خلاصه
سخنان استاد:
در وادی اول ما تفکر سالم را آموزش
گرفتیم، در ادامه با تفکر کردن حس ناامیدی به سراغ ما آمد، وادی دوم حس ناامیدی من را به امیدواری تبدیل
کرد و هدفی را برای من مشخص کرد که من باید برای رسیدن به هدف تلاش میکردم.
با ورود به وادی سوم صحبت از باید بود. سر تیتر وادی
اشاره میکند که باید دانست که هیچ موجودی به میزان خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی
کند؛ یعنی هیچ کس نمیتواند به من کمک بکند تا وقتی که خودم طلب کمک کنم و خواسته داشته
باشم. با مرور به گذشته خودم متوجه شدم که قبل از ورود به کنگره با کوهی از غم و درد
مواجه بودم، خیلی ناامید، تنها و خسته بودم، از همه متنفر بودم وحال آشفته ای داشتم.
از همه توقع داشتم و حس طلبکارانه ای نسبت به همه داشتم. حتی با ورود به کنگره فکر
می کردم که همه باید بیایند و تلاش کنند تا من به درمان برسم. با یک سری افکار مخرب
و مصرف مواد مخدر به دنبال آرامش می گشتم، راه های مختلفی را برای رسیدن به آرامش امتحان
کردم و هیچ کدام جوابگوی من نبود تا اینکه به لطف خداوند راه کنگره را پیدا کردم. در
وادی سوم من به این درک رسیدم که مشکلات امروز من نتیجه اعمال و افکار گذشته من می
باشد و تمامی مشکلات را خودم به وجود آورده ام، مانند چکی که دو ماه پیش کشیدهام و
اکنون باید آن را پرداخت کنم. نتیجه گرفتم که خودم باید مشکلاتم را پذیرا باشم. دروادی
سوم یاد گرفتم که من باید از خودم شروع کنم، اکثر مشکلات من ریشه درونی دارد.
در وادی سوم آموزش گرفتم که باید
این مشکلات را از درون خودم حل و فصل کنم. مطلبی از امیرالمومنین علیه السلام خواندم
که فرمودند: درد شما درون خود شماست و درمان هم نیز درون خود شماست. خدا را شکر می کنم که در کنگره آدرس خودمان را به
خودمان دادند تا توانستیم بسیاری از مشکلاتمان را حل کنیم.
نگارش و تایپ: مسافر حامد
عکس: همسفر میثم
جایگاه نگهبانی را به آقا حامد تبریک عرض میکنم و جایگاه دبیری را به آقا اسماعیل تبریک عرض مینمایم