|
|
|
دختر كوروش با پیروی از آیین پیشینیان، همه نژادها، گروه ها، زبانها، کیش ها و آیین ها و در یك واژه همه مردمان را ارج می نهد و با مهر پذیرای همگان است. این خانه با آشتی و دوستی برپا شده است، باشد كه بدین گونه آیین نیاكان مان و یادگار ارزشمندی كه برای ما برجای نهاده اند هرچه پاک تر و پیراسته تر به فرزندان مان باز رسد.
مدیر وبلاگ:
نازیلا محمدپور
|
|
|
|
|
|
|
نویسندگان :
آمار بازدید :
:: تعداد مطالب : [cb:stat_total_post]
:: تعداد نویسندگان : [cb:stat_total_author]
|
|
|
|
|
|
داستان كوتاه: مازیار و بانو گلدیس (از بانو یاسمین آتشی) |
|
مرتبط با :
تمیستوکل
پادشاه یونان در آرزوی کاخی به زیبایی تخت جمشید بود یکی از سرداران خویش که
زبان ایرانیان را می دانست فرا خواند و به او گفت شنیده ام سنگ تراشی بنام
مازیار و شاگردش بانو گلدیس پرسپولیس را همچون جواهرات تراش داده اند آنهم
به گونه ای که پیک های سرزمینهای دیگر از این همه زیبایی در شگفت شده اند
به ایران رو و به هر گونه که امکان دارد این دو را به یونان بیاور می خواهم
آنها پرسپولیس زیباتری در آتن بسازند . آن فرمانده یونانی با چند سرباز
دیگر با تن پوشی ایرانی به سرزمین ما آمده و پس از چندی با دو هنرمند
ایرانی بازگشتند . در حالی که دست های آنها بسته ، رویشان زرد و بسیار نحیف و
لاغر شده بودند . تمیستوکل دستور داد دست های آنها را باز کنند و به آنها
گفت می خواهم هنرمندان یونانی را آموزش دهید و با کمک آنها کاخی باشکوه تر
از پرسپولیس برایم بسازید . مازیار
سالخورده گفت نقشی که بر دیوارهای تخت جمشید می تراشیم همه عشق است ما نمی
توانیم خواسته شما را انجام دهیم پادشاه یونان تمیستوکل برافروخت و آن دو
را به زندان افکند . مازیار و بانو گلدیس یک سال در بدترین شرایط شکنجه
شدند اما برای اجنبی خدمتی نکردند تا اینکه خشایارشاه پس از شکست دادن
یونان و فتح آتن آن دو هنرمند دلیر و میهن پرست ایرانزمین را آزاد و به
همراه خود به ایران بازگرداند و به هر دوی آنها هدیه های ارزشمندی داد . آن
هنرمندان نسبت به سرزمین خویش وفادار بودند چرا که پی به قدرت هنر برده
بودند به سخن ارد بزرگ اندیشمند برجسته ایرانزمین : در بلند هنگام هیچ
نیرویی نمی تواند در برابر فرهنگ و هنر ایستادگی کند . مازیار
و بانو گلدیس مایه فر و شکوه سرزمین ما هستند و از این روست که این نخستین
نام های تاریخ هنر ایران بسیار دوست داشتنی هستند . پادشاه
ایران خشایارشا پس از بازگشت از آتن در تخت جمشید نوشت : داریوش را پسران
دیگری بودند٬ ولی چنان که اهورامزدا را کام بود٬ داریوش٬ پدر من٬ پس از
خود٬ مرا بزرگترین کرد. هنگامی که پدر من داریوش از تخت کنار رفت٬ به
خواست اهورامزدا من بر جایگاه پدر شاه شدم. هنگامی که من شاه شدم٬ بسیار
ساختمانهای والا ساختم. آن چه را که به دست پدرم ساخته شده بود٬ من آن را
پاییدم و ساختمان دیگری افزودم. آن چه را که من ساختم و آن چه که پدرم ساخت
آن همه را به خواست اهورامزدا ساختیم.
|
|
|
|
|
|
نوشته شده توسط
نازیلا محمدپور در جمعه 26 آذر 1389
|
|
|
|
|
|
|
|
|