خلاصه سخنان استاد:
چشمههای جوشان و رودهای خروشان عاقبت به بحر و اقیانوس میرسند، راجع به دو نکته مهم صحبت میکنیم که هرسال آقای مهندس توی امتحان میگویند و آن اختلافپتانسیل و منابع آبی است برای خودمان این اتفاق افتاده که شما یک شرایط و یک مشکلی در آن میبینیم و مثلاً یک دعوایی میشود، بین یک مسافر و همسفر در بیرون از کنگره، ما بلدیم فقط شروع کنیم بگوییم، آقا صلوات بفرست ایرادی ندارد و حالا دو ماه که هم همدیگر را ندیدند عذرخواهی میکنند، آیا واقعاً تمام شد؟ اگر یکی دو ماه همدیگر را نبینند تمام میشود و میگویند نه دیگِ فرد مواد نمیزند که این کار قطعاً غیرممکن است.
اگر این مسافر و همسفر آموزش نبینند و منابع اطلاعاتی و آگاهی به ایشان نرسد هیچ تغییری نخواهند کرد اگر یک آدم مصرفکننده قطع مواد بکند و چیزی بهعنوان دانایی به آن فرد نرسد، اگر صدسال هم بگذرد هیچ اتفاقی نخواهد افتاد چون وزنی اضافه نمیکند که مثل کفه ترازو در صورت پنهان و آشکار تغییر بکند.
واقعیت انسانها برای حرکت و حرکت مثبت و روبهجلو نیاز دارند به یک سری اطلاعات؛ اینکه محاسن من سفید میشود و موهای من میریزد، این نشاندهنده جلو رفتن من نیست.
ما انسانیم و بابت آن اختیاری که داریم و آن اجازه که داریم، میتوانیم از این منابع استفاده کنیم و آن چیزی که مستقیم به من بستگی دارد اینکه انجام بدهم و این انجام دادن است که آن تغییر جایگاه و آن اختلافپتانسیل به وجود میآورد. من هیچ جا بیرون از کنگره این اختلاف راندیدم، هیچ جا بیرون از کنگره این منابع راندیدم، کتاب و حرفوحدیث زیاد است، سمینار زیاد است، منم منم زیاد است ولی وقتی سنگ محک را میزنیم به شخص، هیچ تغییری در رنگ آن نمیبینم و هیچ معیار و ارزشی در آن نمیبینیم موقعی ارزش خواهد داشت که در درون و بیرون من علیرضا تغییر به وجود بیاورد، هرچقدر هم بزرگ باشد، هرچقدر هم شیک و قشنگ باشد ولی تغییر به وجود نیاورد؛ به نظر من بهایی که انسانها برایش پرداخت میکنند بهای نابودی خودشان است.
وقت من تمام است و در ادامه باید بگویم امروز شال ایجنتی آقای قاسم فخاری را باید از ایشان بگیریم و به آقای علیرضا هویدا تقدیم کنیم از اینکه به صحبتهای من گوش دادید متشکرم.
عکس: مسافر منصور
نگارش: مسافر کریم
تایپ: مسافر احسان
ویرایش: مسافر رضا لژیون 21
خداقوت خدمت جناب فخاری
تبریک خدمت جناب هویدا
خداقوت به آقای فخاری