بنام
قدرت مطلق
استاد
(سردار):
موجود موردنظر از اولین درجه خلقت بوده و تا به درجه ناس و انسان که رسید فرمان صادر شد که به این خلقت به دیده احترام رفتار بشود و از این مرحله دیگر برای آن مجهول نبوده و به همین سبب راه خود را جهت احساس خویش از انسان جدا نموده و اینجاست که در کائنات هم تغییراتی حاصلشده و آن تغییرات هم همینطور ادامه دارد تا موجودی دوم( انسان) خلوص خود را نسبت به خالق بنمایاند. اما دریغ که در کمین ما همهچیز میگسترند تا از صراط مستقیم رو برتابیم و به بیراهه رویم و این قصه همان است که نقطهای دارد که روی همین نقطهها حرکت ایجاد میشود و همیشه هم این حرکت بهطور مستقیم نیست .
ما بعضی وقتها میخواهیم از کوتاهترین راه به مقصد برسیم. اما به طول آن هرلحظه افزوده میشود. این است که تصفیهخانه بهکندی پیش میرود. ما هر آنچه میبینیم با خود واقع میپنداریم و در حفظ آن اشتباه میکنیم و دیگر اینکه از قوت خودمان بهآرامی کم میکنیم و اگر خوب تفکر نماییم خواهید دید که اگر به مسائل مجهول از آن نوع که انسان را بیمقدار مینماید توجه کنیم ،درحرکت خود وقفهای ایجاد میکنیم و باید در حول خود باشیم و یا محور خودمان و با محورهای بد تماس نداشته باشیم.
در سکوت به خوبیها تفکر و تعقل نمودن نظر شمارا به جهت دلخواه هدایت میکند.
در سکوت و تفکر به مسائلی که تفکرش را هم نمیکنید میتوانید برسید. ما به جهت اطلاع قدری از نادیدنیها تصویری سخن گفتیم و امیدواریم در راهنماییهای خود به کار بندد.
اما در مورد مسئلههای خودتان که سفر میروید میتوانید به آنچه در خود میاندیشید به بهترین سفرها بروید. و بعضی مطالب را خود به عینی ببینید و در دیدنها هم جنبههای مختلف را تجربه کنید. ما باید برویم،مصمم و استوار باشید تا در هدف خود راه واقعی را بیابید.
شاگرد: من از شما تشکر میکنم که حقایق را برای من بیان نمودید.
استاد: من جزو بسیار کوچکی از هستی هستم و آنچه مقدر بود پیشآمده و آنچه آموختیم بهواقع هیچ است. و همه از اوست و بهطور کل انسان نیاز به راه و راهنما دارد. انسانی که اندیشههای نیکو دارد،نیستی را در نبودن پیکره نمیداند.
والسلام.
نگارش
مسافر محمد
لژیون
19 سلمان فارسی.