ابتدا از آقای قاسم فخاری تشکر می‌کنیم که وقتشان را در اختیار ما قرار دادند و از ایشان می‌خواهیم خودشان را به رسم کنگره معرفی نمایند؟ 

سلام دوستان قاسم هستم یک مسافر: آخرین آنتی ایکس: تریاک و شیره، مدت تخریب ۱۱ سال، مدت ۱۱ ماه سفر کردم به استادی و راهنمایی آقای حسین الوانی به روش DST با داروی OT رهایی ۶ سال و ۱۰ ماه و در ادامه تخریب سیگار داشتم، ۱۰ ماه سفر کردم به استادی و راهنمایی آقای علیرضا رضازاده، رهایی از بند سیگار ۳ سال و ۱۱ ماه.

ابتدا باید خدا را شکر کنم از اینکه این تجربه را در اختیار من گذاشت و بعد از آقای مهندس و دیده بانان به خصوص آقای حکیمی تشکر کنم، واقعا باعث افتخار بود، خیلی رشد برایم داشت. جایگاه ها به ما نیاز ندارند ما هستیم که به جایگاه و آموزش ها نیاز داریم برایم خیلی آموزش داشت، پس اگر قاسم فخاری در این جایگاه قرار گرفت قطعاً به آن نیاز داشته است. تجربه‌ام همراه بودن، دوست داشتن، همکار بودن و حس به معنای واقعی بزرگ شدن را دارم و تجربه‌ای شیرین و برای رسیدن به تکامل خیلی مناسب بود.

در مورد خدمت به کنگره مطمئن باشید که فقط با ایجنتی قاسم فخاری قرار نیست در این ۲۸ ماه اتفاقی افتاده باشد، تجربه و سابقه کنگره نشان داده که از روز اول تا به الان، امروز تا دیروزش خیلی رشد داشته و این رشد توسط تمام افراد اتفاق می افتد و اگر رشد بوده به نظرم ابتدا لطف خداوند بوده و بعد از آن بزرگی و اطلاعات جناب مهندس می‌باشد که خیلی در رشد کنگره موثر است، دانش اساتید جناب مهندس و همه افراد در کنگره در این رشد موثر هستند و حرکت کنگره همیشه رو به جلو می باشد، نه تنها فقط ۲۸ ماه بلکه هر روز کنگره در حال رشد می باشد.

یک خاطره‌ای دارم که در لحظه شاید تلخ بود برایم، اما در زمان بسیار شیرین شد در ابتدا خیلی ذوق داشتم که در خدمت ها نمونه باشم و برایم مهم نبود خدمتم دیده بشود، حتی در زمان مصرف هم دوست داشتم خدمتگزار باشم و این توفیق در کنگره نصیبم شد و در ساختن ساختمان ارغوانیه خدمت می‌کردم، تا اینکه کاندید مرزبانی شدم و به دلیل خدمت در ساختمان، حضورم در نمایندگی کم بود و کسی مرا نمی شناخت، بعد از یک هفته که عکسم به عنوان کاندید مرزبانی بر روی تابلو بود، برداشته شد و گفتند چون خدمت دبیری انجام نداده‌ام، نمی‌توانم کاندید باشم ولی در ادامه دوباره موافقت کردند و من کاندید شدم و دوباره عکسم را در تابلو زدند و این باعث شد بین افراد سوال پیش بیاید، که قاسم فخاری چه کسی است و همین کاندید شدنم و زدن عکسم و برداشتن عکسم و همچنین دوباره موافقت کردن، باعث شد که خیلی‌ها مرا بشناسند و ناخواسته از خدمتم هم اطلاع پیدا کنند و در نهایت با بیشترین آرا مرزبان شدم، واقعاً در ابتدا که با کاندید شدنم مخالفت کردند برایم تلخ بود ولی در ادامه همین خاطر هم برایم بسیار شیرین شد.

به نظر من تعیین موفقیت دست من نیست که بگویم موفق بودم، چون در ابتدا بسته به دست عوامل و تمام بچه های کنگره دارد ولی اگر از نظر بقیه موفق بودم، فکر می کنم دلیلش پایبند بودن به قوانین کنگره، حرمت کنگره، احترام به پیشکسوتان، احترام به جایگاه‌های مختلف، احترام به تازه واردین و در کل همین احترام گذاشتن به حرمت ها می باشد که همیشه دوست داشتم انجام بدهم گاهی هم ناخواسته اشتباه کردم ولی سعی کردم اشتباه خودم را پیدا کنم و نسبت به جبران، عملی انجام دهم.

من یک دوره میخواستم مرزبان بشوم، راهنمایم گفت نه، شرایط خیلی سخت است، باید از زندگیت بگذری، از کارت بگذری و از همه چیز بگذری تا خدمت کنی، من خیلی ناراحت شدم ولی رفتم در محل کارم و از شرکا و در خانه از همسفرم رضایت گرفتم و برگشتم پیش راهنمایم و گفتم با تمام این شرایط من می‌خواهم خدمت کنم آن موقع راهنمایم گفت حالا بیا تا خوبی هایش را برایت بگویم، من آن موقع مشکلات را گفتم تا تو بتوانی ابتدا شرایط را برای خود مهیا کنی و بتوانی راحت حرکت کنی.

یکی از آن شرایط گفت و گو با همسفر و همکاری همسفر می‌باشد، من قبل از اینکه هر جایگاهی را تجربه کنم ابتدا با ایشان مشورت کردم و ازش خواستم و خواهش کردم و ایشان هم بسیار محکم و قوی با من حرکت کرد و قطعاً همکاری ایشان، انجام بسیاری از کارها را برایم سهل کرد، واقعاً همسفر بودن ایشان را می‌توانستم خودم حس کنم در زمان‌هایی که چند روزی نبودم، جلسه داشتم، ناهار پیش خانواده نبودم، شب ها دیر می رفتم، صبح ها زود می آمدم بیرون از خانه، چون هم شرایط کاری خودم، هم خانوادگی‌ام و هم خدمت در کنگره باعث شده بود مشغله کاری‌ام زیاد باشد و همسفرم خیلی با این موضوع کنار می‌آمد.

 باید به تمام همسفران خدا قوت عرض کنم و اگر آموزش‌های کنگره برای همسفران نبود و آن‌ها از جهان‌بینی برخوردار نبودند، شرایط برای خدمت کردن خیلی سخت می‌شد و دلیل اینکه توانستم در کنگره حضور داشته باشم  همسفر می‌باشد.