♥خلوت تنهایی♥
هیچ کس نفهمید... شاید شیطان... عاشق حــــــــوا شده بود که به آدم سجده نکرد...
درباره وبلاگ


ﺩﻧﯿﺎﯼ ﻣﻦ ﻫﻤﻪ ﺟﺎﯾﺶ ﺑﺎﺭﺍﻧﯽ ﺳﺖ
ﻫﺮ ﭼﻪ ﮐﻤﺘﺮ ﺑﺪﺍﻧﯽ ﮐﻤﺘﺮ ﺧﯿﺲ ﺧﻮﺍﻫﯽ ﺷﺪ..!





مدیر وبلاگ : bahar
نویسندگان
آمار وبلاگ
  • کل بازدید :
  • بازدید امروز :
  • بازدید دیروز :
  • بازدید این ماه :
  • بازدید ماه قبل :
  • تعداد نویسندگان :
  • تعداد کل پست ها :
  • آخرین بازدید :
  • آخرین بروز رسانی :

دانلود آهنگ
پنجشنبه 12 بهمن 1396 :: نویسنده : bahar

هر چقدر هم که ضعیف باشی ؛

گاهی اوقات …

می توانی تکیه گاه باشی !





نوع مطلب :
برچسب ها : ضعیف، تکیه گاه، توان،
لینک های مرتبط :

سه شنبه 10 بهمن 1396 :: نویسنده : bahar

دلتنگ‌ ها بهتر می‌ دانند

که خواب یک نیاز نیست

تنها

یک بهانه است !

تا آدمی

به شب پناه ببرد

دلتنگ که شدی

میفهمی

شب

آغاز دردی ست بی درمان …!





نوع مطلب :
برچسب ها : درد، بهانه، شب،
لینک های مرتبط :

چهارشنبه 4 بهمن 1396 :: نویسنده : bahar
کمی بمان!
کمی به من نگاه کن!
نگاهت تنها دلیل آرامشم است!
در چشمانم نگاه کن
دراین چشمان اشک آلود
که همیشه درپی رفتن تو
چشم انتظار به آمدنت بود
حال که دوباره آمدی ؛
چرا این چنین مرا از خود می رانی ؟
چرا چشمانت را از من نگاه می داری؟
دیگر تاب و توان سکوت ندارم
حس فریاد در من به اوج رسیده است
فریاد دوستت دارمِ صدایم را گوش کن
درحالی که حرفی نمی زنم
به چشمانم نگاه کن
حرفهایم را از نگاهم بخوان
آیا چیزی هست که در آن ببینی؟
آیا پاسخ دردهایم را در آن می یابی؟
آری این نهایت حرفهای من است
که در چشمانم جمع شده است
این کلماتی است
که زبانم یارای ادا کردن آن را نداشت و ندارد
این سیل اشک های من نیست
که از چشمانم روان شده است،
این تمام حرف های من است
که روزی به تو گفته بودم
چه شد ؟
مگر حرف هایم چه بود ؟
چرا دوباره چشمانت را از من گرفتی؟
مگر نگاهم تلخی رفتنت را با مرگ آرزوهام به تصویر نکشید؟
مگر این نگاه خسته؛
خسته از فریادهای بی فرجام ؛
از روز های بی تو بودن
و از بی دلیل بودن رفتنت
و از نامهربانیت سخن نگفت؟
مگر تصویر زیبای صورت خودت را
در آخرین باری که درچشمانم نگاه کردی
و در آن به یادگار مانده است را ندیدی؟
چه بود که صورتت از شرم گلگون شد؟
چه بود که اشک از چشمانت جاری؟
شاید اکنون صدایم را در عین خاموشی زبانم می شنوی
شاید …
کمی بمان!
کمی به من نگاه کن!
نگاهت تنها دلیل آرامشم است!
مرا با نگاهت مهمان کن




نوع مطلب :
برچسب ها : حرف، چشم، رفتن، نگاه،
لینک های مرتبط :

چهارشنبه 4 بهمن 1396 :: نویسنده : bahar
وقتی تو باشی ؛ زندگی برایم زیباست ؛ عاشقی برایم با معناست !
وقتی تو باشی ؛ قلبم بی آرزوست ، ای تنها آرزوی من در لحظه های تنهایی !
وقتی تو عزیز دلم باشی ؛
 همدمم باشی ؛ سر پناهم باشی ؛
 طلوع آفتاب برایم آغاز یک روز پر خاطره دیگر با تو است !
تو هستی ، برای من هستی ، تا آخرش همه هستی ام هستی !!!
حالا من هستم و یک عشق پاک در قلبم !
وقتی تو باشی ؛ عشق در وجودم همیشه زنده است ،
 میتپد قلبم تنها برای تو و می گذرد لحظه ها به یاد تو و می ماند
 برای همیشه یک عشق جاودانه در قلب هایمان !
وقتی تو گل من باشی ؛ باغچه خشگ قلبم بهاری می شود ، 
این دل از عطر و بوی تو پر از محبت و صفا می شود !
وقتی تو عشق من باشی ؛ این چشمها برای دیدن تو بی قرار و بی تاب می شود ،
 حضور تو در کنارم تنها آرزو می شود !
وقتی تو همدمم باشی ؛ دیگر تنهایی با من بیگانه می شود ، 
غم و غصه های دنیا در قلبم فراری می شوند !
تو باشی
 ؛ عزیز دلم باشی ؛ 
عشقم باشی ؛
 دنیا برایمان بهشت همیشگی می شود !
وقتی تو باشی ؛ وقتی تو همه زندگیم باشی ،
 این دل فدای قلب مهربانت می شود ،
 چشمهایم همیشه منتظر دیدن چهره ماهت می شود !
وقتی تو باشی ؛ من نیز هستم ، زیرا تو درون قلبم هستی !
پس با من باش ای عشق جاودانه ام ؛ 
بیا تا با هم بخوانیم ترانه عاشقانه ام را که برای تو سروده ام !
ای تو که بی تو بودن برایم خواب همیشگی است !




نوع مطلب :
برچسب ها : همدم، چشم، قلب، مهربانی،
لینک های مرتبط :

چهارشنبه 4 بهمن 1396 :: نویسنده : bahar

‎چند سال دیگر ‎دلت میلرزد

‎برای منی که دیگر تو را در گوشه ترین جای قلبم

‎هر شب میبوسم تا کنار بگذارمت

‎دلت تنگ میشود

‎برای منی که حرفهایت را از لبهایت نه ‎از چشمهایت می خواندم

‎دلت تنگ میشود

‎برای لعنتی ترین دختری که

‎دیوانه وار قلمش را به رقص موهای تو وا میداشت

‎به خداوندی خدا سوگند

‎دلت برای همه ی دیوانه بازی هایم تنگ میشود

‎برای صدایم

‎برای آغوشم

‎برای نگاهم

‎حتی برای گریه هایم

‎قسم

‎قسم به همه ی سیب هایی که در خیالم برایم چیدی

‎دلت تنگ میشود

‎آن روز ‎رو به روی آیینه بایست

‎و ایستاده برای غرورت کف بزن





نوع مطلب :
برچسب ها : قسم، ایینه، غرور،
لینک های مرتبط :

یکشنبه 1 بهمن 1396 :: نویسنده : bahar
تمام زندگی ما آلوده به دروغ است؛
چگونه انتظار داریم
دیگران راز ما را نگاه دارند
در حالی که ما
خودمان نتوانسته‌ایم
آن ‌را نگاه داریم . . .




نوع مطلب :
برچسب ها : زندگی، دروغ، راز،
لینک های مرتبط :

یکشنبه 1 بهمن 1396 :: نویسنده : bahar
کاش می دانستم کیـــست
آن که هر شب برایـــــــت
دست قلاب می گیــــــــرد
تا هر شـــــب، خواب را از چشمانم بپرانی
دیواری کوتاه تر از خواب های من نیافـــتی لعنتی




نوع مطلب :
برچسب ها : خواب، چشم، شب، بی خوابی،
لینک های مرتبط :

یکشنبه 1 بهمن 1396 :: نویسنده : bahar
تلخ منم
 همچون چای سرد
 که نگاهش کرده باشی
 ساعات طولانی و ننوشیده باشی

تلخ منم ؛ چای یخ که هیچکس ندارد هوسش را . . .




نوع مطلب :
برچسب ها : تلخ، چای، هوس،
لینک های مرتبط :



 
   
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات