شـــیــریــن زبــانــی هــا
صفحه نخست       پست الکترونیک          تماس با ما              ATOM            طراح قالب
گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من گروه طراحی قالب من
۲۴ آبان تولد المیرا خانم صاحب وبلاگ
 توت فرنگی است.
تولدت مبارک..

 ۲۶ آبان تولد زهرا خانم ( یارپاق) صاحب وبلاگ
دلنوشته هایم هست..
تولدت مبارک..

قابل توجه دوستان وبلاگی عزیز.
تا اطلاع ثانوی به این وبلاگ تشریف بیاورید
وبلاگ دانشجویان ضمن خدمت بوشهر
www.dini-arabi89.blogfa.com





  
 



 







نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
          
دوشنبه 13 مرداد 1399
معنی ضرب المثل " از کیسه خلیفه بخشیدن " - دانش‌چی

طبق اسناد بر جای مانده از زمان‌های قدیم، هارون الرشید چندین سال در شهر ری حکومت کرد و فردی به اسم جعفر برمکی با ملیتی ایرانی به‌عنوان وزیر وی خدمت می‌کرد. او بسیار تیزهوش و زرنگ بود و یکی از افراد مهم و باارزش برای هارون الرشید به حساب می‌آمد و اغلب امور کشور را در دست داشت. در روایات آمده است که عرب‌زبان‌هایی که اطراف هارون الرشید کار می‌کردند چشم دیدن جعفر برمکی را نداشتند و همیشه در پی آن بودند تا وی را پیش حاکم بد جلوه بدهند.

در نهایت تلاش‌های عرب‌ها نتیجه می‌دهد و هارون الرشید به وزیرش بی‌اعتماد می‌شود و او را حتی در جلسات مهم هم دعوت نمی‌کند. جعفر روزهای سختی را می‌گذراند و همیشه با خود می‌گفت من کار خلافی نکرده‌ام که حاکم آنقدر به من بی‌اعتنا شده است. در آن روزها حتی زیردستانش هم از وی حساب نمی‌بردند. جعفر اکثر روزهای هفته را در خانه سپری می‌کرد و دل و دماغ رفتن به دارالحکومه را نداشت.

در این حین که جعفر روزهای بد زندگیش را می‌گذراند، عموی هارون، عبدالملک، با حالتی غمگین به خانه‌ی او رفت و با او درد و دل کرد. او به‌ جعفر گفت کمکم کن تا بدهی‌‌ام را پرداخت کنم و در عوضش من نزد فرمانروا می‌روم و چنان از تو سخن می‌گویم که تمام بدگویی‌هایی را که از تو شنیده کنار بگذارد و تو را با آغوش باز بپزیرد. جعفر به فکر فرو رفت و با خود گفت که من به زودی از مقامم برکنار می‌شوم و عموی هارون هم نمی‌تواند مشکلم را حل کند، اما این بهترین فرصت است تا بتوانم برای بار آخر خودم را پیش حاکم نشان دهم. سپس به عموی هارون قول داد که به او مقداری پول قرض می‌دهد تا بدهی‌هایش را پرداخت کند.

فردای آن روز جعفر برمکی به مأمور خزانه فرمان داد بدهی عبدالملک را پرداخت کند و چون آن مأمور از دوستان نزدیک جعفر بود بلافاصله دستورش را انجام داد. چند روز بعد تمام درباریان متوجه شدند که عموی حاکم وضع مالی بسیار خوبی پیدا کرده و باعث و بانی ثروتمند شدن او جعفر برمکی بوده است. این اخبار به گوش هارون الرشید رسید و با خود گفت به این بهانه جعفر را مواخذه می‌کنم.

سپس فرمان داد تا او بیاورند. همین که جعفر برمکی را آوردند حاکم به او می‌گوید که تا آنجا که ما می‌دانیم تو مال و ثروتی نداری پس چگونه چنین پولی را به عموی من دادی؟
جعفر هم در پاسخ سؤال حاکم به او گفت شما درست فرمودید من مال و ثروتی ندارم و این پول را از کیسه‌ی خلیفه بخشیدم.
هارون‌الرشید با تعجب گفت من متوجه حرف‌های تو نمی‌شوم! یعنی چه از کیسه‌ی خلیفه بخشیدم؟
جعفر در پاسخ می‌گوید جلوه‌ی قشنگی ندارد که عموی شما از زیر دست شما پول طلب کند و برای شان و مقام شما خوب نیست. به همین دلیل من از مأمور خزانه خواستم تا بدهی عموی شما را پرداخت کند. هارون‌الرشید پس از شنیدن اصل قضیه بار دیگر هوش و زکاوت جعفر را مورد ستایش قرار داد و از او خواست دوباره به‌عنوان وزیر به او خدمت کند.

از آن دوران تا به امروز اگر کسی طوری رفتار کند که به جای استفاده از پول خودش در قبال خوش‌گذرانی‌هایش، شخص دیگری هزینه‌ی آن را بپردازد ضرب المثل «از کیسه‌ی خلیفه می‌بخشد» را برایش به‌ کار می‌برند.





نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
          
یکشنبه 4 آبان 1399
سلیمان نبی - مطلبی زیبا و پند آموز از استاد علامه دهخدا - ایران کارگر

داستانی زیبا و خواندنی

گویند در عصر سلیمان نبى،پرنده اى براى نوشیدن اب بسمت برکه اى پرواز کرد،اما چند کودک را بر سر برکه دید،

پس آنقدر انتظار کشید تا کودکان از ان برکه متفرق شدند. همینکه قصد فرود بسوى برکه را کرد، اینبار مردى را

با ریش بلند و آراسته دید که براى نوشیدن آب به ان برکه مراجعه نمود .

 

پرنده با خود اندیشید که این مردى باوقار و نیکوست و از سوى او آزارى بمن نمی رسد. پس نزدیک شد ولی ان مرد سنگى

بسویش پرتاب کرد و چشم پرنده معیوب و نابینا شد. شکایت نزد سلیمان برد. پیامبر ان مرد را احضار، کرد محاکمه

و به قصاص محکوم نمود ودستور به کور کردن چشم داد.

 

آن پرنده به حکم صادره اعتراض کرد و گفت؛”چشم این مرد هیچ آزارى بمن نرساند،بلکه ریش او بود که مرا فریب داد!

و گمان بردم که ازسوى او ایمنم پس به عدالت نزدیکتراست اگر ریشش را بتراشید تا دیگران مثل من فریب ریش او را نخورند”





نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
          
دوشنبه 7 مهر 1399
چه کسی بچه اش توی ایران نیست؟؟؟؟
شفافیت آرای نمایندگان؛ شاید وقتی دیگر -
حله.........مدارس رو بازگشایی کنید..


هر کی بمب اتم بسازه خره!

بدون شرح.......





نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
          
یکشنبه 6 مهر 1399
ریشه ضرب المثل «پته اش روی آب افتاد» چیست؟ | بدون
مردم در گذشته برای در اختیار داشتن آب به اندازه‌ی مورد نیاز جهت آشامیدن، پته‌ای (سنگ یا هر چیزی که جلوی حرکت آب را بگیرد) در

جوی‌های آب قرا می‌دادند و مقداری از آب که به داخل محله‌ها و کوچه‌ها می‌آمد را به سمت حوضچه‌ها و محل ذخایر آب خانه‌ها هدایت

می‌کردند تا اهالی دهکده از این آب برای مصارف شخصی اعم از نوشیدن، طبخ غذا و شست‌وشوی ظروف استفاده کنند.

گفته می‌شود که در آن سال‌ها به هنگام خشکسالی و کمبود آب، عده‌ای وجود داشتند که برای تامین خزانه‌ی آب مصرفی خود، به حریم

دیگران تجاوز می‌کردند و آب مصرفی روزانه‌ی آن‌ها را برای خود به غارت می‌بردند. این افراد به هنگام شب که همه‌ی اهالی روستا در

خواب بودند، در داخل جوی آب پته‌ای می‌گذاشتند تا حرکت آب متوقف شود و با خیال راحت در ظروفی که همراهشان بود آب پر کرده

و با خود می‌بردند.

در آن وقت شب احتمال اینکه دزدی آن‌ها لو برود خیلی کم بود، اما گاهی فشار زیاد آب باعث می‌شد پته‌ای که در جوی آب قرار داده بودند

از جایش درآید و با جریان آب به محله‌های دیگر برود و در این هنگام اهالی آن محله پته را روی آب مشاهده می‌کردند و متوجه می‌شدند

که عده ای در حال دزدیدن آب هستند. سپس با فریاد و سر و صدا همه‌ی اهالی دهکده را با خبر می‌ساختند.

این عمل رفته‌رفته به صورت ضرب‌المثل بر سر زبان‌ها افتاد و در حقیقت اشاره به فردی دارد که رازش برملا شود.





نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
          
چهارشنبه 19 شهریور 1399

جایگاه امام حسین علیه السلام در تفاسیر شیعی 
امام حسین در قرآن...
۱) سوره مبارکه اسراء/آیه ۳۳

«وَ لا تَقْتُلُوا النَّفْسَ الَّتی‏ حَرَّمَ اللَّهُ إِلاَّ بِالْحَقِّ وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْلِ إِنَّهُ کانَ مَنْصُوراً : وَلاَ تَقْتُلُواْ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللّهُ إِلاَّ بِالحَقِّ وَمَن قُتِلَ مَظْلُومًا فَقَدْ جَعَلْنَا لِوَلِیِّهِ سُلْطَانًا فَلاَ یُسْرِف فِّی الْقَتْلِ إِنَّهُ کانَ مَنْصُورًا»؛

و نفس محترمی را که خدا قتلش را حرام کرده نکشید مگر به حکم حق و آن کسی که کشته شده برای ولی او سلطه (حق قصاص) قرار دادیم اما در قتل اسراف نکنید چرا که او مورد حمایت است.
۲)سوره مبارکه مریم/ آیه یکم

«کهیعص». در جلد سیزدهم تفسیر نمونه روایتى است که این حروف مقطعه را به داستان قیام امام حسین(ع) در کربلا تفسیر کرده است: «کاف» اشاره به «کربلا»، «هاء» اشاره به «هلاک خاندان پیامبر» صلى‌الله علیه و آله و «یاء» به «یزید» و «عین» به مسأله «عطش» و «صاد» به «صبر و استقامت» حسین و یاران جانبازش‏.

۳) سوره مبارکه حج/ آیه ۶۰

«ذلِکَ وَ مَنْ عاقَبَ بِمِثْلِ ما عُوقِبَ بِهِ ثُمَّ بُغِیَ عَلَیْهِ لَیَنْصُرَنَّهُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَعَفُوٌّ غَفُورٌ»؛ (آرى، مطلب) چنین است! و هر کس به همان مقدار که به او ستم شده مجازات کند، سپس مورد تعدى قرار گیرد، خدا او را یارى خواهد کرد؛ یقیناً خداوند بخشنده و آمرزنده است!

۴)سوره مبارکه احقاف/آیه ۱۵

«وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ بِوالِدَیْهِ إِحْساناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَ وَضَعَتْهُ کُرْهاً وَ حَمْلُهُ وَ فِصالُهُ ثَلاثُونَ شَهْراً حَتَّى إِذا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَ بَلَغَ أَرْبَعینَ سَنَةً قالَ رَبِّ أَوْزِعْنی‏ أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَکَ الَّتی‏ أَنْعَمْتَ عَلَیَّ وَ عَلى‏ والِدَیَّ وَ أَنْ أَعْمَلَ صالِحاً تَرْضاهُ وَ أَصْلِحْ لی‏ فی‏ ذُرِّیَّتی‏ إِنِّی تُبْتُ إِلَیْکَ وَ إِنِّی مِنَ الْمُسْلِمین».

در این آیه آمده است: وَوَضَعَتْهُ کرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا طبق روایتی از رسول خدا(ص)، آیه مذکور در حق امام حسین (ع) نازل شده است.(حسین بن حمدان الخصیبی، الهدایة الکبری، ص۲۰۲)

۵) سوره مبارکه الرحمن/ آیه ۲۲

«یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجان»

در جلد بیست و سوم تفسیر نمونه، حدیثى از امام صادق علیه‌السلام نقل شده است که در تفسیر آیه «مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ ...» فرمود: عَلِىُّ وَ فاطِمَةُ علیهما السلام بَحْرانِ عَمِیْقانِ، لایَبْغِی أَحَدُهُما عَلى‏ صاحِبِهِ، یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ، قالَ: الحَسَنُ وَ الْحَسَیْنُ علیهما السلام: «على و فاطمه دو دریاى عمیقند که هیچ یک بر دیگرى تجاوز نمى‌‏کند و از این دو دریا، لؤلؤ و مرجان یعنى حسن و حسین خارج شده‌‏اند».

۶) سوره مبارکه فجر/آیه ۲۷

«یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ ارْجِعِی إِلَى رَبِّک رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً فَادْخُلِی فِی عِبَادِی وَادْخُلِی جَنَّتِی»

در تفسیر مجمع‌البیان آمده است: سوره‌ای که به عنوان سوره امام حسین (ع) معرفی شده، سوره فجر است. در روایتی که در خصوص فضیلت این سوره از امام صادق (ع) نقل شده، حضرت می فرماید: «سوره فجر را در نمازهای واجب و مستحبی بخوانید که این سوره، سوره حسین بن علی (ع) است و هر کس این سوره را بخواند روز قیامت با امام حسین (ع) در درجه ای از درجات بهشت است».
۷) آیه تطهیر؛ آیه ۳۳ سوره مبارکه احزاب

در این آیه خداوند متعال می‌فرماید: «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَیُطَهِّرَکمْ تَطْهِیرًا»؛ از ام سلّمه روایت شده که این آیه در خانه من نازل شد و در خانه هفت نفر بودند. رسول خدا (ص)، جبرئیل، میکائیل، علی، فاطمه، حسن و حسین (ع).

۸) سوره مبارکه آل‌عمران/ آیه ۶۱، که به آیه «مباهله» مشهور است، نیز به همین شکل است: «فَمَنْ حاجَّـکَ فِـیهِ مِنْ بَعْدِ ما جاءَکَ مِنَ العِلْمِ فَقُلْ تَعالَوْا نَدْعُ أَبْنآءَنا وَأَبْنآءَکُمْ وَنِسآءَنا وَنِسآءَکُمْ وَأَنْفُسَنا وَأَنْفُسَکُمْ ثُمَّ نَبْتَهِلْ فَنَجْعَلْ لَعْنَةَ اللّهِ عَلی الکاذِبِـینَ».

مفسران و محدثان شیعه تصریح کرده‌اند که این آیه مزبور در حق اهل‌بیت (ع)نازل شده است و منظور از «أبناءنا» منحصراً امام حسن و امام حسین(ع) است.




نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
          
دوشنبه 10 شهریور 1399
نرم افزار آموزش مجازی شاد یا غمگین؟! + کاریکاتور



نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
          
شنبه 25 مرداد 1399

ریشه ضرب المثل آدم دودره باز چیست؟ | بدون

شاید شما هم شنیده باشید که میگن: طرف آدم دودره بازیه!
آدم دو دره باز یعنی آدم متقلب و غیر قابل اعتماد. این اصطلاح در واقع مخلوق مولوی است. در غزل مشهور «بنال ای بلبل دستان» در بیتی مولوی توصیه می کند که به افراد متقلب اعتماد نکنید. او می گوید، آنها شما را بر در خانه ای می برند و می گویند منتظر باش تا برگردیم ولی انتظار بر در این خانه بی فایده است چون آن خانه دو در دارد و آن شخص متقلب از در دیگر رفته است!

تو را بر در نشاند او به طراری که می آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه «دو در» دارد...!
در زیر می توانید غزل کامل را بخوانید:
دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر آن درختی رو که او گلهای تر دارد
در این بازار عطاران مرو هر سو چو بی کاران
به دکان کسی بنشین که در دکان شکر دارد
ترازو گر نداری پس تو را زو ره زند هر کس
یکی قلبی بیاراید تو پنداری که زر دارد
تو را بر در نشاند او به طراری که می آید
تو منشین منتظر بر در که آن خانه دو در دارد
به هر دیگی که می جوشد میاور کاسه و منشین
که هر دیگی که می جوشد درون چیزی دگر دارد
نه هر کلکی شکر دارد، نه هر زیری زبر دارد
نه هر چشمی نظر دارد، نه هر بحری گهر دارد
بنال ای بلبل دستان ازیرا ناله مستان
میان صخره و خارا اثر دارد اثر دارد
چراغ است این دل بیدار به زیر دامنش می دار
از این باد و هوا بگذر هوایش شور و شر دارد
چو تو از باد بگذشتی مقیم چشمه ای گشتی
حریف همدمی گشتی که آبی بر جگر دارد
چو آبت بر جگر باشد درخت سبز را مانی
که میوه نو دهد دایم درون دل سفر دارد





نوع مطلب :
برچسب ها :
لینک های مرتبط :
          
شنبه 11 مرداد 1399


( کل صفحات : 43 )    1   2   3   4   5   6   7   ...   


آمار وبلاگ
  • کل بازدید :
  • بازدید امروز :
  • بازدید دیروز :
  • بازدید این ماه :
  • بازدید ماه قبل :
  • تعداد نویسندگان :
  • تعداد کل پست ها :
  • آخرین بازدید :
  • آخرین بروز رسانی :
امکانات جانبی
...
شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات