اعتیاد پاسخ فیزیولوژیک بدن است به مصرف مکرر مواد اعتیادآور؛ در این حالت فرد هم ازلحاظ روحی و هم جسمی به ماده مخدر وابستگی پیدا میکند.
بخش مهمی از درمان اعتیاد، مسئولیتپذیری شخص است که شامل پذیرش مسئولیت نسبت به بدن خود هم میشود؛ یعنی همان پرورش حس مواظبت از بدن. اعتقاد کنگره بر این است که از ابتدای درمان، ورزش بهصورت تدریجی انجام شود و در پایان درمان بهصورت حرفهای دنبال شود.
ورزش مستمر بهطوریکه باعث تعرق شود افزایش ترشح اندورفین و دینورفین و انکفالین را به دنبال دارد که خاصیت تسکین دهندگی دارند و همچنین در طی ورزش، شخص به روحیهای شاد و بانشاط دست پیدا میکند و بر استرسها و اضطرابهای خود غلبه میکند.
اعتیاد باعث کمتحرکی و همچنین ضعیف و نحیف شدن ماهیچهها میشود که این عوامل باعث افتادگی شانه و گردن و از قواره خارج شدن بدن فرد مصرفکننده میشوند که با ورزش کردن بهمرورزمان بدن به حالت اولیه برمیگردد؛ همچنین ورزش چهره را زیرورو میکند و اوقات فراغت را بهطور مثبت پر میکند.
حال به جهانبینی در ورزش میپردازیم. همه میدانیم درمان کنگره بر سه اصل جسم، روان و جهانبینی پایهگذاری شده که رشد این سه باهم درمان را به دنبال دارد. برای رسیدن به تعادل باید ورزش کنیم چون ورزش مکمل درمان است و هدف دیگر ورزش کردن ما در کنگره رسانیدن پیام درمان قطعی اعتیاد به جهانیان است.
قبل از وارد شدن به مقوله ورزش در کنگره باید هدفمان از ورزش کردن را پیدا کنیم. آیا هدفمان بردوباخت است یا اجرایی کردن آموختهها و به عبارتی رسیدن به دانایی مؤثر در مورد بعضی از نقطهضعفهایمان؛ مثلاً در یک بازی اگر در داوری بیعدالتی یا ناداوری دیدیم به هم نریزیم و یا درصدد این نباشیم که اگر داور شدیم انتقام بگیریم بلکه به این فکر باشیم که اگر داور شدیم درست رفتار کنیم که بتوانیم به دیگران هم آموزش بدهیم، این یعنی تمرین آموزش جهانبینی در میدان ورزش.
درست است که همیشه بُرد لذت خودش را دارد، اما در کنگره یاد گرفتیم بُرد، بها و قیمت خودش را دارد و هیچگاه اصول و قوانین و حرمتهای کنگره را برای بردن زیر پا نمیگذاریم، میدان ورزش برای ما محل نمایش درمان کامل و عمل سالم است نَه نمایش قدرت ورزش؛ چون ورزش هدف نیست، وسیلهای است برای رسیدن بهسلامت جسم و روان که بتوانیم نهایتاً زیبا زندگی کنیم.
اما باخت هم در کنگره لذت دارد چون نمیبازیم، بلکه میآموزیم. از دیدگاه من وقتی کنار زمین ورزش میایستم، میزان بالا بردن سطح جهانبینی، آرامش و نوع رفتار خودم و دیگران را محک میزنم. اینکه چه رفتار و برخوردی داریم به میزان جهانبینی ما بستگی دارد نَه سال رهایی ما. چهبسا کسانی که سالها رهاشده ولی هنوز نتوانستند در بعضی نقاط به تعادل برسند. گاهی افرادی بودند در سفر اول یا در سالهای اول رهایی که من شخصاً از آنها بسیار آموختهام.
حال میرسیم به همسفران که همیشه همراه بودند. یک مسافر وقتی به درمان خود فکر میکند و ورزش میکند که سلامتیاش را به دست آورد، باید به فکر سلامتی و حال خوش همسفرانش هم باشد و زمینهٔ حضور در محیطها و میدانهای ورزشی را برای همسفر یا همسفرانش فراهم کند تا بتوانند باهم به تعادل و آرامش برسند و تخریبها را کمکم از بین ببرند تا راحتتر بتواند جبران خسارت کنند.
با ورزش کردن و قرار گرفتن در جمع به خاطر وجود اضداد (افراد خوب و بد، متعادل و نامتعادل) هم روابط اجتماعی ما خوب میشود و هم نقطه تحمل و ظرفیتمان بالا میرود و نهایتاً چون تکامل در جمع صورت میگیرد ما هم در مسیر تکامل قرار میگیریم که این مسیر باعث رسیدن ما به حال خوش و آرامش میشود و میتوانیم این آرامش و حال خوش را به دیگران انتقال دهیم.
با تقدیم احترام؛ کمک راهنما مسافر علیرضا، لژیون هجدهم.
نگارش: مسافر محسن، لژیون یکم.
همانگونه که بسیاری از بیماری های روحی ما از بی تحرکی و نداشتن برنامه ی ورزشی بود وقتی با ورزش روزمان اغاز میشود تا اخر روز بسیار پر انرژی هستیم
ممکن است بسیاری افراد بگویند ما انقدر در روز کارمان سخت و دشوار است که دیگر نیازی به ورزش نداریم نه این کاملا غلط است ورزش در فضای سبز بلاخص در حضور دوستان بسیار موثر میباشد
ممنون ودست مریزادبه عزیزان خدمت گزار سایت