اقای امین می گویند باید خواسته هایمان را در نظر داشته باشیم و برای ان تلاش بکنیم اما این تلاش به گونه ایی نباشد که به ان خواسته بچسبیم و تمام زندگی ما تحت الشعاع ان خواسته وهدف باشد،اگربه خواسته خود نزدیک شویم حالمان خوب باشد واگر نه، بد باشیم و شیرازه زندگی خود را به دلیل نرسیدن به ان خواسته از هم بپاشیم.فقط تلاش بکنیم وبقیه انرا رها کنیم.مثلا همه ما رهایی مسافر خود را دوست داریم اما نه اینکه شبانه روز به ان بچسبیم و دغدغه وفکر وذکر ما همین باشد ،مسافرم چی خورد ،چکارکرد، کجا رفت، باکی رفت و........تا زمانی که به این خواسته چسبیده باشید ظرفیت ان خواسته را ندارید یعنی وقتی به ان رسیدی نمی توانی از ان لذت ببری و ان عملکرد وکارایی را نخواهی داشت چون خودت را فراموش کردی ،رشد نکردی، دانایی و اگاهی خودت را بالا نبرده ایی .
و اینکه روی ویژگی خوب خودت مانند صبر ،تحمل ،بخشش، صداقت و راستی و ویژگی هایی همچون غرور وخودخواهی ،غیبت ،قضاوت ،حسادت نکردن ،کار نکردی ،فقط چسبیدی به مسافرو ایا اصلا این حق وعدالت است که تا زمانی که من خودم را تغییر ندادم در جایگاه سفر دومی و یا مرزبانی ،نگهبانی وکمک راهنمایی قرار بگیرم.وقتی این اتفاق برایم خواهد افتاد که ظرف من بزرگ شده باشد و واقعا ظرفیت انرا داشته و رشد کرده باشم...
ادامه مطلب
به نام قدرت مطلق
در روز دوشنبه 18/5/95 لژیون همسفران نور به استادی سرکار خانم فاطمه عزیز و جمعی از همسفران مهربان با دستورجلسه سی دی دامنه ارتعاش شروع به فعالیت نمود.
آقای امین می گویند :اگر بتوانیم در سیستمی نیروی بازدارنده ومنفی را به صفر برسانیم پس می توانیم خطا واشتباه را هم به صفر برسانیم.,طبق نظریه یین ویانگ (اضداد) هیچ وقت نمی توانیم نیروی منفی را به صفر برسانیم ،پس در هرسیستمی احتمال خطا واشتباه وجوددارد وکنگره هم از این قانون مستثنی نیست. نمی توانیم بگوییم کنگره عاری از هر نوع خطا است و عملکرد آن در همه بخش ها درست و بدون اشتباه است ولی چیزی که مهم است این است که کنگره در مسیر سازندگی حرکت می نمایدوبا تشکیل شورای دیده بانی در کنگره؛ قوانین را تعیین وتصویب می کنندو درنتیجه ضریب خطا را پایین می آورند.
اعتماد خوب و لازم است و جزضروریات حیات می باشد. اگر نتوانیم اعتمادکنیم نمی توانیم به همدیگرنزدیک شویم واگر نتوانیم به همدیگر نزدیک شویم ،ارتباط قطع می شودو این قطع ارتباط با اجزای هستی شروع تاریکی است وانرژی دریافت نمی کنیم و زمانی که انرژی دریافت نکنیم تبدیل به موجودی تنها ومنزوی می شویم .بنابراین باید اعتمادکرد ولی این اعتماد باید با تفکر و در حد ظرفیت و اعتدال لازم باشد...
ادامه مطلب
ادیسون در سنین پیری پس از اختراع لامپ، یکی از ثروتمندان آمریکا به شمار میرفت و درآمد سرشارش را تمام و کمال در آزمایشگاه مجهزش هزینه میکرد که ساختمان بزرگی بود.
این آزمایشگاه، بزرگترین عشق پیرمرد بود. هر روز اختراعی جدید در آن شکل میگرفت تا آماده بهینهسازی و ورود به بازار شود. در همین روزها بود که نیمههای شب از اداره آتشنشانی به پسر ادیسون اطلاع دادند، آزمایشگاه پدرش در آتش میسوزد و درحقیقت کاری از دست کسی برنمیآید و تمام تلاش ماموران فقط برای جلوگیری از گسترش آتش به دیگر ساختمانهاست. آنها تقاضا کردند که موضوع به نحو قابل قبولی به اطلاع پیرمرد رسانده شود. پسر با خود اندیشید که احتمالا پیرمرد با شنیدن این خبر سکته میکند و لذا از بیدار کردن او منصرف شد و خود را به محل حادثه رساند و با کمال تعجب دید که پیرمرد در مقابل ساختمان آزمایشگاه روی یک صندلی نشسته است و سوختن حاصل تمام عمرش را نظاره میکند.
پسر تصمیم گرفت جلو نرود و پدر را آزار ندهد. او میاندیشید که پدر در بدترین شرایط عمرش به سر میبرد. ناگهان پدر سرش را برگرداند و پسر را دید و با صدای بلند و سرشار از شادی گفت: پسر تو اینجایی؟ میبینی چقدر زیباست! رنگآمیزی شعلهها را میبینی؟ حیرتآور است! من فکر میکنم که آن شعلههای بنفش به علت سوختن گوگرد در کنار فسفر به وجود آمده است! وای! خدای من، خیلی زیباست! کاش مادرت هم اینجا بود و این منظره زیبا را میدید. کمتر کسی در طول عمرش امکان دیدن چنین منظره زیبایی را خواهد داشت! نظر تو چیست پسرم؟ پسر حیران و گیج جواب داد: پدر تمام زندگیات در آتش میسوزد و تو از زیبایی رنگ شعلهها صحبت میکنی؟ چطور میتوانی؟ من تمام بدنم میلرزد و تو خونسرد نشستهای؟ پدر گفت: پسرم از دست من و تو که کاری بر نمیآید. ماموران هم که تمام تلاششان را میکنند.
در این لحظه بهترین کار لذت بردن از منظرههایی است که دیگر تکرار نخواهد شد! در مورد آزمایشگاه و بازسازی یا نوسازی آن فردا فکر میکنیم! الآن موقع این کار نیست! به شعلههای زیبا نگاه کن که دیگر چنین امکانی را نخواهی داشت! فردا صبح ادیسون به خرابهها نگاه کرد و گفت: «ارزش زیادی در بلاها وجود دارد. تمام اشتباهات ما در این آتش سوخت. خدا را شکر که میتوانیم از اول شروع کنیم.» توماس آلوا ادیسون سال بعد مجددا در آزمایشگاه جدیدش مشغول کار بود و همان سال یکی از بزرگترین اختراعات بشریت یعنی «ضبط صدا» را تقدیم جهانیان کرد. آری او «گرامافون» را درست یک سال پس از آن واقعه اختراع کرد.
ارزش زیادی در بلاها وجود دارد، چون تمام اشتباهات در آن از بین میرود.
داستان پند آموز خدا فراموشمان نمیکند...
روزی تصمیم گرفتم كه دیگر همه چیز را رها كنم. شغلم را دوستانم را ، مذهبم
را زندگی ام را ! به جنگلی رفتم تا برای آخرین بار با خدا صحبت كنم.به خدا
گفتم : آیا میتوانی دلیلی برای ادامه زندگی برایم بیاوری؟ و جواب او مرا
شگفت زده كرد.او گفت :آیا سرخس و بامبو را میبینی؟پاسخ دادم :بلی . فرمود :
هنگامی كه درخت بامبو و سرخس راآفریدم ، به خوبی ازآنها مراقبت نمودم .به
آنها نور و غذای كافی دادم.دیر زمانی نپایید كه سرخس سر از خاك برآورد و
تمام زمین را فرا گرفت اما از بامبو خبری نبود.من از او قطع امید نكردم. در
دومین سال سرخسها بیشتر رشد كردند وزیبایی خیره كنندهای به زمین بخشیدند
اما همچنان از بامبوها خبری نبود. من بامبوها را رها نكردم . در سالهای سوم
و چهارم نیز بامبوها رشد نكردند.اما من باز از آنها قطع امید نكردم . در
سال پنجم جوانه كوچكی از بامبو نمایان شد. در مقایسه با سرخس كوچك و كوتاه
بود اما با گذشت 6 ماه ارتفاع آن به بیش از 100 فوت رسید. 5 سال طول كشیده بود تا ریشه های
بامبو به اندازه كافی قوی شوند. ریشه هایی كه بامبو را قوی میساختند و آنچه
را برای زندگی به آن نیاز داشت را فراهم میكردند.
خداوند در ادامه فرمود: آیا میدانی در تمامی این سالها كه تو درگیر مبارزه
با سختیها و مشكلات بودی در حقیقت ریشه هایت را مستحكم میساختی . من در
تمامی این مدت تو را رها نكردم همانگونه كه بامبو ها را رها نكردم.
هرگز خودت را با دیگران مقایسه نكن و بامبو و سرخس دو گیاه متفاوتند اما هر
دو به زیبایی جنگل كمك میكنند. زمان تو نیز فرا خواهد رسید تو نیز رشد
میكنی و قد میكشی!
از او پرسیدم : من چقدر قد میكشم.
در پاسخ از من پرسید : بامبو چقدر رشد میكند؟
جواب دادم : هر چقدر كه بتواند.
گفت : تو نیز باید رشد كنی و قد بكشی ، هر اندازه كه بتوانی.
به یاد داشته باش كه من هرگز تو را رها نخواهم كرد.
خوشحال باشید ! به جایی قدم گداشته اید که محور
تمامی موضوعاتی است که هر موجود زنده ای اگاهانه با ان دست و پنجه نرم می کند.موضوع
کوچکی نیست "لحظه بزرگی است" در راهی که به بیداری ،ازادی و ارامش منتهی
می شود گام نهاده اید ، شما در جایگاه والایی قرار دارید . اندره ژید نویسنده
فرانسوی می نویسد :"به آنهایی که در پی حقیقت هستند ایمان بیاورید و به
انهایی که ان را یافته اند توجه کنید."بنیان گدار کنگره شصت که می توان انرا "قدیس
والامقام "نام نهاد در پی ناشناخته هاست تا به من ، شما و همه بصیرت واگاهی
دهد .معجزه کنگره عشق است نه پرواز ،هدف پایان غفلت و نادانی است نه سفر فضایی و
در نهایت این راه حرکت به سوی زندگی اگاهانه و رسیدن به دانایی و حیات مجدد معنوی
است. هرکسی داستان به دانایی رسیدن مخصوص به خود را دارد.یک نیایش زیبا می
گوید:"امیدوارم همه باهم به دانایی موثر برسیم ". همه ما باید خود
درونمان را دریابیم و آگاه شویم که وچه هستیم .به عبارت دیگر در بیرون به دنبال
کمال نباشید بلکه در درونتان معرفت و بصیرت بجویید ،به چه زل زده ایی ؟نگاه نکن
،همه اش خود تویی."این یک حقیقت است که نباید در بیرون خودتان به دنبال ان باشید واقعیت را می توانید بوسیله ی یافتن خودِ واقعی تان پیدا کنید .زمانی که
واقعا خودتان شوید،این ماهیت و خرد طبیعی تان است. این طبیعت بیداری درون نیاز به
اشراق نداردچون تقریبا از ازل کامل بوده است ،فقط باید ان را بازیافت .لازم نیست
در پی چیز بیشتری باشیم...............
ادامه مطلب
نقطه قوت ، نقطه ضعف
کودکی
ده ساله که دست چپش در یک حادثه رانندگی از بازو قطع شده بود ، برای تعلیم
فنون رزمی جودو به یک استاد سپرده شد. پدر کودک اصرار داشت استاد از
فرزندش یک قهرمان جودو بسازد استاد پذیرفت و به پدر کودک قول داد که یک سال
بعد می تواند فرزندش را در مقام قهرمانی کل باشگاه ها ببیند.
در طول شش ماه استاد فقط روی بدن سازی کودک کار کرد....
و در عرض این شش ماه حتی یک فن جودو را به او تعلیم نداد. بعد از 6 ماه خبررسید که یک ماه بعد مسابقات محلی در شهر برگزار می شود.استاد به کودک ده ساله فقط یک فن آموزش داد و تا زمان برگزاری مسابقات فقط روی آن تک فن کار کرد.سر انجام مسابقات انجام شدو کودک توانست در میان اعجاب همگان با آن تک فن همه حریفان خود را شکست دهد!سه ماه بعد کودک توانست در مسابقات بین باشگاه ها نیز با استفاده از همان تک فن برنده شود و سال بعد نیز در مسابقات کشوری، آن کودک یک دست موفق شد تمام حریفان را زمین بزند و به عنوان قهرمان سراسری کشورانتخاب گردد. وقتی مسابقات به پایان رسید، در راه بازگشت به منزل، کودک از استاد رازپیروزی اش را پرسید. استاد گفت: "دلیل پیروزی تو این بود که اولاً به همان یک فن به خوبی مسلط بودی، ثانیاً تنها امیدت همان یک فن بود، و سوم اینکه راه شناخته شده مقابله با این فن ، گرفتن دست چپ حریف بود که تو چنین دستی نداشتی!
یاد بگیر که در زندگی ، از نقاط ضعف خود به عنوان نقاط قوت خود استفاده کنی.راز موفقیت
در زندگی ، داشتن امکانات نیست ، بلکه استفاده از "بی امکانی" به عنوان نقطه قوت
است."
به نام قدرت مطلق الله
در روزدوشنبه 4/5/95لژیون همسفران نور به استادی خانم فاطمه عزیز وجمعی از همسفران گل با دستور جلسه سی دی هیزم شکن 2شروع به فعالیت نمود.
آقای مهندس میگوید: اگردر یک روستای ساده هستی ودر خانه نانی می پزی،این نان را درست وبا عشق بپز تا برای بقیه مفید باشد .مهم این نیست که جراح باشی ویا معلم ویا کارگر ویایک کشاوزر ،مهم درست انجام دادن کار است.مدرک وجایگاه مهم نیست،این که وظایفم را درست انجام دهم مهم است. اگربه یک نفر بله دادم وهمسرشدم،باید وظایف همسریم را با عشق انجام دهم.کاری نداشته باشم که او اعتیاد دارد ویا فلان مشکل را...مدام مشکلش را به رخش نکشم . اگرمی خواهم بچه بیا ورم ومادر شوم،باید وظایفم را با عشق انجام بدهم
ادامه مطلب
به پروردگاردانا
امروز28/4/95لژیون همسفران نور به استادی خانم فاطمه عزیزوجمعی از همسفران نازنین پیرامون سی دی هیزم شکن قسمت اول راس ساعت17:40شروع به فعالیت نمود.
در مورد داستان هیزم شکن که با کسب دانایی کارش رابهتر انجام می داده،نتیجه میگیریم که که درخت هر چه پربار تر،افتاده تر.انسان هم هر چه بیشتر دانایی کسب میکند،باید افتاده تر شود.در واقع اگر من به جایی میرسم وتوانایی کسب میکنم،قرار نیست از من تعریف کنند،یا بیشتر به من احترام بگذارند،یا من را بالای مجلس بنشانند،یا خانم وآقا صدایم کنند. اصلا اگر من به توانایی رسیدم ومنیت من را بگیرد،به هیچ دردی نمی خورد.ارزش آدمها به کار آنهاست نه به جایگاه و ظاهرشان
ادامه مطلب
روزی مردی خواب عجیبی دید. دید که پیش فرشته هاست و به کارهای آنها نگاه
می کند.هنگام ورود، دسته بزرگی از فرشتگان را دید که سخت مشغول کارند و تند تند
نامه هایی را که توسط پیک ها از زمین می رسند باز می کنند و آنها را داخل جعبه می گذارند.
مرد از فرشته ای پرسید: شما چکار می کنید؟ فرشته در حالی که داشت نامه ای را باز می کرد
گفت: اینجا بخش دریافت است و ما دعاها و تقاضاهای مردم از خداوند را تحویل
می گیریم. مرد کمی جلوتر رفت. باز تعدادی از فرشتگـــان را دید که کاغذهـایی را داخل پاکت
می گذارند و آن ها را توسط پیک هایی به زمین می فرستند.
مرد پرسید: شماها چکار می کنید؟ یکی از فرشتگان با عجله گفت:
اینجا بخش ارسال است، ما الطاف و رحمت های خداوند را برای بندگان به زمین می فرستیم.
مرد کمی جلوتر رفت و یک فرشته را دید که بیکار نشسته است.
با تعجب از فرشته پرسید: شما چرا بیکارید؟
فرشته جواب داد: اینجا بخش تصدیق جواب است. مردمی که دعاهایشان مستجاب شده
باید جواب بفرستند ولی فقط عده بسیار کمی جواب می دهند.
مرد از فرشته پرسید: مردم چگونه می توانند جواب بفرستند؟
فرشته پاسخ داد: بسیار ساده، فقط کافیست بگویند:
خدایا شکرشکر شکر..
مهین عزیز این رهایی شیرین بر شما وخانواده محترمتان مبارک باد.
لژیون همسفران نور
به نام دانای بی همتا
امروز دوشنبه 21/4/95لژیون همسفران نوربه استادی خانم فاطمه وجمعی از همسفران عزیزبادستورجلسه سی دی نظریه راس ساعت17:40شروع14 شد.
اما نظریه سیستم xروی سه مولفه جسم،روان وجهان بینی تکیه دارد ونتایج خوبی هم داشته،اما نظریه های دیگر به بعد جسم،توجه چندانی ندارند.از طرفی براساس نظریهx سیستم میتوانیم خیلی ازوقایع وسوالات در زمینه اعتیاد را توضیح دهیم.این که چرامصرف کننده پس از قطع مواد یک سری علائم را دارد..؟چرا خلق وخوی خوبی ندارد..؟چرا نمی تواند در مورد کار ومسائل مهم دیگر زندگی تصمیم گیریهای درست انجام دهد...؟چرا پس از قطع مواد، افسردگی ،تنبلی وگوشه گیری وبی حوصلگی در اوپدیدار می شود ؟حالا آیا نظریه های دیگراعتیاد هم میتوانند جواب این سوالات را به درستی بدهند..؟ پس نظریه ای قوی تر است که باتکیه برآن بتوانیم وقایع را توضیح دهیم.
ادامه مطلب
*به نام پروردگار حی*
امروز دوشنبه 14/4/95لژیون همسفران نوربا دستور جلسه سی دی احیا وادامه چهار مقاله به استادی خانم فاطمه عزیزوجمعی ازهمسفران نازنین شروع به کار نمود.
جمعیت احیای کنگره 60یعنی چه..؟یعنی زنده شدن انسانها. احیاازکلمه حی می آیدوحی یعنی زنده شدن.پس درکنگره انسانهارا زنده میکنند.مرده هیچ توانایی نداره وفردمصرف کننده هم به مرده تبدیل میشه وشاید بدتراز یک مرده.پس این افراد رادرکنگره احیا میکنند تا توانمند شود.جسم،فکر،روان،تفکرفرد باید سالم شودتا درست زندگی کند.حالا این احیا شرایط خاص خودش را دارد.نمیشه سه ماه یکی را به کمپ ببریم و یا یک مدت او را در خانه به تخت ببندیم وبگوییم این خوب شد..!
ادامه مطلب
به نام پروردگار بی همتا
امروز دوشنبه 31/3/95لژیون همسفران نور به استادی خانم فاطمه قاسمی عزیزبه دستور جلسه جزوه چهار مقاله با حضور جمعی از همسفران راس ساعت 17:40شروع به فعالیت نمود.
اولین بارصورت مسئله اعتیاد توسط مهندس دژاکام در سال
1378نوشته شد. در این صورت مسئله اشاره شد که قطع مواد دو عکس العمل به دنبال
دارد.1/عکس العملهای آشکارمثل اسهال،گرفتگی عظلات،عطسه و..2/عکس العملهای پنهان مثل،افسردگی،نا
امیدی و... حالا بعد از قطع مصرف مواد،عکس العملهای آشکار تا یکی دو هفته با دارو
ویا بدون دارو،تمام میشود ولی عکس العملهای پنهان باقی می ماند.
ادامه مطلب
به نام انکه جان را فکرت آموخت
امروز دوشنبه 23/3/95لژیون همسفران نور پیرامون دستور جلسه سی دی برداشت محصول به استادی خانم فاطمه نازنین وجمعی از همسفران عزیزدر ساعت17:40 شروع به فعالیت نمود
پس اینجا منظوربرداشت محصول.حالا منظوراز محصول چیه..؟همان خواسته وتفکری که من دارم.وقتی خواسته ای داریم،باید در مورد آن خوب برنامه ریزی کنیم وحرکت کنیم. اگربرنامه ریزی خوبی کردم و حرکت نکنم،به نتیجه نمیرسم. مثل محصولی که رسیده ولی ما آن را نمی چینیم.حالا چی میشه..>میوه فاسدو خراب میشه .یه وقتهایی ما با احتیاط زیادی وبا ترسهای غیر منطقی،به خودمان ضربه میزنیم.من باید در مورد هر کاری تفکر کنم (همان سوال که چی)اما در اد امه حرکت هم داشته باشم.
ادامه مطلب
از خداوند برایشان در ادامه مسیرییروزی روز افزون خواستاریم.(لژیون همسفران نور)
.: Weblog Themes By Pichak :.