موج و ذره
خلاصه سی دی « موج و ذره » از امین دژاکام
این دو باید در کنار هم کار کنند. هر زمان هرکدام از اینها ضعیف شود تعادل زندگی بر هم میخورد. ما مثل یک آدمی هستیم که روی ترازو ایستادهایم. باید به این دقت کنیم که الآن کدام خاصیت ما ضعیف شده است
بنام قدرت مطلق
در
مورد دستور جلسه سایت که ما چگونه از سایت کنگره استفاده میکنیم، مقالهنویسی؛
باید بگویم کنگره زمانی پایهگذاری شد که پیشرفت در این حد نبود. وقتیکه نگاه میکنم
میبینم در یک بازه زمانی خیلی کوتاه یعنی از سال ۱۳۷۸ که تأسیس کنگره بود تا الآن،
خیلی چیزها تغییر کرده و خیلی چیزها منقرضشده است.
مثلاً
به یاد دارم که در کنگره تا سال ۸۵ خیلی کاست تکثیر میکردیم و استفاده از کاست
خیلی فراگیر بود کسی اصلاً سیدی را نمیشناخت. ولی ظرف یکزمان کوتاه حدوداً پنجساله
کاست کاملاً منقرض شد و از بین رفت. با آمدن سیدی سرعت خیلی تغییر کرد؛ که آن
زمان برای پر کردن یک کاست باید ۳۰ تا ۶۰ دقیقه زمان میگذاشتند که یکطرفش پر شود
ولی الآن هر سیدی یک تا دو دقیقه زمان میبرد و بعد با تعداد خیلی بالا تکثیر میشود.
فکر میکنم اگر کنگره ۱۰ سال زودتر تأسیس میشد خیلی مشکل پیدا میکردیم، یعنی
باید دو سه تا نمایندگی میگذاشتند فقط برای تکثیر کاست، اما حالا این کار در یک
اتاق انجام میشود.
در کنار این قضیه رشد اینترنت هم خیلی سریع بود
و از همان ابتدا آقای مهندس روی این قضیه خیلی تأکید داشتند که باید کنگره ۶۰ ازنظر
این پیشرفتها و فنّاوریها بهروز باشد. به همین خاطر روی سایت کنگره خیلی تأکید
کردند و مسئولیت مستقیم این قضیه را بر عهده گرفتند. بچههای ماهری هستند که در
قسمت سایت زیر نظر شهروز زحمت میکشند و فکر میکنم که در نمایندگیهای مختلف
کنگره حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ نفر هستند، در این سایت کار میکنند که سایت ما امروز به
این شکل است و مطالب آنقدر زیاد است که اگر برای خواندن مطالب کل روز هم وقت
بگذاریم، باز وقت کم میآوریم و این منعکسکننده توان کنگره است.
باوجوداینکه
الآن نمایندگیهای کنگره بالغبر ۵۰ نمایندگی شده و در بیشتر استانها نمایندگی
داریم، خیلیها هستند که واقعاً امکان شرکت کردن در جلسات را ندارند و با نزدیکترین
نمایندگی و جلسه ممکن است بیش از ۵۰۰ کیلومتر فاصله داشته باشند؛ بنابراین یکی از
کارهایی که سایت انجام میدهد؛ پیامها، مطالب و نوشتارها را به شکل خیلی کامل ارائه
میدهد و حتی خیلی از سیدیهای کنگره در سایت وجود دارد و ما میتوانیم این سیدیها
را بهراحتی دانلود کنیم، پرداخت وجه آنهم اجباری نیست، خواستیم پرداخت میکنیم و
نخواستیم نمیدهیم.
هرکجای
دنیا باشیم میتوانیم وارد سایت شویم و از دانش کنگره استفاده کنیم؛ یعنی اگر من
یک مصرفکننده در کشور آمریکا باشم و بخواهم از دانش کنگره استفاده کنم تنها پل
ارتباطی و منبعی که میتوانم بهطور مستقیم از مطالب استفاده کنم و درواقع به یک
گنجینه دسترسی داشته باشم، سایت کنگره است. سایت کنگره ممکن است برای ما که هر
هفته در جلسات شرکت میکنیم و در نمایندگیهایمان هستیم مثل یک چایی بغل غذا و دسر
باشد، ولی برای بقیه که از امکانات کنگره 60 برخوردار نیستند یک اولویت است، یکچیز
اصلی است و باید به سایت کنگره اینطوری نگاه کنیم که درواقع پیشتاز و جلودار
رساندن پیام کنگره به همه انسانها است. فکر میکنم خیلی وقتها روزانه حدود 400
تا 500 هزار بازدید داشته باشیم.
کافی
است شما وارد اینترنت شوید و کلمه اعتیاد یا مواد مخدر را جستجو کنید، اولین چیزی
که میآید؛ جمعیت احیای انسانی کنگره 60 است. به چه دلیل؟ گوگل که دوست و فامیل ما
نیست، بابت این کار پول هم ندادهایم! درواقع به خاطر تعداد بازدیدها است و تا
بیست آیتم بعدی نیز وبلاگهایی است که با سایت مرتبط هستند. پس مطمئن باشید هرکسی هرکجای
دنیا بخواهد از اعتیاد سر درآورد، سایت کنگره مقابلش باز میشود. هرکدام از ما در
این قضیه رسالتی داریم. رسالت ما چیست؟ رسالت ما این است که اگر در زندگیمان
تغییری رخداده، بهقولمعروف گشایشی به وجود آمده و یک تجربه خوبی کسب کردهایم
را اگر میتوانیم مطرحش کنیم. در جلسه مشارکت میکنیم، خیلی عالی است. کمک راهنما
هستیم، به رهجوهای خودمان آموزش میدهیم. خوب است؛ ولی اگر بخواهیم این را به همه
دنیا برسانیم، سایت در اختیار ما قرار دارد. ما میتوانیم با یک حرکت خیلی ساده،
تجربیات خودمان را در قالب یک مقاله، دل نوشته، شعر و...بنویسیم و در اختیار مسئول
سایت کنگره بگذاریم که او در سایت قرار دهد.
هدف
خودنمایی نیست، هدف این نیست که من اسمم در سایت قرار بگیرد و دیگران ببینند، من
دیدگاه خودم را میگویم. اگر ما حرفی برای گفتن داریم و چیزی تجربه کردهایم که
زندگیمان تغییر کرده را بتوانیم در قالب یک نوشتار مطرح کنیم و به سایت بدهیم.
این میتواند در زندگی و در حس و فکر انسانهای دیگر تأثیر خودش را بگذارد. من این
پیشنهاد را به دوستان میدهم که به سایت دقت کنید و مطالب و مقالههایش را بخوانید
و اگر اهلقلم هستید، دستبهقلم شوید و بدانید که این کار در خود ما هم توانایی
ایجاد میکند. وقتی شما شروع به نوشتن کنید، خیلی از تواناییها در نوشتن ظاهر میشود.
من بهتمامی اعضایی که در سایت کنگره تلاش و فعالیت میکنند، خدا قوت میگویم و
همچنین به آقای مهندس که این توجه رادارند. یکی از ابزارها و زبانها، همین زبان
شعر و مقالهنویسی است. بیاییم مطالب را در این قالبها باتجربه خودمان ترکیب کنیم
و بعد انتقال بدهیم. آنگاه بازتابش مشخص میشود که این حرکت ما درست بوده یا نبوده
است.
یک
مطلبی جلسه قبل آقای مهندس در موردش صحبت کردند که فکر میکنم جلسه کنگره بود. من
یادم هست اولین چیزی که در کنگره به وجود آمد جلسات بود. ما مدت دو یا سه سال چیزی
به نام لژیون نداشتیم، یعنی سال ۷۸ کنگره تأسیس شد و از سال ۸۰ یا ۸۱ به بعد بهتدریج
اولین نشانههای کنگره به وجود آمد، ادامه پیدا کرد و یک نتیجه خیلی عالی به وجود
آمد که شاهدش هستیم. شاید بتوانیم بگوییم نیرومندترین ژنراتورهای کنگره لژیونها
هستند، یعنی برق و انرژی کنگره را لژیونها تأمین میکنند؛ اما این قضیه نبایستی
باعث شود که جلسات عمومی را زیاد جدی نگیریم، یعنی بگوییم اصل آموزش در لژیون است،
آنجا راهنما تجربیات خود را به من منتقل میکند، دوستانم نیز هستند، آنها را میبینم
و با آنها صحبت میکنم خیالم راحت است و خیلی مهم نیست که در جلسه کنگره شرکت کنم
یا نکنم، اگر بود بهتر است، نبود هم خیلی مهم نیست! این تفکر، تفکر درستی نیست. به
این دلیل که جلسات کنگره و لژیونها دقیقاً لازم و ملزوم همدیگر هستند. من فکر میکنم
و مطمئن هستم رهجویی که یکی از اینها را جدی نمیگیرد، مثلاً لژیون را جدی نمیگیرد
و میگوید جلسه مهم است یا برعکس، متقارن رشد نمیکند یعنی درست رشد نمیکند که
البته اینگونه افراد زیاد نیستند. ما میگوییم سیستم ایکس روی موج و ذره است،
یعنی همروی خاصیت ذرهای است که میشود مواد و مصرف کردن مواد و یک مطلب هم خاصیت
موجی است.
البته
قبلاً صحبت کردهام اما کامل نبوده است. کلاً اینطوری باید بگویم که تمام هستی
شامل دو ویژگی است؛ یکی خاصیت ذرهای و یکی خاصیت موجی. خاصیت ذرهای خاصیتی است
که با استفاده از آن هر موجودی موجودیت پیدا میکند؛ یعنی در آفرینش برای اینکه هر
موجودی مثل انسان یا هر حیوانی خلق شود بایستی یک موجودیتی داشته باشد، این میشود
خاصیت ذرهای؛ یعنی یک موجود در هستی مثل یکذره است ولی این ذره کاملاً مستقل
است، یعنی وجود من یک موجودیت مستقلی است در کل کائنات. هر انسانی و هر مخلوقی اینگونه
است و ما میتوانیم هر مخلوقی را بهعنوان یکذره در هستی در نظر بگیریم. پس این
خاصیت ذرهای مخلوقات را به وجود میآورد، اما یک خاصیت دیگر هم وجود دارد. چون
این مخلوقات بهتنهایی نمیتوانند به حیات خودشان ادامه بدهند. آن چیزی که ارتباط
بین اجزای هستی را به وجود میآورد خاصیت موجی است. خاصیت ذرهای به هرکسی و به هر
موجودی، موجودیت و استقلال شخصیت میدهد و خاصیت موجی ارتباط و تبادل انرژی بین
ذرات هستی را به وجود میآورد. جمع این دو موضوع در کنار هم باعث میشود که هستی
با تعادل به حرکت خودش ادامه دهد.
هرکجا
خاصیت ذرهای ضعیف شود، شخص بهتدریج دچار بیماری میشود، موجودیت، استقلال و اعتمادبهنفسش
را از دست میدهد. مثل زمانی که شخص، مصرفکننده مواد میشود، آنگاه موادی چون
تریاک، حشیش، الکل و... وارد سیستم بدن شخص شده و جایگزین موادی میشوند که خود
بدن ترشح میکند، وقتیکه جایگزین شدند چه اتفاقی میافتد؟ خاصیت ذرهای شخص و
استقلال شخصیت او از بین میرود؛ بنابراین یک مصرفکننده مواد احساس میکند که
دیگر شخصیتی ندارد، احساس میکند در این هستی موجودیتی ندارد و حس میکند کمرنگ
شده است، این احساس را همه تجربه کردهاید. پس خاصیت ذرهای به ما شخصیت و موجودیت
میدهد و بایستی حفظ شود و لازم و محترم است؛ اما این موجودیت بدون ارتباط با
موجودات دیگر نمیتواند به حیات خودش ادامه دهد. من بدون اینکه با دیگران تعامل
داشته باشم، از دیگران محبت بگیرم و... نمیتوانم به حیات خودم ادامه دهم. آن
ویژگی که باعث میشود من بتوانم با دیگران، راهنمای خودم، خانواده و...تبادل انرژی
کنم و حس کنم، خاصیت موجی من است.
این
دو باید در کنار هم کار کنند. هر زمان هرکدام از اینها ضعیف شود تعادل زندگی بر
هم میخورد. ما مثل یک آدمی هستیم که روی ترازو ایستادهایم. باید به این دقت کنیم
که الآن کدام خاصیت ما ضعیف شده است. آیا تابهحال شده بگویید لازم است به حال
خودم باشم، نیاز بهتنهایی دارم، با من صحبت نکنید! این حالت چه زمانی رخ میدهد؟
زمانی که خاصیت ذرهای من به دلیل دخالتها و مطالب مختلف آسیبدیده و من میخواهم
دوباره خودم را پیدا کنم و بازسازی کنم. اینجا میگویم؛ خاصیت موجی که حرف زدن
دیگران و کار داشتن دیگران است تعطیل، این را کم میکنم و میروم در عالم تنهایی
خودم و شروع میکنم به بازسازی کردن خاصیت ذرهای، وقتی یک مدت در تنهایی خودم
بودم و تعادل به من بازگشت، دوباره حس خوبی پیدا میکنم، حس میکنم این دو خاصیت
دوباره باهم متعادل شدند یا برعکس. موقعی که انسان خیلی در خود فرورفته، اصلاً
اجازه نمیدهد کسی در کارش دخالت کند، نظر کسی را نمیپرسد و به کسی اجازه نمیدهد
که به او مشورت و راهنمایی بدهد، خاصیت ذرهای رشد میکند. اصلاً کسی را قبول
ندارد، صلاح و مشورت نمیکند و شاید خیلی مستقل شود ولی در درونش احساس میکند
خیلی تنها است و خیلی یکنواخت شده، اینجا است که میگوید میخواهم بروم میان جمع،
میخواهم کمی با انسانها باشم و معمولاً این جمله را میگوید که خیلی احساس تنهایی
میکنم. اینزمانی است که خاصیت ذرهای زیاد شده، ولی خاصیت موجی کم شده است؛ بنابراین
برمیگردیم میان جمع که درستش کنیم، چون اساس آفرینش بر این دو خاصیت به وجود آمده
و ما هم خارج از آفرینش و خارج از طبیعت نیستیم. چارهای نداریم جز اینکه همیشه
بین این دو خاصیت تعادل برقرار کنیم.
انسانی
که براثر از دست دادن خاصیت ذرهای جایگاه و شخصیت خودش را ازدستداده بود بهآرامی
شخصیت، اعتبار و مقام پیدا کرد. انسانهایی که تا ۲۰۰ سال قبل از آن به هم فحش میدادند،
خون هم را میریختند و شأن انسانی جایگاهی نداشت، وقتی خاصیت ذرهای بهتدریج
بازسازی شد دوباره شأن انسانی احیا شد و برگشت. شبیه همین قضیه را ما در کنگرهداریم.
تا قبل از اینکه وارد کنگره شویم، الفاظ و حرفهای ناشایست به کار میبردیم و در
خیلی از مسائل بهگونهای دیگر رفتار میکردیم ولی وقتی خاصیت ذرهای در ما بازسازی
شد، خیلی از آن اخلاق کنار رفت؛ چون شأن و جایگاهش تغییر پیداکرده است. این فرآیند
اتفاق افتاد و خاصیت ذرهای بازسازی شد، شخصیت انسان برگشت این باعث پیشرفت عظیمی
در علم و دانش وزندگی بشری شد. خاصیت ذرهای استقلال شخصیت هم با خودش آورده بود؛ بنابراین
خانوادهها و افراد به آینده بچههایشان فکر میکردند و میگفتند: بچهها باید
آینده پیدا کنند و برای خودشان کسی شوند، دانشی یاد بگیرند و مهارتی کسب کنند و...
فقط خانوادهها این کار را میکردند. منتها آن خاصیت موجی هم وجود داشت که باهم در
ارتباط بودند، پیوند محبت برقرار بود، دورهم بودند و کارها را باهم و گروهی انجام
میدادند، بنابراین همهچیز در حالت تعادل و در حالت قدرت خودش بود. این همان
زمانی بود که اروپا برجهان مسلط شد، ولی بعد چه اتفاقی افتاد؟ خاصیت ذرهای بهتدریج
شروع کرد به رشد پیدا کردن و از اینطرف خاصیت موجی کم شد و بهمرورزمان آنقدر
خاصیت موجی کم شد که دیگر اعتقاد به ماوراءالطبیعه، نیروی مافوق، ابعاد دیگر
آفرینش و... از بین رفت. نه به آن موقعی که همهچیز را به جن و پری و... ربط میدادند
و نه به بعدش که به هیچکدام اعتقاد نداشتند و میگفتند هر چه که هست همین چیزهایی
است که ما روی میز آزمایشگاه میبینیم و با اصول خودمان اندازهگیری میکنیم؛ بنابراین
خاصیت موجی بهشدت ضعیف شد و استقلال شخصیتی رشد پیدا کرد مثل یک ساختمان است؛
آجرها و تیرآهنهای ساختمان خاصیت ذرهای است و جوشها، نقطه اتصالها، سیمان و...
خاصیت موجی است. اینها باید به یک نسبت خاصی وجود داشته باشند تا آن ساختمان
بتواند تعادل و بالاترین استحکام و قدرت خودش را داشته باشد. مثلاً اگر نگاه کنید
کشور فرانسه اینطور است، دانش و قدرتی که برج ایفل، ناوهای جنگی و پلها و سدها
را ساخت مربوط به آن زمانی بود که خاصیت موجی و ذرهای در تعادل بود.
حالا
ما میتوانیم در کنگره هم از این استفاده کنیم؛ مثلاً در مورد آموزشهای خودمان من
فکر میکنم نشستن و حضور در لژیون آن چیزی است که خاصیت موجی را تقویت میکند، چون
دائماً ارتباط بین اعضای لژیون وجود دارد، نشستهاند و دائماً در حال تبادل انرژی
هستند، راهنما به آنها آموزش میدهد و آن خوراک موردنیاز را ازنظر موجی دریافت میکنند،
چون همهاش ارتباطات است؛ اما وقتیکه به جلسه عمومی میآید، بهصورت فردی ظاهر میشود.
باید خودش بهتنهایی مشارکت کند، صحبت کند، خدمت بگیرد، استاد شود. ساختار جلسه
که از اول شروع میشود طراحیشده برای اینکه خاصیت ذرهای ما بازسازی و ساخته شود
لژیون طراحیشده برای اینکه خاصیت موجی ما ساخته شود. ما نمیتوانیم یک کدام از اینها
را حذف کنیم، اگر حذف کنیم تعادل به هم میخورد. پس بنابراین ما باید به جلسات همبهای
لازم را بدهیم تا تکتک افراد انرژی بگیرند. مشارکت باید بیشتر به تازه واردین
داده شود و کسانی که سفر اول هستند تا بیایند مشارکت کنند و شخصیت و خاصیت ذرهای آنها
شکل بگیرد، بتوانند خودشان را بیان کنند و رشد پیدا کنند. اگر ما شرایط جلسه را طوری
به وجود بیاوریم که مثلاً فقط من بنشینم استاد و فقط به قدیمیها و
دوستان
خودم و...مشارکت بدهم، این کار انجام نمیشود. البته باید پیشکسوتان هم مشارکت
کنند، جلسه باید از تجربه و دانش آنها هم استفاده کند ولی باید بیشتر مشارکت به
تازه واردین داده شود تا آنها بتوانند این ویژگی را پیدا کنند. در جلسه بایستی
حتماً از ضمیر «من» استفاده کنیم. الآن شما متوجه میشوید که چرا نباید از ضمیر
«ما» استفاده کنیم؟ چون با ضمیر «ما» خاصیت ذرهای درست نمیشود، میشود خاصیت
موجی. چون من هستم و من باید این حرف را از جانب خودم بزنم، پس وقتی میگوییم ما،
آن خاصیت ذرهای از بین میرود. باید از طرف خودم صحبت کنم در غیر این صورتجلسه
خاصیت خودش، یعنی انرژیاش را از دست میدهد. وقت استاد که میخواهد صحبت کند
بایستی ۵ دقیقه باشد چون درواقع استاد کسی است که جلسه را هدایت میکند و به جلسه
خط میدهد که بقیه از تجربه و دانش خودشان صحبت کنند. این به مفهوم استاد دانشگاه
نیست که باید یک ساعت و نیم آموزش بدهد تا همه درس را بگیرند، استاد فقط باید خط و
خطوط را بدهد، بنابراین ۵ دقیقه کافی است. یک سفر اولی وقتیکه 10 بار بیاید به
جلسه و به او مشارکت داده نشود، ممکن است بهتدریج دلسرد شود. پس باید همه ما
حواسمان به این قضیه باشد تا بیشترین نتیجه را بگیریم. اگر این نکات را رعایت کنیم
جلسه هم مثل لژیون انرژی زیادی پیدا میکند. یکسری نکات را هم ما باید در لژیون
رعایت کنیم تا لژیون انرژی و پتانسیل خودش را داشته باشد. در کنار هم این دوتا را
انجام دهیم و خودمان حضور بهموقع داشته باشیم، بهتدریج آن رهجوهایی که میآیند،
متقارن رشد پیدا میکنند، هم خاصیت ذرهای و شخصیت خودشان رادارند، هم پیوند محبت رادارند.
اگر رهجویی در جلسه شرکت نکند و خاصیت ذرهای شکل نگیرد و فقط در لژیون شرکت کند،
پیوند محبت را فقط با همان اعضای لژیون میتواند برقرار کند. این را فراموش نکنیم؛
چون ساختارش بهاندازه کافی رشد پیدا نکرده، پیوند محبت را نمیتواند با بقیه اعضا
برقرار کند، بنابراین بهمرورزمان رهجو بهجای رهجوی کنگره، میشود رهجوی لژیون و
این چیز خوبی نیست. من یک مقدار راجع به این دو خاصیت صحبت کردم. شما خودتان میتوانید
بروید از این مدل که درواقع همان فیزیک است استفاده کنید. نظریه موجی ذرهای، در
فیزیک هم وجود دارد که میتوانیم از این قضیه برای خودمان استفاده کنیم و فکر میکنم
جواب میدهد.
نگارش : مسافر
سعید لژیون 15
ویرایش : مسافر فرزاد