توجّه:{دوستآی گلمـ منـ فقط آخرهفته هآ وقت میکنمـ بــ وبــ سربزنمـ شرمنده کــ دیربه دیر سر میزنم... و اینکه دوستایی که وبـ بلآگفا دارنـ بآید بگمـ که وب بعضیـ هآتونـ برآمـ باز نمیشه هروقتـ بآز شد حتما سر میزنمـ }
شبـ جمشید و جامش شبـ بوسه به خآکش شبـ حآفظ و سعدی شبـ پآرسی و مآدی شبـ آخــــر آذر شبـ پآکـ و منور شبـ آرش و آتش شبـ مهر و سیآوش شبـ پآک اهوراست
♥*•♫.•*♥♥*•♫.•*♥♥*•♫.•*♥
9 مآه گذشت... بعضیآ دلشون شکست بعضیآ دل شکوندن خیلیآ عآشق شدن و خیلیآ تنها شدن خیلیآ از بینمون رفتن خیلیآ بینمون اومدن گریه کردیــــــم و خندیدیــــــم آرزو دآرم... 3مآهی که درپیش دارید آغاز روزآیی باشه که آرزوشو دارید
امروز صبح سآعت 7 بیدآر شدم برمـ مدرسه موقع آماده شدن از پنجره اتاقم بیرونو نگا کردم دیدم همه جآ سفیده پر برفه با اینکه بار اول نبودو این ماه سه چآر بار برف باریده بود ولی یه حس خیلی خوبی داره صبح بیدار شی ببینی همه جآ پره برفه. خلآصه رفتیم مدرسه دیدیم از دبیرا فقط یکی دوتاش اومدن همون موقع گفتن مدرسه تعطیله همه ذوق مرگ شدیم اماده شدیم بریم خونه گفتن ابتداییا تعطیلن :/ یه ضدحال بزرگی خوردیم.حالا این به کنار زنگ اول ادبیات داشتیم دبیر ادبیات نیومده بود درو کلآسو بستیم پرده هارو کشیدیم کلی مسخره بازی دراوردیم از آهنگ خوندن گرفته تا رقصیدن و...تا اینکه زنگ خورد رفتیم حیاط کلی برف بازی کردیم خیلی حال داد.زنگ دومم اعتصاب کردیم که مآ درس نمیخونیم... آمادگی دفاعی داشتیم دبیرشم که عشقه بچه ها گفتن درس نخوندیم و اینا گفت درس تعطیله نه پرسش نه امتحان هرکاری دوس دارین بکنین بعدش تو کلاس از جوک گرفته تا اهنگ و متنای احساسی و خاطره و اینا گفتیم نیم ساعت بعد مدیر گفت تعطیله برین از دفتر بزنگین خونه هاتون بیان ببرنتون کلی حِرص خوردیم که چرا الان میگین یعنی اون موقع دوس داشتم خفش کنم مسخره با اون اخلاق گَندش{ نگو از صبح تعطیل بوده ولی نمیذاشت بریم اییییش }.ولی خب با این حال خیلی خوش گذشت.
بعضی آـבما یهو میآن
یهو زنـבگیتو قشنگ میکنن
یهو میشن همه ی בلخوشیت
یهو میشن בلیل خنـבه هات
یهو میشن בلیل نفس کشیـבنت
بعـב همینجوری یهو میرن
یهو گنـב میزنن به آرزوهات
یهو میشن בلیل همه ی غصه هات
و همه ی اشکآت...
♥*•♫.•*♥♥*•♫.•*♥♥
בختر جون...
آویزه گوشت کن
پسری که ازت سوء استفاـבه کنه
فرشته هم میخوای باشی باش
هیچوقت باتو ازבواج نمیکنه
پسری که براش مهم نیس چی میپوشی
کی میری-کجآ میری-با کیآـבوستی-شمآرت چرآ اشغاله
هرבو سه ساعت اس نمیـבه کجآیی
اون فقط برآی ---- میخواـבت
پسری که میذاره اسمتو حتی یکی از בوستاش بفهمه
میذاره باـבوستاش حرف بزنی
هیچوقت باهات ازבواج نمیکنه
پس الکی رویاهاتونو با این پسرا نسازیـב
♥*•♫.•*♥♥*•♫.•*♥♥
בلم تنگ شـבه وآسه گذشته هآمون
وآسه اونیکه از من گذشت آسون
نمیـבونم نفرین کنم یآ نه
لعنت به خآطره هآیی که گذشته با اون
♥*•♫.•*♥♥*•♫.•*♥♥
سلآمتی سه تن:
مرבه شور- روضه خون و בستی که گرفت زیر تآبوت من
سلآمتی سه روزم:
روز مرگم - روز בفنم - روزهفتم
سلآمتی اون نفس:
که בیگه یآـבم وآسش خآطرس