.:. سال نو مبارک .:.
برگ هــا به رنگ در می آیند
و گــــل هـــا لبخند می زنند
و پرنده های خسته بــر می
گردنــــــــــــــــــــــــــــــــد .
در این رویش سبز دوباره ... من ، تو ، ما ...
کجا ایستاده ایم؟ سهم ما چیست؟ نقش ما چیست؟
پیوند ما در دوباره شدن با کیست؟
زمین سلامت می کنیم و ابرها درودتان باد و چون همیشه امیدوار .
.:. سال نو مبارک .:.
قیمت چشم و گوش و دست و پا ...
یكى ، در پیش
بزرگى از فقر خود شكایت مى كرد و سخت مى نالید . گفت : خواهى كه ده هزار درهم داشته باشى و چشم نداشته باشى؟
گفت : البته كه نه . دو چشم خود را با همه دنیا عوض نمى كنم.
گفت :
عقلت را با ده هزار درهم معاوضه مى كنى؟
گفت :
نه .
گفت :
گوش و دست و پاى خود را چطور؟
گفت :
هرگز .
گفت : پس
هم اكنون خداوند، صدها هزار درهم در دامان تو گذاشته است . باز شكایت دارى و گله
مى كنى؟! بلكه تو حاضر نخواهى بود كه حال خویش را با حال بسیارى از مردمان عوض كنى
و خود را خوشتر و خوش بخت تر از بسیارى از انسان هاى اطراف خود مى بینى . پس آنچه
تو را داده اند، بسى بیشتر از آن است كه دیگران را داده اند و تو هنوز شكر این
همه را به جاى نیاورده، خواهان نعمت بیشترى هستى!
برگرفته از کیمیای سعادت
زندگی زیباست، ای زیبا پسند!
کسی چه می داند؟
همیشه آنگونه که می خواهیم نیست و هر چه می خواهیم به دست نمی آید، هجران ها هم حکمتی دارند. اما زندگی همچنان زیباست، می توان خاطراتی خوب در ذهن حک کرد و باقی را دور ریخت.
یاد زیبایی های زندگی تا پایان عمر نشاط و سرزندگی به دنبال دارد. پاییز را هم می توان زیبا دید، نگو خزان است و زردی، اتفاقات هم حکمت خاص خود را دارند، همانطور که شاخه های خشک مجموع صدای دل نشین ِ قدم هایمان را می سازند، خش خش برگ ها هم زیباست، اگر بخواهیم.
مشکل همیشه هست، نگاه ماست که به آن قیمت و تخفیف می دهد،باید دید و نگرش عوض شود. نگاه کردن از قابی دیگر به زندگی هم جذابیت و سودمندی اثر بخشی را برایمان به ارمغان می آورد. این راهی ست برای غلبه بر مشکلات و نهایت پیروزی و شادکامی.
ادامه مطلب ...
جوانی ...
تۆریا جوانیم پیری بی یارم // کهم بێ مهینهتم عاساش بی بارم
دڵ نهدارۆ شهوق چون ههرده جاران // چهم ههڵسی مهمجۆ، چون شۆڕهی واران
نهمهندهن سۆماش لێڵاوو تارهن // گهرمهی کهلهم پهی گۆشم چون تارهن
بێگانهن گۆشم جه نهوای بوڵبوڵ // ههر هاژهش مهیۆ زاخاو مه د̌ۆ دڵ
ئێدامهو شێعرهکێ ...
با همین پر و پاچین می خوای بری چین و ماچین!
روزی لاک پشتی را دیدند که خرامان خرامان راهی را در پیش گرفته؛ افتان وخیزان می رفت.
به او گفتند: « کجا می روی؟ ».
گفت: « چین و ماچین! »
گفتند: « با همین پر و پاچین، می خوای بری چین و ماچین؟ »
منبع: داستانهای امثال
ترجمه هایی از سوره اخلاص
------>1
به نام خداوند هر دو جهان
که بخشنده است و بسی مهربان
بگو (ای پیغمبر به مخلوق ما) // بود او به عالم یگانه خدا -1-
خدایی که او را نباشد نیاز // ولی دست هر کس به سویش دراز -2-
نزاد است و زاییده هرگز نشد -3- // وراهم شبیهی و همتا نبد -4-
ترجمه منظوم، اثر رضا ابوالمعالی(کرمانشاهی)
------>2
به ناوی خوای به خشه رو دڵاوه
بلی: خوا تاک و ته نیایه -1-
خوایه کی بی نیاز -2-
هیچ شتیک لیی نه بووه و له هیچ شتیکیش نه بووه -3-
وه هیچ هاولف و هاوتایه کیش بو ئه و نیه -4-
ترجمه ماموستا محمد صالح ابراهیمی
ادامه مطلب
واده ی لوا ...
ئــــازیــز! دیـــــاره ن واده ی لـــــوامـــــــه ن
ئــــه ڵـــوه دای ئـــاخــر ئـــه وه نـامـامـه ن
ده و ڵــه تــه کـه ی وه صـڵ پا نـه زه واڵـه ن
جــارێـو تــه ر دیـده ن بــاڵات مــه حـاڵــه ن
ســـا دڵـــم وه ش کـــه ر وه ئــێـــلـتــێــفـاتــێ
بــــدیـــه وه لاوه بــویــنـــووت ســــــاتــــێ
بـــا بــه یــۆ شــنۆی شـــیریــن ڕازه کـــه ت
گـــۆش ده رۆ لادێ مه یـنه ت گــازه کـه ت
ئــــاخر سه فـــه ره ن ڕا خــه یـلی دووره ن
ئێدامهو شێعرهکێ ...
ترجمه هایی از سوره حمد
------>1
به نام خداوند هر دو جهان
که بخشنده است و بسی مهربان
ستایش خدا را که اندر جهان // بود پروراننده ی انس و جان -2-
که بخشنده و مهربان بر حق است -3- // به روز جزا مالک مطلق است -4-
تو را می ستاییم و جوییم بس // مدد از تو ای خالق دادرس -5-
(ره کج فزون است و درمانده ایم) // ره راست بنما تو را بنده ایم -6-
رهی را که نعمت نمودی عطا // به پیغمبران خود و اولیا
نه آنکه غضب گشتگانت روند // نه راهی که که گمره در آن می شوند -7-
ترجمه منظوم، اثر رضا ابوالمعالی(کرمانشاهی)
------>2
به ناوی خوای به خشه نده ی میهره بان
سپاس بو ئه و خوایه که په روه ردیگاری جیهانیانه -2-
به خشه نده ی میهره بانه -3-
خاوه نی روژی په سلانه -4-
خوایا ئیمه هه ر ته نیا تو ئه په رستین و ته نیا له تو داوای یارمه تی ئه که ین -5-
ئیمه به ریی راست رینوینی بکه -6-
ریی که سانی که نیعمه تت پییان داوه نه ریی ئه وانه ی که رقت لییان گرتووه و نه ریی گومرییان -7-
ترجمه صدیق صفی زاده
ادامه مطلب