دوشنبه 20 شهریور ماه 1396 جلسه چهارم از دور سی و دوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره60؛ نمایندگی سلمان فارسی به نگهبانی همسفر "خانم کبـری" و استادی کمک راهنما همسفر "خانم زهــره "دبیری همسفر "خانم نــدا" با دستور جلسه "از کجــــــا به کجــــــا" رأس ساعت 16 آغاز به کار نمود
این دستور جلسه تلنگری برای تکتک ما محسوب میشود تا گذشته را باحال خود مقایسه کنیم از کجا به کجا درواقع سیر تکامل ما انسانهاست که هر فرد با توجه به تلاش و کوششی که در کنگره انجام میدهد، میتواند دریابد که در کجای مسیر قرار دارد.
خلاصه سخنان استاد:
دستور جلسه جدیدی بنا به صلاحدید آقای مهندس
با عنوان از کجا به کجا به سایر دستور جلسهها اضافهشده است
از کجا به کجا بهصورت سؤالی مطرح میشود و
هرکدام از ما میتوانیم این دستور جلسه را از خودمان بپرسیم و ببینیم قبل از
ورودمان به کنگره کجا بودیم و الآن در چه جایگاهی قرار داریم.
زمانی که من هفته گذشته شنیدم که یک دستور جلسه
جدید هست و عنوان آن را شنیدم بر روی آن تفکر کردم و دیدم که این به قبل از
ورود من به کنگره برمیگردد. آنچه مسلم است، این است که قبل از ورود ما به کنگره
هرکدام از ما دچار تخریبهایی شده بودیم، من هم مستثنا نبودم و با کوهی از ناامیدی
وارد کنگره شدم.
این دستور جلسه مختص به فرد خاصی نیست و هرکدام
از ما باید از خود سؤال کنیم و بپرسیم که من قبلاً کجا بودم و الآن در چه جایگاهی
قرار دارم. قبل از اینکه وارد کنگره شوم من هم با بیماری اعتیاد درگیر بودم.
مسافرم درگیر اعتیاد بود و من واقعاً ناامید شده بودم و تصورم این بود که این
بیماری هیچوقت درمانپذیر نیست و آن زمان اصلاً نام درمان را برای بیماری اعتیاد
نمیبردم و فکر میکردم که اعتیاد تا ابد با او هست و این موضوع را پذیرفته بودم،
گاهی هم به خود میگفتم که من نمیتوانم در چنین زندگی بمانم.
این دستور جلسه را میتوان از دو جهت موردبررسی
قرارداد:
1- ما
با بیماری اعتیاد وارد کنگره شدیم و هرکدام از ما بر مبنای تلاشی که میکنیم
و کردیم در یک جایگاهی قرار گرفتیم، رها شدیم، به درمان رسیدیم و رهایی را
پیدا کردیم و الیآخر خدمتهایی که انجام میدهیم و ...
2- پیدا کردن جایگاهم در هستی،
قبلاً من کجا بودم و الآن من در چه جایگاهی قرار دارم؛ شاید اگر من به کنگره نمیآمدم
نمیتوانستم اصلاً جایگاهم را در هستی پیدا کنم! چون آموزشی نبود که
من بتوانم جایگاهم را قبل از کنگره بدانم و بیابم ولی با آمدن به کنگره یاد گرفتم
که هدف از خلقت و آفرینش من چیست، حتماً یک هدفی در پی این قضیه نهفته است و
من باید جستجو کنم و آن را بیابم و در ادامه، مسیر را باید برای رسیدن به هدف طی
نماییم.
این دستور جلسه تلنگری برای تکتک ما محسوب میشود تا گذشته را باحال خود مقایسه کنیم از کجا به کجا درواقع سیر تکامل ما انسانهاست که هر فرد با توجه به تلاش و کوششی که در کنگره انجام میدهد، میتواند دریابد که در کجای مسیر قرارداد.
این دستور جلسه نشاندهنده پرونده اعمال و رفتار و کردار یک مسافر و یا یک همسفر است.
زیبایی
که این دستور جلسه برای من داشت ، شروع آن از وادی 1 تا 14 بود.
با
تفکر در مورد اینکه آیا من با به وادی عشقی که هفته گذشته نیز در مورد آن
صحبت کردیم و عشق بلاعوض است رسیدهام یا خیر؟ من قبلاً هیچ برداشتی از
مفهوم عشق نداشتم، بهطوریکه عشق را با وابستگی عاطفی اشتباه میگرفتم و عشق بلاعوضی برای من در کار نبود؛ عشقی که با اظهار و محبت کردن باشد و در مقابل
آن هیچ توقع و انتظاری از طرف مقابلم نداشته باشم، نبود.
زمانی
که من بتوانم این چهارده وادی را مورد کاوش قرار دهم، میتوانم بفهمم که اکنون در
چه جایگاهی قرار دارم، با ورود به کنگره توانستهام در مسیر و صراط مستقیم قرار
بگیرم؟ آیا توانستهام به افکارم سروسامانی بدهم و با آن کنار بیایم؟ یا همچنان از
روی ظاهر انسانها را مورد قضاوت قرار میدهم، همچنان دروغ میگویم و برای دروغهایم
توجیه میآورم، آیا همچنان حق تجسس را به بهانه فرزندم است و... به خود حق میدهم؟
درگوشی آن به جستجو میپردازم؟ درصورتیکه اگر من آموزشدیده باشم نباید چنین حقی
را به خودم بدهم و حق تجسس کردن، قضاوت کردن، دروغ گفتن، تهمت زدن، حسادت ورزیدن
را به خود بدهیم؛
این را هم خوب فهمیدم که
هرکسی نسبت به من هر کاری که انجام دهد حال خرابی و درد و رنجش تنها برای خودش باقی میماند، و من هرگز نباید نگران باشم که چرا این فرد نسبت به من حسادت میورزد،
چرا فلان فرد من را قضاوت میکند! قضاوت میکند، خوب بکند. این بستگی به افراد
دارد که چه رفتارهایی را میخواهد انجام دهد.
پس با آمدن به
کنگره دریافتم که از ضد ارزشهایم فاصله بگیرم، افکار و اندیشههایم را به تعادل
رسانده و زاویه دید خود را نسبت به افراد تغییر دهم؛ با نگاه قبل از کنگره به
انسانهای اطرافم نگاه نکنم.
قبلاً من قادر به شنیدن و
پذیرش انتقاد از خودم نبودم ولی اکنون خودم نظر دیگران را در مورد خودم میپرسم
و خواهش میکنم که ایرادات و نواقصم را به من گوشزد کنند.
قبل از کنگره هرگز
قادر به پذیرش چنین تفکری نبودم و فکر میکردم که هیچ ایرادی بر من وارد نیست که
این از منیت زیاد من نشاءت میگرفت و امیدوارم که بتوانم درصدد رفع آن برآیم! چون
منیت موضوعی است که خیلی سخت میتوان آن را کنار زد و با آن کنار آمد ولی ازجمله موضوعاتی
است که ما باید بر روی آن کار بکنیم.
قبل از ورود به کنگره من
اعتمادبهنفس لازمه را نداشتم و روحیه طلبکارانه در وجود من بود و خیلی از مسافرم
انتظار داشتم که یک کاری برای من انجام دهد.
با
ورود به کنگره باید از خود پرسید که هماکنون در چه جایگاهی قرار داریم، آیا
توانستهایم ضد ارزشهایم را رفع نمایم؟
قبل
از کنگره اغلب ما بانه گفتن مشکل داشتیم و خود من قبل از کنگره توانایی نه گفتن
نداشتم و میخواستم تمامی افراد را از دست خودم راضی نگهدارم.
با
آمدن به کنگره قضاوت دیگران، دیگر برایم اهمیت نداشت و تنها انجام کار درست برایم
مهم شد و برای انجام هر کاری دیگر متکی به دیگران نبودم.
بعد
از ورود به کنگره و گذشتن از وادی تفکر به وادی دوم میرسیم که مضمون آن وجود حکمت
در خلقت و هستی هر موجود است و اشاره به آن دارد که هر موجود در جایگاه خود
ارزشمند است و درواقع کنگره آدرس هرکسی را به خودش داد و به اهمیت شناخت خود
و توانایی ایجاد تغییر در خود تأکید کرد، بهطوریکه قادر باشیم معایب و ایرادات
خود را رفع نماییم، که لازمه آن کنکاش در خود در جهت یافتن معایب است، تا بعدازآن
بتوانیم در جهت تغییر در خود و رفع معایب برآییم و تمام این موارد به خاطر آموزشهایی است که ما از کنگره گرفته و برداشت نمودهایم.
البته
آموزش هست، اما در مرحله عمل و کاربرد است؛ که مؤثر است و اگر من به کنگره
بیایم و بنشینم، اما توانایی کاربردی کردن آن را نداشته باشم بیارزش است و به سبب
اهمیت کاربردی کردن آموزشها است که در وادی پنجم در کنار تفکر از حرکت و رسیدن و
درواقع کاربردی کردن سخن گفته میشود.
بنابراین
همواره باید با مطرح کردن این سؤال از خود، تفاوت جایگاه را به خود متذکر شویم.
اگر هماکنون با اجرایی کردن آموزشها توانستهایم طعم آرامش را حس کنیم این را
مدیون کنگره هستیم، زیرا کنگره من را از یک انسان افسرده، مضطرب، همواره دارای دلشوره
تبدیل به انسانی کرد که قادر است شادی و نشاط را در خود ایجاد نماید.
درمان
اعتیاد بخش کوچکی از خدمات کنگره به ما است، از کجا به کجا؟ الآن در زندگی ما بیقراری،
ناآرامی، تنشهای ناشی از اعتیاد و... نیست. شاید برخی از افراد در میانه راه
باشند اما مطمئن باشند اگر خواسته داشته باشند و تلاش نمایند، آموزشها را بگیرند
و آن را کاربردی نمایند حتماً میتوانند به آن آرامشی که در زندگی به دنبال آن
هستند، برسند.
هدف
ما در کنگره رسیدن به کمال والای انسانی و رسیدن بهفرمان عقل که همان تعادل
و تعالی که فرمان خداوند است، است.
نگارش: همسفر نفیسه
ویرایش: کمک راهنما همسفر راضیه
تبریک میگم جایگاه خانم زهره
زنده و پاینده باشید