درد دل با دل آن سوی دلتنگیها خدایی است که داشتنش جبران همه نداشتنی هاست
| ||
و امروز دوباره متولد می شوی و شمع ها که سهم توست از زندگی و ستاره هایی که به میهمانی آمده اند و شکوفه هایی که دوباره خواهند شکفت و عطری که نصیب پروانه هاست و تو سهم من از تمام زندگی تولدت مبارک طبقه بندی: مناسبت ها، [ چهارشنبه 1 فروردین 1397 ] [ 08:00 ق.ظ ] [ بهناز ]
خط رو پیشونیم، چشمای بارونیم
دستای لرزونم، پاهای بی جونم روح سرگردونم،گُلای ایوونم حتی چوب سیگارم، فندک تب دارم دوست دارم برگردی خنده غمگینم، پلکای سنگینم الکل تو خونم، خونه زندونم خونه متروکم، گلای گلدونم بار روی دوشم، شونه داغونم دوست دارم برگردی تو آن عهدی که با من بسته بودی مگر بهر شکستن بسته بودی تو سنگین دل چرا از روز اول نگفتی دل به رفتن بسته بودی بغضای پنهونم، چشمای گریونم حال خوب و بدمو، به چشات مدیونم خیلی دلتنگ توام نمیخوای برگردی...؟ طبقه بندی: شعر، عاشقانه ها، [ سه شنبه 26 دی 1396 ] [ 09:48 ق.ظ ] [ بهناز ]
سرت را انداختی و رفتی نگفتی نان و نمک خورده ایم آن همه با هم، نگفتی قول و قرار گذاشته ایم آن همه با هم، نگفتی هنوز آن همه انگور و بادام و رز که کاشته ایم به بار نرسیده، نگفتی هنوز هیچ کدام از کلاغ ها به خانه هایشان نرسیده اند، نگفتی پشت پنجره ها دیو پیدا می شود هنوز، نگفتی همین جوری که نمیشود!، تو هیچ چیز نگفتی... تو فقط سرت را انداختی و تمام دست هایت را ریختی توی چمدانی و دست و پای من به زمان گیر کرد! بعد آنقدر برزگ شدی که برای خودت یک روز عشق را حل کردی، یک روز عقل را، یک روز زندگی را، یک روز خدا را... یک روز هم میخندی آخرش به تمام نان و نمکها، به تمام قول و قرارها... همینطوری اگر بزرگتر بشوی پیش تر بروی خودت یکی از همان دیوها می شوی یک روز... و بعد من هیچ کس را ندارم که بغلم کند وقتی آن همه ترسیده ام از تو... طبقه بندی: دل نوشته ها، [ پنجشنبه 13 مهر 1396 ] [ 11:21 ق.ظ ] [ بهناز ]
30 سال گذشت با همه خاطرات تلخ و شیرینش، با سختیا و آسونیاش، با خوب و بد زندگی که هر لحظه برام اتفاقای تازه داشت 30 تا خزون که با برگهای پاییزیش تلنگری بود تو صورتم تا ببینم و حس کنم گذر زمان رو که چقدر زود دیر میشه برای انجام دادن خیلی کارا که خواستم و نشد اما بازم شاکرم خدارو بخاطر دادن خیلی چیزا که وجود همسر خوب و مهربونم یکی از اون نعمتای الهیشه... 30سال از عمرم گذشت امیدوارم که 30سال دیگه عمر مفید داشته باشم تا بتونم کنار همسرم زندگیه رویاییم رو بسازم تولدت مبارک دختر پاییزی
طبقه بندی: مناسبت ها، [ چهارشنبه 12 مهر 1396 ] [ 02:43 ب.ظ ] [ بهناز ]
من از اظهارنظرهای دلم فهمیده بودم عشق هم صاحب فتواست اگر بگذارند... یادت هست نوشته بودی همیشه خواب دختری از قبیله آب و آینه می بینی؟ همیشه تصویر لرزانی از او در پس پرده یک پنجره چوبی باران خورده تو را به خود میخواند و بارش آن همه باران نیز او را از شیشه های پنجره پاک نمیکند و تو آن سوی درختان باغ پدربزرگ در سکوت به آن تصویر و راز مه آلود نگاهش می اندیشی؟ در لابه لای تمام رویاهایت تنها خطوط پاک چهره اوست که لبخند را به لبهایت هدیه میکند... حالا... به دور از تمام قافیه های غرور و گلایه من مینویسم اینها که نوشته ام همه حقیقت محض است... مثل نگاه تو که فتوا میدهد به عشق... طبقه بندی: عاشقانه ها، [ دوشنبه 26 تیر 1396 ] [ 11:08 ق.ظ ] [ بهناز ]
|
|
|
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |