سخنان دیدهبان محترم آقای حکیمی:
خداوند را شاکرم که به من توفیق داد، امروز در خدمت شما عزیزان باشم. امیدوارم امروز قدمی برداشته باشم. آرزوی توفیق دارم برای همهی عزیزان و تشکر میکنم از همه خدمت گذاران در این شعبه ایجنت، اسیستانت و همه خدمت گذاران.
امیدوارم که از خدماتی که انجام میدهند، انشاءالله بهره ببرند. امیدوارم که بتوانیم این حرکت عظیمی که دارد انجام میگیرد، بسیار منظم و بانظم انجام دهیم. در شعبه ایکه کمک راهنمایانش از یکمیزان نسبتاً بالایی برخوردار است، به جهت ازدحام عزیزان و جمعیت میطلبد که؛ خدمت گذاران بیشتری حضورداشته باشند تا نظم را برقرار کنند و آرامش لازم برقرار شود. کسانی که در ساعاتی که شعبه شروع به کارکرده دیرتر وارد شعبه میشوند چهکاری میتوانند داشته باشند و اینگونه به درمان نمیرسد و من توصیه میکنم به کمک راهنمایان که رهجویانی که از ساعت مقرر دیرتر به شعبه میآیند را به لژیون راه ندهند.
آقای مهندس در سیدیها میفرمایند: ساعت در کنگره اختراعشده، ما اگر یک نهالی که دارد از سطح خاک بیرون میآید و میخواهد رشد کند و رشدش را ادامه دهد، وقتیکه میبینیم آن نهال کج به بالا میآید بهوسیله ابزارهای کمکی تلاش میکنیم که مستقیم بالا بیاید و خیلی مرتب رشد کند.
افرادی که دیر میآیند، اینها همه از همین نهالهای که کج هستند، میباشند.
در خیابان ولیعصر تهران میبینیم که چنارهایی از قدیم کاشته شده که الآن وسط خیابان قرار دارد و علاوه بر اینکه سایه ندارد خطر هم دارند و اگر از ریشه قطع شوند، آسیب میرسانند.
وقتیکه میگوییم همه هستی در هستی ماست، منکر از ساختار اصلی نیستیم و از کمک راهنماها میخواهیم که روی این قضیه کار کنند و من خودم این کار را واقعاً انجام میدهم، من در لژیون دبیری دارم و از زمانی که زنگزده میشود تا زمانی که لژیون تشکیل میشود، هر کس در لیست دبیری من دیر آمده باشد، حق نشستن بر سر لژیون را ندارند، فقط؛ نامهاش را به او میدهم و میگویم: برود و اجازه نمیدهم شخصی که ساعت پنج و یک دقیقه میآید، وارد لژیون شود و بر سر لژیون بنشیند.
کسی که ساعت 5:05 میآید و شخصی که ساعت4:30 میآید، نباید از یک آموزش برخوردار باشد. این عدالت نیست و در لوگوی کنگره میگوید: عدالت، معرفت و عمل سالم در ذهن من میآید، این است که؛ کمکم درست میشود و طول میکشد و بعضی از آدمها سخت قبول میکنند، بعضی از مواقع جای راهنما و رهجو عوض میشود و رهجو به راهنما القا میکند.
عمدتاً اینجور مسائل برای کسانی اتفاق میافتد که خیلی مسئله اعتیاد را جدی نگرفتند. این حرمتی که در کنگره ۶۰ خوانده میشود فقط در چهارچوب کنگره ۶۰ نیست، اگر میگوید: سرزنش نکن، در خانه هم نباید این کار را انجام دهیم و یا اگر میگوید: دروغ نگوییم، از درب کنگره که بیرون رفتیم، نقاب نزنیم و همان چیزی باشیم که در حرمت خوانده میشود و آقای امین این پایهها را دو هفته است که توضیح میدهد، چرا من این صحبتها را میکنم؟ چون ما همه پیمان بستهایم که وقتی شخصی به رهایی میرسد، باید بینقص باشد و فردا همسفر و خانوادهاش نگوید که برو دوباره مصرف کن و تاوَن موقع که مصرف میکردی، بهتر بودی تا الآن که رهاشدهای.
در بعضی مواقع افرادی جای رفیقهای بیرونی کنگره را باهم عوض میکنند و نمیتوانند این تعادل را به وجود بیاورند. عزیزان کنگره ساختاری است که شما بیایید و به درمان برسید و سالمسازی خودتان بهعنوان یک انسان است و با همسفرتان باهم سالمسازی میکنید و بعد خانواده و بعد سالمسازی جامعه.
دررفت و آمد ها که حرمت خیلی از خانوادهها و خدمتگزاران کنگره ۶۰ حفظ شود، با اتوبوس رفتوآمد کنند، کاری که در کنگره انجام میشود، برای حفظ حرمت تکتک ما انسانها است، نه بحث رئیس و کارمند است و نه بحث اینکه من از تو خیلی بالاتر هستم، اینگونه؛ نیست و کنگره قائل بر این است که جایگاهها باید محترم شمرده شود و حفظ شود.
من فکر میکنم اگر رهجویی ظرفیت با من آمدن ۱۰۰ کیلومتر را نداشته باشد من اگر آن رهجو را با خودم بیاورم من به آن رهجو خیانت کردهام و هیچ خدمتی به او نکردم و آن رهجو فردا حرمت من را نگه نمیدارد و ما میخواهیم، این فاصلهها حفظ شود و با اتوبوس خیلی راحتتر است.
تصمیماتی که گرفته میشود، برای حفظ کنگره نیست چون؛ کنگره خود ما هستیم و برای حفظ خودمان و خانوادههایمان است و قرارگرفته در شرایط بسیار مناسب است و همه ماها در هرجایی که هستیم وقتیکه؛ میبینیم یک نفر مسئول است و میگوید: که ما کاری را انجام دهیم، ما فقط فاعل هستیم و فقط میگوییم: چشم.
آقای مهندس به من میفرماید: که میروی و کاری را انجام بدهی، من میگویم: سرباز شما هستم و حتماً انجام میدهم. خوب؛ چرا ما این کار را انجام میدهیم؟ چونکه؛ همه ما جمع شدهایم تا یک نفر امروز تولد بگیرد و یک سفر اولی امید و انگیزه بگیرد و به او بگوییم: تو هم میتوانی به این جایگاه برسی و میتوانی تولد سومین و پنجمین سال رهایی را هم بگیری و این مراسم مال سفر اولیهاست و آنکسی که این مراسم را میگیرد بهعنوان الگو این مسئله را منتقل میکند، پس؛ باید قدر بدانیم و امیدوارم این چند روزی که روزهدار بودهایم، هر کس به هر درصدی بهره لازم را برده باشد.
من اعتقاددارم: روزه را برای خداوند نمیگیریم چون؛ اگر برای خداوند بگیریم، فردا طلبکار هستیم که؛ من روزه گرفتم یا من نماز خواندم. اگر خداوند این عمل را در این ماه عزیز قرار داده که ما این کار را انجام دهیم فقط؛ برای سالمسازی خودمان است و یک ریکاوری است و یک احیای دوباره است که؛ هرکدام از ما بتوانیم یکقدم کوچکی برای خودمان برداریم و شاکر خداوند باشیم و دستوراتی را که برای ما در نظر گرفتهشده، برای حفظ خود ماست وقتیکه من در چرخوفلک اندیشه غلط قرار دارم، همه را برعکس میبینم.
امروز تولد مجید عزیز است، خیلی به او تبریک میگویم،
به خودش و خانوادهاش، به آقای مهندس و خانوادهاش به راهنمایان عزیز و امیدوارم
که همه ماها همیشه در تولد باشیم و بسیار خوشحال شدم که در خدمت شما عزیزان بودم و
انشاء الله دیداری بهزودی تازه کنیم و در افطاری هم همدیگر را دعا کنیم و به یاد
همدیگر همیشه باشیم سپاس گذارم از همهی شما عزیزان.
عکس: مسافر منصور
تایپ: مسافر حسین
ویرایش: مسافر رضا