پروانه

love

مَردُم به موجودی گفته میشه !!!


مَردُم به موجودی گفته میشه که از بدو تولد همراهیت میکنه و تا روز مرگت مجبوری که برای اون زندگی کنی.

برای مَردُم خیلی مهمه که تو چی میپوشی؟

کجا میری؟

... چند سالته؟

بابات چیکارس؟

ناهار چی خوردی؟

چند روز یه بار حموم میری؟

چرا حالت خوب نیست؟

چرا میخندی؟

چرا ساکتی؟

چرا نیستی؟

چرا اومدی؟

چرا اینطوری نوشتی؟ عاشق شدی؟

چرا اونطوری نوشتی؟ فارغ شدی؟

چرا چشات قرمزه؟ حشیش کشیدی؟

چرا لاغر شدی؟ شکست عاطفی خوردی؟

چرا چاق شدی؟ زندگی بهت ساخته؟

و چراهای بسیاری که تا جوابش رو بدست نیاره دست از سرت ور نمیداره.

مَردُم ذاتا قاضی به دنیا میاد.

بدون ِ اینکه خودت خبر داشته باشی، جلسه دادگاه برات تشکیل میده،

روت قضاوت میکنه،

حکم برات صادر میکنه و در نهایت محکوم میشی.

مَردُم قابلیت اینو داره که همه جا باشه، هرجا بری میتونی ببینیش، حتی تو خواب.

اما مَردُم همیشه از یه چیزی میترسه،

از اینکه تو بهش بی توجهی کنی، محلش نذاری، حرفاش رو نشنوی و کاراش رو نبینی.

پس دستت رو بذار رو گوشت، چشمات رو ببند و بی توجه بهش از کنارش عبور کن و مشغول کار خودت شو


می خواستم به دنیا بیایم، در یک زایشگاه عمومی؛ پدر بزرگم به مادرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی! مادرم گفت: چرا؟... پدر بزرگم گفت: مردم چه می گویند؟!...



می خواستم به مدرسه بروم، همان مدرسه ی سر کوچه ی مان؛ مادرم گفت: فقط مدرسه ی غیر انتفاعی! پدرم گفت: چرا؟... مادرم گفت: مردم چه می گویند؟!...


به رشته ی انسانی علاقه داشتم. پدرم گفت: فقط ریاضی! گفتم: چرا؟... پدرم گفت: مردم چه می گویند؟!...



با دختری روستایی می خواستم ازدواج کنم. خواهرم گفت: مگر من بمیرم. گفتم: چرا؟... خواهرم گفت: مردم چه می گویند؟!...


می خواستم پول مراسم عروسی را سرمایه ی زندگی ام کنم. پدر و مادرم گفتند: مگر از روی نعش ما رد شوی. گفتم: چرا؟... آنها گفتند: مردم چه می گویند؟!...


می خواستم به اندازه ی جیبم خانه ای در پایین شهر اجاره کنم. مادرم گفت: وای بر من. گفتم: چرا؟... مادرم گفت: مردم چه می گویند؟!...


اولین مهمانی بعد از عروسیمان بود. می خواستم ساده باشد و صمیمی. همسرم گفت: شکست، به همین زودی؟!... گفتم: چرا؟... همسرم گفت: مردم چه می گویند؟!...


می خواستم یک ماشین مدل پایین بخرم، در حد وسعم، تا عصای دستم باشد. همسرم گفت: خدا مرگم دهد. گفتم: چرا؟... همسرم گفت: مردم چه می گویند؟!...


بچه ام می خواست به دنیا بیاید، در یک زایشگاه عمومی. پدرم گفت: فقط بیمارستان خصوصی! گفتم: چرا؟... پدرم گفت: مردم چه می گویند؟!...



بچه ام می خواست به مدرسه برود، رشته ی تحصیلی اش را برگزیند، ازدواج کند... می خواستم بمیرم. بر سر قبرم بحث شد. پسرم گفت: پایین قبرستان. زنم جیغ کشید. دخترم گفت: چه شده؟... زنم گفت: مردم چه می گویند؟!...


مُردم. برادرم برای مراسم ترحیمم مسجد ساده ای در نظر گرفت. خواهرم اشک ریخت و گفت: مردم چه می گویند؟!...



از طرف قبرستان سنگ قبر ساده ای بر سر مزارم گذاشتند. اما برادرم گفت: مردم چه می گویند؟!...

خودش سنگ قبری برایم سفارش داد که عکسم را رویش حک کردند. حالا من در اینجا در حفره ای تنگ خانه دارم و تمام سرمایه ام برای ادامه ی زندگی جمله ای بیش نبود: مردم چه می گویند؟!...مردمی که عمری نگران حرفهایشان بودم،

حالا حتی لحظه ای هم نگران من نیستند !!!


[ پنجشنبه 6 تیر 1392 ] [ 03:06 ب.ظ ] [ mahsa ] [ نظرات() ]
نظر دلمه


برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید

میگم دوست دارم نگو نظر لطفته…

چون نظر لطفم نیست . نظر دلمه…





[ دوشنبه 28 اسفند 1391 ] [ 08:03 ب.ظ ] [ mahsa ] [ نظرات() ]
برگرد....


برگرد…! خاطره‌هاتو جا گذاشتی… نمی‌خوام یه عمر به این امید بمونم که برای بردنش یه روز بر می‌گردی…



[ جمعه 31 شهریور 1391 ] [ 01:58 ب.ظ ] [ mahsa ] [ نظرات() ]
خنده هایت...

1345171777214944_large.jpg

تو به افتادن من در خیابان خندیدی..... اما من همه ی حواسم به چشمان مردم شهر بود که.... عـــــاشـــــــق خنده هایت نشوند....


[ شنبه 11 شهریور 1391 ] [ 09:28 ب.ظ ] [ mahsa ] [ نظرات() ]
بازی.....



به بعضی از ادما باید گفت:من چشم میزارم تو فقط برو گمشو......



[ سه شنبه 31 مرداد 1391 ] [ 09:27 ب.ظ ] [ mahsa ] [ نظرات() ]
غرورم....


غــرورم را کــه مــی شکستــم، بــا خــود مــی گفتــم:
 شکستنــی، رفــع بــلاســت!
 او نیــز بــا خــود همیــن را مــی
گفــت، وقتــی دلــم را مــی شکســت . . .



[ شنبه 28 مرداد 1391 ] [ 10:28 ب.ظ ] [ mahsa ] [ نظرات() ]
خوش به حال باد.....

خوش به حال باد

گونه هایت را لمس می کند

و هیچ کس از او نمی پرسد که با تو چه نسبتی دارد!

کاش مرا باد می آفریدند

تو را برگ درختی خلق می کردند؛

عشق بازی برگ و باد را دیده ای؟!

در هم می پیچند و عاشق تر می شوند…



[ جمعه 20 مرداد 1391 ] [ 04:36 ب.ظ ] [ mahsa ] [ نظرات() ]
دستانت....



ﺁﻧﻜﻪ ﺩﺳﺘﺶ ﺭﺍﺍﻳﻨﻘﺪﺭ ﻣﺤﻜﻢ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻱ ﺩﻳﺮﻭﺯ ﻋﺎﺷﻖ ﻣﻦ ﺑﻮﺩ.... ﺩﺳﺘﺎﻧﺖ ﺭﺍ ﺧﺴﺘﻪ ﻧﻜﻦ ﻣﺤﻜﻢ ﻳﺎ ﺁﺭﺍﻡ... ﻓﺮﺩﺍ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺗﻨﻬﺎﻳﻲ...


[ شنبه 14 مرداد 1391 ] [ 10:06 ب.ظ ] [ mahsa ] [ نظرات() ]
گفتی...


عکس های زیبای عاشقانه رمانتیکگفتی عاشقی گفتم دوست دارم.                      

گفتی اگه یه روز نبینمت میمیرم گفتم من فقط ناراحت میشم

گفتی من به جز تو به کسی فکر نمیکنم. گفتم اتفاقا من به خیلی ها فکر میکنم.

گفتی تا ابد تو قلب منی . گفتم فعلا تو قلبم جا داری

گفتی اگه بری با یکی دیگه من خودمو میکشم . گفتم اگه تو بری با یکی دیگه من فقط دلم میخواد طرفو خفه کنم

گفتی ...گفتم...

فرق ما اینکه :

تو دروغ میگفتی اما من راستش میگفتم



[ جمعه 13 مرداد 1391 ] [ 01:07 ب.ظ ] [ mahsa ] [ نظرات() ]
همه میکشند.....

عکس های زیبای عاشقانه رمانتیک
تــــوی این دنیـــا هر کسی داره یه چیزی میکشه.

یکی "درد" می کشه ؛

یکی "زجر" می کشه؛
یکی" نقاشی" می کشه ؛
یکی" سیگار "می کشه؛
یکی "داد" می کشه؛
یکی" سوت "می کشه ؛
یکی" ناز" می کشه ؛
یکی" تریاک" می کشه ؛

خلاصه میون اینهمه کشیدنـــــــــــی

مــ ـ ـ ــن
فقط می خوام


ღ♥ღ نفس ღ♥ღ



بکشم...
 


[ سه شنبه 10 مرداد 1391 ] [ 10:00 ق.ظ ] [ mahsa ] [ نظرات() ]
زندگی
برای نمایش بزرگترین اندازه كلیك كنید

خوشبختی ما در سه جمله است : تجربه از دیروز، استفاده از امروز، امید به فردا


ولی حیف که ما با سه جمله دیگر زندگی مان را تباه می کنیم :حسرت دیروز، اتلاف امروز، ترس از فردا



[ دوشنبه 2 مرداد 1391 ] [ 01:39 ب.ظ ] [ mahsa ] [ نظرات() ]
سیگار
http://avazak.ir/gallery/albums/userpics/10001/normal_Avazak_ir-Love849.jpg
گفت:اینقدر سیگار نكش میمیری. . .


گفتم:اگه نكشم میمیرم. . .


گفت:اگه بكشی با درد میمیری. . .

گفتم:اگه نكشم از درد میمیرم. . .


گفت:هوای دودی جلوی درد رو نمیگیره. . .


گفتم:هوای صاف جلوی مرگو میگیره؟. . .


یه كم نگاهم كرد و گفت:بكش



[ یکشنبه 1 مرداد 1391 ] [ 02:06 ب.ظ ] [ mahsa ] [ نظرات() ]
عاشقانه....

اگه یکی رو دیدی که وقتی داری می افتی برمیگرده با عجله میاد به سمتت، بدون براش عزیزی
اگه یکی رو دیدی که وقتی داری می خندی برمیگرده نگات میکنه، بدون براش قشنگی
اگه یکی رو دیدی که وقتی داری گریه میکنی باهات اشک میریزه، بدون دوستت داره
اگه یکی رو دیدی که وقتی داری با یکی دیگه حرف میزنی ترکت میکنه، بدون عاشقته




[ شنبه 31 تیر 1391 ] [ 10:58 ق.ظ ] [ mahsa ] [ نظرات() ]
تنهام گذاشتی؟!



قصه از آنجا شروع شد که خیلی عصبانی شد

گفت:اگه دوستم داری ثابت کن

گفتم چه جوری؟

تیغ رو برداشت و گفت : رگتو بزن

گفتم:{{مرگ}} و {{زندگی}} دست خداست

گفت: پس دوستم نداری

تیغو برداشتم و رگمو زدم

 وقتی داشتم تو آغوش گرمش جون می دادم

آروم زیرلب گفت :

اگه دوستم داشتی تنهام نمی ذاشتی.....


[ چهارشنبه 28 تیر 1391 ] [ 04:25 ب.ظ ] [ mahsa ] [ نظرات() ]
جملا ت عاشقانه

وقتی که دیگر نبود
من به بودنش نیازمند شدم
وقتی که دیگر رفت
من به انتظار آمدنش نشستم
وقتی که دیگر نمی*توانست مرا دوست بدارد
من او را دوست داشتم
وقتی که او تمام کرد
من شروع کردم
وقتی که او تمام شد
من آغاز کردم
چه سخت است تنها متولد شدن
مثل تنها زندگی کردن است
مثل تنها مردن
******
دنیا را بد ساخته اند … کسی را که دوست داری ، تو را دوست نمی دارد … کسی که تورا دوست دارد ، تو دوستش نمی داری … اما کسی که تو دوستش داری و او هم تو را دوست دارد … به رسم و آئین هرگز به هم نمی رسند …
 
*****
خداوندا
از بچگی به من آموختندهمه را دوست بدار
حال که بزرگ شده ام
و
کسی را دوست می دارم
می گویند:
  بفراموشش کناین رنج است

****
من هرگز نمی نالم…قرنها نالیدن بس است…میخواهم فریاد بزنم…!اگر نتوانستم سکوت میکنم….

*****
هر انسان کتابی است در انتظار خواننده اش.
*****
*



[ چهارشنبه 28 تیر 1391 ] [ 01:47 ب.ظ ] [ mahsa ] [ نظرات() ]
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات