یام هفته؛ ناخود آگاه
شاگرد: تصویر گذشته مرا دگرگون نمود، بااینوجود هنوز در باور من نمیگنجد، باورش بسیار سخت است، اما ازآنجاییکه به این مسئله اعتقاددارم، بر روی من تأثیر ژرفی گذاشت.
استاد: این باید انجام میگرفت تا بدانید و رجوع نمایید به ضمیر خفتهتان تا بعضی از مطالب را که باعث عدم توفیق شما میشود و یا در آن وقفه ایجاد میکند بیابید و این قسمتی از خوف شما بود که البته بهاینعلت تولید مسائلی را مینمود که شمارا از ادامه کار بازمیداشت.
ما در جنگها به مردان درشت جثهای برمیخوردیم که بیشترین شجاعتها را از آنها توقع داشتیم اما در موقع عمل باعث اشکال هم میشدند. ما هم بعدها فهمیدیم که در آنها نمونههای گذشته اتفاق افتاده بود، اما با آن فهم آن دوره حل مسائل برای ما قدری سخت بود. آنها برای اینکه مورد شماتت و اهانت قرار نگیرند، خوف خود را مخفی میکردند. بحمدالله این موضوع را در شما دور ریختیم.
شاگرد: اکنون من سعی میکنم کمتر سؤال کنم، زیرا از قدیم گفتهاند سؤال نصف علم است و امروز میدانم علم من هنوز بهاندازه کافی نیست؛ و چون ذهن من منظم نیست بنابراین سؤالاتی میکنم که معمولاً کمی و یا بهطورکلی نامربوط است؛ و شمارا از بحث اصلی منحرف میکنم. بااینوجود گاهی دنیایی از سؤالات در ذهن من صفکشیدهاند و گاهی هم که سؤال میکنم میفرمایید که پاسخ آن مقدور نیست و برای پاسخ بایستی صبر کرده شود. مخصوصاً سؤالاتی که مربوط به ماورا است بنابراین خودتان بگویید.
استاد: و اما در سخن خود یکسخن دیگر ،علم و دانش مانند دجله و فرات است؛ یعنی روان و این باعث ایجاد سؤالات میشود. در طبیعت قوهها طبق قانون الهی تقسیمشدهاند و این به دست ما نیست، اما دریافتن سبب با دلایل مدلل میشود و این هیچ ایرادی ندارد. سؤال جواب دارد، اما هر سؤالی که به قوه درک رجوع و باعث مجهول بودن آن باشد جواب دارد. جواب آنهم در مقوله مغز بشر به جهت درک بگنجد. به عبارتی هر سؤال جواب مخصوص به خودش را ایجاب میکند که قابل پذیرفتن باشد. ما به سؤالات معقول شما بهموقع پاسخخواهیم داد. یا به شکل و تصویر، یا با القا؛ اما ابتدا باید به مقوله مشکلات خود بپردازیم تا از آسایش تن و روان بهره بگیرید؛ و ماهم در محدوده اختیار شمارا مطلع میسازیم ، بحث گذشته ما به چه مرحلهای رسیده بود؟
شاگرد: بحث گذشته ما بهطورکلی پیرامون حلقههای خلقت بود.
استاد: عرض شد. حلقهها هم در بودن مشکلات و هم در نبودن موجودند بهنوعی. ما میخواهیم در مورد ادامه حیات در جسم و در زمین این حلقهها را کامل نماییم. درک و فهمیدن این موضوع با مشاهدات عینی شاید اگر هزاران بار زاده شوید کفایت ننماید و البته این فقط در زمین و خلقت است اما همانگونه که طلا را تصفیه مینمایند و به نهایت بی ایرادی میرسانند. شما نیز میدانید که پسازآن حفظ آن فلز باقیمت مشکل است؛ و اگر رها شود برای آنهم ناراحت میشوید. انسان هم برای خالص شدن و حفظ پسازآن مورد سؤال قرار میگیرد. درست است؟
شاگرد: بله
استاد: ما باید رها تصفیه و حفظ را که در بعد دیگر صورت میپذیرد برای بعضی اشخاص توضیح دهیم؛ اما دانستن بینهایت است؛ و تمامی بیانتهاها را نمیدانیم، زیرا ما هم طلب آن راداریم. اگر سؤالی دارید بپرسید.
شاگرد: سؤال من در مورد خواب دیدن است. وقتی خواب میرم گاهی در زمان حال و گاهی درگذشته میروم. گاهی وارد شهرهایی میشوم و یا با انسانهایی برخورد میکنم و گاهی برایم درگیری پیش میاید. آیا این انسانها در بعد خودمان میباشند یا بعد دیگری؟
استاد: شما هنوز اعتمادبهنفس کامل را ندارید و این مسائل به خودتان مربوط است. البته این با اعتقاد و ایمان تفاوت دارد و همانطور که اشاره کردید؛ اما اگر ما یکراهی را بخواهیم پیاده برویم باید خسته، تشنه و طعام نخورده نباشیم، اینیک موضوع هست. از طرف دیگر هم همانطور که بهصورت آگاه و دانسته به خواب میروید افراد و انسانهای متعددی را مشاهده میکنید، آنها ممکن است در حالت خواب به آن محل بیایند و یا به طریق و یا در عالم بیخبری. علت زمان مجاز بیکاری و آنها همین است و اگر میبینید که عادتها بهصورت کهنه و قدیمی است، جهتی را مینماید که در خواب خوف نکنید؛ که رفتهاید و بر نخواهید گشت و این موضوع در طفلی که قدری به حیاط خانه و یا باغ یا صحرا رفته است، تولید امنیت مینماید. این بسیار خوب است. ما بیشتر به علت بسیاری از مطالب میخواهیم که در مرحله اول خوف شما برای اجرای کارهای مهمتر کاملاً کنار شده باشد تا شمارا به خوابهای مطلوبی که بسیاری از حلقههای موجود در اطراف هست هدایت نماییم.
نگارش : محمد شیرازی لژیون 19 سلمان فارسی
ویزایش و تنظیم : مسافر فرزاد
خدا قوت دوستان