شاعرانه هایم برای تو
 
 
چهارشنبه 30 مرداد 1392 :: نویسنده : نوشین

وه تن  هه ر  شه و  که سیگ  ها  له خه ویلد

 
ک   یاد  ئه و   چه راخان   ک   شه ویلد


ت  بیوش  ئه ر  دووس  ئه و  دیریدو  راسه


ئه ڕا   چوه  ئه کس  م  ها  له  چه ویلد؟!

 ❤شکلکهــای جالـــب آرویــــن❤

 

یه  گر  بانه و   بنیشیمه ن   له سادان


ئه گر   باینه و  وه هاری  چِ  وه پادان


ئه باوش   وا  بکه ین  وه  ده نگ  سازه و


دیووه ت   شعرم  وه  چوپی  چیگه  لادان

 

 

 ❤شکلکهــای جالـــب آرویــــن❤

د لم  ژان  کردگه  دی  هایده  کوره!


و ه  بی که س   مردگه  دی  هایده کوره!


چه نی  دی  ده س  خِرم  که ی  مه ر  نیه زانی


دلد  دل  بردگه  دی  هایده  کوره؟

 ❤شکلکهــای جالـــب آرویــــن❤


طبیعت زیبای ایوان





نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :


سه شنبه 28 آبان 1392 01:38 ب.ظ
بعد به خدا سرم شلوغه درسو مدرسه شاید یه روز بیام
نوشین بابا بچه درس خون
چهارشنبه 22 آبان 1392 01:19 ب.ظ
بی تو دلم می‌گیرد
و با خودم می‌گویم:
کاش آن یک بار که دیدمت

گفته بودم:

که بی تو گاه دلم می‌گیرد

که بی تو گاه زندگی سخت می‌شود
...
که بی تو گاه هوای بودنت دیوانه‌ام می‌کند

اما نمی‌گفتم

که این «گاه» ها

گهگاه

تمامِ روز و شب من می‌شوند

آن وقت بغض راه گلویم را می‌گیرد

درست مثل همین روزها ...
جمعه 10 آبان 1392 09:45 ق.ظ
می خواستم زندگی کنم ، راهم را بستند
ستایش کردم ، گفتند خرافات است
عاشق شدم ، گفتند دروغ است
گریستم ، گفتند بهانه است
خندیدم ، گفتند دیوانه است
دنیا را نگه دارید ، می خواهم پیاده شوم !....سلام به خانم حاتمی اگه راه گم کردید به ما هم یه سر بزنید با سپاس
چهارشنبه 8 آبان 1392 05:42 ب.ظ
سلام خانم حاتمی دوبیتی هاتون خیلی قشنگن
شنبه 20 مهر 1392 07:51 ب.ظ
میدونی قشنگی راه رفتن زیر بارون چیه اینه که هیچ کس نمی تونه اشکاتو ببینه...سلام و عرض ادب دارم خدمت خانم حاتمی ممنون از حضورتون که بر کلبه ی حقیرانه ی ما پا نهادی با سپاس فراوان
نوشین سلام و سپاس
سه شنبه 26 شهریور 1392 02:07 ب.ظ
سلام خانومی پیدات نیست نبودی دلمان تنگیده برای شعرات 4تاشعر بسرا دیگه نرگسی هم که برگشت خو کافر باید خوشحال باشی
نوشین سلامی بخدا از نرزگس خبر ندارم
باشه حتما
سه شنبه 26 شهریور 1392 04:26 ق.ظ
نجواخانومه دیگه جیگرعموشه
نوشین تنی خو حتما عمو محمد نجوای

یه چ تعریفیگ دیوته خویان کن
ای چشت گنه
دوشنبه 25 شهریور 1392 11:05 ب.ظ
امشو دل دیوانگم كفته خیال چو مسی
تا گر تز دل در بكه له ژیر بال چو مسی
لیره و بی كس كفتمه،قسیه خوشی نژنفتمه
لوره بكم و هاودمم چویل كال چومسی
نوشین دواره هم شوا هات دلم هم کفته هیورد
وخته دلم پا بخه له شون خیال دیورد

دوشنبه 25 شهریور 1392 10:30 ب.ظ
سلام دوست من
برای دعوتت به خواندن رباعی آمده ام
می آیی؟
بسم الله...
نوشین سلام آدرستون ؟؟؟؟؟؟؟
دوشنبه 25 شهریور 1392 06:05 ب.ظ
سلام خواهرمهربان وهمزبانم
یه خورده از فضای مجازی خسته شدم برمیگردم
نوشین سلام عزیزم باشه ولی زود برگرد
جمعه 22 شهریور 1392 10:41 ب.ظ
شاخه با ریشه خود حس غریبی دارد
باغ امسال چه پاییز عجیبی دارد
غنچه شوقی به شکوفا شدنش نیست
با خبر گشته که دنیا چه فریبی دارد . . .
پنجشنبه 21 شهریور 1392 04:31 ب.ظ
نمی دانم چرا امشب واژه هایم خیس شده اند
مثل آسمانی که امشب می بارد....
و اینک باران
بر لبه ی پنجره ی احساسم می نشیند
و چشمانم را نوازش می دهد
تا شاید از لحظه های دلتنگی گذر کنم
سه شنبه 19 شهریور 1392 03:26 ب.ظ
عادت ندارم درد دلم را

به همه کس بگویم

پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم

تا همه فکر کنند

نه دردی دارم و نه قلبی
نوشین پریا ببخش تو رو خدا نمیام
قول میدم در اولین فرصت که تونستم بیام
سه شنبه 19 شهریور 1392 11:55 ق.ظ
سلام
خوشحالم که تونستی بیای
راستی
نظرت در مورد تبادل لینک چیه ؟
دوباره بهمون سر بزن
مر30
نوشین باشه خانمی به دل وبلاگم لینک شدین
دوشنبه 18 شهریور 1392 02:17 ب.ظ
سلام و مرحبا دوست مهربان...
نوشین سلام و سپاس
یکشنبه 17 شهریور 1392 11:22 ق.ظ
سلام
× سه ردوا× چشم براه نظرتونه
نوشین سلام آدرس سردوا رو ندارم
یکشنبه 17 شهریور 1392 10:18 ق.ظ
شعری از اذر ولی زاده


کرٌد که باشی زمین در انگاره هایش برایت کوهستان میزاید

کرد که باشی انقدر تلخ باورت میکنند که نفت خلیج را

کرٌد که باشی سهمت از دنیا تنها تفنگ نیست

تاریخ است

درداوه* است

اما من کرٌدانه ی همه ی دردهایم ،میخندد

میرقصد

میخواند

می سازد

بی انکه بداند فشنگ تقاص بال کبوتر نیست
شنبه 16 شهریور 1392 05:25 ب.ظ
یه سه غه ریبم له دور ولاته. له هه ر کو ره بیود دل هر له لاته. وتی وهار ته ی.ته یده سردانم.تا که ی چه وه ری بوده سه ر دا نم. روزت پر بمارک
شنبه 16 شهریور 1392 05:09 ب.ظ
روز دختر به شما دخترهای خوب ونجیب مبارک
نوشین ممنون
جمعه 15 شهریور 1392 11:42 ب.ظ
امتداد فاصله ها
ازاعتبار عاطفه ها نمی کاهد
همیشه هستی...
همین حوالی...



فقط منظورم خودید نوشین،نه ----.
شوخی کردم عزیزم،بیلا جنبه داشتیود

تا یکشنبه
نوشین سنانیگ بمه لید م ولدا قارم یکشنبیش نننننننییییییییییییییییییییییییییییییام
جمعه 15 شهریور 1392 08:59 ب.ظ
مرسی دختر خاله عالی بود از شعرهات لذت بردیم
نوشین آی بومه نذردان فداتون بشم مگه شما میفهمین چی نوشتم ؟
جمعه 15 شهریور 1392 10:03 ق.ظ
غه ریب که فته مه هامه خیالد.ترسم به مرم و نه یونم جه مالد.ئا مرو دله گه م هوات کردیه .ده رونم
ئارت ئاگر گردیه. چاووم پر له ئاسر یاد جارانه.ده لم چاوه ری نه می وارانه.
جمعه 15 شهریور 1392 09:14 ق.ظ
ای مالک اگر شب هنگام کسی را در حال گناه دیدی فردا به آن چشم نگاهش نکن شاید سحر توبه کرده باشد و تو ندانی. امام علی(ع)
چهارشنبه 13 شهریور 1392 06:08 ب.ظ
دنیای زیر آب
شبیه دنیای چشمهای توست
هرچه بیشتر دست و پا می زنم
بیشتر غرق می شم
چهارشنبه 13 شهریور 1392 03:00 ق.ظ
سلام
واقعادمت گرم طبق معمول نتونستم بخونم عالی بودسرشاراز
انرژی.
دی بیده سه او جوه ته خبرآپ نمیدی بزبون مادری گال میلاد
دمو پید.
ولا امرو سرژان گرتم تو انجمن ازبس کوررددی تلاوت شد.
سیاه سیاهم
بازردهماهنگم استاد
گاه حجم یک کلاغ
کنتراست یک تابلورا
حفظ میکند.
جان دلم حسین پناهی.
دخترخاله نجوابرقرارباشی و کورد.
نوشین ولا هه فارسی خونیا منو آقای کوهی و محمودی غریب کفتیومن

لی آبمیوو شرینیه بخوه فربه بیود چود نکریاگه عمو نجوا

خدا بکه باوگد سلامتوگ ولی

چیزی ک عوض داره گله نداره
چهارشنبه 13 شهریور 1392 02:54 ق.ظ
سلام
واقعادمت گرم طبق معمول نتونستم بخونم عالی بودسرشاراز
انرژی.
دی بیده سه او جوه ته خبرآپ نمیدی بزبون مادری گال میلاد
دمو پید.
ولا امرو سرژان گرتم تو انجمن ازبس کوررددی تلاوت شد.
سیاه سیاهم
بازردهماهنگم استاد
گاه حجم یک کلاغ
کنتراست یک تابلورا
حفظ میکند.
جان دلم حسین پناهی.
دخترخاله نجوابرقرارباشی و کورد.
چهارشنبه 13 شهریور 1392 02:53 ق.ظ
سلام
واقعادمت گرم طبق معمول نتونستم بخونم عالی بودسرشاراز
انرژی.
دی بیده سه او جوه ته خبرآپ نمیدی بزبون مادری گال میلاد
دمو پید.
ولا امرو سرژان گرتم تو انجمن ازبس کوررددی تلاوت شد.
سیاه سیاهم
بازردهماهنگم استاد
گاه حجم یک کلاغ
کنتراست یک تابلورا
حفظ میکند.
جان دلم حسین پناهی.
دخترخاله نجوابرقرارباشی و کورد.
سه شنبه 12 شهریور 1392 07:39 ب.ظ
خیلی عصبانی بود گفت اگه دوستم داری ثابت کن. گفتم چه جوری.تیغ را برداشت وگفت رگتو بزن.گفتم مرگ وزندگی دست خداست .گفت پس دوستم نداری .تیغو برداشتم رگمو زدم وقتی که داشتم تو آغوش گرمش جون میدادم آروم زیر لب گفت اگه دوستم داشتی تنهام نمیذاشتی.
دوشنبه 11 شهریور 1392 10:01 ب.ظ
سراپا خیس
از عشق و باران
در پاسخ شان چه خواهی گفت
اگر بپرسند
آستینت را
کدام یک تر کرده است؟...
دوشنبه 11 شهریور 1392 11:50 ق.ظ
تا که فته هیورم سه وزی چه وه یل کالد
هه م ئه زره ته یل که و که و پا نانه که شکه شانم
نوورم مه که ک بشکی باله یل سه وز هیورم
ئه زره ته م ره سینگ تل مال ئاسمانم
نوشین مرسی قشنگ بود پریا جان
نظرات پس از تایید نشان داده خواهند شد.


نمایش نظرات 1 تا 30
درباره وبلاگ


نوشین حاتمی
شاعرێ لە دار بەرز کەڵهۆر

ت هاتیدو له نو واران شرو کرد
له نو باخ سیه می وه لنگ نو کرد
قصه زلف شوارو مانگ دیده د
گولو دارو درگ تامازرو کرد

مدیر وبلاگ : نوشین
پیوندهای روزانه
پیوندها
نویسندگان
جستجو

آمار وبلاگ
کل بازدید :
بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید این ماه :
بازدید ماه قبل :
تعداد نویسندگان :
تعداد کل پست ها :
آخرین بازدید :
آخرین بروز رسانی :
قالب وبلاگ
گالری عکس
دریافت همین آهنگ

                    
 
 
 
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات