»نعمت های بهشتی همانند لذت های دنیوی است؟
چرا خداوند فقط نوید میوه و آسایش و شهوت داده است؟ چرا نوید چیزی بهتر مثل مطالعه، آزادی فکری، محیطی سالم و بدون شهوت را به انسان ها نداده است؟ آیا طبق توصیف قرآن بهشت مکانی ناسالم و پر از هوس است؟
چرا خداوند نویدهای بهتری از زنان بهشتی نداده است؟
بنابراین بهشت صرفا مکانی برای تفریح و شادی است؟
بهشتی كه در قران وعده داده شده(حوری و رود روان و..) برای عرب جاهل بود، یك اروپایی تمام این ها را دارد بهترش را هم دارد به او چه عرضه كنیم؟!
شبهه فوق به دلیل عدم توجه به مجموع آیات قرآن درباره بهشت و کیفیت نعمت های آن است. بی تردید اگر مضمون قرآن تا این حد ساده انگارانه بود، اسلام 14 قرن باقی نمی ماند و جمعیت مسلمانان جهان روز به روز بیشتر نمی شد.
در این نوشتار ابتدا پاسخی مختصر و کافی به شبهه فوق داده می شود و در ادامه به تفصیل در باب نعمت های بهشتی بحث می شود:
نعمت های بهشتی صرفا لذات جسمانی نیست
از نظر قرآن مجید معاد هم جنبه جسمانى دارد و هم جنبه روحانى، چرا که انسان در آن صحنه با جسم و روح حاضر مى شود، و طبعاً باید در هر دو جنبه غرق مواهب و برکات الهى گردد.
بنابراین در قرآن حکیم هم به نعمت های جسمانی اشاره شده و هم به نعمت های روحانی:
نعمت های جسمانی بهشت
1. باغ هاى بهشتى، 2. سایه هاى لذّت بخش، 3. مساکن و قصور، 4. فرش ها و ارائک، 5. غذاها و ظرف ها، 6. شراب هاى طهور، 7. برترین شراب بهشتى، 8. ظروف و جام ها، 9. لباس ها و زینت ها، 10. همسران بهشتى، 11. خادمان و ساقیان، 12. پذیرایى کنندگان، 13. پیش پذیرایى، 14. نعمت هایى که به تصور نمى گنجد.
در هریک از نعمت ها آیات متعددى در قرآن مجید به چشم مى خورد.
نعمت های معنوی و روحانی بهشت
1. احترام مخصوص، 2. محیط صلح و صفا، 3. امنیت و زوال خوف، 4. دوستان موافق و رفیقان باوفا، 5. برخوردهاى مملو از محبت، 6. نشاط فوق العاده درون، 7. احساس خشنودى خدا، 8. نظر خدا به آنها و نظر آنها به خدا، 9. آنچه بخواهند به آنها مى دهند، 10. نعمت هائى که در تصوّر نمى گنجد!
- چرا در قرآن از نعمت های مادی، بیشتر یاد شده است؟
الف. نعمت های مادی دنیوی قابل فهم و لمس است: نعمت های مادی برای عموم مردم ملموس تر و لذت بخش تر است. اما اصل نعمت های بهشتی، با توجه به
اینکه روح به مراتب اعلا و اشرف از جسم است، نعمت هاى
روحانى و معنوى بهشت است که به مراتب از نعمت هاى مادى و جسمانى برتر و والاتر و
پرشکوه تر است
نعمت هاى جسمانى بهشت مانند نعمت
هاى معنوى بسیار متنوع دل انگیز است و قرآن روى آن بسیار
تکیه کرده است تا از این طریق توجه همه انسان ها را به اعمال و صفات و
فضائل که سرچشمه این مواهب است جلب کند (و مى دانیم نوع بشر بیش از آنچه به
نعمت هاى روحانى مى اندیشد توجّه به مواهب جسمانى دارد).
در قرآن کریم فصل مهمى براى بیان نعمت هاى معنوى و لذات
روحانى بهشت گشوده است که اگر از نظر گستردگى بیان در حدّ نعمت هاى مادى
نیست ولى از نظر کیفیت و معناى، بسیار بر آن پیش مى گیرد.
ب. نعمت های جسمانی بهشتی یادشده در قرآن کنایه نیست: آن ها که نعمت هاى بهشتى را همه معنوى و روحانى مى پندارند و آیاتى که
دلالت بر نعمت هاى جسمانى مى کند همه را به زبان کنایه فرض مى کنند، در
حقیقت از این نکته غافلند که انحصار نعمت هاى بهشتى به نعمت هاى روحانى
مفهومش نفى معاد جسمانى است که برخلاف صریح آیات قرآن است. و اصولا «جسم» و «روح» دو همزاد به هم پیوسته اند،
همان گونه که در این جهان جدا از یکدیگر نمى توانستند به تکامل ادامه
دهند، در آن جهان نیز براى بهره گیرى از مواهب الهى جدا از یکدیگر نمى
توانند باشند.
ج. کیفیت نعمت های روحانی در بهشت: آنجا که مواهب روحانی معمولا در وصف نمى
گنجد، و دیدنى است (دیدن با چشم دل) نه گفتن و نه شنیدنى، لذا در آیات قرآن
غالباً اشارات سر بسته اى به این بخش از نعمت هاى بهشتى مى بینیم جز در
مواردى که قابل شرح و بیان بوده که در آنجا قرآن به شرح و بیان آنها
پرداخته است:
ما
گاهى نمونه هاى بسیار کمرنگ این مطلب را در این دنیا تجربه کرده ایم که
وقتى حالى براى عبادت و خلوقت با پروردگار دست دهد و انسان غرق مناجات با
قاضى الحاجات گردد، دنیا و آنچه در آن است به فراموشى بسپرد و در لحظات
کوتاهى محو جمال بى مثال او شود مخصوصاً اگر این امر در مراکز حساسى همچون
جوار خانه کعبه، یا در عرفات و مشعر و امثال آن از مراکز خاص عبادت باشد،
آن چنان نشاط و لذت به انسان دست مى دهد که با هیچ قلم و بیانى قابل شرح و
تقریر نیست.
فکر کنید اگر این حالت هزاران هزار بار قوى تر و ساعت ها و
شب ها و روزها و ماه ها و سال ها ادامه پیدا کند، چگونه خواهد بود؟ به خصوص
اینکه در بهشت عوالم غفلت و بیخبرى از خداوند، و گرفتارى هایى که حضور قلب
را بر هم مى زند وجود ندارد، و حجاب ها و موانع معرفت از مقابل دیدگان دل
کنار رفته، درک و دید انسان به مراتب قوى تر مى گردد، و از وسوسه هاى
شیطانى که همیشه مزاحم رهروان این راه است مطلقاً خبرى نیست.
آن گاه مى
توان تصور کرد که در آنجا چه خبر است؟ چه غوغایى از نعمت هاى معنوى برپاست؟
و چه جذبه هاى نیرومندى روح را به جوار قرب حق مى کشد، او را در انوار
ذاتش مستغرق مى سازد، و از خویشتن خویش غافل مى کند و کارش به جایى مى رسد
که جز او نمى بیند، و جز او نمى خواهد.
- بهشت صرفا مکانی برای تفریح و شادی و ناسالم و پر از هوس است؟
«در بهشت آنچه دل مى خواهد و چشم از آن لذت مى برد موجود است» (زخرف 71).
جمله اوّل اشاره به تمام لذات مادى، و جمله دوّم اشاره به لذات
روحانى و معنوى است، یعنى نگاه کردن با چشم دل به جمال بى مثال پروردگار و
شهود باطنى صفات جمالى و جلالى حق که یک لحظه آن به تمام نعمت هاى مادى
بهشت مى ارزد.
پیداست که در آن محیط پاک، تقاضاى روح و نفس بهشتیان چیزى جز
پاکى ها و لذاتى که در شأن یک انسان پاک است نخواهد بود و بنابراین
عمومیت آیه هیچ استثنایى ندارد، و نیازى به توجیهات این و آن نیست که آیا
این آیه شامل تقاضاى نامطلوب نفس نیز مى شود؟!
-> ادامه مطلب
در برخی روایات تاریخی نقل شده است که پیامبر اسلام در جنگ بدر آب را بر روی مشرکان قریش بستند1. این روایت در فیلم سینمایی "محمد رسول الله"(The Message)به تصویر کشیده شده است. البته در این فیلم روایات شبهه ناک متعددی مطرح شده است.
همچنین در تاریخ آمده است که امام علی (ع) در قتل عثمان، مانع از دسترسی وی به آب شدند.
در
جریان کربلا، ابن زیاد به عمر بن سعد نامه نوشته است كه از حسین(ع) و یاران او آب را باز گیرد و نباید یك جرعه آب بنوشد، هم چنان كه
این كار را نسبت به عثمان بن عفان پرهیزكار انجام دادند2.
بنابراین این شبهه مطرح است که چرا بستن آب در کربلا بر امام حسین (ع) تقبیح می شود؟
آیا یزیدیان به شیوه پیامبر عمل نکردند؟
آیا یزیدیان انتقام بستن آب بر عثمان را از فرزند علی (ع) نگرفتند؟
در کلیپ زیر این مساله مورد بررسی قرار گرفته است...
[http://www.aparat.com/v/3dJ0E]
-- -- --
ساخت کلیپ از
بینات.
بازنشر در
سرمشق زندگی.
-- -- --
پانوشت:
1. المغازی، بیروت، مؤسسة للاعلمی للمطبوعات، چاپ سوم، 1409،
ج1، ص 53 ـ
54.
2. طبرى، محمد بن جریر، همان، ج 7، 301.
» قرآن، مبنای پژوهش؛ آرزویی دیرینه
زمانی که دانشجوی مهندسی کشاورزی بودم، به طور اتفاقی به شریفه ای
از کلام وحی برخوردم که به یک روش کشت پیشرفته اشاره کرده است که این روش
کمتر از یک سده است که توسط علم معرفی شده است.
شگفت انگیز بود
که شریفه ی چهارم سوره رعد به زیبایی و با ظرافت در مورد کشت مخلوط گیاهان
(جنگل زراعی) و اثرات این دو بر روی یکدیگر سخن گفته است.
این
موضوع مرا عمیقا به فکر واداشت که چرا علوم تجربی به طور کلی علوم آکادمیک در ایران اسلامی،
در جهت اثبات آن چه توسط قرآن ناطق و صامت تبیین شده تلاشی نداشته
اند؟ چرا تفکر حاکم بر دانشگاه های ایران این نیست که سوژه تحقیق خود را در قرآن و حدیث بیابند؟
» ادامه مطلب