دل نوشته با موضوع: وادی سیزدهم و تأثیر آن روی من
«پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است»
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر، از این زمان بود که پایان نقطه اعتیاد شد و سرآغاز خط دیگری.
سفر، سفری از تاریکی اعتیاد بهطرف روشنایی و رهایی از آن.
سفری از حقارت، ترس، خشم و نفرت بهسوی سرافرازی، شجاعت، محبت و آرامش.
زمان زیادی بود که در یک دوره متوقفشده بودم و این رکود و توقف به سقوط و انهدام تبدیلشده بود. تا اینکه صدای نی از فاصلهای دور شنیدم و همچون بره به دام گرگ افتاده، دل به صدای نی نوازی دادم، نی نوازی که در میان حفرههای نی او بار گناه نبود.
آن زمان بود که جرقهای در دلسیاهیها روشن شد نام آن راهنما بود، چه زیبا نامی، راهی را برای من نمایان کرد که بتوانم تغییر کنم تا بتوانم تبدیل شوم و راه خود را برای ترخیص بازنمایم و از افراطوتفریط به دورباشم. با تعادل به امورات زندگی خود ادامه دهم، تکبعدی نباشم تا بتوانم از عهده مشکلات و بحرانهای زندگیام برایم که یکی از بزرگترین این مشکلات نجات از بند اعتیاد بود.
آموختم که باید کار، تفریح، تحصیل، پول، عشق، ورزش، قدرت و علم را در کنار هم داشته باشم و فقط در یک خط زندگی نکنم و با استفاده از عقل و عشق و ایمان و خمر بتوانم به زندگی خود آرامش را بیاورم و دانستم که عقل و عشق و ایمان و خمر مکمل یکدیگرند و اگر یکی از این خطوط را برگ خرید بگیرم، سیستم خمر ما بهخوبی کار نمیکند و ما دچار مشکلات روحی و روانی میشویم.
نظام هستی و سیستم کائنات اینگونه برنامهریزیشده است؛ بهصورت خودکار اگر در صراط مستقیم حرکت کنیم و از قوانین و فرمانها الهی پیروی نماییم، یعنی؛ از فرمان عقل پیروی کنیم، سیستم خمر ما بهخوبی کار کند. نهرهای دینورفین، انکفالین و سروتونین جاری میشوند و بدون نیاز به مواد مخدر، قرصهای اعصاب و روان و مشروب، در حالت سرخوشی و آرامش به زندگی خود ادامه دهیم و در صورت سرپیچی از فرمان عقل و پیروی از خواستههای نفس اماره باعث خشک شدن این نهرها میشویم.
من باقدرت اختیاری که خداوند به من داده میتوانم سرنوشت و تقدیر خودم را رقم بزنم و سلام.
با تشکر از راهنمایم آقای رضا شاهمرادی
به قلم کمک راهنمای محترم آقای مهدی نجفی
تایپ و ویرایش: مسافر رضا لژیون 21