خلاصه
سخنان استاد:
خداوند را شاکرم که می توانم
این جایگاه را لمس کنم. از ایجنت، مرزبانان محترم و نگهبان و دبیر جلسه تشکر می کنم
که این بستر را فراهم کردند تا بتوانیم برای تولد حسین آقا اینجا باشیم .
وقتی در مورد این
دستورجلسه فکر می کردم دیدم این کتاب، کتابی است کاملا علمی، درمورد کتاب ۶۰ درجه من به راهنمای خودم
گفتم که اصلا این کتاب را متوجه نمی شوم پس نیازی به خواندن آن ندارم، آقای عتیقی
فرمودند که وقتی این کتاب را می خوانی کلمات مثبت و سازنده آن حک می شود به پاس
اینکه آن کلمه مثبت در ذهن تو حک می شود یک کلمه منفی از ذهن تو خارج می شود و این
می شود تربیت نفس. کتاب ۱۴ مقاله با اینکه یک کتاب کاملا علمی است اما برای
من سفر اولی هم خواندنش لازم است چرا که ساختارهای کنگره را به من آموزش می دهد و قلم
آقای مهندس قلمی است که برای همه افراد جامعه از هر قشری قابل فهم و درک می باشد. اعجازی
که دارد این است که اگر کسی خواسته درک و فهم مطالب این کتابها را داشته باشد به
اندازه ظرفیتش متوجه می شود.
جناب آقای مهندس راجع به
کتاب ۶۰ درجه زیر صفر فرمودند: با اینکه من خودم نویسنده این کتاب هستم هنوز بصورت کامل این کتاب را نفهمیده ام.ولی هر کدام از ما با مطالعه این کتب به اندازه ظرفیت
خودمان درک می کنیم.
در ابتدای کتاب ۱۴ مقاله آقای محسن زهرایی
به زیبایی از این اثر تجلیل کرده اند و واقعا خیلی زیبا گفته اند که این کتاب قرار
است صورت مسئله اعتیاد را برای ما مطرح کند و به صورت کامل برای ما توضیح می دهد.
آقای مهندس دراین کتاب
فرموده اند که مصرف کننده مواد مخدر یک بیمار است و این بیمار با مصرف بیش از حد
مواد مخدر سیستم ایکس خودش را تخریب کرده است.
نکته مهمی هست که من برای
مصرف کننده شدن خودم بهای هنگفتی پرداخت کرده ام و به ازای آن برای رهایی از این
تاریکی هم باید بها پرداخت کنم، زمان بگذارم و برای انجام این عمل ارزش قائل بشوم،
بهای این رهایی خریدن این کتاب ها می باشد و زمان گذاشتن برای خواندن آنها لازم می
باشد یکی از این کتاب ها ۶۰ درجه زیر صفر می باشد و یکی دیگر از آنها ۱۴ مقاله می باشد و ارزش
این کتابها به عمل کردن به مطالب آن می باشد که ما باید مطالب را کاربردی کنیم و
درعمل آنها را پیاده کنیم.
در آخر این کتاب اشاره می کند که همچون ستاره درخشیدن مهم نیست بلکه باید به دیگران کمک کرد تا آنها هم مثل ستاره بدرخشند.
و اما دستور جلسه دوم:
یکی از این ستاره هایی که
خودش به دنبال درخشیدن نبود و بیشتر دوست دارند دیگران بدرخشند حسین آقا هست. اولین
سال رهایی ایشان را به خودشان، به ایجنت محترم و مرزبانان و کمک راهنمای سفر سیگار
آقای نصر و همسفرشان و کمک راهنمای همسفرشان تبریک عرض می کنم. چیزی که حسین آقا
تا کنون به من آموزش داده آن خدمت صادقانه ای بود که انجام می دادند،در آماده سازی
شعبه قبلی بسیار فعال بودند و کمک کردند. ایشان یک آدم مرتب، منضبط، مقید و
فرمانبردار بودند. با اینکه سواد چندانی نداشتند تمام سی دی ها را به ترتیب و منظم
می نوشتند. حسین آقا دنبال دیده شدن در کنگره نبودند خیلی مشتاق بود و هست که همه
کسانی که وارد شعبه می شوند به رهایی برسند. سفر بسیار خوب و استانداردی را پشت سر
گذاشتند. آدم بسیار زحمت کشی هستند و رزق حلال کسب می کنند. هیچگاه ایشان اسیر
مادیات نبودند بالعکس مادیات را اسیر خودش کرده بود.
اعلام سفر مسافر حسین:
آخرین آنتی ایکس مصرفی
تریاک و شیره، مدت تخریب 10 سال، مدت سفر:11ماه، نام راهنما: آقای رحمان پاکدست، رهایی 14ماه .در ادامه ۲۰ سال تخریب سیگار داشتم ۱۰ ماه سفر کردم با راهنمای
بزرگوارم آقا محمد نصر در حال حاضر ۱۰ ماه هست که آزاد و رها هستم.
آرزوی مسافر حسین:
آرزو دارم که کنگره
هزاران هزار سال ادامه داشته باشد.
آرزوی همسفر:
آرزو می کنم که کسانی که
راه را گم کرده اند راه کنگره راپیدا کنند و سفر خود را شروع کنند و رها بشوند.
سخنان مسافر حسین:
از خداوند سپاسگزارم که
کنگره را درمسیر من قرار داد. از آقای مهندس تشکر می کنم که این بستر را برای ما
فراهم نمود.
سلام و درود خداوند بر
تمام بندگانی که از آزادی خود می گذرند و به آزادی دیگران می اندیشند یاد و خاطره
آنها به یاد می ماند.
من در ابتدای سفرم با آقا
کوروش روبرو شدم و حال بسیار بدی داشتم و می خواستم بروم چون اعتماد به نفس نداشتم
،در ابتدا کسانی که رها شده بودند با این ظاهر و باطن،1 برایم قابل باور نبود.
یادم است درسال ۹۶ یک سفر مشهد رفتم که عین
چهار روز را به دنبال تهیه مواد بودم و اصلا به زیارت کردن نرسیدم. این حال خوب
امروزم را از آموزش های کنگره ۶۰ و کمک راهنمای خوبم آقا رحمان و کلیه کمک
راهنماهای عزیز دارم، درطول سفر که مشغول کار هم بودم اطرافیانم که مواد مصرف می
کردند تاثیری روی من نداشتند. اعتماد به نفس بدست آوردم و علاقه بیشتری به خانواده
پیدا کردم. تمام این موفقیت ها با فرمانبرداری حاصل شد، یک راهنما از وقت خودش می گذرد
و برای ما تلاش می کند و اجرش را فقط خداوند می تواند محاسبه کند اما همین درست
سفر کردن به راهنما انرژی مضاعفی می دهد.
سخنان کمک راهنمای محترم
همسفر خانم صفورا:
من هم خداوند بزرگ را سپاسگزارم که توانستم در این جایگاه قرار بگیرم. به بهانه تولد یک بار دیگر به آقای حسین عزیز تبریک می گویم، همچنین به همسفر عزیزشان خانم بتول و خداقوت و تبریک خدمت کمک راهنمای محترم آقای پاکدست. تولد ها خیلی شبیه هم هستند و طبق کتاب ۶۰ درجه زیر صفر فقط یک تفاوتی دارند آن هم راز نهان و خیلی زیبا است که در درون ما هست و این که با کوله باری از مشکلات مسافر و همسفر به درمان می رسند. اگر امروز ما تولد می گیریم خواسته داشتیم و حرکت کردیم و توانستیم و شد و مطمئناً برای هر تازه وارد هم این اتفاق میافتد و از کنگره ۶۰ این درس ها را می گیریم. بودن در کنگره به ما یاد میدهد که از داشتن داشته هایمان در زندگی مان لذت ببریم و از کمترین امکانات زندگی مان بهترین ها را در زندگیمان برپا کنیم. خانم بتول هم با حال خراب و با ترس و ناامیدی وارد کنگره شدند ولی خواستند و حرکت کردند و نقطه مثبتی که خانم بتول داشتند فرمانبردار خیلی خوبی بود، آرام و صبور نشست سر جایش و طبق پیام سفر اول سکوت کرد و آموزشها را گرفت و الان اولین سال رهایی اش را جشن می گیرد.خیلی خیلی تبریک عرض می کنم، انشاالله که در این حرکت و آموزشها در کنگره برای شان مستدام باشد، به فرزندشان آقا میلاد، آقا محمد و خانم مائده تبریک عرض می کنم، به خاطر داشتن چنین پدر و مادری به آنها تبریک می گویم. همچنین به آقای مهندس تبریک عرض میکنم چراکه اگر ما در این برهه از زمان هستیم به خاطر کشف درمان اعتیاد جزو خوشبخت ترین انسان های روی زمین هستیم که در این حلقه زندگی می کنیم و به اسیستنت و ایجنت و مرزبانان به خاطر برپایی همچین جلساتی در چنین شرایط خاص خسته نباشید و تبریک عرض می کنم.
سخنان مسافربتول:
خدا را شاکر هستم که
توانستم به کنگره بیام و تولد اولین سال رهایی مسافرم را جشن بگیریم و
امیدوارم کسانی که سفر اولی هستند این روزها را درک کنند و اینکه من قبل از اینکه
به کنگره بیایم همین طور که خانم صفورا گفتند حس های منفی زیادی داشتم، روی مسافرم
زوم کرده بودم که چرا این کارها را انجام میدهد و اصلاً حواسم به خودم نبود و
خودم پر از ضد ارزش بودم و با شناخت و آموزش هایی که در کنگره از خانم صفورا گرفتم
توانستم که بفهمم که ضد ارزش هایم چیست و خیلی چیزها را نمی دانستم و دیگران را
قضاوت بیجا می کردم و فهمیدم که این خودش یک ضد ارزش هست، امیدوارم که بتوانم ضد
ارزش هایم را کنار بگذارم. از آقای مهندس که این بستر را برای ما فراهم کردند تشکر
می کنم. از راهنمای مسافرم تشکر میکنم که برای مسافرم خیلی زحمت کشیدند. از
راهنمای خودم تشکر می کنم که خیلی زحمت کشیدند از مسافرم تشکر میکنم چون سفر خیلی
خوبی داشتند از مرزبانان قبلی و فعلی و از اسیستنت شعبه خانم زهره تشکر میکنم و
از همه خدمتگزاران کنگره ۶۰ تشکر می کنم.
نگارش و تایپ: مسافر حامد و مسافر اسماعیل
عکس: مسافر اصغر