مسافر داوود: راهنما حکم رب
رهجو حکم بنده دارد و راهنما هرچه دستور داد رهجو باید اطاعت کند راهنما مانند چراغی است
که راه را نمایان میکند.
مسافر حسین:راهنما فقط راه را نشان
میدهد و ما برای اینکه حال خوبی داشته باشیم باید تمام حرفهای راهنما را موبهمو
اجرا نمایم.
مسافرمصیب: راهنما این مسیر را
تجربه کرده و به مقصد رسیده ما هم موظف هستیم به حرفهایشان گوش کنیم تا به درمان و
رهایی قطعی برسیم.
مسافر عباس: یک رهجو از نامش مشخص
است که جوینده راه است و باید خودش راه را پیدا کند و راهنما هم از نامش مشخص می
باشد فقط راه را نمایش می دهد پس راهنما راه را نمایش می دهد و رهجو دنبالهرو
راهنما می باشد.
مسافر محمد: رهجو باید به حرف راهنما
گوش کند تا مسیر تزکیه و پالایش که همان دوری از ضد ارزشها و رسیدن به ارزش ها می
باشد را به خوبی طی نماید.
مسافر حسین:رهجوبایدگوش به حرف راهنما
باشد و راهنما مانند چراغ راه را نشان میدهد.
مسافر جلال: میتوان با گوش دادن سی
دی هفته و مشارکت. به موقع سر جلسه حضور داشتن و روزهای فرد استخر و روزهای جمعه
پارک رفتن را از جمله وظایف رهجو شمرد.
مسافر محمود: رهجو باید خواسته درمان
داشته باشد و باید تسلیم شود تا به درمان برسد و دستورات راهنما را بدون چون و چرا
قبول کند و آنها را کاربردی نماید.
مسافر علیرضا: در جامعه پزشکان یک جمله
معروف است که میگوید هرکس استادش را دوست ندارد وارد نشود در کنگره هم به همین
صورت است اگر قرار است به راهنما احترام نگذاریم یک جای کارمان عیب دارد و این
دستور جلسات ازیک تفکر بزرگ سرچشمه میگیرد و ما نتیجه اش را میبینیم.
مسافر محمد: نظم ،انضباط و احترام و
دستور جلسه هفته گذشته حکم عقل و این دستور جلسه یک رابطه ای با هم دارند که ما
باید ارتباط این سه را برقرار کنیم تا به یک درمان خوب و رهایی عالی برسیم و در
سفر دوم نتیجه اش را ببینیم.