خدایا عاشق آرامش اسم تو ام...


Admin Logo
themebox Logo

دانلود آهنگ
نویسنده :تیده آ
تاریخ:شنبه 16 آبان 1394-01:22 ب.ظ

پست ثابت



سلام....

خیلی خیلی خوش اومدین

اینجاوبلاگ گروهیه من ودوستامه....

پس اگه دیدین هر دفعه با یه اسم میایم تعجب نکنین.

همه مطلبی تو وبلاگ ما پیدامیشه

نظربزارین واسمون خوشحال میشیم






داغ کن - کلوب دات کام
نظرات() 

نویسنده :آشنا
تاریخ:جمعه 24 آبان 1398-10:56 ب.ظ

آمین:))




داغ کن - کلوب دات کام
نظرات() 

نویسنده :آشنا
تاریخ:چهارشنبه 17 مهر 1398-02:58 ب.ظ

کربلا...پای پیاده ...اربعین



جسم و روحم با حرم گشته عجین

حال و روزم با غمت گشته غمین

این سه جمله خواب شبهای من است

کربلا ... پای پیاده ... اربعین




داغ کن - کلوب دات کام
نظرات() 

نویسنده :آشنا
تاریخ:سه شنبه 2 مهر 1398-10:24 ب.ظ

شاعرانه


اما شاید یک مرد برای دل گروبستن به یه لحظه محتاج باشه؛
ولی برای فراموش کردن به یک عمر



داغ کن - کلوب دات کام
نظرات() 

نویسنده :آشنا
تاریخ:دوشنبه 1 مهر 1398-09:06 ق.ظ

با شعور باشیم




داغ کن - کلوب دات کام
نظرات() 

نویسنده :آشنا
تاریخ:یکشنبه 31 شهریور 1398-11:09 ب.ظ

پاییز


تو گیرو دار ساعت ۱۱و۱۲ یادمون باشه که سال به نصف میرسه
ساعت ها از ۲۴به ۲۳ برمیگردن...
"یک ساعت"را "دوبار"زندگی میکنیم...
این هدیه مهراست...
پاییزتون مبارک


داغ کن - کلوب دات کام
نظرات() 

نویسنده :آشنا
تاریخ:جمعه 29 شهریور 1398-09:13 ب.ظ

شبتون زیبا....


شب دو حرفه...ولی حرف برای گفتن زیاد داره
شب میرسه تابیشتر ببینیم؛همونطوری که موقع سکوت بهتر میشنویم
بخاطر همینه که شبا روحمو بیشتر احساس میکنم...!شب هراحساسی که داشته باشیمو عمیق تر میکنه...انگار یه تشدید میذاره روش...
درست نیست واژه های منفی مثل ظلمت رو بهش نسبت بدیم؛شب به ما اجازه میده چیزای درخشان رو ببینیم...
به راستی که شب شگفت انگیز...!!

 مگر به خواب، به روی تو وا شود چشمم 
خدا کند که به خواب آشنا شود چشمم 



داغ کن - کلوب دات کام
نظرات() 

نویسنده :آشنا
تاریخ:سه شنبه 26 شهریور 1398-04:15 ب.ظ

عابر بی سایه...


در زندگیم تنها یک تولد وجود داشت
اما هزار مرگ در برابر این یک تولد زیاد نیست؟!
یکبار متولد شوی و هزاربار بمیری این عادلانه است؟!
شاید این سوال را بارها تا قبل از آن روز ازخودم‌ پرسیده بودم
هربار که زمین خورده بودم؛هربار که باختن سهمم شده بود؛هربار که از دست دادن را چشیده بودم
اما آن روز فهمیدم آدم ها متولد می شوند تا بتوانند متولد شوند
هزار بار میمیرند،زخم میخورند تا متولد شوند...
(رمان عابر بی سایه)




داغ کن - کلوب دات کام
نظرات() 

نویسنده :آشنا
تاریخ:سه شنبه 26 شهریور 1398-04:12 ب.ظ

حقیقت




داغ کن - کلوب دات کام
نظرات() 

نویسنده :آشنا
تاریخ:سه شنبه 26 شهریور 1398-04:04 ب.ظ

قول دادم که...


هرگز نشدم ساده پذیرای کسی
 دل خوش نشدم به شاید امّای کسی 
 یک عمر گذشت و افتخارم این است: 
 لی لی نگذاشتم به لالای کسی



داغ کن - کلوب دات کام
نظرات() 

نویسنده :آشنا
تاریخ:پنجشنبه 21 شهریور 1398-02:00 ب.ظ

زندگیتون پر از رزق




داغ کن - کلوب دات کام
نظرات() 

نویسنده :آشنا
تاریخ:چهارشنبه 20 شهریور 1398-11:37 ب.ظ

.....


در وقت قنوتم به کف آیینه گرفتم
 جز رنگ ریا هیچ نمانده است به رخسار 
 


داغ کن - کلوب دات کام
نظرات() 

نویسنده :آشنا
تاریخ:چهارشنبه 20 شهریور 1398-09:30 ب.ظ

دلشکسته


نه این که حرفی نباشد ، هست... خیلی هم هست....
اما
دلشکسته ها می دانند ،
غم به استخوان که برسد می شود
"ســـــکــــوتــــــــــ" . .




داغ کن - کلوب دات کام
نظرات() 

نویسنده :آشنا
تاریخ:چهارشنبه 20 شهریور 1398-09:21 ب.ظ

حسین جان


حسین جان!!
وسط جاذبه ی این همه رنگ 
نوکرت تا به ابد رنگ شماست 
بیخیال همه ی مردم شهر
 دلم آقا به خدا تنگ شماست...
آقا میشه بنده ی رو سیاهتو بطلبی...



داغ کن - کلوب دات کام
نظرات() 

نویسنده :آشنا
تاریخ:شنبه 16 شهریور 1398-01:25 ب.ظ

اربابم حسین


ما از تو به غیر از تو نداریم‌ تمنا...




داغ کن - کلوب دات کام
نظرات() 

نویسنده :آشنا
تاریخ:یکشنبه 10 شهریور 1398-10:10 ق.ظ

کجا بروم؟!


گاهی دلم می خواهد بگذارم بروم
 بی هر چه آشنا، گوشه ی دوری گمنام 
حوالی جایی بی اسم، بعد بی هیچ گذشته ای  
به یاد نیارم از کجا آمده، کیستم، اینجا چه می کنم.
 بعد بی هیچ امروزی به یاد نیاورم 
که فرقی هست، فاصله ای هست، فردایی هست.
 گاهی واقعا خیال می کنم
 روی دست خدا مانده ام خسته اش کرده ام. 
راهی نیست باید چمدانم را ببندم راه بیفتم... بروم. 
و می روم اما به درگاه نرسیده از خود می پرسم کجا...؟! 
کجا را دارم، کجا بروم؟



داغ کن - کلوب دات کام
نظرات() 




  • تعداد صفحات :47
  • 1  
  • 2  
  • 3  
  • 4  
  • 5  
  • 6  
  • 7  
  • ...