مقاله
ای از کمک راهنمای محترم مسافر امیر
گل
ریزان
هیچ‌چیزی در کائنات به‌صورت رایگان نیست و هر چیزی حتی یک لبخند هم‌بهای خودش را دارد که اگر هوشیار نباشیم و بهای آن را ندانیم بارمان سنگین و سنگین‌تر خواهد شد...
وادی یازدهم به قلم کمک راهنما مسافر مجتبی  لازم است بدانیم از نظر من در کنگره 60 چشمه جوشان مطالب علمی هستند که در سینه مهندس به ودیعه گزارده شده و توسط راهنمایان که تمثیل رودهای خروشان می باشند ، همه به بحر آرامش ، که مرهون سلامت جسم و روان است می رسند ...
مقاله‌ای
از کمک راهنمای محترم مسافر محسن  کنگره باعث شد، شاهد تغییرات و تبدیلات معجزه‌آسایی در انسانها باشم و باور کنم صفت گذشته در انسان صادق نیست چون انسان جاری است و ....
مقاله‌ای از کمک راهنمای محترم مسافر علی  کنگره در ادامه درمان اعتیاد به دنبال تعادل است که این تعادل در شخص به وجود آید و بتواند در این تعادل تصمیمات لازم را برای زندگی بگیرد... نگارش: مسافر مهدی
مقاله ای از کمک راهنمای محترم مسافر علی رضا  پذیرش
مسئولیت راهی است برای تکامل انسان ولی به شرط اینکه قبل از پذیرش مسئولیت ، ظرفیت لازم را کسب کنیم اول به نیروها ظرفیت
بدهیم،بعدمسئولیت، یعنی نیروها را به باتلاق نریزیم...
مقاله ای از کمک راهنمای محترم مسافر امیر
خوش به حال آن که می‌دهد و به دنبال باز پس گرفتن نیست، بی‌دریغ همچون قدرت مطلق و منتظر نمی‌ماند، بلکه ناظر است، پس بسیار باارزش است که می‌دهد و بازنمی‌ستاند مگر خطایی مشاهده شود... تایپ و ویرایش: مسافر سعید
قدردانی از راهنما مقاله؛ به قلم کمک راهنمای محترم مسافر محمد حسین  ما با کمک ِراهنما از زیر به سطح آمدیم،باید نشان دهیم که اگر مانند چشمهای از زیر به سطح آمده و پشت سد جمع شده‌ایم،راهنما ما را با عمل خود راهبری نموده و .....
متن کامل سی دی آموزشی "مقاله" از آقای مهندس دژاکام به قلم همسفر اعظم  اعضای کنگره 60، به‌صورت منظم در کارگاه‌های آموزشی بزرگی که توسط رهبران کنگره 60 و یا استادان دانشگاه که به‌صورت داوطلبانه، وقت خود را در اختیار این مراکز قرار می‌دهند، شرکت می‌کنند و بعد از کارگاه عمومی، هر راهنما شاگردان خود را در گروهی برای مباحثه ملاقات می‌کند در لژیون‌ها...
عصر غفلت یا مدیریت؟! (1) به قلم کمک راهنما؛ آقای یاسر گلی  طبیعت
انسان به این‌گونه است که آسان‌ترین و کوتاه‌ترین راه را برای لذت بردن از زندگی
انتخاب می‌کند. درحالی‌که همیشه بهترین راه، کوتاه‌ترین راه نیست. در بهترین حالت ممکن، یعنی شخص از مطالب غیراخلاقی و بی‌ارزش دوری کند و فقط روابطی در حیطهٔ خانواده، شغل، دوستان،... داشته باشد...
گوهر وجود به قلم مسافر محمدرضا اکبری  آقای مهندس دژاکام همان
فردی است که گوهر وجودی خود را صیقل و تراش داده و اجازه دادند که نور از وجودشان
عبور کند و نوری که از ایشان عبور کرد باعث شده پرتوهای رنگارنگ و بسیار زیبا در
اطراف ایشان مشاهده شود که شعاع آن بسیار زیاد است.
افسانهٔ معبد خورشید؛ به مناسبت هفته دیده‌بان به قلم مسافر مهدی بنائیان  سپس
اندیشید که این بنیان نونهاد نیاز به ستون‌هایی دارد تا در برابر زلزله‌های ماده و
غرش رعدهای اهریمنی شکاف برندارد و تعادلی پایدار داشته باشد؛ ستون‌هایی که از جنس
نارهای به نور تبدیل شده باشند.
رایج‌ترین انواع وابستگی‌ها به قلم کمک راهنما؛ آقای محمد فنایی  رهایی و عدم وابستگی به‌ویژه در مورد فرزندان این است که
نباید در پیروی از تصمیمات خود اصرار ورزیم و آن‌ها را مجبور کنیم در مسیری که ما
انتخاب می‌کنیم قدم بردارند. آن‌ها می‌توانند راه زندگی خود را انتخاب کنند.
گاهی گمان نمی‌کنی ولی خوب می‌شود گاهی نمی‌شود که نمی‌شود که نمی‌شود  گویی
با بلند شدنت، با تمام ناجورها اعلام جنگ کرده‌ای؛ جنگی تمام‌عیار. تمام
نیروهای منفی دنیا، تلاششان زمین زدن دوباره‌ات است، اما این بار نه با اعتیاد بلکه با هزار ضد ارزش
دیگر.
تنها
راه آزادی، راه درون است به قلم کمک راهنما؛ آقای محمد فنایی  بر
این اساس حواس، دروازه‌های رفتن به بیرون هستند اما باید دانست همان دروازه‌ای که
تو را به بیرون می‌برد، می‌تواند تو را به درون آورد. همان دری که با آن از خانه
خارج می‌شوی، در وقت ورود تو را به درون خانه می‌آورد تنها جهت عوض می‌شود. برای
رفتن به بیرون به چشمهای باز نیاز داری و برای آمدن به درون به چشمهای بسته.
از پیر راه تا رسیدن به "می" محبت
به قلم کمک راهنما؛ جناب آقای منصور ولیخانی  تا به آنجا رسید دانش من که بدانم همی که نادانم پیر راه از حقیقت گمشده می گوید: که باید بهتر و بیشتر بشناسیم تا بدانیم که چه بوده و بدانیم که اگر اصل خود را یافتیم چه می شود؟
دستیابی به حال خوش به قلم کمک راهنما؛ جناب آقای محمد فنایی  آیا دستیابی به حال خوش یکی از اهداف شماست؟ اگر جواب شما مثبت است لطفاً این مقاله را بخوانید همان‌گونه که در متون و گفتارهای کنگره 60 مطلبی تحت عنوان حال خوش آمده است و می‌توان گفت، این موضوع یکی از بنیادی‌ترین مقوله‌هایی است که انسان همواره در تلاش برای دستیابی بدان می‌باشد؛ اما از آنجائی که فرد آگاهی لازم را برای به دست آوردن آن ندارد نه‌تنها به حال خوش نمی‌رسد بلکه از آن فاصله گرفته تا حدی که گاهاً خود را افسرده و ملول می‌کند.
ریشه گمراهی به قلم کمک راهنما؛ آقای محمد فنایی
انسان با وجود داشتن خواسته‌های بی‌شمار و رنگارنگ، خواهش‌های بی‌حدوحصر، دارای عقلانیت نیز هست. گمراهی انسان از کمیت خواست‌های او نیست بلکه عدم کیفیت کافی در خواهش‌ها موجب آلوده شدن وی می‌گردد. به سخنی دیگر معقول و نامعقول بودن خواسته‌ها بستگی دارد. هرگاه به دنبال خواسته نامعقولی باشد هر آنچه فکر می‌کند آلوده است و آن فکر مطهر نیست، منطق پشت آن نیست از عقلانیت به دور است. می‌گوید می‌خواهم چون دوست دارم. اگر خواسته‌های انسان منطق نداشته باشد، فرضاً مواد مصرف کند و از این قبیل خواسته‌ها ریشه آن در کجاست؟ آیا در خانه است، در خیابان است یا در بیابان است، در کجاست...!
رمز
بیکرانه بودن انسان در چیست؟
به قلم کمک راهنما؛ جناب آقای محمد فنایی  اغلب
جامعه بشری به یک‌بعدی از ابعاد انسان اشتغال پیدا می‌کنند و از سایر ابعاد غافل می‌مانند.
چون اشتغال شدید به یک جنبه انسان موجب می‌شود از سایر جنبه‌ها غافل بماند. ما غالباً
به نحوی سطحی نگرانه، به چیزهای سطحی انسان اشتغال داریم و از ابعاد عجیب‌وغریب صور
پنهان و یا غیر بدنی غافل هستیم.
تا خانه دوست ...
به قلم کمک راهنما آقای محمد فنایی  امروز ما در دنیایی زندگی
می‌کنیم که بر اثر فشارهای روحی و روانی شاهد گسترش از هم گسیختگی روابط انسانها
با یکدیگر، روابط انسان با طبیعت و مهمتر از آن بیگانه بودن با خود که می‌توان
گفت نتیجه مصرف مواد مخدر و اعتیاد، روابط ناسالم، جدایی و طلاق، جنایت و کشتار،
آسیب رساندن به کره خاکی از جمله نابودی جنگل‌ها، ازبین رفتن آب و خاک، نازک شدن
لایه ازن و ترسی همه گیر که منجر به پریشانی عصبی و سرانجام در مواقعی اقدام به
خودکشی را دامن زده است.
کمک
کنگره به من و خدمت من به کنگره (مادی ومعنوی)
به قلم کمک راهنما آقای محمد فنایی  آنچه
که انسان را به سیر در مراتب کمال انسانی وا می‌دارد و وی را به سر حد فنا که مبدأ
بقاست می‌رساند قطع پیوند با تعلقات خودی است. که البته جرأت و جسارت آدمی را در
خود یک قهرمان راستین می‌طلبد. اما
از آنجائیکه غرق در جنبه‌های ظاهری این عالم و غافل از اصل سرمایه، که خود حقیقی
باشد صرفاً یک حیات زیستی در اموری که تنها بدنبال خواسته‌های نا معقول که
بارزترین آن قرار گرفتن در دام اعتیاد بود، انتخاب و پیروی می‌کردم. سال‌ها این
امر به طول انجامید تا روزی که با کنگره آشنا شدم.
|
|
