دلنوشته؛ "قانون تولد و مرگ"
دوشنبه 6 آذر 1396 ساعت 00:07 | نوشته ‌شده به دست اشکان C60 | ( نظرات )
"قانون تولد و مرگ"

به قلم مسافر فضل‌الله از لژیون یکم


انسان نیز به‌عنوان یکی از اجزای هستی مشمول قانون تولد و مرگ است و به‌هیچ‌عنوان راه فراری ندارد. مرگ جلوه حتمی رحمت خداوند است که بدون استثناء همه را به آغوش خود فرامی‌خواند. اگر مرگ وجود نداشت انسان در نیازمندی جاویدان زمینی باقی می‌ماند و ...


به نام خدا

"قانون تولد و مرگ"

آنچه به جهان مادی معنا می‌بخشد و باعث جهت گرفتنِ حرکت آن می‌شود قانون تولد و مرگ است. این قانون از قانون‌های کلی، اصلی و هستی شمول و دربرگیرندهٔ جهان مادی و همهٔ اجزای آن است. حضور هر جزئی از اجزاء هستی از تولدی آغاز می‌شود و به‌سوی مرگ حرکت می‌کند تا در وضعیت دیگری متولد شود. برای مثال حتی می‌توان خورشید را در نظر گرفت که مانند تمام اجزای هستی داری مراحل تولد، زندگی و مرگ است و هم‌اکنون خورشید در حال سپری کردن مرحلهٔ میان‌سالی زندگی است.

در خورشید 4 اتم هیدروژن باهم ترکیب‌شده و یک اتم هلیوم را به وجود می‌آورد که جرم یک اتم هلیوم کمتر از جرم 4 اتم هیدروژن است؛ در مرحلهٔ تبدیل مقداری کسری جرم به وجود می‌آید که طبق فرمول انیشتین تبدیل به انرژی می‌شود و هرچه هیدروژن ذخیره‌شده در خورشید صرف تولید انرژی شود با کمبود هیدروژن روبه‌رو شده و زمانی می‌رسد که ذخیره هیدروژن خورشید تمام‌شده و ازآن‌پس هلیوم سوزی آغاز می‌گردد و رفته‌رفته خورشید شروع به مچاله شدن می‌کند و در هم فرو می‌رود و به حدی کوچک می‌شود که به‌اندازهٔ یک توپ فوتبال می‌شود و در این مرحله زمان مرگ خورشید است و تبدیل به سیاه‌چاله‌ای می‌شود اما تراکم در آن ادامه می‌یابد و مجدداً انفجاری در آن رخ می‌دهد که تولدی دیگر است و ... .

انسان نیز به‌عنوان یکی از اجزای هستی مشمول قانون تولد و مرگ است و به‌هیچ‌عنوان راه فراری ندارد. مرگ جلوه حتمی رحمت خداوند است که بدون استثناء همه را به آغوش خود فرامی‌خواند. اگر مرگ وجود نداشت انسان در نیازمندی جاویدان زمینی باقی می‌ماند و مجبور بود هزاران هزار سال برای نیازمندی‌های اولیه خود تلاش و کوشش کند لذا مرگ می‌تواند به این نیازمندی‌ها خاتمه دهد.

مرگ انسان را از اسفل و سافلین نجات می‌دهد و نمی‌گذارد تا ابد در نیازمندی‌های زمینی و قعر ظلمت باقی بماند. مرگ می‌تواند انسان را پله‌پله به‌سوی او حرکت دهد و این حرکت به‌سوی او به‌صورت حرکت ذاتی رخ می‌دهد. اگر مرگ اختیاری باشد مانع حرکت انسان به‌سوی او می‌شود لذا باید گفت ذاتی بودن و اختیاری نبودن نیز لطفی است که از طرف خداوند شامل حال انسان‌ها شده است و بدون استثناء مرگ را به همهٔ انسان‌ها می‌چشاند و به این وسیله آن‌ها را به‌سوی خود می‌کشاند.

"اَینَما تَکوُنوُا یُدرِککُمُ المَوتُ وَ لَو کُنتُم فی بُروُجٍ مُشَیدَه." سوره نساء آیه 78

"هرکجا باشید، مرگ شما را درمی‌یابد حتی اگر در برج‌های استوار باشید."

در دنیای عرفا یکی از بزرگ‌ترین و زیباترین عشق باری‌ها، عشق‌بازی با مرگ است و عارفی را نمی‌توان پیدا کرد که با مرگ عشق‌بازی نکرده باشد و شوقی برای پیوستن به او از خود نشان نداده باشد.

گر مرگ رسد چرا هراسم                       کان راه به توست می‌شناسم

خوابی که به بزم توست راهش                     گردن نکشم به خوابگاهش

چون شوق تو هست خانه خیزم               خوش خسبم و شادمانه خیزم

                                                                               نظامی گنجوی

عارف به حیات دل‌بستگی ندارد، او در انتظار بزم شاهانه الهی در آن‌سوی این عالم فانی است بنابراین منتظر لحظه‌ای است که جان خود را به محضر حق تسلیم و به بزم او راه یابد به همین خاطر حافظ می‌فرماید:

این جان عاریت که به حافظ سپرده دوست                    روزی رخش ببینم و تسلیم وی کنم

عارف خود را وابسته به این عالم فانی و خاکی متصور نمی‌داند و برای خودش جایگاهی بلند و رفیع قائل است که فقط با مرگ می‌تواند دوباره به آن بازگردد، او به‌خوبی می‌داند که زندگی اصلی زمانی آغاز می‌شود که از قیدوبند این زندگی سراسر نیاز رهایی پیدا کند.

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک                     چند روزی قفسی ساخته انداز بدنم (مولانا)

عالم عارف برای رسیدن به او لحظه‌شماری می‌کند و می‌داند با رخداد مرگ به او نزدیک‌تر می‌شود و با این نزدیکی از نیازمندی دورگشته و سرانجام به آغوش رب خود می‌پیوندد.

ای خوش آن روز که پرواز کنم تا بر دوست             به هوای سر کویش پر و بالی بزنم (مولانا)

البته باید متذکر شد اشتیاق به مرگ به این معنی نیست که فرصت‌های گران‌بهای زندگی نادیده گرفته شود؛ حتی لازم است تا حد امکان بر این فرصت‌ها افزود و از قانون مرگ به‌طور هوشمندانه به نفع خود بهره برد.

در اینجا لازم است باکمی تفکر و ارزیابی از خود سؤال کنیم: "آیا از مرگ می‌ترسیم یا نه؟"

اگر جواب ما به این پرسش مثبت باشد معلوم می‌شود که در طرح شیطانی قرار داریم و اگر جواب ما منفی باشد نشان‌دهنده این است که مطابق با طرح الهی زندگی می‌کنیم. به امید اینکه تمام انسان‌ها در برابر سؤال مطرح‌شده به جواب منفی برسند و در برابر قوانین کتاب هستی ایستادگی نکنند.

با تقدیم احترام مسافر فضل‌الله از لژیون یکم.


نگارش: مسافر اشکان


Print Friendly Version of this pageپرینت مطلب داغ کن - کلوب دات کام Share
مرتبط با: مقالات، دل نوشته ها، متن منتخب،


می توانید دیدگاه خود را بنویسید
معصومه .(میرداماد ) شنبه 11 آذر 1396 00:45
بسیار لذت بردم
خواقوت
انوارتان حیات بخش باد
همسفر مونس چهارشنبه 8 آذر 1396 22:33
متنی زیبا وپرمعنا بود امیدورم مسافرم فعلا ازفرصت های گرانبهای زندگیه دوباره لذت کافی راببریم تا مرگ چند قدمی مانده،پایدار وپیروز باشید در بینش وجهان بینیتان
امید سه شنبه 7 آذر 1396 13:37
بسیار عالی خدا قوت دوستان
نظرات پس از تایید نشان داده خواهند شد.
 
درباره ما ...
دریافت نشریات و فایل های صوتی ...
دریافت کتاب «عبور از منطقه 60 درجه زیر صفر» نویسنده: مهندس حسین دژاكام دانلود نوشتارها و فایلهای صوتی کنگره 60 در قالب فایل Mp3 و PDF
اشعار شاعران کنگره 60
اشعار شاعران کنگره 60
مسافران و همسفران محترم کنگره 60 می توانند اشعار خود را به ایمیل: adezhakam@gmail.com برای آقای امین دژاکام ارسال کنند.
آمار سایت ...
• تعداد مطالب:
• تعداد نویسندگان:
• آخرین بروز رسانی:
• بازدید امروز:
• بازدید دیروز:
• بازدید این ماه:
• بازدید ماه قبل:
• بازدید کل:
• آخرین بازدید:

شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات