امشب عروسی ماه و خورشید است.
آسمان جلوی قدم هایشان دامن میگسترد .
نسیم دیوار های کوچه را غرق بوسه می کند و ندای تکبیر موسیقی شاد ترین عروسی هستی میشود.
چه مبارک شبی است امشب
بقیه داره.....
خدمت دوستای خودم
این 13 روز خیلی دلم براتون تنگ شده بود. البته بهتون سر میزدمااااااااااااااااااااااااااا البته اگه دیده باشن.
خوب هنوز وبلاگ شکل اصلی خودش رو حفظ کرده هنوز نویسنده ی جدیدی اضافه نشده هنوز..................
کارامو جم کردم یه جوری که سالگرد ازدواج حضرت علی باحضرت فاطمه پیشتون باشم..
تا اون روز ............................
چهار دهم حتما بهم سر بزنیناااااااااااااااااااااااا
خودتون برید بخونیدش
فقط برای راهنمایی یه چند بیتی از شعرشون رو براتون میذارم
به گوش او برسان! کوفه مرده جوش و خروشش
خدا کند برسد ناله های شهر به گوشش
به گوش او برسان! ذوالفقار دست نخورده
که شهر مانده و ضحاک های مار به دوشش
بگو که شهر نشسته به انتظار که یک شب
دوباره بگذرد از کوچه های سرد و خموشش
هنوز راز دلش جاری است در دل چاهش
بگیر قطره ای از چاه و عاشقانه بنوشش
بنوش تا بشناسی غریب کوچه ی شب را
ولی به حرمت اشکش به سکه ها نفروشش
مخواه باز کند چاه، سفره ی دل خود را
بگیر! جامه ی خونخواهی علی است. بپوشش!
بقیه داره.....
امروز به صورت اتفاقی دوباره اومد جلوی چشمام و برام تکرار شد
واژه ها و صدا ها و خاطرات….
عشق یک جوشش کور است
و پیوندی از سر نابینایی،
دوست داشتن پیوندی خودآگاه
واز روی بصیرت روشن و زلال.
عشق بیشتر از غریزه آب می خورد و
هرچه از غریزه سر زند بی ارزش است،
دوست داشتن از روح طلوع می کند و
تا هرجا که روح ارتفاع دارد همگام با آن اوج میگیرد.
بقیه داره.....
ببخشید که یه چند وقتی نتونستم مطلب بذارم...
بعضی از دوستان گفته بودن که چرا از مجریا و بازیگرا و ......اینا مطلب نمی ذارین .
منم به حرف شما گوش کردمو این کارو انجام دادم.
امید وارم خوشتون بیاد.
به آرزوی یک جوان خام تن نمی دهد
بلیط ماندن است روی دست های من
در همه مسافر حرم نبود جای من؟؟؟
ولادت آقای خوبی ها مبارک
التماس دعا
رستم پی تو به را رفته/خان ها همه اشتباه رفته/بیژن عقبت به چاه رفته/با تو گاگارین به ماه رفته
رویای تو در دل پریشم/محبوب دلم دویست و شیشم
..................
برای خوندن بقیش به بخش بقیه داره بروید.نظر نشه فراموش
بقیه داره...
گاهی احساس تلف میشود به پای یک عمر
وچه عذابی میکشد
انکس که هم عمرش تلف میشود هم احساسش..
فلسفه تنهایی را هرچقدر هم که خوب ببافند
باز هم بی قواره بر تن ادم زار میزند ...
تمام فعلهای ماضی ام را ببر
چه در گذر باشی چه نباشی
برای من استمراری خواهی بود
که هرلحظه تو را صرف میکنم .
خدایا یک مرگ بدهکارم و صد ارزو طلبکار
خسته ام ...
یا طلبت رابگیر یا طلبم را بده
خویش رفتم به دکان سلمانی
چشم بد دور دکه ای دیدم!
از سیاهی چو شام ظلمانی
سقف دکان به حال افتادن
درو دیوار رو به ویرانی
عکس ها بود هرس آویزان
همه در حال نیمه پنهانی
یک طرف عکس مجلس مختار
یک طرف عکس مسلم و هانی
یک طرف عکس رستم دستان
یک سو افراسیاب تورانی
بقیه داره...
پشت تاریکی گوشه ی دفترم
همان جایی که واژه ها انبار شده اند
دنبال تو می گشتم
شاید آن روز که دلم ترک برداشت
تو به آن گوشه خزیدی
پشت صدای گنجشک ها پنهان شدی
دفترم پر از تمایلات خواستنت
بچه ای خوردسال شده ام
تمام دستم را جوهر گرفته
خط به خط ، خط خطی می کنم
مایوسانه به دنبال اسمت می گردم
نبود!
از این دورتر ...
گمانم در پیچ زلفکانت گم شدم .
آب می خواهم سرابم می دهند / عشق می ورزم عذابم می دهند
خود نمی دانم کجا رفتم به خواب / از چه بیدارم نکردی آفتاب ؟؟؟؟؟؟؟؟
خنجری بر قلب بیمارم زدند / بی گناهی بودم و دارم زدند
دشنه ای نامرد بر پشتم نشست / از غم نامردمی پشتم شکست
سنگ را بستند و سگ آزاد شد / یک شبه بیداد آمد داد شد
بقیه داره...
پایه آماده و تلویزیون هم روی آن سوار شده بود. گوشی موبایل هم توی دهان بنده وظیفه ی نور پردازی را بر عهده داشت تا فیش ها وسیم ها متصل شود که نگهان تلفن صدا کرد.
بقیه داره...