ما سه جلسه قبل راجع به انرژی نفس صحبت کردیم. از جمله مسایلی که باید روشن بشود فرق بین نفس و روح است. مسئلهای که در مسئله انرژی نفس بود آمدیم نفس را جدا کردیم و جسم را جدا کردیم. شما اگر مثلاً ً به پروانهها نگاه کنید همه را یک شکل میبینید ولی اگر دقیق نگاه کنید میبینید اینها هر کدام با هم تفاوت دارند.
انسان هم همین طور است اگر به انسان همین طور سطحی نگاه کنید همه را یک جور میبینید ولی موقعی که به درونش نگاه کنید کاملاً تفکیک میشود. نفس یک چیز است و روح چیز دیگری است و جان و جسم و جن و نار و نور هر کدام چیز دیگری است. اینها همه قابل تفکیک است که در انرژی نفس 1 و 2 مطرح کردیم.
یکی از مهمترین مسایلی که بود مسئله تغذیه بود که گفتم ما باید از تمام غذاها و املاح و ترکیبات غذایی و مواد معدنی و عالی و ویتامینها از همه باید استفاده کنیم که به عنوان مواد ترمیم کننده جسم ما هستند ما گفتیم هر یازده ماهی یک مرتبه تمام سلولهای بدن ما عوض میشود و هر2 سالی یک مرتبه استخوانهای ما عوض میشود و هر 2 ماه یک باره خون عوض میشود و یک خون دیگری میآید و این نیست که همه چیز دائم باشد و اینها را تا حدی که امکان داشت از هم شکافتیم و به ما یک توجیهی میدهد که مریضی ما ارتباط مستقیمی با تغذیه ما دارد و گفته شد مریضی ما ارتباط مستقیمی با نفس دارد و نفس رابطه مستقیمی با مریضی ما دارد و گفتیم نور، صوت و حس تغذیه نفس هستند که زیر مجموعه حس آمدیم افکار را مطرح کردیم.
بشر
امروزی با سه
مشکل دست به گریبان است
1- یکی از این مشکلات مواد مخدر است که همان خمر است. خمر یعنی پرده، حجاب، پوشش. آن چیزی که روی افکار و اندیشه انسان پرده و حجاب میکشد خمر است بنابراین کلیه مواد مخدر، هروئین، شیشه، مشروبات الکلی حتی قرصهایی که بدون مجوز پزشک مورداستفاده قرار میگیرد میشود خمر.
2- دومین مشکل بشر امروزی خوابش است این مسئله بسیار، بسیار حائز اهمیت است دیگر صبحها مشخص نیست که کی صبح است و ظهر هم مشخص نیست که چه موقع ظهر است. قدیم صبح که آفتاب طلوع میکرد آن موقع میشد صبح. شب موقعی بود که هوا تاریک میشد. الآن شب ساعت 2 و 3 شب است. مواد مخدر کلی امراض و مریضی روحی و روانی و فیزیولوژی را برای بشر امروزی میآورد مسئله خواب شب هم همین مشکلات را برای بشر امروزی میآورد.
3- مسئله
سوم یبوست است که اصلاً کسی به آن توجه نمیکند. بیش از 50 درصد از انسانهای روی کره زمین دچار مشکل یبوست هستند
علتش هم تغذیه است. انجیر و زیتون دو مادهای هستند که
بسیار مؤثر برای بدن هستند که زیتون برای کبد و دستگاه گوارش خیلی مهم است و انجیر
هم شکم را نرم میکند و از یبوست جلوگیری میکند و در کتاب (قرآن) هم
آمده: والتین والزیتون و هذاالبلد امین.
برداشتی که ما از بلد داریم شهر وجودی است یعنی جسم انسان. اگر جسم انسان میخواهد
سالم باشد باید از زیتون و انجیر و عناب استفاده کند. ما روی مواد مخدر و روی خواب
کارکردیم و حالا مانده بود روی مسئله شکم؛ یعنی مادر تمام بیماریها بیخوابی
است یا یبوست و چون یبوست یک بیماری پنهان است
انسانها خجالت میکشند که بگویند که من شکمم کارنکرده و این مال تغذیه انسانها
است پس کسی که شکمش کار نکند و خوابش مرتب نباشد همه سیستمش بههمریخته است و
باید بداند انسان متعادلی نیست. انسانی متعادل است و سالم است که در شب بدون
قرص حداقل 6 یا 7 ساعت بخوابد و شکمش روزی یکبار یا دو بار کار کند.
حالا میرسیم به خودمان، من میخواهم یک بحثی را شروع کنم که یک بحث آگاه و ناخودآگاه است. همه ما در نگاه اول متوجه میشویم خودمان را میشناسیم و از تمام مسائل خودمان باخبر هستیم ولی آیا واقعاً خودمان را میشناسیم؟ و آیا آن چیزی هستیم که فکر میکنیم؟ اینیک مسئله است یک مسئله دیگر اینکه آیا ما آن چیزی هستیم که دیگران فکر میکنند؟ چون دیگران هم راجع به ما نظر دارند.
پس این میشود یک مثلث:
1. آن چیزی که دیگران فکر میکنند.
2. آن چیزی که ما فکر میکنیم.
3. آن
چیزی که نه خودم فکر میکنم و نه دیگران فکر میکنند و
من علامت سؤالم.
در اینجا به یک مسئلهای برمیخوریم که در روانشناسی خیلی راجع به آن
صحبت میکند یک مسئله خودآگاه و یکی ناخودآگاه، که بازیک مثلث میشود:
1- خودآگاه
2- ناخودآگاه
3- آن پائین میشود فطرت یا ذات که شامل اطلاعات خودآگاه و ناخودآگاه است.
البته وقتی می گوئیم خودآگاه؛ مجموعه دانستههای ما، آگاهی ما با توجه به
دانایی یعنی تجربه، تفکرو آموزش ما در آگاهی ما است و آن چیزی که در ناخودآگاهی
ماست آن مجموعه اطلاعات و دانایی ما و دانش ما است که عصاره این دو میشود فطرت و ذات هر فردی، حالا خودآگاه اسمش
روی خودش است و آدم تا حدودی میشناسد ولی ناخودآگاه چی؟ حوزه این ناخودآگاه
تا کجاست؟
علما به علم روانپزشکی و روانشناسی امروز ناخودآگاه انسان را از زمان طفولیت میدانند از زمانی که بچه از مادر متولد میشود تا حالا آن چیزی که در ضمیرش نیست اتفاقات و وقایعی رخداده و آن اطلاعات و وقایع یاد شخص نیست آنها بهعنوان ناخودآگاه فرد تلقی میشود مثلاً در زمان کودکی فرد یک آسیبهای روحی و روانی دیده و خودش یادش نیست و آن آسیبهای روحی و روانی باعث شده این فرد تغییر کند و نسبت به یک موضوعی حساسیت داشته باشد و آن حساسیت ناخودآگاه باشد یعنی بدون اراده باشد ولی نقطه اختلافنظر اینجاست.
در هیپنوتیزم (خواب مصنوعی) وقتی آن متخصص فرد را به خواب مصنوعی میبرد و او را برمیگرداند به آن اتفاقی که در کودکی برایش رخداده وقتی شخص این را فهمید میگوید که علت اینکه تو از این قضیه رنج میبری مال این اتفاق بوده که برایت در کودکی رخداده، وقتی شخص این را فهمید آن مشکل از بین میرود حالا وقتی این سوژه را خواب میکند تا مرحله کودکی و توی شکم مادر میرسند ولی بعضیها از این مرحله هم عبور میکنند مثلاً اتفاق افتاده که یک ایرانی را خواب کردهاند و در خواب مصنوعی رسیده به دوران کودکی و از دوران کودکی عبور کرده و یکمرتبه دیدهشده شخص دارد اسپانیولی صحبت میکند و یک زبان دیگر صحبت میکند که زبان خودش نیست یا یک مطلبی را میگوید که اصلاً این مطالب به این زمان و مکان نمیخورد اصطلاحاً تا زمان کودکی میشود دیوار، از این دیوار عبور میکند که بین علما اختلافنظر هست بعضی اصلاً قبولش ندارند و یکچیز دیگری میگویند و بعضی هم قبول دارند و مطلبی دیگری میگویند ولی وقتی در خواب مغناطیسی یا مصنوعی وارد یک مرحله دیگری میشود آنجا کجاست؟
پس ناخودآگاه باز سه قسمت میشود:
1- ناخودآگاهی که در دوران کودکی بوده است، یک تفکر دیگر هم وجود دارد که این تفکر دینی و ادیان است یعنی موقعی که انسان میآید و کالبد فیزیکی بگیرد چون میگفتند انسان وجود داشت و بعد کالبد فیزیکی میگیرد و وارد کالبد فیزیکی میشود آن نقطهای که این قضیه شروع شد و در کتاب نوشتهشده بهعنوان پیمان الست، مشهور است که بعضی علما این را میگفتند عالم زر یعنی ذره، یعنی انسانها موجودات کوچولو و ریز بودند پس آنجا هم میشود یک ناخودآگاه. پس یک ناخودآگاه هست که از کودکی اتفاق میافتد که به نوجوانی میرسیم و به آن تفکر و بیداری میرسیم.
2- یک ناخودآگاه هم هست که در زمان حال است، که یک سری وقایع برای ما اتفاق میافتد که از ذهن ما رفته و یکی هم از روز الست یا قبل از آن میتواند باشد پس وقتی میآییم نگاه میکنیم میبینیم کدام از اینها هست تا اینجا من تصمیم نگرفتهام که کدام هست فقط دارم موارد را میگویم و سوا لاتش را طرح میکنم آیا ناخودآگاه این است که از کودکی میآید یا ناخودآگاه آن است که از روز الست میآید یا ناخودآگاه این است که در همین زمان حال میآید که بعضی از چیزها از یادمان رفته ولی با دیدن یک واقعه فوری یاد ما میآید، یا ناخودآگاه مجموعه اینها است اینیک مسئله است.
3-
مسئله بعدی، شناخت ما است، مادر این
مسیر به طرفی حرکت میکنیم که به شناخت برسیم چون همه مسائل ما بر
مبنای شناخت ما است و روزی که بتوانیم این اطلاعات که در آگاهی و ناخودآگاه ما است
اینها جمع بشود. هر چه از اینها اطلاع پیدا کنیم هر چه ناخودآگاه به آگاه نزدیک
بشود مثل این است که صور آشکار به پنهان نزدیک شده و آن موقع هر چه شناخت از
خودمان پیدا کنیم خودمان را بیشتر میتوانیم اداره کنیم.
به قلم: مسافر علی عبداللهی رهجوی کمک راهنما مسافر مجید فروغی
تایپ: مسافر علی بلوچ