جمعیت احیای انسانی کنگره 60 یک سازمان مردم
نهاد است که در زمینه درمان اعتیاد فعالیت می کند، به افرادی که در کنگره به درمان
می رسند مسافر گفته می شود. مبنای فعالیت این سازمان مردم نهاد بر اساس کمک فرد
درمان شده به فرد مصرف کننده می باشد.
افراد درمان شده می توانند در بخش های مختلف این سازمان برای خدمت
به دیگران فعالیت کنند. یکی از قسمت هایی که افراد می توانند در آنها مشغول به
خدمت شوند گروه های مالی شعبات جمعیت کنگره 60 است. در کنگره 60 به این گروه
ها لژیون مالی یا سردار گفته می شود.
در این راستا با خانواده ای که بخشیدن را در
بدو ورود به کنگره چشیدند و همچنان در این راه محکم تر از قبل قدم بر می دارند
مصاحبه ای انجام دادیم.
مسافر سعید با تخریب 30 سال مصرف تریاک سفر
خود را به روش دی اس تی همراه با شربت تریاک به راهنمایی آقا علیرضا از لژیون 18 آغاز
نمود و در حال حاضر مدت 3 ماه است که از بند اعتیاد رها شده است.
مسافر مهدی با 10 سال مصرف تریاک و متادون سفر
خود را آغاز نمود و به راهنمایی آقا مجید از لژیون 15 مدت 10 ماه و 20 روز سفر کرد
و در حال حاضر مدت 3 ماه است که به درمان قطعی رسیده است.
همسفر خانم مریم مدت 13 ماه است با کنگره آشنا شدند و به راهنمایی خانم مریم از لژیون 25 سفر کردند.
۱. هدف از تشکیل لژیون سردار و ارتباط آن با
جشن گلریزان چیست؟
همسفر مریم: پایه های مالی کنگره بحث اساسی
و اصلی هست. اگر بحث مالی نباشد، کنگره نمی تواند برپا باشد و به کار خودش ادامه
بدهد. درست است که عنوان می شود همه چیز در اینجا رایگان است ولی به هر حال برای
ادامه ی راه نیاز است که سرمایه گذاری های مالی بشود، بقیه بیایند کمک کنند تا
کسانی که به درمان نرسیده اند، به کنگره بیایند و به رهایی برسند.
۲. کدام جهانبینی باعث شد که شما وارد
لژیون سردار شوید؟
مسافر مهدی: حدود دو ماه از سفرم گذشته بود
که با این دستور جلسه آشنا شدم، حال خوبی نداشتم ولی از اینکه این داروی مصرفی
منظم شده بود حس و حالم بهتر بود. وقتی راهنمایم واقعیت های لژیون سردار را بیان
کردند، من از بطن صحبتهایشان حقایقی را دریافت کردم، تفکر کردم و متوجه شدم ایشان
تا کاری را خود انجام ندهند به کسی توصیه نمی کنند و چون به راهنمایم اعتماد داشتم
و باور راسخ به ایشان پیدا کرده بودم، فرمانبرداری کردم و وارد این لژیون شدم.
۳. دستاورد لژیون سردار برای شما چه بوده
است؟ چه آموزش یا پیامدی برای شما داشته است؟
همسفر مریم: همان حس و حال خوب این لژیون
بالاترین آموزش است. وقتی آن بخشش برای انسان پیش می آید یعنی آن حس بخشیدن و آن محبتی که از وجود انسان
نشات می گیرد، آن حس و حال، بهترین دستاورد لژیون سردار است. چون ما به این لژیون
آمده ایم که زکات حال خوب خودمان را پرداخت کنیم و هیچ منتی بر سر کسی نداریم.
مسافر مهدی: شاید ابتدا شرایط مالی برای
ورود به لژیون سردار برایم مهیا نبود ولی چون فرمایش راهنمایم را قبول داشتم، حضور
یافتم و الحمدالله برکات معنوی و مادی آن برگشت. حضور در این لژیون به من کمک کرد
که قفل دهانم بشکند و از مشارکت روزهای پنجشنبه جلوی همسفران ترس داشتم و این کمک
کرد به خاطر صمیمیت؛ همراه با رسمیتی که در این لژیون موجود بود، بتوانم مشارکت
کنم. حضور در کنار افراد فداکار و ایثارگری که خدمت می کنند زمینه ی بزرگی و بزرگ
منشی فراهم می شود و یک هویت و ماهیت جدید به انسان می دهد و زمینه ی صدور یک
شناسنامه ی جدید، آن هم از جنس ناب تلاش را به انسان می دهد و اینکه من شخصا هر
ماه منتظرم یک پیامک بیاید و در جمع این عزیزان حضور داشته باشم و سهمیه ی حال
خوشم را بپردازم.
مسافر سعید: من حقیقتا از زمانی که به
کنگره آمدم و از زمانی که وارد لژیون سردار شدم، هیچ وقت انتظار نداشتم موارد مادی
و معنوی کنگره را ببینم. همیشه دوست داشتم بلاعوض کمک کنم که خودم به حال خوش
برسم. هیچ وقت چنین چشم داشتی نداشتم که کمک کنم و بخواهم بلافاصله به من کمک
بشود. از زمانی که وارد لژیون سردار شده ام اتفاقی در زندگی ام نیافتاده که فکر
کنید من در لژیون سردار یک کمک جزئی کردم حالا چند صد برابرش به زندگی ام برگردد.
تنها فرقی که در زندگی من ایجاد شده این است که خدا را شکر از دام اعتیاد نجات
پیدا کردم، یک حال خوش خودم و یک حال خوش نصیب خانواده ام شده است. من می بینم
بعضی افراد به لژیون سردار کمک می کنند و تا شب نشده چند برابر به آنها برمی گردد
ولی من یا هنوز سعادت ندارم یا بصیرت و بینایی. من تشویق به عضو شدن در لژیون
سردار را به صورت بزرگنمایی و معامله دوست ندارم.
همسفر مریم: ما قرار نیست عضو لژیون سردار
بشویم که چیزی به ما برسد. کنگره برای ما هزینه کرده. برای هر کدام از ما حداقل
بیست میلیون هزینه شده. مثل این است که یک وام بیست میلیونی به ما دادند که ما
باید این وام را برگردانیم. این به گردن ما هست. چرا ما منتظریم وجهی را که پرداخت
کردیم، به ازایش به ما برگردد؟ چه بسا وقتی کمک کردیم ممکن است ضررهای مالی هم
ببینیم یعنی باید آمادگی این را هم داشته باشیم که ضررهای مالی پیش بیاید. یکی از
اعضا می گفت: وقتی عضو لژیون سردار شدم تا
دو سه ماه چنین درگیری های مالی برایم پیش آمد که به خودم نهیب زدم شاید اشتباه
کردم که عضو شدم ولی وقتی خودم با خودم کنار آمدم که آن بخشش و بخشیدن را دوست
دارم و اینجا به درمان رسیدم و خانواده ام به حال خوش رسیدند، به خاطر آن مسائل
بخشش را انجام می دهم. به خاطر چیز دیگری نیست، به خاطر این نیست که اسم من جایی
ثبت بشود و بگویند فلانی این پول را داده. البته خالی از نطق نماند که خود من
مخالف بودم که اعضای لژیون سردار تقدیرنامه بگیرند ولی وقتی اسمم را صدا زدند،
رفتم تقدیر نامه گرفتم و برگشتم، چند نفر پرسیدند این تقدیرنامه برای چیست؟ وقتی
توضیح دادم، آنها خیلی استقبال کردند و تشویق شدند و فهمیدم کار آقای مهندس بدون
دلیل نیست. ما این پول را بخشیده ایم و من و مسافرم هیچ وقت نمی خواستیم اسممان
جایی باشد، بگویند اینها جزء لژیون سردار هستند حتی مسافرم در دو سه جلسه ی اول
لژیون سردار حضور پیدا نکردند چون احساس می کردند خودنمایی است ولی بعد که متوجه
شدند بحث لژیون چیز دیگر است و واقعا از مطالب استفاده می شود، ایشان هم حضور پیدا
کردند.
۴. برای کسانی که دوست دارند عضو لژیون
سردار بشوند ولی هنوز دچار تردید و دودلی یا ترس از دست دادن هستند چه پیامی
دارید؟
مسافر سعید : احساس می کنم تعدادی از اعضا نمی
دانند اصلا برای چه می آیند. تعدادی هم به خاطر این می آیند که اگر یکی دادند، دو
تا پس بگیرند و لژیون سردار با گذشت زمان ریزش پیدا می کند چون من توجیه نشدم چون
الان صحبتها روی این است که من کمک کردم و چند برابر پس گرفتم ، من تازه وارد هم
وقتی می رسم به همین دلیل کمک می کنم تا مشکلاتم حل شود و این مرا از داستان پرت
می کند. توجیه بیشتر باید باشد و نباید شعار بدهم. در این صورت اعضا با روحیه ی
بهتری عضو می شوند. اینکه بگویم اگر کمک کنم تا شب نشده چند برابر پس می گیرم مثل
معامله می شود و سود کردن است.
همسفر مریم: اگر برای بقیه جا بیفتد و
بدانند عضویت شاید ترس داشته باشد ، ترس از اینکه داریم یک مبلغی را از دست می
دهیم ولی این از دست دادن وقتی بدانیم یک حس خوب به ما می دهد فکر نکنم هیچ ترسی
برایمان باقی بگذارد.
مسافر مهدی: در این مواقع اول به خودم و
بعد به همه عزیزان برای رهایی از این ترس توصیه می کنم به فرمانبرداری حضرت
ابراهیم به جهت بخشیدن فرزند و پاره ی تنش اسماعیل در راه خدا. تفکر کنند که ایشان
با تمام وجود بخشید و خداوند با سریع الحساب بودنش فرزندش را به او برگرداند.
۵. با توجه به آموزش های کنگره، مسائل اقتصادی
خود را چگونه مدیریت می کنید که افتخار حضور در لژیون سردار را به صورت خانوادگی
دارید؟
همسفر مریم: من و مسافرم دوست داریم مدیریت
مالی را در خانواده مان اجرا کنیم و هنوز آنطور که می خواهیم محقق نشده است اما
طوری مدیریت کردیم و در خانواده جا انداختیم که باید این هزینه را پرداخت کنیم و
در خانواده بچه ها را توجیه کردم که اگر خانواده ی ما پابرجاست و داریم در کنار
همدیگر زندگی می کنیم فقط به لطف خدا و کنگره است و ما مدیون کنگره هستیم.
انشاءالله بتوانیم طوری مدیریت کنیم که سالهای متمادی در خدمت لژیون سردار باشیم.
۶. به طور قطع لژیون سردار دارای میدان
جاذبه ی بسیار قوی است. جذاب ترین نقطه ای که باعث وصل شما شد، کجا بود؟
همسفر مریم: هر دو مسافرم از قبل گفته
بودند که در جشن گلریزان شرکت می کنند و
قرار است عضو لژیون سردار بشوند ولی من قرار نبود عضو بشوم. وقتی که اعضای
لژیون سردار در حال مشارکت بودند به یکباره منقلب شدم، به سمت کمک راهنمایم رفتم و
پرسیدم آیا می توانم عضو بشوم؟ گفتند باید به مسافر خود زنگ بزنی. وقتی زنگ زدم،
مسافرم گفتند: من ظهر تا حالا منتظر تلفن شما هستم چون اگر عضو نمی شدی، من شک می
کردم که شما نیامدی. گفتم : من حالم به قدری از حضور در اینجا منقلب شده که اگر در
جمعشان نباشم واقعا افسوس می خورم.
امروز در جلسه لژیون سردار از چند نفر از
همسفران شنیدم که وقتی اعلام کردی عضو لژیون سردار شدی و سفر اولی هستی، حالمان
خیلی تغییر کرد و گفتیم چقدر در این دو ماه حس و حالش تغییر کرده که توانسته عضو
لژیون سردار بشود.
۷. نقش و حمایت همسفرتان در عضویت شما در
لژیون سردار به چه صورت بوده و هست؟
مسافر مهدی: همسفر من همراه و پشتیبان
همیشگی من بوده و هست و عامل ترغیبم برای
حضور و خدمت مالی بوده و ایشان ظرف خالی
ام را برای دریافت نیکی ها از دریای رحمت
بیکران لژیون سردار به من داده است.
مسافر سعید: نقش و حمایت همسفرم در این
زمینه واقعا تاثیر داشته است. من یادم است روزی که قرار بود وارد لژیون سردار بشوم
قرار بود با ۵ میلیون تومان بیایم، با همسفرم هم صحبت کرده بودم. وقتی آقای اصغر
در لژیون سردار از صد میلیون تومان شروع به اعلام کردند، هر چه رقم پایین تر می
آمد، من به خودم بدهکار می شدم، انگار عذاب می کشیدم تا اینکه روی مبلغ ۱۶ میلیون
تومان از جا بلند شدم ولی الان همه ی هم و غمم این است که بتوانم رقم صد میلیون تومان
را برای خودم و همسفرم در لژیون سردار داشته باشم. حالا باید ببینم از چه راهی می
شود این کار را انجام داد چون همانطور که آقای مهندس می فرمایند اگر صد تومان داری
ده تومان را بده. همه را نده ولی الان شرایط اقتصادی برای همه سخت شده. اگر بتوانم
این رقم صد میلیون تومان را فراهم کنم کمی از عذاب وجدانم کم می شود چون ما بیش از
اینها مدیون کنگره ایم. من فکر می کنم قبلا در سال صد میلیون را هزینه مواد می
کردم با آن مصیبتها، بدبختی ها و آن زجرهایی که می کشیدم. حالا به این حال خوشی که
رسیدم ، صد میلیون که هیچ، صد میلیارد هم که بتوانم کمک کنم جای دوری نرفته است.
۸. مسافر شما چه تاثیری روی شما داشته و
چگونه شما را حمایت کرده است؟
همسفر مریم: من درآمد مالی ندارم و درآمدم از طریق هزینه
هایی است که مسافرم انجام می دهند ولی
همیشه دست من در همه ی موارد خیلی باز بوده خصوصا در بحث بخشیدن. روزی که به ایشان
زنگ زدم که عضو بشوم و گفتند: اگر زنگ نزده بودی، تعجب می کردم، به این خاطر بود
که همیشه می گفتند: اگر قرار است برای جایی هزینه کنی هر چه در توانت هست، یک کمی
بالاتر از آن ببخش. تردید هم نکن، اصلا شک نکن که اگر این پول را بدهم آیا چه می
شود؟ چون من کمی حسابگر تر هستم و حقیقتا دست سخاوت ایشان بود چون خودشان عضو
بودند و می توانستند حق عضویت مرا برای خودشان اضافه تر پرداخت کنند ولی می
دانستند که من با این قضیه حال و هوایم چقدر عوض می شود. این لطفشان بوده است.
این مسئله کاری به دارایی ندارد. کسی که
دارد و راحت پرداخت می کند خیلی هم هنر نیست. موقعی هنر است که من در عین نداشته
هایم به فکر بیافتم که چه چیزی به دست آوردم؟ چه هزینه ای برایش پرداخت بکنم؟ و
اگر دست و سخاوت نباشد به هیچ عنوان امکان پذیر نیست.
۹. به عبارتی اگر ما وضعیت مالی خوبی
داشته باشیم ولی ترس یا نیروی بازدارنده سراغ مان بیاید چگونه از دست این نیرو در
امان باشیم؟ باید با آن مبارزه کنیم؟
همسفر مریم: فکر می کنم این نیروی بازدارنده برای همه هست.
اعضا در جلسه لژیون سردار هم این مطلب را عنوان کردند. این حس برای همه هست. وقتی
سبد کنگره به سمت من می آید، شاید همه نوع پولی توی کیفم باشد ولی همان موقع می
خواهم حسابگرانه پول پرداخت کنم. این ترس است ولی اگر یک لحظه فکر کنم قبل از این
که روی این صندلی بنشینم، چقدر روی صندلی مطب پزشکان نشستم! چقدر وقت مشاوره
گرفتم! یکی از اعضای لژیون سردار فرمودند: یک تازه وارد از طریق یک روانشناس به
کنگره آمد. گفت: من ۱۵ دقیقه مشاوره شدم، ۸۰ هزار تومان از من هزینه گرفتند و فقط
کنگره ۶۰ را به من معرفی کردند. من وقتی یادم به این مبالغ بیافتد دیگر برای
پرداخت ترس ندارم. مشاوره به یک طرف، تمام بیماری هایی که از نظر اعصاب داشتیم
چقدر دارو صرف آن می کردیم، جدا از آن حال بدمان! وقتی یادمان بیاید باید ترس کنار
برود. در واقع اگر ترس کنار نرود و من بخواهم حسابگرانه فکر کنم آن بحث خساست در میان
است.
۱۰. کلام پایانی: یک جمله از حس و حال این
روزها و اینکه چه تصمیمی برای گلریزان امسال دارید؟
مسافر سعید: یک پلاک زمین برای فروش در نظر
دارم که به کنگره هدیه کنم. امیدوارم
امسال شعبه سلمان فارسی خودش را رو سفید کند و یک جشن گلریزان در شان کنگره
داشته باشیم. از آقای مهندس تشکر می کنم و به خودم تبریک می گویم. من معتقدم حتی
برای رهایی هم تشکر را باید از آقای مهندس داشته باشیم و تبریک را به خودمان
بگوییم.
همسفر مریم: حس و حال برای من خیلی عیان
است. امروز توفیق داشتم استاد جلسه ی
لژیون سردار باشم. پیشکسوتان زیادی در آن جلسه بودند ولی به من لطف و اعتماد کردند
و بودن هر دو مسافرم در آن جلسه در کنارم به من خیلی حس و حال داد. انشاءالله
بتوانیم این حس را به همه ی اعضای شعبه منتقل کنیم و ولو اینکه نتوانند در لژیون
سردار شرکت کنند. انشاءالله یک جشن گلریزان پویا داشته باشیم که بتوانیم از آن
طریق نیز به کنگره کمک کنیم. انشاءالله به لطف خدا، برادر بزرگترم که همسفر برادرم
هستند امسال به جمع لژیون سردار اضافه می شوند. از خدا می خواهم روزی برسد که
فرزندانم هم جزء لژیون سردار شوند، به اینجا بیایند و بخشندگی را کاملا یاد
بگیرند.
مسافر مهدی:من به شکرانه حضور در این دوره
از لژیون سردار و طلب توفیق مجدد در دوره ی بعدی، این دو بیت شعر را تقدیم می کنم:
آمده ام ای پیر سلامت کنم
عرض ارادت به مقامت کنم
آنچه که دارم تو رساندی به من
هیچ ندارم که به نامت کنم
تنها
سندی که ما می توانیم به نام بنیان محترم
و خود کنگره بزنیم با حضور مستمر در لژیون سردار و با محبت و مودت همراه با همت و
جدیت، نقشی برای آشتی این روزگار با عده ای مصرف کننده داشته باشیم که در پشت این
درها در ناآگاهی، در عجز و درماندگی، دست و پا می زنند و خودخور و سرخورده شده
اند، همانطور که این روزگار به ما رحم کرد و در پناه این سقف قرار گرفتیم.
از اینکه فرصت خود را در اختیار گروه خانواده قرار دادید از شما سپاسگزارم.
تهیه و تنظیم گزارش: همسفر مریم
عکاس : همسفر فاطمه
خداقوت خدمت تمامی خدمتگزاران کنگره ۶۰ و در راس انها جناب مهندس دژاکام مردی از جنس عشق و محبت.
آفرین و دستمریزاد خدمت این خانواده محترم که برمبنای ایمان ، اعتقاد و اعتماد نسبت به کنگره و آقای مهندس و امور خیری که در این مسیر انجام می شود حرکت خود را در سفر اول آغاز نمودند و انشاالله همچنان ادامه دار خواهد بود و این جزو وظایف انسانی و اخلاقی هر انسانی می باشد.در پناه حق
سپاس از خانم مریم و فاطمه و کلیه خدمتگزاران سایت