عاشقانه
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 24 شهریور 1389 توسط احمد دیلمی | نظرات ()

من دیوونه رو باش كه نفهمیدم تو بی رحمی

تمام مشكلم اینه كه حرفامو نمی فهمی

منو باش كه نفهمیدم تو بی ذوقی بی احساسی

دروغ بود اینكه می گفتی تو هم محو گل یاسی

من دیوونه رو باش كه  شكستم با شكست تو

تو چه مردابی افتادم یه عمره با دو دست تو

من دیوونه رو باش واسه تو گریه میكردم

تو رو باش كه نفهمیدی تو شعرم گم شده دردم

من دیوونه رو باش كه به پای چشم تو سوختم

ولی بعد یه كم بازی تو با من بد شدی كم كم

من دیوونه رو باش كه واسه عهدت قسم خوردم

باهات موندم ، باهات ساختم ، واست سوختم ، واست مردم

من دیوونه رو باش كه به اخمای تو خندیدم

همش یك گل تو باغچم بود اونم آخر واست چیدم

من دیوونه رو باش كه به خوبیم عادتت دادم

 

مریم حیدرزاده

********

عاشق هرکس شدم اوشد نصیب دیگری

دل به هر کس دادم اوزد به قلبم خنجری

من سخاوت دیده ام دل رابه هرکس میدهم

شرم دارم پس گیرم انچه رابخشیده ام

...... .......

.............

بی تویک روزدراین فاصله ها خواهم مرد

مثل یک بیت ته قافیه ها خواهم مرد

توکه رفتی همه ثانیه ها سایه شدند

سایه در سایه ان ثانیه ها خواهم مرد

شعله هابی توز بی رنگی دریاگفتند

موج درموج دراین خاطره ها خواهم مرد

گم شدم درقدم دوری چشمان بهار

بی تویک روز دراین فاصله ها خواهم مرد

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

. . . . . . . . . . . . . . . . . . . .

. . . . . . . . . . . . . . . . . .




طبقه بندی: عاشقانه،