چورس روستای تاریخی و گردشگری
دست در دست هم دهیم به مهر میهن خویش راکنیم آباد

مرتبه
تاریخ : پنجشنبه 16 مرداد 1399
فرزندی از پدر قیمت زندگی را پرسید.پدرسنگى زیبا به او داد و گفت بردار و ببر بازار، ببین مردم چقدر می خرند؛ اگر قیمت را پرسیدند، هیچ نگو، فقط دو انگشتت را ببر بالا.سنگ را به بازار برد. سنگ را دیدند و قیمت پرسیدند.
کودک دو انگشتش را بالا آورد؛ گفتند دو هزار تومان! نزد پدرش بازگشت و ماجرا را گفت؛ پدر به او گفت این بار برو در بازار عتیقه فروشان، آنجا وقتی کودک دو انگشتش را بالا برد عتیقه فروش گفت: دویست هزار تومان!این بار هم کودک نزد پدر بازگشت و ماجرا را تعریف کرد. پدر به او گفت:این بار به بازار جواهرفروشان و نزد فلان گوهرشناس برو .
وقتی دو انگشتش را بالا برد آن گوهر شناس گفت دو میلیون تومان!آن کودک باز ماجرا را برای پدر تعریف کرد. پدر گفت: فرزندم! حالا فهمیدی که قیمت زندگی چند است ؟"مهم است که گوهر وجودت را کجا وبه چه کسی بفروشی"...


ارسال توسط یوسف غیورزاده چورسی
آخرین مطالب
آرشیو مطالب
پیوند های روزانه
امکانات جانبی
blogskin

قالب وبلاگ

شبکه اجتماعی فارسی کلوب | Buy Mobile Traffic | سایت سوالات