پنجشنبه 17 دیماه 94 جلسه نهم از دور سی و نهم کارگاههای
آموزشی عمومی مسافران و همسفران کنگره 60 منطقه اصفهان نمایندگی سلمان فارسی به استادی دیدهبان محترم کنگره 60؛ آقای احمد حکیمی و نگهبانی آقای محسن و
دبیری آقای غلامرضا با دستور جلسه: "وادی پنجم و تأثیر آن روی من" و
"اهداء شال و پیمان ایجنت و مرزبانان نمایندگی" رأس ساعت 17 آغاز به کار نمود.
استاد محترم فرمودند:
از خداوند تشکر میکنم که توفیق داد پس از مدتی طولانی در شعبهٔ اصفهان حضور پیدا کنم و با بعضی از عزیزان تجدیددیداری داشته باشم. هر مقدار که از حضور بعضی از عزیزان در کنگره میگذرد در مورد این موضوع که حضور در جاهای بخصوص توفیق میخواهد اعتقاد محکمتری پیدا میکنند.
در این مورد میتوان گفت که انسان باید خوشحال شود که توفیق دیگری را به دست آورده و حرکت میکند تا دگربار این موضوع را تکرار کند و این تکرار یعنی همان وادی پنجم و اینکه در جهان ما فقط خواستن و حرکت نکردن هیچ نتیجهای را در بر نخواهد داشت و فرد به هدف و مقصود نخواهد رسید (در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست) و چه زیبا آقای مهندس این موضوع را مطرح کردهاند. درگذشته هم این موضوع را بسیار میشنیدیم مانند انسان کم بگو و بیشتر عمل کن، این وادی نیز همین موضوع را بیان میکند و میگوید که پس از تعیین مسیر و داشتن نقشهٔ راه باید حرکت نمود.
امروز
چند دستور جلسه داریم که در یکدیگر ادغامشده و به یکدیگر ربط دارند و یکی پایان
دوره مرزبانی گذشته و آغاز کار مرزبانان جدید است. حال مرزبانان چه کسانی هستند؟
افرادی هستند که مدیران اجرایی هر شعبهای هستند و قانونهایی که در کنگره تصویب میشود
را به اجرا میگذارند وقتی شعبهای بهدرستی و با کمترین میزان تنش حرکت میکند، این
میشود خدمت عملی نه خدمت نظری و نمیگویند که ما فقط خدمت میکنیم و هیچ کار
دیگری انجام نمیدهیم؛ انجام میدهند و آن را به عمل تبدیل میکنند.
در مورد ایجنت نیز همینطور بود، آن صرفاً به زبان نیست و بودنش باید به عمل باشد که دوباره میشود همین وادی پنجم، پس میتوان گفت که ما یک مدل خدمت نظری و یک مدل خدمت عملی داریم و یا میشود گفت که یک مرزبان نظری داریم و یک مرزبان عملی و یا در مورد ایجنت یا حتی یک مسافر سفر اولی یا حتی در مورد محبت که هم میتواند نظری باشد و هم عملی این مورد صدق مینماید.
ما وقتی میبینیم که بستری به این شکل و در مورد چنین موضوع حساسی مثل اعتیاد کار میکند که بهجرئت میتوان گفت که نمونهاش در هیچ جای این کرهٔ خاکی وجود ندارد باید در موردش فکر کنیم و بدانیم که هر اتفاق یا هر تولیدی یا هر نتیجهای از پس یک تفکر و حرکتی است که در مسیری صورت پذیرفته است.
من چند وقت پیش حساب کردم درصورتی که از قبلش شک داشتم که قطر کرهٔ زمین چند کیلومتر است و قطر افقی زمین به خاطر اینکه کمی بیضیشکل است از خط استوا حدوداً 40/7 یا 40/8 هزار کیلومتر و قطر عمودی آن 47 یا 48 هزار کیلومتر است حال من حساب کردم که نزدیک 700 هزار کیلومتر تو این سالیان برای آمدن به اصفهان طی نمودهام وقتی به این موضوع فکر میکردم از خودم میپرسیدم که این مسیر را برای چه طی کردهام؟ و به این نتیجه رسیدم که هر قدمی که برداشتهام برای خودم بوده است و نسبت به کنگره و اعضای آن نه طلبی داشته و نه اینکه بدهکارم.
هیچ جا هم نباید فکر کنی که اگر قدمی درجایی برداشتی این را تو کردهای و تو انجام دادهای و این درواقع توفیقی بوده که نصیبت شده و در این مورد نصیب من هم شد برای اینکه خودم را بیشتر بشناسم. مسئولیتها بسیار باعث جلوه و نگاه میگردد ولی بار سنگینی برای انسان به همراه میآورد و امکان بروز اتفاقاتی در این مورد هست و افرادی باشند که با افکار و اندیشهٔ تو مقابله کنند و مثالی که میتوان زد اینکه برای رسیدن به مقصد و هدف باید پایبرهنه بر روی خارها قدم برداشت و راهی برای دیگران باز کرد. در اینجا با پای گذاشتن بر روی خارها آن معبر باز میشود ولی مسئلهای که برای شخص صورت میپذیرد این نکته است که او نسبت به آن خارها واکسینه میگردد.
در سی دی ارتباط آقای امین دژاکام ایشان میفرمایند که مهم نیست که یک ارتباط خونی یا نسبی داشته باشیم و مهم این است که ببینیم که دل و قلب ما چقدر به همدیگر نزدیک است و چه میخواهیم و وقتی ببینیم که خواسته و هدفمان یکی است و به هم نزدیک هستیم ما محکوم به این هستیم که محبت درون ما جاری گردد؛ و چه زیباست که مرزبانان و راهنمایانی که روزگاری جزئی از نیروهای تخریبی بودند الآن تبدیل به نیروهایی سازنده گشتهاند و این موضوع ما را به تفکر وا میدارد که انسان چه موجود توانایی است و ناامیدی برای هیچ انسانی بهخصوص یک بچه کنگرهای معنایی ندارد.
عزیزان باید این را بدانید که در هرجایی همه تلاش میکنند که کار را بهدرستی انجام بدهند اما در انجام عمل ممکن است که کاستیهایی صورت گیرد که این کاملاً طبیعی است.
فکر نکنیم که اگر ساختاری دارای نظم و مدیریتی نباشد انسان احساس آزادی میکند؛ بلی این تفکر غلط است و حرکت و عملکرد انسان بر پایهٔ نظم و قانون است و این بهظاهر آزادی باعث احساسی خراب و نامطلوب در انسان میگردد. هر سیستمی یک مدیر و بزرگتر میخواهد که وقتی با تفکر و اندیشهٔ کنگره، ایجنت متولد شد انگار که یک سری از بارها از روی دوش کنگره برداشته شد.
من خیلی خوشحالم که استان اصفهان ایجنت های بسیار خوبی دارد و اینان انسانهایی مدیر، کوشا، بامحبت و مسئول و کاملاً باهم هماهنگ هستند. من به همهٔ آنها خدا قوت عرض میکنم.
نکتهٔ آخر این است که تمام ساختار کنگره بر پایهٔ نظم انضباط و احترام است و من به همهٔ عزیزان توصیه میکنم که اگر در سفر اول هستند سی دی وظایف رهجو را گوشداده و از روی آن بنویسند و آنکسی که مرزبان و ایجنت است مصوبات c۱۴ را بخواند و سی دی مردمداری را همهٔ ما گوش کنیم چونکه ما موجودی هستیم که بدون یکدیگر هیچچیزی نیستیم و باهم هستیم و بدون یکدیگر قادر به زندگی نیستیم شاید یک ببر بتواند بهتنهایی زندگی کند ولی ما بدون هم قادر به حیات و زندگی نیستیم چون تکامل در جمع صورت میگیرد.
خلاصه اینکه نظم، انضباط، زبان خوش، احترام، اجرای قوانین و حرمتها اگر سرلوحهٔ کارهایمان قرار گیرد؛ انگار که ما خودبهخود رها و آزاد هستیم.
در آخر عمیقاً از همه عزیزان خدمتگزار در این شعبه و شعب دیگر تشکر میکنم و میگویم که پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است.
استاد محترم فرمودند:
از خداوند تشکر میکنم که توفیق داد پس از مدتی طولانی در شعبهٔ اصفهان حضور پیدا کنم و با بعضی از عزیزان تجدیددیداری داشته باشم. هر مقدار که از حضور بعضی از عزیزان در کنگره میگذرد در مورد این موضوع که حضور در جاهای بخصوص توفیق میخواهد اعتقاد محکمتری پیدا میکنند.
در این مورد میتوان گفت که انسان باید خوشحال شود که توفیق دیگری را به دست آورده و حرکت میکند تا دگربار این موضوع را تکرار کند و این تکرار یعنی همان وادی پنجم و اینکه در جهان ما فقط خواستن و حرکت نکردن هیچ نتیجهای را در بر نخواهد داشت و فرد به هدف و مقصود نخواهد رسید (در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست) و چه زیبا آقای مهندس این موضوع را مطرح کردهاند. درگذشته هم این موضوع را بسیار میشنیدیم مانند انسان کم بگو و بیشتر عمل کن، این وادی نیز همین موضوع را بیان میکند و میگوید که پس از تعیین مسیر و داشتن نقشهٔ راه باید حرکت نمود.
در مورد ایجنت نیز همینطور بود، آن صرفاً به زبان نیست و بودنش باید به عمل باشد که دوباره میشود همین وادی پنجم، پس میتوان گفت که ما یک مدل خدمت نظری و یک مدل خدمت عملی داریم و یا میشود گفت که یک مرزبان نظری داریم و یک مرزبان عملی و یا در مورد ایجنت یا حتی یک مسافر سفر اولی یا حتی در مورد محبت که هم میتواند نظری باشد و هم عملی این مورد صدق مینماید.
ما وقتی میبینیم که بستری به این شکل و در مورد چنین موضوع حساسی مثل اعتیاد کار میکند که بهجرئت میتوان گفت که نمونهاش در هیچ جای این کرهٔ خاکی وجود ندارد باید در موردش فکر کنیم و بدانیم که هر اتفاق یا هر تولیدی یا هر نتیجهای از پس یک تفکر و حرکتی است که در مسیری صورت پذیرفته است.
من چند وقت پیش حساب کردم درصورتی که از قبلش شک داشتم که قطر کرهٔ زمین چند کیلومتر است و قطر افقی زمین به خاطر اینکه کمی بیضیشکل است از خط استوا حدوداً 40/7 یا 40/8 هزار کیلومتر و قطر عمودی آن 47 یا 48 هزار کیلومتر است حال من حساب کردم که نزدیک 700 هزار کیلومتر تو این سالیان برای آمدن به اصفهان طی نمودهام وقتی به این موضوع فکر میکردم از خودم میپرسیدم که این مسیر را برای چه طی کردهام؟ و به این نتیجه رسیدم که هر قدمی که برداشتهام برای خودم بوده است و نسبت به کنگره و اعضای آن نه طلبی داشته و نه اینکه بدهکارم.
هیچ جا هم نباید فکر کنی که اگر قدمی درجایی برداشتی این را تو کردهای و تو انجام دادهای و این درواقع توفیقی بوده که نصیبت شده و در این مورد نصیب من هم شد برای اینکه خودم را بیشتر بشناسم. مسئولیتها بسیار باعث جلوه و نگاه میگردد ولی بار سنگینی برای انسان به همراه میآورد و امکان بروز اتفاقاتی در این مورد هست و افرادی باشند که با افکار و اندیشهٔ تو مقابله کنند و مثالی که میتوان زد اینکه برای رسیدن به مقصد و هدف باید پایبرهنه بر روی خارها قدم برداشت و راهی برای دیگران باز کرد. در اینجا با پای گذاشتن بر روی خارها آن معبر باز میشود ولی مسئلهای که برای شخص صورت میپذیرد این نکته است که او نسبت به آن خارها واکسینه میگردد.
در سی دی ارتباط آقای امین دژاکام ایشان میفرمایند که مهم نیست که یک ارتباط خونی یا نسبی داشته باشیم و مهم این است که ببینیم که دل و قلب ما چقدر به همدیگر نزدیک است و چه میخواهیم و وقتی ببینیم که خواسته و هدفمان یکی است و به هم نزدیک هستیم ما محکوم به این هستیم که محبت درون ما جاری گردد؛ و چه زیباست که مرزبانان و راهنمایانی که روزگاری جزئی از نیروهای تخریبی بودند الآن تبدیل به نیروهایی سازنده گشتهاند و این موضوع ما را به تفکر وا میدارد که انسان چه موجود توانایی است و ناامیدی برای هیچ انسانی بهخصوص یک بچه کنگرهای معنایی ندارد.
عزیزان باید این را بدانید که در هرجایی همه تلاش میکنند که کار را بهدرستی انجام بدهند اما در انجام عمل ممکن است که کاستیهایی صورت گیرد که این کاملاً طبیعی است.
فکر نکنیم که اگر ساختاری دارای نظم و مدیریتی نباشد انسان احساس آزادی میکند؛ بلی این تفکر غلط است و حرکت و عملکرد انسان بر پایهٔ نظم و قانون است و این بهظاهر آزادی باعث احساسی خراب و نامطلوب در انسان میگردد. هر سیستمی یک مدیر و بزرگتر میخواهد که وقتی با تفکر و اندیشهٔ کنگره، ایجنت متولد شد انگار که یک سری از بارها از روی دوش کنگره برداشته شد.
من خیلی خوشحالم که استان اصفهان ایجنت های بسیار خوبی دارد و اینان انسانهایی مدیر، کوشا، بامحبت و مسئول و کاملاً باهم هماهنگ هستند. من به همهٔ آنها خدا قوت عرض میکنم.
نکتهٔ آخر این است که تمام ساختار کنگره بر پایهٔ نظم انضباط و احترام است و من به همهٔ عزیزان توصیه میکنم که اگر در سفر اول هستند سی دی وظایف رهجو را گوشداده و از روی آن بنویسند و آنکسی که مرزبان و ایجنت است مصوبات c۱۴ را بخواند و سی دی مردمداری را همهٔ ما گوش کنیم چونکه ما موجودی هستیم که بدون یکدیگر هیچچیزی نیستیم و باهم هستیم و بدون یکدیگر قادر به زندگی نیستیم شاید یک ببر بتواند بهتنهایی زندگی کند ولی ما بدون هم قادر به حیات و زندگی نیستیم چون تکامل در جمع صورت میگیرد.
خلاصه اینکه نظم، انضباط، زبان خوش، احترام، اجرای قوانین و حرمتها اگر سرلوحهٔ کارهایمان قرار گیرد؛ انگار که ما خودبهخود رها و آزاد هستیم.
در آخر عمیقاً از همه عزیزان خدمتگزار در این شعبه و شعب دیگر تشکر میکنم و میگویم که پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است.
و طی مراسم با شکوهی شال ایجنت محترم و مرزبانان منتخب نمایندگی سلمان فارسی توسط جناب آقای احمد حکیمی؛ دیده بان رابط اصفهان و سرکار خانم مرجان؛ اسیستنت اصفهان اهداء و پیمان مرزبانی قرائت گردید.
نگارش: مسافر امید
عکس: مسافر سعید
نگارش: مسافر امید
عکس: مسافر سعید