اولین سؤال
این است که آیا بین یادگیری و معرکهگیری ارتباطی است؟
اصولاً
انسانها دوست دارند که خود را به معرض نمایش بگذارند و تواناییهای خود را به
دیگران نشان دهند. وقتی انسانها اندک دانشی داشته باشند و خصوصاً در این دانش
اندک، خود را صاحبنظر بدانند خیلی علاقه دارند که این دانش خود را به دیگران نشان
دهند.
بنابراین
ازنظر روانشناسی ارتباط منطقی بین معرکهگیری و یادگیری وجود دارد. بهعلاوه اینکه
انسانها در یک مکان معرکه میتوانند چیزهایی را به دانش خودشان اضافه نمایند.
زمانی
که مسافران در ابتدای سفر خودشان باشند و اندکمایهای از کنگره و دانش آن را فراگیرند
میخواهند که وارد معرکه شده و این دانش اندک را به کسانی که تازه میآیند یا اینکه
چندین پله از کنگره و سفر آنها گذشته است را به معرض ظهور بگذارند و دراینبین
نیز احتمال زیادی دارد که مطالب جدیدی نیز بیاموزند.
آنچه
بسیار دارای اهمیت است بسیاری این معرکهها درنهایت به حاشیه کشیده میشود و بیشتر
از اینکه ارزش داشته باشد یک ضد ارزش و تخریب فراوانی را به همراه خواهد داشت.
بنابراین
کنگره معرکهگیری را منع نموده است.
معرکهگیری
قدمت بسیار زیادی دارد و به کنگره و محیط آن برنمیگردد. اما تمام این معرکهگیریها
در اصل مکانی بوده است که انسانها را دورهم جمع کند تا اینکه ذرهای از زمان آنها
پر نماید و درنهایت از وجود آن معرکه لذتی نیز ببرند.
در کنگره
نیازی به معرکهگیری نداریم اگر ما درست با محیط و اهداف کنگره آشنا باشیم خواهیم
دید که فرد ابتدای هر جلسه با آشنا بودن به برنامه هفتگی کنگره وارد جلسه عمومی میشود
و بعد از شنیدن حرفهای استاد در جلسه عمومی دانش خویش را راجع به دستور جلسه
هفتگی برای بقیه دوستان بهصورت مشارکت بیان میکند و نیز از دانش بقیه مسافران
استفاده مینماید.
پسازآن
در لژیونها فرد مسافر میتواند تمام چیزهایی که در ذهن فرد قرار دارد را باراهنمای
خود در میان نهاده و با مشاوره بقیه هم لژیونیهای خود درنهایت آن پرسشهای درون
ذهن را جواب خواهد گرفت.
بنابراین
جایی برای معرکهگیری برای فردی که با مفهوم کنگره آشنا باشد نخواهد گذاشت؛ اما
فردی که واقعاً به معنی واقعی الَّذِینَ
فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ هستند
و با منیت خود فکر میکنند که بیشتر از دیگران میدانند یا اینکه در جهل
قرار دارند و فکر میکنند که با آموزش چند نکته توانایی این رادارند که بقیه را
راهنمایی و هدایت نمایند و یا اینکه جو کنگره آنها را گرفته و بهقولمعروف شور
حسینی گرفتهاند خود را وارد معرکه کرده و به قول استاد عزیز مهندس از گردباد
کنگره خود را در حاشیهها برده و بهصورت دانهای خود را از محیط کنگره دور میکنند
و هم خودشان را دچار تخریب کرده و هم احتمال آن را دارد که دیگران را نیز با
خودشان به قعر چاه ظلمت رهنمون نمایند.
نکته
آخری که باید دانست این است که معرکهگیری یک سیاهچالهای است که حتماً دارای
انرژی بسیار زیادی خواهد بود و نیز با این انرژی میتواند هم نامهای خود را ازنظر
انرژی دور خود جمع کند و درنتیجه نیز با داشتن این ذخیره عظیم انرژی میتواند در تکتک
افراد حاضر در آن ایجاد لذت آنی نمایند اما تمام این انرژی باعث تخریب بعد از لذت
خواهد شد و ما تجربه این قبیل از معرکهگیریها در دوران اعتیاد در جمعهای اطراف پاتوقها
دیدهایم و با تمام توان و به قولی تخریب آن را باپوست و استخوان لمس نمودهایم.
امید است بدانیم به قول شاعر عزیزمان:
درخت تو گر بار دانش بگیرد به زیر آوری چرخ نیلوفری را
و
همیشه به قول مولانا عقل جزئی یا عقل معاش ما، مایه عذاب و بدبختی انسانها خواهد
شد ولی عقل کل و رسیدن به آنکه نهایت انسانهاست میتواند انسان را از چاه ظلمت بهسوی
نور هدایت رهنمون نماید.
امید است که بدانیم و در این راه گام برداریم.
نگارش: مسافر منصور
موفق باشید