عصر یك جمعه دلگیر،
دلم گفت: بگویم، بنویسم
كه چرا عشق به انسان نرسیدست،
چرا آب به انسان نرسیدست،
و هنوزم كه هنوز است، غم عشق به پایان نرسیدست
بگو حافظ دلخسته ز شیراز بیاید،
بنویسد كه هنوزم كه هنوز است،
چرا یوسف گمگشته به كنعان نرسیدست و
چرا كلبه احزان به گلستان نرسیدست
عصر این جمعه دلگیر،
وجود تو كنار دل هر بیدل آشفته شود حس
كجایی گل نرگس؟
پوستر جام جهانی فوتبال
پوستر بقیه تیمای فوتبال تو بخش ( بقیه داره)
بقیه داره.....
آب از تو و نون از من
سفره ی خالی ازتو
کشک وبادمجون ازمن
باد از تو، بارون از من
چیک چیک ناودون از من
برف تابستون از تو
آفتاب ایوون از من
نخ از تو ،دندون از من
چایی و قندون از من
آسمون ریسمون از تو
لیلی ومجنون از من باغ از تو، باغبون از من
دشت وبیابون از من
اگه هوا آلوده اس
اتوبوس ارزون از من
شاعر:نیش گلی خان
عضو انجمن شاعران مادر مرده
ادامه مطلب
آخرای سال 93 اس
هرچی دوست داری روش بنویس یادگاری بمونه
یه شعر،یه پیام واسه من،اصن هرچی دل تنگتم خواست بنویس
به یاد قدیما که با گچ روتخته مینوشتیم . . .
بی شک سیب سرخ روییده بر لبانت،
چیدنی ترین سیب باور من است،
حتی با علم به هبوط...
آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
ابر؛ با آن پوستین سردِ نمناکش.
باغ بی برگی،
روز و شب تنهاست،
با سکوت پاکِ غمناکش.
سازِ او باران، سرودش باد.
جامه اش شولای عریانیست.
ورجز،اینش جامه ای باید .
بافته بس شعله ی زرتار پودش باد .
گو بروید ، هرچه در هر جا که خواهد، یا نمی خواهد .
باغبان و رهگذران نیست .
باغ نومیدان
چشم در راه بهاری نیست
گر زچشمش پرتو گرمی نمی تابد،
ور برویش برگ لبخندی نمی روید؛
باغ بی برگی که می گوید که زیبا نیست؟
داستان از میوه های سربه گردونسای اینک خفته در تابوت پست خاک می گوید .
باغ بی برگی
خنده اش خونیست اشک آمیز
جاودان بر اسب یال افشان زردش میچمد در آن.
پادشاه فصلها ، پائیز ...
(مهدی اخوان ثالث)
نوروز شگفتانگیز است... آهسته آهسته از راه میرسد و بی آن که خبر کند، جادو میکند
شاید به همین دلیل است که نوروز مورد استقبال مردم بسیاری از سرزمینهای دیگر قرار گرفته و هر چه که میگذرد بر نفوذ و گستردگی آن افزوده میشود، چنانکه امروز از آسیای میانه گرفته تا آسیای مرکزی، از پاکستان گرفته تا تانزانیا با جلال و شکوه تمام گرامی داشته میشود. اگرآشنایی با آداب و رسوم مردم این کشورها، برای شما جالب است خط های بعدی را به دقت بخوانید:
بقیه داره.....
به شش سوال زیر به دقت فکر کنید و جوابهای خود را روی یک صفحه کاغذ بنویسید.
آنچه
را که به طور طبیعی به ذهنتان می رسد یادداشت کنید. زمان لازم برای آن که
خودتان را واقعاً در موقعیتهای گفته شده احساس کنید، در نظر بگیرید.
۱- خود را در یک کشتی تصوّر کنید که در حال غرق شدن است. شما خود را به آب میاندازید و با شناکردن خود را به یک قایق نجات میرسانید و از آن بالا میروید. چند نفر دیگر را در آن قایق نجات همراه خود میبینید؟
۲- خود را به ساحل میرسانید و بعد از آن بیابان وسیعی را در مقابل خود میبینید. چند وسیله شخصی و مقداری خوراکی بر میدارید و در جستجوی نجات، راه بیابان را در پیش میگیرید. چند جفت کفش برمیدارید؟
۳- پس از یک راهپیمایی طولانی و سخت، از یک تپه شنی بالا میروید و با خوشحالی شهری را در دوردست میبینید. همچنین متوجه میشوید که در فاصلهای نه چندان دور در سمت راست شما برکه کوچکی وجود دارد. آیا ابتدا به آنجا میروید و برای مدتی کوتاه، یا هر چقدر که میخواهید استراحت میکنید و یا آن که آن را نادیده گرفته به راهتان به سوی شهر ادامه میدهید؟
۴-
پس از ورود به شهر، قصری توجه شما را به خود جلب میکند و تصمیم میگیرید
که وارد آن شوید. پس از عبور از دروازهها، خود را در یک راهروی طولانی
مییابید که به اتاق پادشاه منتهی میشود. وارد اتاق شده و شاه و ملکه را
میبینید که در کنار هم نشستهاند. شاه و ملکه چه شکلی اند؟ و چه ویژگیها و
خصوصیاتی را برایتان مجسم میکنند؟
۵- از آن اتاق خارج میشوید و از یک پلکان مارپیچی پایین میروید. تاریک و سایهدار است، با مشعلهایی بر روی دیوار که به طور نوبتی روشن و خاموش میشوند. همین طور که پائین میروید، ناگهان یک زن (اگر شما مرد هستید) و یا یک شوالیه (اگر شما زن هستید) از کنارتان عبور میکند. شما فقط برای یک لحظه صورتش را میبینید و این تصویر،یک نفر که میشناسید را به یادتان میآورد. او چه کسی است؟
۶-
پلّهها شما را به اتاق پذیرایی میرساند و شما میز بسیار بزرگی با یک
گیلاس پایه دار در وسط آن میبینید به گیلاس نگاه کنید. چقدر آن پر از
مایعات است؟
جواباتون رو با خودتون مرور کنید بعدش به بقیه داره برید اونجا چوابش هست (باور کنید که سر کاری نیست)
بقیه داره....
الله اکبر سِلاحِ باصلابت فجرآفرینان انقلاب و
بانگی که بتان را شکست
و آتش را بر ابراهیم گلستان کرد
الله اکبر فریادی که با پرچمداری امام عظیمالشأن به حاکمیت 2500 ساله طاغوت خاتمه داد
و ندای آشنایی که با آن در صحنه بودیم و هستیم و خواهیم بود.
الله اکبر ندایی که وحدت خود را با آن فریاد کردهایم و
ندایی که آرمان خود را در آن جستهایم
الله اکبر ندایی که پویایی گامهایمان را در ادامه مسیر بتشکنان تاریخ، بازعامت ولی امر مسلمین مقام معظم رهبری(مدظلهالعالی) با طنین دلنشین آن هماهنگ کردهایم.
اکنون به یاد پیران و میانسالان سُراینده الله اکبر
به یاد جوانان، فرزندان و شهیدان راه الله اکبر
طنین بانگ بلال از فراز کعبه و
طنین خروش علی در خیبر
با همان آوای علیبن موسیالرضا در توس
و بالاخره ندای امام موعود در آغاز امامت و حکومتش بر زمین
و به مناسبت سی و پنجمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، همه مردم ، زنان و مردان ـ پیران و جوانان همه و همه یکپارچه فریاد توحید را سر میدهیم:
الله اکبر الله اکبر الله اکبر
خواهر روحانی جواب داد: خیر، میکل آنژ یک هنرمند برجسته به حساب می آید، لکن بزرگترین مردی که دنیا به خود دیده نیست.
یک دختر خردسال یونانی گفت: آیا ارسطو بود؟
خواهر روحانی جواب داد: خیر، ارسطو یک متفکر بزرگ و پدر علم منطق بود اما بزرگترین مردی که در دنیا زندگی می کرده، محسوب نمی شود.
بالاخره یک پسر خردسال یهودی گفت: می دانم چه کسی است، او عیسی مسیح است.
خواهر روحانی جواب داد صحیح است و یک دلاری را به او داد.
خواهر روحانی که از جواب پسربچه یهودی قدری شگفت زده شده بود، در زنگ تفریح او را در زمین ورزش یافت و از او پرسید: آیا واقعا اعتقاد داری که عیسی مسیح بزرگترین مردی است که دنیا به خود دیده ؟
پسربچه جواب داد: البته نه، هر کسی می داند که بزرگترین مرد موسی بود. اما معامله شوخی بردار نیست!
به نقل از کتاب بزرگترین اصل مدیریت در دنیا نوشته مایکل لوبوف