مرتبه
تاریخ : پنجشنبه 28 شهریور 1398
خانمی وارد داروخانه میشه و به دکتر
داروساز میگه که به سیانور احتیاج داره! داروسازه میگه واسه چی سیانور
میخوای؟
خانمه توضیح میده که لازمه شوهرش را مسموم کنه!
چشمهای داروسازه چهارتا می شه و میگه: خدا رحم کنه! خانوم من نمیتونم به شما سیانور بدم که برید و شوهرتان را بکُشید! این بر خلاف قوانینه! من مجوز کارم را از دست خواهم داد...
هر دوی ما را زندانی خواهند کرد و دیگه بدتر
از این نمیشه! نه خانوم، نـــه! شما حق ندارید سیانور داشته باشید و
حداقل من به شما سیانور نخواهم داد.
بعد از این حرف خانمه دستش رو
میبره داخل کیفش و از اون یه عکس میآره بیرون... عکسی که در اون شوهرش و
زن داروسازه توی یه رستوران داشتند شام میخوردند. داروسازه به عکسه نگاه
می کنه و میگه: چرا به من نگفته بودید که نسخه دارید؟!
نتیجهی اخلاقی: وقتی به داروخانه میروید، اول نسخهی خود را نشان بدهید!
ارسال توسط یوسف غیورزاده چورسی
آخرین مطالب