خداوند رو شاکرم که به منم قدرتی داد که بتوانم در این جایگاه قرار بگیرم و از مرزبان  محترم و نگهبان عزیز تشکر می کنم که به من کمک کردند که در این جایگاه باشم و آموزش بگیرم،

در این برگه ایی که در مقابل من قرار دارد نوشته شده  تنها پیوند محبت ما را به هم متصل نگاه خواهد داشت، هر خانه ایی یا هر مکانی که تعدادی انسان درآن زندگی می کنند یکسری چهارچوبها و قوانینی دارد که این چهارچوبها و قوانین باعث می شود محبت، عشق و همبستگی درونش به وجود بیاید و وقتی این عشق و همبستگی به وجود آمد استحکامی درونش شکل می گیرد که هیچ نیرویی قادر به متلاشی  کردن آن نیست، وقتی ما نسبت به این چهارچوبها و قوانین حرمت شکنی می کنیم آن پیوند محبت هم از بین میرود و آن سیستم یا خانواده مورد آسیب قرار می گیرد.

من قبل از اینکه به کنگره بیایم، خیلی شکننده بودم و خیلی آسیب دیده بودم و زخم زبانهای بیساری شنیده بودم به همین خاطر همیشه نسبت به صحبتهای دیگران حالت تهاجمی داشتم، وقتی وارد  کنگره شدم  دیدم اون دیواری که در بیرون کشیده  شده است وجود ندارد و در اینجا اگر  بدترین مشارکت را داشته باشم یا تپق بزنم و یا بریده بریده حرف بزنم بیشتر تشویقم می کنند و همین  باعث شد انگیزه بیشتری پیدا کنم و به من ثابت شد که هنوز جایگاهی برای امید هست، امن بودن کنگره باعث می شود  من علی که بیرون ازکنگره روح و جسمم مورد تخریب واقع شده بود اینجا برای من یک مکان امن باشد و قوانین و حرمتهایی که دارد باعث می شود به من آسیب نرسد

نگهبانانی در صور آشکار و پنهان کنگره وجود دارد، که در صور آشکار مرزبانان و کمک راهنمایان عزیز هستند و نمی گذارند که حرمتها شکسته بشود ،نگهبانانی هم درصور پنهان دارد و زمانی که وارد کنگره میشویم اگر نیت من نیت درستی نباشد و نیت تخریبی داشته باشم ازکنگره پرت میشوم به این صورت که خود من میروم و کسی به من نمیگوید که بروم ولی من خودم نمی آیم ،هیچکس من را پرت نمیکند اما من میگویم کنگره هم فایده نداشت کنگره هم به درد نمیخورد و کم کم پرت میشوم چرا چون افکارم، افکار صحیحی نیست،

 دلیلی نداردکسی بداند شغل من درکنگره چیست دلیلی ندارد که کسی شماره من را داشته باشد اگر قرار است کسی شماره من را داشته باشد زیر نظر کمک راهنما میتواند داشته باشد باید از راهنمای خود اجازه بگیرم چون در جایگاهی نشسته است که میبیند و میداند که آن فرد مقابل چه نیتی دارد ولی من آن دید را ندارم و دید من محدود است چون حسهای من بسته شده است پس باید زیر نظر کمک راهنما باشد.

نگارش و تایپ:مسافر رضا

عکاس:مسافر اصغر