در ابتدا خداوند را شکر می‌کنم که سلامتی و آرامش را تجربه می‌کنم و از آقای مهندس دژاکام تشکر می کنم به خاطر بستری که برای من فراهم کردند تا بتوانم آموزش ببینم. از راهنمای گرامی آقای شاهمرادی به خاطر زحماتی که برای این بنده حقیر کشیدند تشکر می‌کنم. تعطیلات تابستانی زمانی که محصل بودم، وقتی این واژه را می شنیدم  بسیار خوشحال می شدم  ولی حالا در تعطیلات تابستانی کمی دوری از کنگره دشوار است ولی از یک طرف برای رسیدگی  به کارهای عقب افتاده زمان بسیار خوبی است. قبلا کنگره ۶۰ تعطیلات نداشت و آقای مهندس بر این باور بودند که اینجا بیمارستان است و تعطیلی ندارد اما روش کنگره روش آزمون و خطاست و علم تجربی است و حتماً طی تجربیات آقای مهندس به این نتیجه رسیدند که تعطیلات لازم است. وقتی خودم به این مطلب فکر می کنم می بینم یک سری پاکسازی  و ارزیابی بین خواسته ها انجام می گیرد و تفاوت بین کسانی که واقعاً خواسته درمان دارند و کسانی که از خواسته کمتری برخوردار هستند مشخص می شود. کسانی که بعد از تعطیلات باز می گردند واقعاً خواسته رهایی دارند و توانسته‌اند کوله‌پشتی خود را از اطلاعات و جهان بینی پر کنند. من وقتی از جهان‌بینی برخوردار باشم تعطیلات را به نفع خودم و در جهت تفریحات سالم در کنار خانواده استفاده می کنم .

آقای مهندس در کتاب ۶۰ درجه به این مطلب اشاره می کنند که باید تغییر در افکار و اندیشه من شکل گرفته باشد.  قبل از ورود به کنگره وقتی به فکر تعطیلات می افتادم فقط کارهای ضد ارزشی و خوشگذرانی با رفقایی که با من هم حس بودند به فکرم می رسید و نتایج بد آن را هم تجربه کردم. اما با آموزش‌های کنگره دریافتم که وقتی حس من پاکسازی شود می توانم با خانواده هم حس شوم و از در کنار خانواده بودن لذت ببرم. آقای مهندس می‌فرمایند: ما برای همه کارهایمان باید برنامه ریزی کنیم حتی برای تعطیلات تا بتوانیم بهترین استفاده را از زمان تعطیلات ببریم. سفر دومی ها برای رفتن به مسافرت و سفر اولی ها برای انجام کارهای عقب افتاده و سی دی هایی که از قلم افتاده اند و کارهای اداری عقب افتاده برنامه‌ریزی کنند.

 خوبی کنگره این است که به ما آموزش می دهد که چه کارهایی انجام بدهیم تا وقتمان پر شود و دیگر زمان اضافه برای  انجام ضد ارزش ها نیست. بهترین ابزار برای این کار استفاده از سی دی های آقای مهندس و آقای امین می‌باشد. کنگره ۶۰ آگاهی و اطلاعاتی در اختیار ما قرار داده و تحت عنوان شناخت انسان، مواد مخدر و شناخت نیروهای منفی و بازدارنده و حس های منفی و مثبت ،هنگامی که من این نیروها را بشناسم می توانم راههای مقابله با آنها را هم آموزش بگیرم و این به من کمک می‌کند تا بتوانم از خودم به خوبی در مقابل نیروهای منفی محافظت کنم و دیگر نیازی نیست که مثل دیگر   NGO ها هر لحظه راهنما من را چک کند و دائماً با من در ارتباط باشد و یا من دائماً برای گرفتن راهکار از راهنما با او در ارتباط باشم.