...

★¸.•¨`*•.¸★شادمانی همه جا پشت دراست/درگشودن هنـــر است...!!★¸.•¨`*•.¸★










حرفهای ما هنوز ناتمام ....
تا نگاه میکنی :
وقت رفتن است
باز هم همان حکایت همیشگی!
پیش از آنکه با خبر شوی
لحظهی عزیمت تو ناگزیر می شود
آی .....
ای دریغ و حسرت همیشگی
ناگهان
چقدر زود
دیر میشود!
.قیصر امین پور.
پ.ن1: یادمون باشه سعی کنیم فرصت ها رو از دست ندیم... اول از همه به خودم می گم که کم کم دارم به ی بچه کنکوری تبدیل می شم!!
پ.ن2: هیچ اتفاقی نیفتاده که این پستو نوشتم فقط از این شعره خوشم اومد..... همین!!
ی زمانی حدود ی ماه قبل به اونوَر از حافظ خوشم نمی اومد
عرضم به حضورتون که نه تنها معنی شعراشو متوجه نمی شدم بلکه به همین دلیلم هر کی می گفت حافظ می گفتم اَه اَه اَه چیه این حافظ همش چرت و پرت می گه ...
، از فکر کنم ی ماه پیش بی دلیل حافظ می گیرم دستم غزل هاشو می خونم و کیف می کنم .
از همین جا هم از حافظ عزیز به دلیل توهین هایی که در گذشته به شعراش می کردم پوزش می طلبم.
_، در 3 زمان متفاوت رخ داد:

چه قد این بشر دقیق و با شعوره
باورتون می شه اومد:
اصلا واضحه جناب خواجه حافظ جونم موقع سرودن این بیت منو تو ذهنش مجسم کرده.... عاشقشم الان!!







ی پنالتی نمی تونی بگیری آفتابپرست شکل این بودی






















دمشون گرم

) هنوز در دست تعمیره



![]()

:گفتن ندارد/كوچه شلو غ و جای یك سوزن ندارد
نامرد مردم/حق علی و فاطمه خوردن ندارد
مادر به خود گفت/شاید كسی كاری به كار زن ندارد
من از نبی ام/حتما كسی كاری به كار من ندارد
افتادن زن/درپیش چشم دیگران دیدن ندارد
برخیز مادر/زینب پناهی غیر این دامن ندارد-
-وقتی حسینت/درلحظه ی گودال پیراهن ندارد...
(مجید تال)
سوم از همه هم کـــــــــــــــــــــــــــــــــه: تولد عید شما مبارکـــــــــــــــ**
سال خوبی داشله باشید همه تون

ی زمونی توی قصه های شهر
آدمای با صفا کم نبودن
بااین که درد و غمو می فهمیدن
اهل سرزمین ماتم نبودن
اون روزا بازی بچه هاس شهر
با تفنگ ژ3 و آر پیجی بود
هر کی می رفت و می شد همبازیشون
اسم مستعار اون بسیجی بود