خلاصه گزارش لژیون کمک راهنما مسافر سعید
موضوع : دستور جلسه اول، از فرمانبرداری تا فرماندهی
و دستور جلسه دوم، خلاصه سی دی اندازه از آقای مهندس
خلاصه سخنان استاد
استاد در ابتدا فرمودند، خدا را شاکر و سپاسگزارم که توانستم امروز در کنگره حضور پیدا کنم تا آموزش بگیرم و خدمت کنم . انشا الله که تعطیلات تابستانی به تمام شما چه سفر اولیها و سفر دومیها خوش گذشته باشد.
استاد فرمودند : همانطور که دبیر محترم فرمودند، دستور جلسه هفتگی از فرمانبرداری تا فرماندهی میباشد.یک سری فرامین است که خداوند در تمام کتابهای آسمانی فرمودهاند، مثل : دروغ نگو ، رشوه نگیر ، رشوه نخور ، دزدی نکن ، غیبت نکن و .......قبل از ورودمان به کنگره وقتی به ما میگفتند که خمر مصرف نکنید ، فکر میکردیم یعنی مشروب نخوریم. ولی با ورود به کنگره متوجه شدیم که خمر ، یعنی پرده و پوشش و حجاب یا هر چیزی که انسان را از حالت تعادل طبیعی خارج میکند ، خمر پرده و پوششی است که بر روی روان ، شخصیت ، تفکر و تمام اینها کشیده میشود و نمیگذاشت که ما خیلی از چیزها را ببینیم، که در قران هم آمده است که خمر مصرف نکنید و ما با مصرف کردن مواد مخدر تمامی فرامین خداوند را نقض کردیم ، در سی دی شرک آقای امین میفرمایند که خداوند مالک زمین و آسمانهاست و ما با مصرف مواد برای خداوند شریک آوردیم و فرماندهی جسم و جان خودمان را به دست او سپردیم.
استاد در ادامه فرمودند : وقتی کسی پولی را از راه نامشروع و خلاف به دست میآورد، آن پول میشود فرمانده ما و یا حتی اگر شخص بخواهد که مقداری از این پول را ببخشد، نمیتواند چون فرمانده آن پول میباشد و او میگوید که کجا و چطور من را خرج کنید.و در مصرف مواد آرامآرام مواد فرماندهی را به دست گرفت و با ورود به کنگره به من یاد دادند که فقط چشم گفتن را بلد شوم ، یعنی فرمانبرداری کنم تا یک فرمانده ی خوبی شویم. آقای مهندس در سی دی فرمان روایان زمان فرمودند ، که ما دو نوع فرماندهی داریم یکی فرماندهی ساده، که با ورودمان به کنگره اول باید فرماندهی جسم و جان خودمان را در دست بگیریم تا بتوانیم در محل کار و خانواده یک فرمانده خوبی باشیم، که یک سفر اولی با درست سفر کردن ، یعنی سر ساعت دارو خوردن ، بهموقع خوابیدن ، پارک رفتن ، استخر رفتن و .... میتواند فرماندهی جسم خودش را به دست بگیرد. فرماندهی دوم : فرماندهی مرکب نام دارد ، یعنی فرماندهی است که از یک خانواده شروع میشود و حتی تا یک کشور را بتوانیم اداره کنیم، چون اگر انسان تعادل نداشته باشد نمیتواند یک مغازه ، کارخانه ، شهر و یا کشور را اداره کند . چون انسانی میتواند جائی را مدیریت کند که خودش به تعادل رسیده باشد.
استاد فرمودند : پس نتیجه میگیریم که اگر نقص فرمان کنیم و
به حرمتها و قوانین کنگره احترام نگذاریم طبق قانون عکس و عکسالعمل به خودمان برمیگردد .
هر چه کنی به خود کنی گر همه نیک و بد کنی
یعنی که ما هر چی داشتیم مثل مال و منیت و ..... پشت درب کنگره بگذاریم و وارد کنگره شویم.
و اما در مورد سی دی اندازه از آقای مهندس
قسمت اول این سی دی مربوط است به آیهی شریفه قران که خداوند میفرماید : و ما اصابکم من مصیبه فیما کسب ایدیکم و یعفو عن کثیر. اگر به شما مصیبتی وارد شود ، به خاطر کارهایی است که انجام میدهید و خداوند بسیاری از گناهان بندهاش را میبخشد.چیزی که ما خودمان کسب میکنیم و در کولهپشتی هست چیزی است که با دست رنج خودمان درست کردهایم. در این سی دی آقای مهندس از مثلث خواست ، تقدیر و فرمان الهی صحبت فرمودند. خیلی از ما اعتقاد داشتیم که تقدیر ما این بود که من یک مصرفکننده شوم و یا هرگونه مشکلی که برای من پیش میآمد. ولی تقدیر به معنی قدر و اندازه میباشد. یعنی من جایگاه و اندازه و قدر را خودم رقم میزنم.
استاد فرمودند : آنچه در تقدیر است به انجام میرسد اما عمل ما در تقدیر نقش بسیار مهمی دارد. یعنی من با تفکر و تعقل میتوانم ، تقدیر را برای خودم خوب رقم بزنم. قبل از ورود به کنگره من با خودم میگفتم که تقدیر من این بود که من یک مصرفکننده شوم ولی با ورود به کنگره و طبق وادی دهم که میگوید صفت گذشته در انسان صادق نیست چون جاری است و این وادی خودش بهتنهایی یک خط بطلانی است که تقدیر به دست خودم رقم میخورد. ممکن است من یک خواستهای داشته باشم اما تقدیرم به طریق دیگری رقم بخورد. خواست و تقدیر به دست خودمان است ولی فرمان آن به دست خداوند است که خداوند هم آنقدر بخشنده و مهربان است که به خواست و تقدیر من نگاه میکند، مثلاً اگر خواست یک مصرفکننده درمان باشد و خداوند نگاه به سعی و تلاش من میکند و فرمان و اذن آن را صادر میکند و هزاران بار در روزبه انسان فرصت میدهد. پس سعی کنیم ، چیزی را که کسب میکنیم ، کار خوب ، خیر و کارهای مثبت باشد.
استاد در ادامه فرمودند : انسانهایی که درون و بیرون آنها باهم یکی نیست، از حال خوبی برخوردار نیستند و نباید حقیقت را پنهان کنیم و مواظب باشیم که ماسک نزنیم. انسان اگر بخواهد به حال خوش و آرامش و تعادل برسد باید صور آشکار و پنهان او یکی باشد. حقیقت هیچوقت نمیتواند پنهان باشد و یک روز آشکار میشود.سعی کنید در زندگی ، خودمان باشیم و ماسک و ظاهرسازی و ریاکاری نکنیم تا از آرامش خوبی برخوردار شویم و هر کاری را در حد توان خودتان انجام دهید.
کمک راهنمای محترم آقای سعید چنگانیان جلسه را برای دقایقی به مسافر امیرحسین واگذار کردند:
مسافر امیرحسین : در این سی دی آقای مهندس میفرمایند انسان در حیات دنیوی با یک سری معیارهایی زندگی میکند و آن چیزی که به دست میآورد، با آن سفر میکند و بستگی به آن چیزی دارد که ما کسب میکنیم.کسب کردن وپیدا کردن بر مبنای سه پارامتر خواست ، تقدیر و فرمان الهی میباشد. تمامکارهایی که ما درگذشته انچام میدادیم حالا هم انجام میدهیم فقط شکل و مدل آن تغییر کرده است مثل لباس پوشیدن انسانها. همهچیز بر مبنای عشق و محبت است. محبت کردن هزینه دارد و باید ظرفیت طرف مقابل را بسنجیم و سوم اینکه محبت در طول زمان باشد و آقای مهندس میفرمایند، بین افراد باید یک پرده و حجابی وجود داشته باشد و اگر این پرده نباشد همهچیز از بین میرود. آقای مهندس فرمودند : محبت را نباید از کسی گدایی کنیم و یا بهزور باشد. محبت قراردادی نیست و یا سوری و به سخن گفتن نیست و هیچوقت با مرگ هم از بین نمیرود و همیشه بقا دارد. در وجود تکتک انسانها یک نیروی مثبت و یک نیروی منفی قدرتمند وجود دارد و همیشه باهم درگیر هستند که بتوانند گوهر جان آدمی را برباید . انسان به زیباترین شکل وارد افکار و اندیشه ما میشود تا گوهر جان ما را برباید. آقای مهندس بارها فرمودند ، که هیچ فسادی انجام نمیگیرد مگر اینکه ملبس به لباس تقوی باشد ، مثلاً بهجای رشوه از کلمهی شیرینی استفاده میکنند و به این کار میگویند شیطان در لباس زیبا رفته است و یا حتی اگر پشت سر کسی غیبتکنیم . در آخر آقای مهندس در مورد وسوسهها صحبت کردند و فرمودند که وسوسهها همیشه با انسانها هستند و هیچوقت از بین نمیرود.و این ما هستیم با آموزش و دانایی که در کنگره کسب میکنیم مواظب وسوسهها باشیم.
مسافر
مصطفی : وقتی کلمهی اندازه به گوش ما میرسد، اولین جمله و ابزاری که به ذهن ما میرسد
، متر میباشد. ماقبل از ورود به کنگره و در زمان مصرف هم یک سری معیارهایی برای
خودمان داشتیم و بیشتر این معیارها درراه ضد ارزشها بود.و با ورود به کنگره کاملاً
این معیارها عوض شد و تفاوت آن کسب کردن در آن است که ما چیزی را که کسب میکنیم،
به نظر من همین آموزشهایی است که در کنگره فرامیگیریم. آقای مهندس یک مثلثی را
برای اندازه طرح کردند که یک ضلع آن را ظرفیت و یک ضلع دیگر آن مقدار محبت و ضلع
سوم آن را طول زمان تشکیل میدهد که برای محبت کردن باید در درجهی اول ظرفیت شخص
سنجیده شود مثل محبت کردن راهنما به رهجو. آقای مهندس فرمودند : محبت آنقدر
ارزشمند است که در حیوانات هم اثر بزرگی دارد . محبت با لبخند زدن نیست و باید از
درون جوشش داشته باشد و زمانی اتفاق میافتد که درون و برون انسان باهم یکی باشد
تا آن محبت در وجود شخص نهادینه شود و شخصی که درون برون آنیکی شود انسانی است که
به آرامش کامل رسیده است وقتیکه میخواهیم به کنگره بیاییم نباید ماسک و نقاب
بزنیم. محبت با مرگ هم از بین نمیرود. در مورد انسان آقای مهندس فرمودند که همهچیز
در انسان قابل تعویض و تغییر میباشد چون طبق وادی دهم صفت گذشته در انسان صادق
نیست چون جاری است و ما باید تغییر کنیم و اولین شخص که تغییر را متوجه میشود خود
شخص میباشد.
مشارکت دوستان :
مسافر اصغر : در ابتدای ورود به کنگره از حال خوبی برخوردار نبودم و با گوش کردن به فرمانها راهنما از حال خوبی برخوردار هستم.
مسافر محسن : من اگر بتوانم یک فرمانبردار خوبی باشم در زندگی شخصی خودم هم میتوانم یک فرمانده ی خوبی باشم.
مسافر یاسر : در صورتی میتوانیم یک فرمانبردار خوبی باشیم که منیت ها را پشت درب بگذاریم و گریز هم نزنیم ، حرمتها را نگهداریم تا سفر خوبی داشته باشیم اگر فرمانبردار خوبی نباشیم مثل باتلاق جوشان و فاضلابهای جوشان میشویم و بهموقع سر لژیون و در پارک و استخر حضورداشته باشیم تا بتوانیم یک سفر خوبی را پشت سر بگذاریم و وارد سفر دوم شویم.
مسافر مصطفی : در ابتدای ورودم به کنگره دستور جلسه همین از فرمانبرداری تا فرماندهی بود و من در طول سفر این دستور جلسه را در برنامه خودم گذاشتم و نتیجهی آن را هم دیدم.
مسافر مهرداد : من اگر بتوانم در کنگره یک فرمانبردار خوبی باشم میتوانم در خانه و محل کارم هم یک فرمانده ی خوبی باشم.
مسافر مجید : در زمان خدمت مقدس سربازی زمانی که به مرخصی میرفتم و دیر میآمدم و بابت دیر رفتن بازداشت میشدم ولی با ورود به کنگره فرمانبرداری را شروع کردم و به حال خوش رسیدم.
مسافر رسول : زمان ورودم به کنگره، راهنما به من میگفتند که باید فلان کار را انجام بدهی و فلان کار را انجام ندهی و من زیاد اهمیت نمیدادم ولی کمکم متوجه شدم که حرف گوش دادن به راهنما چه لذتی دارد .
مسافر منصور : این دستور جلسه مثل کار کردن است، اگر دستوراتی که استادکار میگوید را درست گوش بدهیم زودتر به استادی میرسیم و بهعنوان یک کارگر نمیآید و کارگر هم برود. در کنگره اگر حرمتها را رعایت کنیم رها میشویم ولی اگر درست گوش ندادیم و فرمانبردار خوبی نبودیم رها میشویم ولی به آن حال خوش که مدنظر کنگره است نمیرسیم نیمی از کار را استادکار به ما یاد میدهد و نیم دیگر آن را خودمان باید چنگ بزنیم تا یک استادکار ماهر شویم.
تایپ و ویرایش : مسافر مصطفی
عکس : مسافر منصور
از مطالب ارزشمند شما بی نهایت استفاده کردیم
خداقوت ویژه به خدمتگزاران سایت بخاطر زحمات بی وقفه