خلاصه
سخنان استاد:
خدا را
بسیار تا بسیار سپاسگزارم که امروز توفیق برایم حاصل شد که در این جایگاه قرار بگیرم. در مورد دستور جلسه اول اگر بخواهم
برای شما صحبت بکنم روشهای ترک بیرون از کنگره و روش DST کنگره
۶۰ می باشد؛ که همه ما روشهای ترک متفاوتی را
تجربه نموده ایم ولی هیچ کجا به ما جواب نداده است، در کنگره اعتیاد ما درمان شد ولی
همیشه احساس شخصی را داشتیم که چیزی را گم کرده بود. خود بنده هم به این فکر می کردم
که اعتیاد درمان ندارد، حتی سازمان بهداشت میگوید: بیماری اعتیاد یک بیماری لاعلاج
و بدون درمان است. بنده این اواخر دنبال ترک اعتیاد نبودم تا اینکه با کنگره ۶۰ آشنا شدم
و آقای مهندس چه زیبا این روش DST را ابداع کردند. به عقیده من
این روش یک روش آسمانی است DST .بر
روی درمان سیگار هم جواب داد. استاد امین در تولد آقای مهندس
فرمودند: روش DSTبه
زیبایی بر روی سیگار هم جواب داده است، DST
مانند طبیعت است و تمام روش های متفاوت انسان را به مسلخ میکشاند.
دیده بان محترم فرمودند: اعتیاد و همه مشکلات میهمان جهالت و ناآگاهی؛ یعنی زمانی که
آگاهی فرد بالا می رود آرام آرام اعتیاد هم از در دیگر خارج می شود، هرچه مثلث دانایی
ما پیشرفت کند اعتیاد هم از درب دیگر خارج می شود. به قول آقای زرکش؛ ما باید اعتیاد
را درک کنیم نه ترک کنیم. خدا را شاکریم که ما را با کنگره ۶۰ آشنا کرد
و به روش DST خود را درمان کردیم و اکنون
اینجا در کنار هم هستیم. سفر اولی ها مانند نهالی می مانند که نیاز به مراقبت دارند؛
یعنی تمام این کمک راهنما ها و خود بنده روزی یک نهال بودیم ولی با مراقبت اکنون یک
درخت قطور هستیم. به قول دوستان کنگره برای پر کردن یک دره باید کوه را خرد کنیم.
واما
دستور جلسه دوم:
تولد ۵
سال رهایی آقای مهدی را خدمت خود آقا مهدی و همسفرانشان و کمک
راهنمای همسفر محترمشان تبریک عرض می کنم،خدمت راهنمای محترم آقای متحملیان تبریک عرض
می کنم. این اولین تولد ایشان می باشد که جشن میگیرند که ملزم به همان سیگار میشود
که نتوانستند جشن یک سالگی و سه سالگی خود را جشن بگیرند. آقای مهندس میفرمایند: درمان؛
با درمان سیگار تکمیل می شود، هرکس خواهان خدمت باشد باید درمان سیگار شده باشد و نشان
ویلیام داشته باشد. خدا را شکر که نشان ویلیام وایت را از دستان پرتوان آقای مهندس
دریافت کردند. در ابتدا خدمت آقای مهندس بنیانگزار کنگره ۶۰ تبریک
عرض می کنم، خدمت خانواده آقا مهدی و مسافران و همسفران تبریک عرض می کنم.
هفته آینده
هفته گلریزان است و باید همه حضور داشته باشند، اگر هم کمک نمی کنند حضورشان واجب است،
امسال خدا را شکر پهلوان ها آمدند، دنور ها آمدند و سردار ها آمدند. ما چه کمک بکنیم
و چه کمک نکنیم باید حضور داشته باشیم. تجربه نشان میدهد که این حرکت هر ساله عظیم
تر می شود، اگر سال گذشته شعبه سلمان فارسی ۱ میلیارد
گلریزان انجام شد امسال ۲
میلیارد انجام میشود اگر تهران ۲۰ میلیارد
گلریزان انجام شد امسال ۴۰میلیارد
گلریزان انجام میشود. دیگران کاشتند و ما خوردیم اکنون ما بکاریم تا دیگران بخورند.
باید با این تفکر هفته آینده حضور داشته باشیم و بی توجه نسبت به این مسئله گذر نکنید،
کسانی بودند که نسبت به این موضوع بی توجهی کردند و عاقبت این کار را دیدند. انشاالله
که هفته آینده جشن با شکوهی را با حضور شما عزیزان برپا خواهیم کرد.
اعلام سفر مسافر:
تخریب بیش از ۲۰ سال، آخرین آنتی ایکس مصرفی
پنج گرم تریاک، مدت سفر؛12 ماه، نام راهنما؛آقای متحملیان رهایی 5 سال و 6 ماه درادامه
وارد لژیون سیگار شدم تخریب ۲۰
سال ۱۰ ماه
سفر کردم به راهنمای آقای ولیخانی در حال حاضر 10ماه است که آزاد و رها هستم.
آرزوی مسافر مهدی:
آرزو می کنم همه سفر اولی ها
به رهایی برسند و این جایگاه را تجربه کنند.
آرزوی کمک راهنمای محترم همسفر
لیلا:
ای خدا این وصل را هجران مکن
از خداوند می خواهم که پیوند که بین ما و
کنگره و خانواده هست را هیچ وقت گسستنی
نباشد و همیشه ما خدمتگزار کنگره ۶۰
باشیم.
آرزوی همسفر سعید:
آرزو می کنم آرامشی که من
همسفر بعد رهایی پدرم دارم به تمام همسفرها انتقال داده بشود و تمام همسفر ها هم
چنین حسی را تجربه کنند.
سخنان مسافر مهدی:
خداوند را شاکرم که ما هم
توانستیم این جایگاه را تجربه کنیم. در ابتدای صحبتم یک تشکر ویژه دارم از دیده
بان محترم آقای منصوری و ایجنت محترم ،قسمت مرزبانی و از تمامی قسمت هایی که زحمت می کشند
کمال تشکر را دارم.
از آقای متحملیان تشکر میکنم
که بسیار برای بنده زحمت کشیدند و از ایشان خیلی آموزش گرفتم.
من از یک تجسس وارد مقوله اعتیاد
شدم و به این صورت بود که ما دنبال گنج می گشتیم و در حین گشتن برای پیدا کردن گنج
من مقداری تریاک پیدا کردم و استارت مصرف من از آن جا خورد. روزهای اول مصرف خیلی
اذیت شدم فکر این را نمی کردم که روزی مواد مخدر فرماندهی عقل من را به دست بگیرد
و کار به جایی رسید که من روزی ۳
گرم تا ۴ گرم
فقط مصرف خوراکی پیدا کردم، غیر از مصرف کشیدنی خودم. در ادامه کار به جایی رسید
که دیگر هیچ لذتی از کشیدن مواد نمی بردم و فقط مواد استفاده میکردم تا بتوانم
مثل یک انسان عادی زندگی روزمره خودم را بگذرانم. به شکر خداوند راه کنگره را به
بنده نشان دادند و توانستم سفر خوبی را پشت سر بگذارم و آموزش ها را از راهنمای
خوبم بگیرم و به رهایی برسم. دوستان سفر اولی سعی کنند به حرف راهنما گوش کنند و
از گریز زدن خودداری کنند، همچنین بعد از شروع سفر ایکس خودشان سعی کنند سفر سیگارشان
را هم انجام دهند؛ چون دلیل مهم این که من نتوانستم در یک سال و سه سال رهایی تولد
بگیرم این بود که نشان سیگار را نداشتم.
در پایان تشکر می کنم از جناب
آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان، از کمک راهنمایی محترم سیگار خودم آقای ولیخانی،
از کمک راهنمای محترم سفر ایکس خودم آقای امیرحسین متحملیان و از کمک راهنمای
همسفرم سرکار خانم داودی، همچنین همسفر خوبم و دو همسفر کوچک خودم که خیلی آنها را
اذیت کردم و برای همه دوستان این جایگاه را آرزو می کنم.
سخنان
کمک راهنمای محترم همسفر خانم داوودی:
خیلی خوشحالم و خداوند را شاکر
و سپاسگزارم که یکبار دیگر توانستم به واسطه یک تولد دیگر در جشن پنجمین سال رهایی
یک خانواده عزیز و گرامی شرکت کنم. پنجمین سال رهایی آقای مهدی را به خودش
خانواده محترمشان راهنمایان گرامی آقای متحملیان
و آقای ولیخانی خداقوت میگویم. خدمت آقا سعید و صبحان عزیز هم تبریک می گویم، به
کمک راهنمایی محترم آقا صالح هم تبریک می گویم. یک تبریک ویژه به خانم لیلای عزیز که اگر درباره خانم لیلا بخواهم صحبت بکنم
نمونه بارز یک همسفر خوب و صبور و موفق و یک همسفر که وقتی وارد کنگره شد هیچگاه و
شکایتی نداشته و فرمانبردار مطیع بود، هرچیزی که در لژیون کار می شود به خوبی
انجام می داد و الان هم نزدیک چهار سال هست که کمک راهنما شده اند و از لژیون پر باری هم برخوردار هستند. خانم لیلا هیچ وقت
گله از مسافر خود نداشت؛ این را برای همسفرهایی
میگویم که تازه به کنگره می آیند، بدانند که وقتی وارد لژیون می شوند اولین
چیزی که می گویند این هست که چرا مسافر من اعتیاد پیدا کرده است و چرا من اینجا
هستم، بدانند که حتماً اذن ورود به کنگره برای شما صادر شده است، قدردان خداوند
باشیم و من برای این خانواده عزیز آرزوی سلامتی و موفقیت دارم. انشاالله ایشان رادر
جایگاه های بالاتر ببینم.
سخنان
کمک راهنمای محترم همسفر لیلا:
خداوند بزرگ را بسیار شاکر و
سپاسگزارم که در این جایگاه هستم و بسیار ممنونم از ایجنت و مرزبانان محترم نمایندگی
در قسمت مسافران و همسفران.
شاید الان یک علامت سوال خیلی
بزرگی در ذهن خیلی از همسفران پیش بیاید که چرا یک دختر به خواستگاری که یک مصرف
کننده بوده است، جواب مثبت داد. یکی از صفات خوبی که آقا مهدی داشت اخلاق خوبش بود
و خیلی صفات خوب دیگر که من ترجیح دادم جواب بله بدهم و سرپوشی کنم. نکته ای
که مصرف مواد آقا مهدی داشت این بود که از خانواده دور و دور تر شود و به
بهانه مصرف مواد به دوستان و رفقا نزدیک و نزدیک تر شود، اما به لطف خداوند و
دعاهایی که در پیشگاه خداوند می کردم موقعیتی پیش آمد که ما از شهرستان به اصفهان
آمدیم و از دوستان بریده شد و به خانواده نزدیک بشود. آقا مهدی در منزل مواد مصرف
می کرد و یک مصرف شاهانه داشت و خیلی از اوقات فرزندم به من می گفت که تو باعث شدی
که پدرمان این گونه شود، چرا اجازه می دهی و برایش اسباب و اثاث محیا می کنی؟ من
در جواب می گفتم که اگر پدرت در خانه دلخوشی نداشته باشد قطعا در بیرون از خانه
دنبال دلخوشی می گردد و بالطبع خیلی اثرات منفی بیشتری دارد، شاید بر خلاف خیلی از
خانواده ها ما خاطره بدی در دوران مصرف آقا مهدی نداشتیم به جز دو سال اول که بیشتر
وقتش را با دوستانش بود که به لطف خداوند حل شد. استاد امین در یکی از سی دی ها می
فرمایند: دو گروه از آدم ها با یکدیگر خیلی دل خوش هستند؛ یا باید تمام افراد گروه
در آگاهی و دانایی باشند و یا در ناآگاهی و نادانی باشند که آقا مهدی با مصرف مواد
در گروه دوم قرار داشت و من به خاطر انجام کارهای ضد ارزشی و به همین دلیل با یکدیگر
خوش بودیم. چیزی که در زندگی وجود دارد مشکل می باشد که من و همه همسفران آن را
داریم و بهترین راهش این است که مسالمت آمیز با آن برخورد کنیم و به طرف جلو برویم
تا حل شود. همیشه در زمان مصرف به آقا مهدی گوشزد می کردم که قیافه ات داغون و
داغونتر می شود و پسرم سعید هر روز که بزرگتر می شد از مصرف پدرش ناراحت بود ولی
به او فشار نمی آوردیم تا اینکه به لطف خداوند کمی آگاهی پیدا کرد و با کنگره آشنا شدیم و با سلاح
دانایی که کسب کردیم توانستیم خیلی خوب سفر کنیم
و حتی در طول سفر آقا مهدی پدرشان را از دست دادند ولی با آگاهی که کسب کرده
بودند و جهان بینی؛ نه دوباره به مصرف مواد روی آورد و نه مصرف سیگار. از جناب
مهندس و خانواده عزیزشان تشکر می کنم، از خانواده خودم که الان اگر در این جایگاه
هستم مدیونشان هستم تشکر می کنم، از دیده بانان محترم، ایجنت محترم و مرزبانان در
قسمت مسافران و همسفران، از کمک راهنمای مسافرم آقای متحملیان، از کمک راهنمای
محترم آقای ولیخانی و مسافر عزیزم که خیلی خوب سفر کرد و باعث شد من در کنگره
بمانم، از دو فرزند عزیزم که همسفرم بودند و تمام خدمتگزاران کنگره ۶۰ و تمام عزیزان که در این جشن
حضور دارند کمال تشکر را دارم.
سخنان کمک راهنمای محترم همسفر
صالح:
آقا
سعید در سن ده، یازده سالگی به عنوان همسفر وارده کنگره شد اما همیشه بیشتر از سن
خودش می فهمید و درک می کرد.با وجود سن کمی که داشت خیلی دلسوزانه و مصمم در کنار
پدرش قرار گرفت و سفر کرد.
در این
جا این رهایی را به ایشان تبریک می گویم و امیدوارم در مسیر زندگی به موفقیت های بیشتری
دست پیدا کند. به آقا مهدی عزیز و همچنین کمک راهنمای محترمشان آقای امیرحسین
متحملیان و آقای ولیخانی عزیز تبریک عرض می کنم. به سرکار خانم داوودی و سرکار
خانم لیلا هم این رهایی را تبریک می گویم.
خلاصه سخنان همسفر سعید:
روزی
که پدرم وارد کنگره شد خیلی ناراحت شدم؛ چون پدرم همیشه در موقع مصرف با مقداری
تنقلات به منزل می آمد و از روزی که به کنگره آمد دیگر دست خالی به منزل می آمد.
وقتی که به کنگره آمدم و با راهنمای خودم صحبت کردم خیلی ایشان به من کمک کرد و به
من فهماندند که پدر من یک بیمار هستند و خیلی برای اینکه من پدرم را بهتر درک کنم
به من آموزش دادند. بنده به ایشان گفتم پدر من قبل از به کنگره آمدن اخلاق بهتری
داشتند و ایشان با جهان بینی خوبی که داشتند به من گفتند که پدرت در موقع مصرف به
شما و خانواده باج میداده تا بتواند راحت تر مصرف کند، آن تنقلات باعث میشد که
ما از مصرف پدر چشم پوشی کنیم. ازآقای ولیخانی هم تشکر می کنم که برای درمان سیگار
پدرم خیلی به ایشان کمک کردند. از آقای متحملیان تشکر می کنم که توانست رهجویی را
تربیت کند که دیگر به اعتیاد برنگردد، از پدرم تشکر می کنم که این اراده را داشت
که هم خود را از این بند رها کند و هم خانواده را، از مادرم و کمک راهنمای ایشان
خانم داوودی تشکر می کنم و در راس از جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان کمال
تشکر را دارم.