دستور جلسات هفتگی کنگره 60 هرکدام در جای خود بسیار مهم است و درک و فهم و اجرای آنها در زندگی (به طور عام) و در افکار و اعمال و عملکرد ما در کنگره ( به طور خاص) تأثیرگذار است و ما را به تعادل که فوق درمان است هدایت مینماید. دستور جلسه این هفته نیز از این امر مستثنی نیست .
با کمی دقت در این دستور جلسه متوجه می شویم که طراح آن بطور ضمنی سوالی را مطرح می نماید . در واقع ما را به تفکر وامی دارد تا گذشته خود قبل از کنگره را با وضعیت و جایگاه فعلی خود در کنگره ، خانواده و اجتماع مقایسه کنیم و متوجه تفاوت ها شویم؟؟؟
ما در هر مقطعی که هستیم ابتدا باید از خود یک سوال بپرسیم : در این مدتی که به کنگره میاییم، کنگره چه چیزهایی به ما داده و ما چه چیزی در مقابل آن پرداخت کرده ایم ؟؟؟؟ (هم از نظر مادی و هم از نظر معنوی). در واقع ببینیم درمقابل پرداختهایی که کرده ایم مثل زمان ،هزینه دارویOT، کمک به زمین کنگره و قانون 11و خدمت و .... چه چیزی بدست آورده ایم ؟؟؟ اگر بفهمیم ارزش آن چیزی که به دست می آوریم بسیار بیشتر از هزینه های پرداختی است حتما ما سفر خوبی خواهیم داشت. ولی اگر ارزش ذهنی آن برایمان کمتر از هزینه هایی باشد که پرداخت میکنیم مطمئنا سفرخوبی نخواهیم داشت . در واقع نمی دانیم که چه چیزی دریافت می کنیم . این دستور جلسه میخواهد ما را به این باور و تفکر برساند که آن چیزی که ما از کنگره دریافت می کنیم بیشتر از آن چیزی است که پرداخت می کنیم .همچنین متوجه شویم که فقط دریافت کننده نباشیم.
این دستور جلسه در وافع مثلثی را بیان می کند که یک ضلع آن می شود کمک کنگره به من ، ضلع دوم خدمت من به کنگره و قاعده آن می شود موضوع کمک ( مادی و معنوی) .
از خودم می گویم : وقتی امروز را با گذشته مقایسه می کنم می بینم در اثر ناآگاهی آنچه را در 16 سال تحصیل علم آکادمیک بدست آورده بودم ( موقعیت خانوادگی و اجتماعی) با مصرف مواد نابود کردم !!!! از خودم ، خانواده، اجتماع و حتی خداوند طلبکار بودم و آنها را مقصر می دانستم!!!! سال ها روش های مختلف ترک مثل: سقوط آزاد، طب سوزنی، سم زدایی، روان درمانی، با پزشک و دارو، متادون درمانی و ..... را امتحان کردم ، بسیار درد کشیدم و هزینه کردم!!! اما نشد ..... .
در ناامیدی، پوچی، یاس آشفتگی، پریشانی بسر می بردم ، حتی فکر خودکشی بودم!!! جایگاه و موقعیت اجتماعیم را از دست دادم!!! بسیاری از اعتیاد من سوء استفاده کردند و داراییم را به تاراج بردند!!! دیگر نزد خانواده، همسر و فرزندم بحساب نمی آمدم در اصل در خانه خودم کارتن خواب شده بودم !!!! حتی مایه سرافکندگی همسر و فرزندم نزد فامیل و آشنا بودم !!!! نمی توانستم رانندگی کنم، غذا بخورم، بخندم، مطالعه کنم،کار کنم!!!
حسرت زندگی حیوانات را می خوردم.!!!! حاضر بودم هر چه دارم بدهم !!! حتی حاضر بودم دست یا پایم را بدهم اما اعتیاد نداشته باشم. اما نشد که نشد......
خدا را شکر کنگره را پیدا کردم سفر کردم درمان شدم و خدمتگزار شدم . همه آنچه را از دست داده بودم کم کم به من باز گردانده شد. بسیاری از نیروهای درون که از من گرفته شده بود مثل : قدرت جسمی و فیزیکی ،ورزش کردن، تفکر کردن، تمرکز کردن ، مطالعه کردن، قدرت تصمیم گیری ، حضور در جمع، صحبت کردن و موقعیت و جایگاه خانوادگی و اجتماعی و ......... حال وقتی مقایسه می کنم می بینم آنچه من در کنگره خدمت کرده ام یا مشارکت مالی داشته ام در مقابل آنچه دریافت کرده ام بسان قطره ای است در اقیانوس. تازه با خدمت به حال خوش می رسم و بازتاب آن به من بر می گردد. پس باز هم اینجا کنگره به من کمک می کند و بدهی من هر روز بیشتر می شود. امیدوارم همه سفر اول ها بیشتر قدر کنگره و روش درمان آنرا بدانند و به رهایی برسند و سفر دومی ها هم لیاقت و فرصت خدمت را بدست آورند البته نوبت باران محفوظ است.
با تشکر از کمک راهنما مسافر علی جمالی
تشکر از خدمتگزاران سایت