگاهش کنی…
پرتش کنی…..
برش داری…
نگاهش کنی…
پرتش کنی…؟
شده یک آهنگ برایت شود روحِ یک لحظه…
بشود خاطره…
و هر چه تکرار شود دیوانه ترت کند…؟
شده بروی همان خیابانی که با او رفته ای…
چند متر جا را هی بالا و پایین کنی…
اشک بریزی و…
لذت ببری…
همانقدر که آن روز لذت بردی…؟
شده قسم بخوری دیگر کاری به کارش نداری…
اما یکهو در یک لحظه گوشی موبایل را برداری،پیغامی تایپ کنی…
انگشتت برود سمت کلمه send…
منطقت بمیرد، قلبت تند تند بزند و…send کنی…؟
شده تمام روز را در انتظار یک جواب،بیقرار باشی…
نرسد این جواب…
آخر گوشی را برداری واینطور بنویسی:"اشکالی نداره، اگه نمیخوای جواب بدی،نده…
فقط میخواستم بدونم خوبی؟همین…
مواظب خودت باش "شده باز جوابی نیاید…؟
باز بشکنی…
هزار بار دیگر هم بشکنی اما باز با دست و دلِ شکسته،دوستش داشته باشی…؟
شده این همه عاشق باشی…؟!؟
با تمام احترامی که برای تمامی معلما قائلم وروزشونو تبریک میگم این پست از وبمو به یه معلم بنام ""ایت الله معلم امار""اختصاص دادم:
+اول از همه که جلسه اول اومد کلاس من به شخصه فکرکردم معلم دین و زندگی اومد کلاس یه مانتو به تن داشت عین عبا.
++از همون جلسه اول شروع کرد به نصیحت از اونجایی که زنگ وسط همیشه امار داشتیم از ساعت 9:30شروع میکرد به توصیف ماجرای 14معصوم تا یک ربع مونده به زنگ تازه اونم اگه وقت داشت درس میداد اگر نه که گروهی میخوندیم درسو به نتیجه میرسیدیم
+++تازه گروه بندی هامونم خیلی جالب بود اینکه به ترتیب قد ننشسته بودیم طوری که اگه جاهامونو باهم توی گروه عوض میکردیم اخر کلاس هم بود برمیگردوندتمون به حالتی که خودش تنظیم کرده بود.
++++به عقیده شخص خودش معلم منعطفی هستش !!!اخه این چه معلم منعطفیه که نمره مستمرتو بخاطر نیم نمره ایی که برای انضباط میذاره میکشه پایین یه نفر به اتیش چن نفر میسوزه تازه بعدشم ما یککبار نشد امتحان داشته باشیم خبر داشته باشیم از قبلش بعد امتحاناتشم سوالات بسیار مزخرفی هستن که اصلا به درس امار نمیخوره
+++++اگه فقط کلاس ما باهاش مشکل داشت باز یه چیزی سوم تجربی دووم ریاضی وانسانی دسته جمع باهاش مورد دارن
++++++در ضمن یک موضاعات مزخرفی رو برای پروژه بهمون داد که عقل جن هم بهش نمیرسه شانس بزرگ این بود که کلاس ما پاورپوینت داشت!!کلاسای دیگه ماهنامه یا روزنامه دیواری باید درست میکردن هرنفری فکر کنم 3بار تاالان کارشو انجام داد هر دفعه یه ایراد گرفت
++++++خلاصه این گوشه ایی از بایدها ونبایدهای کلاس آمار بود!!
ادامه این پست بعد از امتحان امار چون بعد ازاینکه سوالا پایان ترمشو دیدم میتونم بقیه اظهاراتمو بگم
شناسنامه رو بیخیال!
محل تولد من،آغوش گرم و پر محبت توئه مادر....
پ.ن:درسته مامانمو اذیت میکنم اما تنها امید زندگیمه.
پ.ن:درسته زیادی حرص میدم مامانمو شیطنت میکنم اما تمام دنیامه
دیگه نمیدونم چی بگم!!
درد یک پنجره را پنجره ها میفهمند
معنی کور شدن را گره ها میفهمند
....
کارم از یکی بود یکی نبود گذشته است...
من در اوج قصه گم شدم....
وعشق یعنی یکی بود ویکی"نابود"
خانه ایی خواهم ساخت
که در و پنجره اش قفل شود
گریه آخر شب هایم ...
انگار کافی نبوده...
این روزها...
اول صبح ها هم...
گریه میکنم...
اول
ازهمه سلام این پست به معنی خدافظی نیست البته اگه هم نمیگفتم براتون عضو خنثی
بودم برای همه خنثی هستم
++بعدشم فصل امتحانات نزدیکه میخوایم بریم
بترکونیم برگردیم با انرژی بیشتر برای تابستون
++یه چیز دیگه اگه حواستون به این وروجک هم بود
یه گردوخاکی هم از اینجا بردارین خوشحال میشم
++بعدشم این وسطا یه گریزی میزنیم میایم ختمتتون
++دیگه اگه سوژه جدید
یا از این قبیل هم یافتم میام میذارم شما هم استفاده کنید
البته اگه تشریف اوردین!!